گفتگوی تلویزیونی شبکۀ سه- برنامۀ «پرونده ویژه»
رهبر انقلاب تغییر قیمت بنزین را «یک بحث تخصصی» بیان کردند/ چرا مسائل تخصصی را بهدست سیاسیونِ سیاستباز یا زبانباز میدهیم؟/ حذف کارت سوخت، یک برخورد سیاسی بود یا تخصصی؟/ حیات سیاسیِ بعضیها فقط در «بههم ریختگیِ فضای سیاسی» است
شناسنامه:
- موضوع: گفتگوی تلویزیونی شبکۀ سه- برنامۀ «پرونده ویژه»
- تاریخ: 98/09/06
باید بهدور از سیاسیکاریِ برخی سیاسیون-که میخواهند موضوعات تخصصی را سیاسی کنند- بطور عالمانه بحث شود که مثلاً کارت سوخت چرا حذف شد و چرا دوباره برگشت؟ این حذف چه خسارتی ایجاد کرد و چه کسی باید پاسخگو باشد؟ تدریجی نبودنِ گرانشدن بنزین، عدم توجیه افکار عمومی و بهیکباره عملکردن، درست بود یا غلط؟ باید از این اتفاقات برای آینده، عبرتها و تضمینهای کافی را بگیریم و الا آینده برای مردم، پُر از ناامیدی خواهد شد
دلایل برخورد معقول مردم در قضیۀ بنزین چه بود؟ / دلیل اول: این دولت، منتخب مردم هست
- در حوادث اخیر-پس از تغییر قیمت بنزین- شاهد مواجهۀ منطقی و معقولی از سوی مردم بودیم. جدا از اینکه مردم ما اساساً مردم عاقل و هوشمندی هستند، اما در این مقولۀ اخیر، میتوان چند عامل را ذکر کرد که موجب برخورد معقول مردم با این قضیه شد:
- دلیل اول اینکه بالاخره این دولت، منتخب مردم هست و این آستانۀ تحمل را بالا میبرد. هرچند مشکلات جاری در کشور و بیتدبیریهایی که ممکن است صورت بگیرد، برای مردم ناخوشایند است، منتها همین رأی مردم که به این دولت دادهاند، یکمقدار آستانۀ تحمل را بالا میبرد.
- دلیل دیگر این است که اساساً مصرف انرژی در جامعۀ ما خیلی بالاست، یعنی از حدّ معمولِ کشورهای جهان، خیلی بالاتر است. البته ممکن است مصرف مردم هم اینقدر بالا نباشد، اما بهخاطر تفاوت قیمت و قاچاق سوخت و این اتفاقات، بههرحال، مصرف در مجموع، بالا هست. این را هم باید در نظر گرفت که مردم ما، همهشان مصرفکنندۀ خودرو نیستند و مستقیماً از بنزین استفاده نمیکنند. بههرحال این در ذهن مردم هست که مصرف بنزین باید تغییر پیدا کند و تغییراتی در یارانۀ سوخت باید اتفاق بیفتد و این هم عامل دیگری برای آرامش مردم بود.
شاید اگر این آشوبها نبود، ما اعتراضات سالم مردمی را بیشتر میدیدیم
- عامل سومی که موجب برخورد آرام و منطقیِ مردم در این حوادث این بود که مردم به وضعیت منطقه نگاه میکنند و به دشمنانی که با هر بهانهای میخواهند آرامش کشورمان را بههم بریزند؛ مثل همین آشوبها. شاید اگر این آشوبها نبود، ما اعتراضات سالم مردمی را بیشتر میدیدیم. ولی دشمن نادان ما، بلافاصله نیروهای خودش را وارد میدان کرد و شروع کرد به سوءاستفاده کردن از فضای اعتراض مردمی.
- انگار عناصر اغتشاشگر، آماده بودند برای بههم ریختن و شورشکردن. چون مردمی که برای تظاهرات و اعتراض آمدهاند، برخی از مواد آتشزا و اسلحهها و نقشههای عملیات را که نداشتند تا این اقدامات حسابشده را انجام بدهند! جالب اینجاست که مردم از این قضیه خبر نداشتند، مجلسیها هم خبر نداشتند، پس چطور برخی از عوامل پشت پردۀ اغتشاشگرها خبر داشتند و آماده بودند! این واقعاً جای تأمل دارد و باید جداگانه بررسی شود.
