کلیپ تصویری | ریشه تمام غصهها، ناآرامیها، نگرانیها و افسردگیهای ما اینجاست!
➕راه حلی برای رفع نگرانیها
- تولید: بیان معنوی
- مدت زمان: 05:01 دقیقه
- منبع: چگونه مهربانی خدا را باور کنیم؟
- دریافت با کیفیت (پایین(10 مگابایت) | متوسط(36 مگابایت) | بالا (82 مگابایت) | صوت )
- آپارات
متن کلیپ:
خدا بدش میآید از کسی که با مهربانی خدا بیاعتنا برخورد کند. مثلاً در این آیۀ قرآن میفرماید: «ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ»؛ بخوانید مرا تا اجابت کنم شما را. این یک جلوۀ مهربانی است دیگر. آقا بخوانید من جوابتان را بدهم. بلافاصله توی همین آیه ببینید خداوند متعال چی میفرماید. «إِنَّ الَّذِینَ یَسْتَکْبِرُونَ عَنْ عِبَادَتِی سَیَدْخُلُونَ جَهَنَّمَ دَاخِرِینَ»؛ کسانی که تکبّر میورزند از دعا کردن، من آنها را با خواری به جهنم میبرم!
به تو دارم میگویم عزیز من بگو من اجابت کنم. میگوید حالا باشد بعداً. این را خدا اسمش را میگذارد استکبار از عبادت. اصلاً عذاب جهنم میدانید برای چیست دیگر؟ برای این نیست که یک سری مقررات گذاشتند شما آنها را زیر پا گذاشتی! مگر خدا پلیس و قوانین راهنمایی رانندگی است؟! نه! برای اینکه جسارت ورزیدم به یک مهربان! این عذاب دارد.
به لفظ جلاله سوگند خوردند معصوم، فرمودند از گناه نجات پیدا نمیکند مگر کسی که اقرار کند به گناه. بگو مشکلت چیست؟ فهمیدی؟ اگر فهمیدی بگو من نجاتت بدهم. حالا ما میخواهیم بگوییم خدا ما مشکل داریم. مشکلمان این است که ایمان نیاوردهایم به مهربانی تو. به رحمت تو معرفت نداریم و به آن توجه نداریم و از آن بهرهبرداری نمیکنیم. من کلاً زندگیام بیاعتنایی به مهربانی تو است. تمام نگرانیهایم بیاعتنایی به مهربانی تو است. تمام افسردگیهایم، تمام دلبستگیهایم به هر چیزی بیاعتنایی به مهربانی تو است. «وُجُودُکَ ذَنبٌ لا یُقاسُ بِهِ ذَنب»؛ وجود من گناه است! وجود من شده، من از این وجودم چهجوری استغفار کنم؟ من اصلاً زندگی میکنم به خاطر نفهمیدن مهربانی تو! من اطمینان ندارم تو مهربان هستی و روزی من را میدهی؛ به خاطر خلّاقیت، به خاطر انجام دستور تو و رضایت تو نمیروم کار بکنم! میگویم بروم کار کنم گرسنه میمانم بابا این حرفها چیست؟! بزن کنار!
من اصلاً زندگیام را تعریف کردم با بیایمانی به مهربانی تو. با این و آن دعوا میکنم به خاطر بی ایمانی به مهربانی تو. فکر میکنم یک چیزی از من میکَنند. حسودی میکنم به خاطر بیایمانی به مهربانی تو. فکر میکنم سهم من را کس دیگر دارد میخورد. خدا میفرماید من سهم تو را نگه داشتم. چرا حسودی میکنی؟ ولشان کن! احساس کمبود محبّت میکنم به دلیل عدم ایمان به مهربانی تو. احساس تنهایی میکنم به خاطر ایمان به مهربانی تو. میروم دنبال سرگرمیهای بیخود، به دلیل اینکه ایمان ندارم به مهربانی تو که از مهربانی تو لذّت ببرم، میروم جای دیگر لذّت ببرم. من هم ایمان ندارم به مهربانی تو و الّا بچۀ خوبی میشدم.
اگر ایمان بیاوریم به مهربانی خدا چه اتفاقی میافتد؟ یک دفعهای همۀ رفتارهای خدا را از سر مهربانی میبینیم، ستارههای آسمان را میبینیم اشکمان جاری میشود. کوه و دشت و صحرا را میبینیم اشکمان جاری میشود. کودکی را میبینیم اشکمان جاری میشود. پیرمردی را میبینیم گوژپشت عصازنان دارد حرکت، اشکمان جاری میشود. خدایا! تو اینها را همه را دوست داری، تو اینها را همه را آفریدی، تو اینها را همه را روزی میدهی. پرندهها را میبینیم بال میزنند اشکمان جاری میشود. زندگی میکنیم ها! زندگی میکنیم!
مشکلمان این است که ایمان نیاوردهایم به مهربانی تو. به رحمت تو معرفت نداریم و به آن توجه نداریم و از آن بهرهبرداری نمیکنیم. من هم ایمان ندارم به مهربانی تو؛ و الّا بچۀ خوبی میشدم.
افسرده ام چون ایمان ندارم به مهربانی تو . کوتاه ولی کامل