۹۸/۰۳/۱۹

کلیپ صوتی | ماجرای زیبای خادم منزل امام صادق(ع)

شناسنامه:

• تولید: بیان معنوی
• مدت زمان: 02:36
• منبع: گناه چیست؟ توبه چگونه است؟ /ج14

متن:

آمد دیدار امام صادق. بعد این خادم امام صادق را می‌‌دید هی حسرتش را می‌‌خورد. بعد آمد کنارش کشید. گفت فلانی چقدر مال و اموال داری؟ گفت چیزی ندارم. گفت می‌‌خواهی یک باغ خیلی خوب؟ گفت از خدایم است. با این همه خدم و حشم. گفت خب معلوم است، کی بدش می‌‌آید؟ گفت من اینها را همه را به تو هدیه می‌‌دهم. گفت چرا؟ در عوضش چی می‌‌خواهی از من؟ گفت این پست خودت را برای خدمتگذاری برای امام صادق بده به من. بس است دیگر هر چی کار کردی دیگر. بی‌دین هم که نمی‌شوی می‌‌روی باز هم از دور خدمت امام صادق هستی و اینها. برو دیگر. این را بده به من.

دلش رفته بود یک کمی، ولی مرام هم داشت یک کمی. گفت بروم از خود آقا بپرسم؛ خودم موافقم. آمد پیش امام صادق(ع). گفت آقا شما بدت می‌‌آید من دارا بشوم؟ آقا فرمود نه. بعد گفت آقا من یک کسی بهم این پیشنهادها را داده. شما موافق هستی من بروم باغدار بشوم پولدار بشوم؟ فرمود بله. در قبالش چی از تو می‌‌خواهد؟ گفت این پست، یک پستی داشت توی خانۀ آقا، گفت این پست را من بدهم به ایشان. آقا فرمود بفرمایید. گفت آقا یعنی واقعاً موافق هستید من بروم؟ آقا فرمود من موافق هستم ولی یک سؤال از تو دارم. او چرا همۀ دارایی‌اش را می‌‌خواهد بدهد به تو این را بگیرد؟ چی گیرش می‌‌آید؟ رویش فکر کن. رفت فکر کرد، گفت آقا نمی‌روم. آقا فرمود نه می‌‌خواهی بروی برو. گفت نه نمی‌روم.

او چی گیرش می‌‌آید؟ می‌‌دانید بعضی وقت‌ها شیطان می‌‌آید پست ما را می‌‌گیرد ازمان؟ دشمن ماست. این که دوست بود می‌‌خواست خودش بیاید جایش. آمد بهش گفت من قبول نمی‌کنم. گفت آقا اجازه نداده؟ گفت آقا اجازه داد، من خودم قبول نمی‌کنم برو آقا جان. برو اینجا من هر روز صبح چشمم باز می‌‌شود به چهرۀ آقایم، حرف آقایم را می‌‌شنوم، دستور آقا را اجرا می‌‌کنم. چه‌بسا آن دنیا هم آقا من را ببرد.