- مردم وقتی میبینند اعتراضشان دارد نتیجۀ بدتری میدهد، کوتاه میآیند و سعی میکنند اعتراض خودشان را در جای مناسب و بهشکل دیگری ابراز کنند. کمااینکه در همۀ این تظاهراتهایی که اخیراً مردم علیه اغتشاشگران انجام دادند، اعتراضشان به دولت را هم اعلام کردند، یعنی هیچکدام از این تظاهراتها، با حمایت از کارِ دولت، همراه نبود.
موضعگیریِ بهموقع رهبر انقلاب موجب ثبات و آرامش جامعه شد
- عامل چهارمی که میشود ذکر کرد، فرمایش و موضعگیریِ بهموقع مقام معظم رهبری بود. نهفقط برای حزباللهیها و کسانی که خیلی ایشان را قبول دارند، بلکه عموم مردم که رهبریِ داهیانۀ ایشان را پذیرفتند، بالاخره آرام میشوند، وقتی میبینند که از بالا موضعی هست که این اقدام دولت باید حمایت بشود، همین یک آرامشی در دلها پدید میآورد.
- حتی معترضین هم به این نتیجه رسیدند که لااقل فعلاً مصلحت نیست؛ البته ممکن است بعضیها این مصلحتها را درک نکنند و در دلشان یا در زبانشان اعتراضهایی بکنند و برخی هم سوءاستفاده کنند، ولی بالاخره با این موضعگیریِ رهبری، یک آرامشی پدید میآید و قدرت نظام، پشت یک تصمیم قرار میگیرد و موجب ثبات جامعه میشود و مردم این را درک میکنند. چون همه میدانند که امنیت و آرامش، اولین نعمتی است که نباید از آن صرفنظر کرد.
چرا ضدانقلاب خارج از کشور، از برخورد معقول مردم در قضیه بنزین ناراحت شدند؟
- مردم کشورمان بهخاطر این چهار عامل عمده (و البته برخی عوامل فرعیِ دیگر) با قصۀ تغییر قیمت بنزین، آرام برخورد کردند. به تعبیری میشود گفت که جیغ بنفش ضدانقلاب هم در خارج از کشور، در آمده است که «چرا اینقدر آرام برخورد میکنید؟ چرا همهچیز را بههم نمیریزید که ما خوشحال بشویم؟! چرا همهچیز را به آتش نمیکشید که وضعتان مثل سوریه بشود؟» و بعضاً توهینهایی هم به ملت ایران کردند.
- بالاخره داعشیهای ضدانقلاب خارج از کشور، خیلی دوست داشتند که با همین قصه، خیلی چیزها را بههم بریزند، لذا آنها از این برخوردِ معقول مردم، خیلی ناراحت شدند.
رهبر انقلاب تغییر قیمت بنزین را بهعنوان «یک بحث تخصصی» معرفی کردند
- رهبر انقلاب در موضعگیری خودشان-در قصۀ تغییر قیمت بنزین- نکتهای را بیان فرمودند و آن اینکه «این یک بحث تخصصی است» بنده میخواهم در همینجا به یک درد بزرگ در جامعۀ خودمان اشاره کنم؛ اینکه بسیاری از مباحث مربوط به ادارۀ جامعه، مباحث تخصصی هستند و مباحث سیاسی نیستند! اما سیاسیون شلوغش میکنند و پوپولیستی برخورد میکنند و این مباحث را به مباحث سیاسی تبدیل میکنند چون برخی از سیاسیون، حیات و مماتشان وابسته است به دستاندازی به موضوعاتی است که اساساً موضوعات تخصصی هستند.
با مسائل تخصصی باید بهصورت تخصصی برخورد شود نه سیاسی!
- اگر ما بتوانیم با موضوعات تخصصی در جامعه، بهصورت تخصصی-نه بهصورت سیاسی- برخورد کنیم(یعنی اینکه اندیشمندان ما بیایند و این موضوعات را مطرح کنند و به حل و فصل آن بپردازند) در این صورت، خیلی آرامش در جامعهمان پدید خواهد آمد. ولی الان اینطور نیست و مجادلات سیاسیِ نابجا و نابخردانه در جامعۀ ما زیاد است؛ یعنی برخی از سیاسیون میخواهند با مطرحکردن مباحث تخصصی و موضعگیری نادرستِ خود، برای خودشان رأی جمع کنند و عوامفریبی کنند؛ درحالیکه این مباحث باید به متخصصین و اندیشمندان واگذار شود.
