کلیپ تصویری | یا اباالفضل! شما به میدان نرو ...
- تولید: بیان معنوی
- مدت زمان: 04:37 دقیقه
- منبع: دانشگاه تهران - عاشورا98
- دریافت با کیفیت (پایین(10 مگابایت) | متوسط(24مگابایت) | بالا (61 مگابایت) | صوت )
- آپارات
متن:
اباالفضل(ع) آمد با حسین(ع) خداحافظی کند. فدای گریههایتان. اولاً حسین چهجوری محبت میکرد به عباس؟ صدایش میزد میگفت «بنَفسی أنتَ!» حسین فدایت بشود. چند بار میمرد و زنده میشد؟ حالا من نمیدانم زینب چهجوری عباس را صدا میزده. آنها توی خصوصیهایشان بوده دیگر. اگر امام حسین امام زمانش است! میفرماید که «بنَفسی أنتَ»، زینب هم خواهر است، خواهر دلسوزتر است، رقیقالقلبتر است، عاشقتر است اصلاً آخر خواهر است دیگر، سرشار از عاطفه است. مثلاً توی راه داشتند میآمدند، خدا رحم کرده به ما جزئیات خاطرات این کاروان تا میرسیدند کربلا را ننوشتند برایمان. گفتند چیکار داری؟ آمدند کربلا.
مثلاً مینوشتند صبح زینب صدا زد عباسم، بیا علیاصغر را بگیر. رقیه را دو دقیقه بغل کن. من میخواهم بگویم یا اباالفضل، تو یکی نرو میدان. تو نرو! خواهش ازت میکنم. آمد خداحافظی کند عبّاس. صدا زد میخواهی حسین را تنهای بگذاری؟ آقا جان فدایت بشوم، قبل از اینکه دشمن تیر بزند به دستش که شما داری به قلب عبّاس تیر میزنی. شما تو خودت کشتی عبّاس را. بله من نمیخواهم چیزی از عبّاسم به دست دشمن بیفتد. جانش را خودم میخواهم بگیرم. عزیز دل من است. مگر نشنیدی؟ امام معصوم خودش میآید جان عزیزش را میگیرد. امان از غم عبّاس! امان از رنج عبّاس.
عبّاس برو ببین چیکار میکنی برای حسین. دیگر حالا باید شهید بشوی دیگر. لااقل این مشک آب را برای بچهها برگردان. که یک ذره درد خودت را تسکین داده باشی. اینقدر امید داشت عبّاس، اینقدر مطمئن مشک را برداشت، بچهها عطششان فرو نشست، بههم گفتند عمو رفت آب بیاورد. محکم! دیدی عمو چهجوری مشک را برداشت؟! تمام است دیگر. رباب علیاصغر را نگه دار آمد. آب آمد! این عمویی که ما دیدیم اینجوری مشک را برداشت، الآن آب میآید.
تا شام بچههای حسین را میزدند میگفت عمو. میگفت عمو! چهجوری بگوید عمو دیگر نمیآید؟ اینقدر محکم این مشک را برداشت، همه گفتند. واقعاً عبّاس هم انتظارش همین بود ها! یک چیزی توی مقتل یک جمله نوشته آدم میفهمد اباالفضل خودش هم یکّه خورد. دستهایش قطع شد اعتنا نکرد، همچین که تیر به مشکش زدند، میگوید «فوَقَفَ العبّاس»؛ عبّاس وایستاد. انتظار نداشتی عبّاس؟ دیگر فقط از خدا تمنّا میکرد خدایا من بروم!
سلام خسته نباشید میشه صوت یا ویدیوی کاملش رو بذارید.
باتشکر