کلیپ تصویری | دلبَــرترینِ عالَـم
- تولید: بیان معنوی
- مدت زمان: 03:52 دقیقه
- منبع: اتحادیه پیچ و مهره فروشها - سال92
- 3:52 دقیقه | دریافت با کیفیت (پایین(9 مگابایت) | متوسط(35 مگابایت) | بالا (115 مگابایت) | صوت )
- آپارات
متن کلیپ:
«گر از دَرت برانی ور نزد خود بخوانی، رو کن به هر که خواهی گل پشت و رو ندارد.» هیچکس در عالم امکان به اندازۀ علی بن ابیطالب(ع) استعداد آتش زدن دل را ندارد. آقا ولی دل ما را زیاد آتش نزد ها! نگذاشتی. پا بده. هر چقدر امیرالمؤمنین را دوست داری برو رویش کار کن بیشتر میتوانی دوست داشته باشی. امیرالمؤمنین علی(ع) داشتند از جنگ بر میگشتند گفتند فلانی که شما را خیلی دوست داشت جان داد، فوت کرد. منظورشان این بود که آقا فلانی از دوستان شما فوت کرد؛ خبر میخواستند بدهند. آقا یک دفعهای یک کلامی را زیر لب زمزمه کردند، دیگران شنیدند. ثبت شد در تاریخ. فرمود: «لَوْ أَحَبَّنِی جَبَلٌ لَتَهَافَتَ»؛ کوهی اگر من را دوست داشته باشد متلاشی میشود.
هیچکس در عالم امکان به اندازۀ علی بن ابیطالب(ع) استعداد آتش زدن دل را ندارد. اگر ما متلاشی نمیشویم دو تا علّت دارد؛ یا یکی از این دو تا علّت است. یا امیرالمؤمنین را آنقدری که باید دوست نداریم، یا دوست داریم عمرمان به دنیاست، خدا هی ما را نگه میدارد، میگوید فعلاً نمیخواهد بروی.
یک غلام سیاهی بود آوردند گفتند یا امیرالمؤمنین ایشان دزدی کرده. آقا فرمود تو دزدی کردی؟ مشخصات دزدیات این است این است؟ گفت آره. آقا فرمود اعتراف نکن، اعتراف بکنی من انگشتهایت را همین الآن قطع میکنم. گفت خب آقا من کردم. آقا فرمود، اصلاً راه بهش نشان میداد که ببین حالا برو توبه کن، به ما همهاش را نگو. گفت نه من این کار را کردم. دیگر خودش محکم جلوی همه اعتراف کرده بود دیگر باید بزند دیگر، چیکار کند آقا؟ فرمود دستت را بیاور. دستاش را گرفت و انگشتهایش را زد. جمع کرد داد دستاش. آنجا هم بیمارستان لقمانالدوله آن بغل نبود برود بخیه کند و نمیدانم باندپیچی و زخم و اینها، انگشتها دارد خون میآید و این هم انگشتها را گرفته و درد دارد به خودش میپیچد گریه میکرد میرفت.
یکی از خوارج آمد گفت ها! کی زده انگشتت را؟ میخواست از همین جا رأیگیری کند. خیلی نامرد سیاسی بود، میخواست علیه امیرالمؤمنین سوءاستفاده کند. گفت ها! کی انگشتهایت را زده؟ دیدی چقدر بیرحم است؟! برگشت گفت آقایم زده! علی بن ابیطالب زده! یعسوبالمؤمنین زده! پناه مؤمنین زده! وصیّ پیغمبر زده! گریه میکرد و گردنم هم میزد گردنم را در اختیارش قرار میدهم! مدح علی گفت، حالا درد میکند دستَش، علی جانم علی جانم راه افتاده!
این خارجی دوید آمد پیش امیرالمؤمنین، گفت چی ساختی تو؟! زدی دستَش را بریدی! دارد مدح تو را میگوید! آقا امیرالمؤمنین فرمود مگر تو نشنیدی پیغمبر فرمود علی جانم، کسی تو را دوست داشته باشد، با شمشیر به بینیاش بکوبی برای اینکه به تو غضب کند، به تو غضب نخواهد کرد. محبّت تو از دلش بیرون نخواهد رفت؛ و اگر منافقی با تو بد باشد، تمام دنیا را عسل کنی در کامَش قرار بدهی خوشَش نخواهد آمد. هیچکس در عالم امکان به اندازۀ علی بن ابیطالب(ع) استعداد آتش زدن دل را ندارد. هر چقدر امیرالمؤمنین را دوست داری برو رویش کار کن بیشتر میتوانی دوست داشته باشی.