- الان بسیاری از مواضع برخی از جریانات سیاسی، پاسخهای علمی دارد ولی آنها موضوع را سیاسی جلوه میدهند؛ اینکار مثل این است که ما بخواهیم سرِ نوع آنتیبیوتیک، یک بازیِ رسانهای و عملیات روانی راه بیندازیم و بگوییم «مردم، هرکسی این نوع آنتیبیوتیک را دوست دارد، بیاید به من رأی بدهد!» در اینجا شورای نگهبان باید به این فرد، کارت قرمز بدهد. اما متاسفانه بعضی از سیاسیون، برخی از مسائل فرهنگی را-که باید برایش بحث علمی و تخصصی بشود- بهگونهای وارد بازیهای سیاسی میکنند تا رأی جمع کنند.
چرا مسائل تخصصی را بهدست سیاسیونِ سیاستباز و احیاناً زبانباز میدهیم؟
سیاسیون بعضاً متخصصین را کنار زدهاند و خودشان حکم صادر میکنند و نظر میدهند! حتی طبق اخبار، در همین قضیۀ بنزین هم مجلس و دولت از نظرات تخصصی، درست استفاده نکردند. برخی از متخصصین در بررسیهای مجلس نظر داده بودند، ولی ریاست محترم مجلس، منعکس نکردند و طبیعتاً رأیشان این نبود. باید این در آینده سؤال بشود که چرا با آن نظر، همراهی نکردند؟ از جمله، آن نظر تخصصیای که ریاست محترم قوۀ قضائیه از جانب خودشان داده بودند ولی پذیرفته نشده بود.
- این در جامعۀ ما، یک مشکل است که چرا مسائل تخصصی را بهدست سیاسیونِ سیاستباز و احیاناً زبانباز میدهیم که آن را بیاورند در عملیات روانی از آن استفاده کنند؟ باید یک فکری برای این مشکل بشود. برخی از موضوعات هست که اگر مجلس بخواهد برایش قانونگذاری کند، باید با مراجعه به متخصصین، این کار را انجام بدهد.
حذف کارت سوخت، یک برخوردِ سیاسی و غیرتخصصی بود که میلیارها سرمایۀ کشور را از بین برد
- همین موضوع «کارت سوخت»، چیزی بود که نباید از اول با آن سیاسی و غیرتخصصی برخورد میشد که مثلاً بگویند این مربوط به دولت قبلی است و ما از نظر سیاسی با آن دولت، مقابل هستیم، پس کارت سوخت را حذف میکنیم! اما نتیجهاش چه شد؟ بهخاطر حذف کارت سوخت، میلیارها سرمایۀ این کشور از بین رفت.
- سیاسیون در این موضوع، تغییراتی را ایجاد کردند که پشتوانۀ تخصصی نداشت و الان به همان وضعیت قبلی برگشتهاند و ما نشنیدیم که عذرخواهی بشود از اینکه «چرا ما در این مدت، این روش غلط را اتخاذ کردیم؟» یا اینکه «عذرخواهی میکنیم برای اینمقدار سوختی که بهخاطر حذف کارت سوخت و کنترلنشدن قاچاق و... از بین رفت»
- وقتی شعار شفافیت علیه مجلس داده شد(چون مجلس در یک مقاطعی با شفافیت، مخالفت کرد) برخی از نمایندگان مجلس گفتند: ما اتفاقاً معتقدیم که همهجا باید شفاف بشود، فرآیند تصمیمگیریها در نظام، باید شفاف باشد... خُب حالا همان افراد بیایند و بگویند که فرآیند تصمیمگیریِ «زمان افزایش قیمت سوخت» چگونه بوده است؟ و اینکه چرا بهیکباره این افزایش قیمت صورت گرفت و چرا در طول این چند سال اخیر، دولت بهتدریج قیمت سوخت را افزایش نداد و مصوبۀ مجلس را در اینباره اجرا نکرد و چرا مجلس مسامحه کرد؟ همین را فعلاً شفاف کنند.
