کلیپ صوتی | زمان ما از زمان طاغوت بدتره؟
شناسنامه:
- تولید: بیان معنوی
- مدت زمان: 03:40
- منبع: نیاز ما به حکمت برای تشخیص مصداق/ ج4
مدت: |دریافت با کیفیت: [پایین(2MB) | متوسط(4MB) ]
متن کلیپ:
از یک عالم دینیای سؤال بپرسید بلد نباشد جواب بدهد خیلی ضایعات است دیگر بد است دیگر، درست است؟ از یک عالم دینی تحلیل بپرسی تحلیلاش کج و معوج باشد بیشتر تر ضایعات است. حالا آن سؤال علمی را بلد نباشد میگوییم حضور ذهن نداشت، حافظه نداشت. تحلیل که زیاد به قدرت حاضر جواب بودن و نکتۀ علمی در حفظ داشتن نیستش که.
یکروزی یک آقای خوبی را داشتم میدیدم عالم خوب، واقعاً آدم خوبی است. خب سنّی هم ازش گذشته بود سنگین؛ داشتم کمکم حسرتزده میشدم من چرا وقت کم میکنم بنشینم پیش این آقا؟ ازش استفاده کنم. همینجوری داشتند صحبت میکردند، یک دفعهای با کس دیگر رو کردند بهشان گفتند، آقا خیلی زمانه بدتر از زمان طاغوت شده. یک دفعهای من گفتم خوب شد ما وقت نداشتیم بنشینیم پیش ایشان درس بگیریم. آقا این چه تحلیلی بود تو داری؟! کجای زمانه بدتر است؟ چهجوری تو تحلیل میکنی؟! بدتر شده؟!
اول گوش کردم ببینم چرا زمانه بدتر شده؟ دیدم یک نکتههایی را دارد میگوید که اتفاقاً دلیل بر این است که زمانه بهتر شده! "آقا زمان طاغوت به علما توهین میکردند امّا نه اینجوری، توی رسانهها و شبکهها ببینید چه خبر است." خب آن زمان کسی ماها را آدم حساب نمیکرد، میگفت اینها کی هستند ما وقت صرف کنیم برویم بزنیمشان. حالا دیدند سه تا عمامه به سر خاورمیانه را دستشان گرفتند دارند اداره میکنند. ماشالله سلسلۀ جلیلۀ علما و روحانیت و سادات هم که همینجوری پشت سر هم هستند، اصلاً امکان اینکه کار را از دستشان بگیری بیرون نیست. خب معلوم است به تو حمله میکنند!
الآن بدتر است؟! "دین مردم ضعیفتر شده!" ه! نفس آدم بند میآید. دین مردم ضعیفتر شده؟! من الآن به شما عرض بکنم ها! بنده حدود سی سال است توی دانشگاهها رفت و آمد دارم مسئولیت دارم، توی این سی سال به طور مداوم تعداد نمازخوانهای دانشگاه افزایش پیدا کرده تا الآن. به کدام آمار تو داری نگاه میکنی؟ این مقدار محجبهها را شما ببینید. من نمیخواهم صرفاً نیمۀ پر لیوان را ببینم. بابا ما هر کاری توانستیم برای اینکه مردم دست از حجاب بردارند کردیم و نشده! باز هم مردم هنوز حجاب دارند. خب این معجزه است.
هر شب شما سریالهایی دارید کم و بیش یکی در میان دارد پیام منفی میدهد نسبت به حجاب. پیام مثبت نسبت به حجابتان کو مثلاً ببینم؟ ما که حرف خوب و درست حسابی جذّاب و عمیق و کارآمد که نزدیم. از آنطرف تا توانستیم بمباران هم کردیم، مشکلات اجتماعی هم میتواند اضافه بشود مردم را به لجبازی با دین وادار بکند. والّا این همه حجاب خیلی است.
"آقا خیلی زمانه بدتر از زمان طاغوت شده." آقا این چه تحلیلی است تو داری؟! "دین مردم ضعیفتر شده!" ه! نفس آدم بند میآید. آقا این چه تحلیلی است تو داری؟!
بسم الله الرحمن الرحیم
یک داستان درباره ی حجاب
برای مسابقات ورزشی سیدنی زنی بچه اش را در ماشین میگذارد و برای بازی کامپیوتری وارد هتلی می شود و بر اثر غفلت از فرزند و سرگرمی بچه اش در بیرون از هتل بر اثر گرمای هوا در ماشین می پزد یعنی در جه حرارت به قدری شدید بوده که نه تنها بچه هلاک می شود بلکه به حالت پختگی در می اید ووقتی این مادر را به دادگاه می برند و از او سوال می کنند آیا از این قضیه وجدانت ناراحت نیست ؟ جواب می دهد خیر چون من فقط نباید به بچه ام برسم بلکه باید به خودم هم برسم[1]
از خواندن این مطلب حالم بد می شود مگه چقدر یه مادر می تواند بی رحم شود!!!!!!!!
تصمیم گرفتم برای تفریح و عوض شدن حالم به بیرون بروم. به خودم رسیدم شیک و مرتب و کمی هم آرایش . البته خب آرایش من در حدی نیست که جلب توجه کنه در برابر خانومایی که با هزار وضع و آرایش بدتر از من تو جامعه حاضر می شوند، این سرو وضع من نه به چشم میاد و نه تحریک کننده است .اینا جملاتی بودن که من برای توجیه رفتار و پوششم گاهی به خودم می گفتم.