برخی از سیاسیون، سر مسائل تخصصیِ فرهنگی، بازی سیاسی راه میاندازند
- اساساً بسیاری از بحثها در جامعه باید تخصصی بشود نه سیاسی! در خیلی از مسائل فرهنگی هم همینطور است. بعضی از سیاسیون سرِ موضوعات فرهنگی، بجای اینکه تخصصی برخورد کنند، بازیِ سیاسی راه میاندازند؛ مثلاً کنسرت و فیلم، موضوعات فرهنگی هستند و معنا ندارد کسی بگوید «هرکسی طرفدار این کنسرت یا فیلم هست، بیاید به ما رأی بدهد!» کنسرت و فیلم و... همه موضوعات فرهنگی هستند و متخصصین مسائل فرهنگی باید دربارۀ این امور، بحث و گفتگو کنند نه اینکه سیاسیون بخواهند دربارۀ این مسائل، مناظره کنند!
- ما باید جامعۀ خودمان را با گفتگوهای تخصصی، اقناع کنیم، اگر این اتفاق بیفتد، سیاسیون بسیاری از حرفهایی که الان برای مجادلههای بیاساس دارند، از دست میدهند و آنوقت، جامعه روی آرامش و پیشرفت میبیند.
وقتی مباحث تخصصی را سیاسی کنند، متخصصین از ترس عملیات روانیِ سیاسیون، اظهار نظر نمیکنند
- اگر این اتفاق بیفتد، سیاسیون ضعیف میشوند و متخصصین، جامعه را به پیشرفت خواهند رساند ولی الان خیلی از متخصصین از ترس عملیات روانیِ سیاسیون، حرف نمیزنند و اظهار نظر نمیکنند! چون میگویند: «اگر ما حرف بزنیم، ما را تخطئه میکنند»
- اخیراً شنیدم که یکی از سیاسیون، مخالفان خودش را «داعشی» تلقی کرده است، در این صورت، یک متخصص و اندیشمندِ حوزه یا دانشگاه، چطوری بیاید با این فرد، مخالفت کند؟! البته این سیاسیون، معمولاً یک باند عملیات روانی هم دارند که در رسانهها، شروع میکنند به برخوردهای سخیفی که این برخوردها، موجب دیکتاتوری میشود و باعث میشود خیلی از اندیشمندان، دیگر اظهار نظر نکنند.
برخی سیاسیون انتظار دارند که اعتراض مردم به کل موجودیت نظام باشد نه صرفاً به عملکرد مسئولین!
- مردم چگونه صدای اعتراض خودشان را به گوش مسئولین برسانند؟ طبیعتاً یک راهش تظاهرات است که به جای خودش محفوظ است، اما یکی از راههای اعتراض مردم، از طریق همین نمایندگان مردم در مجلس است. جالب اینجاست که برخی از نمایندگان، خودشان موجب اعتراض مردم شدهاند اما وقتی تظاهرات پیش میآید میگویند «بگذارید مردم اعتراض کنند!» درحالیکه اساساً مردم دارند به خودِ همین نمایندگان اعتراض میکنند، یعنی مردم بهخاطر عملکرد همین نمایندگان، معترض شدهاند لذا این افراد باید بیایند و در مقابل اعتراض مردم، پاسخگو باشند.
- مردم ما بلد هستند، چگونه اعتراض خودشان را بیان کنند و در شعارهای خودشان اعتراض خود را نشان میدهند، کمااینکه در همین تظاهرات اخیر هم اعتراض خودشان را نسبت به مسائل اقتصادی و عملکرد مسئولین نشان دادند. اما بعضیها این را قبول ندارند و میگویند «در اینجا مردم، اصل نظام را تایید کردند و بعدش به عملکرد مسئولین اعتراض کردند! درحالیکه باید به کلِ موجودیت نظام، اعتراض کنند!» این ژستی است که برخی از سیاسیون ما-در داخل کشور- میگیرند؛ مثلاً برخی از نمایندگان مجلس.
چرا نمایندگان همسو با دولت، میخواستند افزایش قیمت بنزین را لغو کنند؟ / حیات سیاسیِ بعضیها فقط در بههم ریختگیِ فضای سیاسی است
- در همین قضیۀ بنزین که دولت بهیکباره بنزین را گران کرده است، برخی از نمایندگان طرفدار دولت-که با نام دولت، رأی آوردند- میخواستند یکشنبه اعتراض کنند و طرح دوفوریتی بگذارند و این طرح افزایش قیمت بنزین را لغو کنند، اما چرا؟ لابد برای اینکه یک وجاهتی پیدا کنند برای انتخابات دور بعد! این بههم ریختگی فضای سیاسی، مطلوب بعضیهاست. سؤال ما این است که چرا میخواستند اوضاع را بههم بریزند؟ آیا دلیلش این است که فضای انتخابات نزدیک است و حیات سیاسیِ بعضیها فقط در بههم ریختگیِ فضای سیاسی است؟ چون وقتی اوضاع بههم ریخته شد و دوقطبیهای کاذب شکل گرفت، نقدها کنار میرود.
- مردم راه اعتراض را بلد هستند، اما اعتراضهای تحمیلی و اعتراضهایی که با اغتشاشگرها هماهنگ شده است، اعتراضهایی که برخی از سیاسیون و مسئولین، خودشان میخواهند بین مردم ایجاد کنند، اینها اعتراضهای طبیعی نیست، بلکه اعتراضهایی است که پشت صحنۀ آنها، ارادههای سیاسیِ خاص قرار گرفته است.
- نمایندۀ مجلسی که اساساً باید جلوی رفتارهای اشتباه دولت را بگیرد تا مردم اعتراض نکنند، اما این کار را انجام نمیدهد و بعد میگوید «بگذارید مردم اعتراض کنند» باید از قصد و غرضِ سیاسی او پرسید. مردم به همین عملکرد نمایندگانی که جلوی عملکرد غلط دولت را نگرفتند، اعتراض دارند.
چرا رهبر انقلاب، اینقدر سریع به این موضوع ورود کردند؟
- شاید برای بعضیها این سؤال مطرح شود که چرا رهبر انقلاب، اینقدر سریع به این موضوع ورود کردند، درحالیکه در مقاطع مشابه قبلی (مثل فتنۀ 88 ) به این سرعت ورود پیدا نکردند؟ شاید اولین دلیلش این باشد که اغتشاشگران هم خیلی زود، ورود کردند، یعنی بحث اعتراض مردمی را بهسرعت تبدیل کردند به عملیات آتشزدن و تخریب اماکن. طبیعتاً نباید اجازه داد که جریان اغتشاش بتواند از یک ناراحتی و اعتراض عمومی، سوءاستفاده کند.
- دلیل دوم، بنای همیشگی است که جریان امامت و رهبری دارد؛ چه در امامت معصوم و چه در امامت غیرمعصوم. امامت و رهبری، مهمترین نعمت را در جامعه «ثبات و امنیت» میداند. ائمۀ هدی(ع) خیلی برای ثبات مدیریت جامعه، تلاش کردند. مثلاً امامرضا(ع) شاهد بودند که اعتراضهای بهحقی علیه مأمون میشود اما حضرت در مقابل این اعتراضها ایستادند و مردم را آرام کردند؛ بهخاطر اهمیت ثبات جامعه. امیرالمؤمنین(ع) هم در مواقف مختلف، موجب ثبات جامعه میشدند؛ چه در مدیریتهای باطل، چه در مدیریتهای آدمهای خودشان که گاهی درست رفتار نمیکردند.
- در اینجا هم رهبر انقلاب، درواقع جلوی بیثباتی را گرفتند. اگر دولت حمایت نمیشد، یک بیثباتی در جامعه پدید میآمد و بعضیها برای این بیثباتی، نقشه داشتند. شما فکر کنید به اینکه وقتی دولت این طرح بنزین را تصویب کرده و نمایندگان طرفدار دولت هم-البته بههمراه برخی دیگر از نمایندگان- میخواهند این طرح را لغو کنند، معنایش چیست؟
رهبر انقلاب با توصیۀ خود، باب بحثهای تخصصی را باز کردند
- شاید علت دیگری که این توصیۀ رهبر انقلاب داشت این بود که جریان را به بحثهای تخصصی ارجاع بدهند و باب بحثهای تخصصی را باز کنند. حالا که این زخم، باز شده است همینجا گفتگوهای تخصصی ادامه پیدا کند و یک راه علاجی پیدا بشود. الان گفتگو دربارۀ بنزین و شیوۀ تغییر قیمت و کنترل تورم، باید بهصورت جدی در مجلس و محیطهای تخصصی ادامه پیدا کند، بههرحال مردم که این لطمه را خوردهاند و دارند تحمل میکنند، لااقل مسئولین یک کاری کنند که در آینده، تکلیف این قضیه مشخص شود.