رفتم بیرون مشغول تماشای مغازه ها بودم و بالا و پایین کردن قیمت ها .....که متوجه شدم فروشنده مغازه که مرد جوانی است خیره خیره به من نگاه می کند تا متوجه نگاهش شدم از جلوی مغازه رد شدم نوع این نگاه را می شناسم بارها بیرون تجربه اش کرده ام و چقدر متنفرم از این نگاه ها . آخه یکی نیست بگه فلان فلان شده چشمت را بنداز پایین .حالا خوبه که من مثل بقیه نیومدم بیرون وگرنه ... اصلا گیرم که خیلیم آرایش کرده بودم و خوشگل اومده بودم بیرون همش که من نباید خودمو بپوشونم یه کم تو چشمت را کنترل کن. اصلا به جهنم که جلب توجه کردم منم دل دارم آخه . ...
تو همین افکار بودم که خوردم به یه خانم چادری و بنده خدا افتاد و پاش پیچ خورد. سریع رفتم بلندش کردم وعذر خواهی کردم یه کم پایش را میلنگاند و مجبور شدم چند قدمی همراهش برم. گفتم ببخشید حواسم نبود گاهی اینقدر غرق مشکلات و افکارم میشم که متوجه اطرافم نیستم.
بنده خدا مدام می گفت اشکالی نداره ، برا همه ممکنه پیش بیاد. هر دو گرممان شده بود .گفتم چند لحظه صبر کنید آبمیوه ای چیزی بخرم و بیام. قبول نمی کرد ولی اصرار کردم و گفتم لااقل اینطوری من یکم از خجالت شما درمیام. روی یه نیمکت نشست و منم رفتم و آبمیوه و بستنی خریدم و کنارش نشستم. گفتم شما با چادر گرمتون نمیشه ؟ لبخندی زد و گفت چرا خب معلومه . گفتم خب چرا مانتو نمی پوشید یا یه چیز خنک تر ... گفت حس می کنم چادر از همه ی لباس ها و مانتو ها و... پوشیده تره و کمتر جلب توجه می کنه و با وجود اینکه گرم هم هست ولی ترجیح میدم چادر بپوشم تا چیز دیگه. خندیدم و گفتم خب حالا یه کم جلب توجه بشه که طوری نیست اینقدر خوشگل تر از ما هست که ما به چشم نمیایم تازه گیرم به چشمم بیایم خب مردا یکم ادم باشن و چشماشونو ببندند ما هم باید یکم به خودمون برسیم دیگه. نمیشه که همش هوای دیگرون و مردا را داشته باشیم.
...وای تنم لرزید ...خدایا دارم چی میگم ... چقدر جمله ام شبیه مادر بی رحمی بود که صبح دربارش مطلب خونده بودم اونم می گفت باید به خودش برسه و نمیشه که همش به بچه برسه...
صدای اون خانم من را از تو این فکرا درآورد. ببین عزیزم اول اینکه به نظرم همه ی خانومایی که وضع حجابشون را بدتر از ما میدونی همین فکر رو می کنن که خیلی وضعیتشون محرک نیست و جلب توجه نمی کنه. زیبایی و زشتی نسبی هست و برای هر کسی یه جوره و یکسان نیست برا همین نمی تونیم قسم بخوریم که وضع لباس و حجابمون جلب توجه هیچ کس را نمی کنه. بعدشم از نظر من حجاب فقط بحث پوشش و لباس نیست بلکه حجاب نشون دهنده ی مهربونی ما زن ها نسبت به جامعه و مردم هست ببین زن مظهر محبت و صفا و ایثاره اگه این مظهریت از دست بره هم خودش نابود میشه هم بقیه ....حرفاش قشنگ بودن ولی من که چیزی نمی فهمیدم. گفتم شرمنده یکم ساده تر مباحث را میگید من نمی فهمم چی می فرمایید.
گفت ببین من خیلی وقت قبل یه چیزی از یکی از علما خوندم که می فرمودن حجاب حق زن یا مرد و شوهر نیست بلکه حق خداست یعنی اگه زن و مرد هر دو راضی باشند به برداشتن حجاب بازهم حق این کار را ندارن چون حق خداست نه حق اونا می دونی این یعنی چی؟ یعنی برداشتن حجاب فقط اثرش به زن ومرد بر نمی گرده به همه ی انسان ها بر میگرده و این یه ذره نور ایثار و محبت و عواطف و انسانیت که بین آدما مونده را از بین میبره .
ببین من اگه حجابم را بر دارم یعنی دارم به همه میگم که برام مهم نیست که برای توی مرد یا زنی که به خوشگلی من نیستی و چشم همسرت دنبال منه یا .... چه اتفاقی میفته. من خودخواهم میخوام به خودم برسم تو هم خودخواه باش و برو دنبال خودخواهی خودت و دلبخواهیات. این یعنی من زن که مظهر مهر و محبت وعاطفه و ایثار و مادری هستم همه ی اینا را دور میریزم وقتی من که مظهر این ارزشها و انتقال دهنده ی این ارزش هام این کار رو کردم به فرزندم و بقیه ی زنان و مردان هم دارم این راه را نشون میدم و آموزش میدم . دیگه توی این جامعه ی خود خواه اثری از ایمان به خدا و عشق و محبت و.. نمی مونه. پس برا همین حجاب حق خداست . خدا این ارزش ها را به طور ذاتی در وجود من زن قرار داده تا اینا گم نشه ولی اگه من اینا را زیر پا بذارم دیگه چیزی نمی مونه.
حرفاش من را به فکر وادار کرد ..... ماجرای مادر بی رحم صبح میتونه ماجرای خودخواهی من باشه البته در حد و اندازه و موقعیت خودم.
[1] شورای فرهنگی اجتماعی زنان ، مقاله تصویری نو از روابط خانواده در قرآن، سید محمد تقی مدرسی ص 49 و 50