- مسائل مربوط به افزایش قیمت بنزین را باید بهدور از تنشهای سیاسی و سیاسیکاریهای برخی از سیاسیون-که متاسفانه مباحث تخصصی را سیاسی میکنند- در جامعه مطرح کرد و بهصورت تخصصی دربارهاش گفتگو کرد؛ منجمله این قضیه که اصلاً کارت سوخت چرا حذف شد و چرا الان دوباره برگشت؟ این حذف چه خسارتی را برای کشور و مردم ایجاد کرد و چه کسی باید پاسخگو باشد؟
- متاسفانه انتخابات در کشور ما طوری است که مثلاً یک مسئول رأی میآورد و کلی خسارت میزند و میرود و بعد، مردم نمیدانند یقۀ چه کسی را باید بگیرند؟ حزبی هم نیست که بگوییم «شما مقصرید و دیگر حق ندارید، کسی را معرفی کنید» مخصوصاً مسئولیتی در حد و اندازههای ریاست جمهوری، باید یک پشتوانه و عقبهای داشته باشد؛ البته بنده نمیگویم که جامعه باید به سمت حزبیشدن پیش برود، اما باید یک سازوکارهایی اندیشید که اتفاقهایی از این دست، نیفتد.
- اگر یک تصمیمگیری دربارۀ دلار و ارز در بانک مرکزی صورت میگیرد که یکدفعهای ثروت مردم را به یکسوم تقلیل میدهد و با سیاستگذاریهای غلط، تورم شدید و عجیبی ایجاد میشود، باید بهصورت منطقی بررسی شود و عالمانه دربارهاش بحث و نقد بشود، یعنی از این اتفاقی که افتاده است برای آینده، عبرتها و تضمینهای کافی را بگیریم و الا آینده برای مردم، پُر از ناامیدی خواهد شد و مردم خواهند گفت: هرکسی میآید یک لطمهای میزند و میرود و کسی هم یقۀ او را نمیگیرد.
باید بهصورت تخصصی بحث شود که حذف کارت سوخت درست بود یا غلط؟
- باید بهصورت عالمانه و تخصصی نقد بشود که حذف کارت سوخت، درست بود یا غلط؟ تدریجی نبودنِ گرانشدن بنزین، درست بود یا غلط؟ عدم ورود مجلس برای اینکه «چرا دولت، بهصورت تدریجی این کار را انجام نداده بود؟» درست بود یا غلط؟ عدم توجیه افکار عمومی، و بهیکباره عملکردن، درست بود یا غلط؟ اگر این گفتگوهای تخصصی صورت نگیرد، آیندۀ جامعه تضمین نمیشود و بعد، مردم به چه دلیلی باید پای صندوقهای رای بیایند؟ در این صورت فضای انتخابات هم توأم با تنش خواهد بود، و کاندیداها، بر اساس تخریب همدیگر میخواهند رأی جمع کنند نه بر اساس برنامههای تخصصی و عالمانه.
- بنده در عین حال، به آیندۀ فضای سیاسی جامعه، خیلی امیدوار هستم بهویژه اینکه حرکت نیروهای مردمی و بسیج را در حل مسائل و مشکلات جامعه میبینیم، اینها اینقدر قوی خواهند شد که یکمقدار از قدرت اضافیِ دولتمردان کم خواهد شد. انشاءالله این بیانیۀ گام دوم، اجرایی خواهد شد و جوانها وارد میشوند و به حل و فصل مسائل در مناطق مختلف میپردازند و استعدادها و توانمندیهای مردم را سازماندهی خواهند کرد و ما یک زندگی دیگری در آینده خواهیم داشت.
(الف2-ن2)
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید