۹۸/۱۰/۰۲ چاپ ایمیل و پی دی اف

 

کلیپ تصویری | آخرش که چی؟

پاسخی به مهم‌ترین سوال هر انسان در طول زندگی

شناسنامه

 

متن:

  یَک سؤال انسانی فوق‌العاده مهم! سؤال کشنده‌ای است! انسان برای این سؤالش جواب می‌خواهد. بعدش چی؟ آخرش؟ این سؤال انسان را به سوی بالاترین هدف می‌برد. آخرش چی؟ من انسانی هستم که منفعت می‌خواهم ولی من یک صاحب یک سؤال هم هستم. من انسانی هستم که لذت‌طلب هستم ولی صاحب یک سؤالی هم هستم. آن سؤالم باید جواب داده بشود. آخرش چی؟
  انسان برای زندگی نیاز به عالی‌ترین هدفی دارد که تمام اهداف پایینی‌اش را به نخ بکند. آقا شما چرا خانه می‌خری؟ خب چون خانه لازم داریم. خب چرا ازدواج می‌کنی؟ آخر یک نیاز دیگر هم داریم. چرا سر کار می‌روی؟ آخر پول هم نیاز داریم دیگر. غیر از پول به اعتبار اجتماعی هم نیاز داریم. اعتبار اجتماعی ربطش با ازدواج چیست؟ ربطی ندارد حالا ممکن است یک جاهایی به هم کمک کنند. موهایت را شانه می‌کنی؟ می‌گوید آخر مو هم دیگر زلف است و قیافه و اینها مثلاً زیبایی را دوست دارم. خب این زیبایی به دندان چه ربطی دارد؟ هیچی نه این هم یک هدف است، آن هم. یک همچین انسانی بدبخت‌ترین موجود عالم است.
  چرا؟ انسان متشتّت، انسان با وجود پراکنده، انسان چند هدف‌دار. این را بهش می‌گویند عاشق نیست. این هزار تا دیگر از این هدف‌ها داشته باشد ها! هر کدامش هم مهم‌تر، کمتر، بالاتر، وجودش متشتّت است، به چند تا کار باید برسد. به چند تا هدف باید برسد. ولی کسی که یک هدف برتر دارد، هدفی که می‌تواند، هدفی که می‌شود تمام این اهداف خُردش را و اهداف کوتاه‌مدت و بلندمدتش را همه را جهت بدهد. یک همچین هدفی را پیدا کنیم که اولاً این هدف به شدّت بی‌نهایت‌طلبی تو را ارضاء کند به حدّی که بعدش چی دیگر نگویی. بگویی «ها! بعدش این؟ آها! حالا شد.» یک همچین هدفی را پیدا کنی که اولاً این هدف به شدّت بی‌نهایت‌طلبی تو را ارضاء کند به حدّی که بعدش چی دیگر نگویی.
  روانشناس‌ها می‌گویند انسان به یک همچین هدفی نیاز دارد و باز گفتند تنها جوابی که انسان برای این هدف پیدا کرده خداست. روانشناس‌ها هم این را فهمیدند. خدا فقط خودش را گذاشته برای پاسخ به این سؤال و هیچ‌کس نمی‌تواند خودش را گول بزند، هیچ‌کس. تا پرسیدی عمیقاً بعدش چی؟ خدا طلوع می‌کند. مثل خورشید که طلوع می‌کند صبح و سحرگاه کم‌کم از پشت سرزمین‌ها بیرون می‌آید، اصلاً خدا را می‌بینی. خودش را بهت نشان می‌دهد. یک کششی بهش پیدا می‌کنی. کم‌کم بهش علاقه‌مند می‌شوی. بعد آدم آنجا به یک آرامشی می‌رسد، با آن آرامش می‌آید مثل آدم ازدواج می‌کند، کارهای دیگر می‌کند، دنیا را اداره می‌کند؛ درس می‌خواند، ریاضی می‌خواند، مهندسی می‌خواند. ولی مشغول اوست. حالا می‌داند برای چی دارد زندگی می‌کند. حالا می‌داند برای چی دارد زندگی می‌کند!
  هدف ما خدا باشد می‌دانید یعنی چی؟ ما روز قیامت وقتی می‌رویم به ملاقات خدا، اصلاً دیدی خدا را دیگر، تمام نمی‌شود؟ بعدش چی؟ تشنه می‌شوی که دوباره بروی. بعد وقتی دوباره می‌روی انگار تا حالا خدا را ندیده بودی. بعد تشنه می‌شوی دوباره بروی. بعد می‌خواهی دفعۀ بعد بروی، دفعۀ بعد که می‌روی اصلاً می‌گویی من تا حالا خدا را نمی‌شناختم! تا کی ادامه دارد؟ الی الابد این ادامه دارد. و فقط خدا می‌تواند اینجوری باشد. هر دفعه می‌رود ملاقات خدا، اصلاً نمی‌داند به کسی چی بگوید؟ چی بود این؟ یک مشت‌مالی هم می‌دهند، شانه‌هایشان را می‌مالند اینها فرشته‌ها توی این فاصله. خانه‌اش هم تأمین می‌کنند بیا اینجا، اینجا باش. ولی اوست! این هتل است. بهشت هتل ملاقات‌کنندگان خداست! فقط خداست که بی‌نهایت است. و بی‌نهایتی یعنی چی؟ یعنی شما هر دفعه او را می‌بینی بخشی از او در تو تجلّی می‌کند و خدا تمام نمی‌شود. و خدا تنها موجودی است که تمام نمی‌شود. و تو الی الابد از ملاقات او بهره می‌بری.
  انسان موجودی است که این یک خواستۀ فطری‌اش است و انبیاء الهی می‌آیند غبار را از این خواستۀ فطری انسان کنار بزنند تا این به این یَک سؤال برسد. بعدش چی؟ این همه! بعدش؟! انسان می‌خواهد آن هدف برتر را انتخاب کند که آرامش پیدا کند و دیگر نگوید بعدش چی؟ وقتی آن هدف برتر را انتخاب کرد چه اتفاقی برایش بیفتد؟ بعد آدم آنجا به یک آرامشی می‌رسد، با آن آرامش می‌آید مثل آدم ازدواج می‌کند، دنیا را اداره می‌کند. حالا می‌داند برای چی دارد زندگی می‌کند. حالا می‌داند برای چی دارد زندگی می‌کند!

 

نظرات

۱۵ دی ۹۸ ، ۲۰:۳۰ امین هوشیار

سلام

کارتون حرفه ایه.

لطفا سایتتون رو هم حرفه ای کنید. این نوع قالب خیلی مناسب این سایت نیست.
انتظار میره از قالب های حرفه ای و گرافیکی بهتری استفاده کنید.

همچنین در صورت نیاز میتونم با شما همکاری کنم.

سلام . با تشکر از  آقای پناهیان و کسانی که برای این سایت زحمت می کشند . یک سوال دارم خواهش میکنم راهنمایی کنید . کسی که دوست داره از گناهی توبه کنه و ناراحت است از این که عزت نفسش به خاطر انجام گناه پایین اومده و دوست نداره اون گناه رو انجام بده ولی هنوز اون عزم جزم رو برای ترک گناه نداره و لذت گناه توی دلشه چه کار باید بکنه ؟  بعضی وقتا هم از گناهی توبه میکنیم و انجامش نمیدیم ولی یادش میفتیم میبینیم هنوز لذت گناه سرجاشه و این ناراحتم میکنه . خواهش میکنم راهنمایی کنید ممنون .

پاسخ:
سلام و احترام
احتمالا شنیدن فصل اول مبحث تنها مسیر به شما کمک خواهد کرد.

ارسال نظر

لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دسترسی سریع سخنرانی ها تنها مسیر استاد پناهیان ادبستان استاد پناهیان درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام کلیپ تصویری استاد پناهیان کلیپ صوتی استاد پناهیان پرونده های ویژه حمایت مالی بیان معنوی پناهیان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیان ها راهکار راهبرد آینده نگری سخنرانی گفتگو خاطرات روضه ها مثال ها مناجات عبارات کوتاه اشعار استاد پناهیان قطعه ها یادداشت کتابخانه تالیفات مقالات سیر مطالعاتی معرفی کتاب مستندات محصولات اینفوگرافیک عکس کلیپ تصویری کلیپ صوتی موضوعی فهرست ها صوتی نوبت شما پرسش و پاسخ بیایید از تجربه... نظرات شما سخنان تاثیرگذار همکاری با ما جهت اطلاع تقویم برنامه ها اخبار مورد اشاره اخبار ما سوالات متداول اخبار پیامکی درباره ما درباره استاد ولایت و مهدویت تعلیم و تربیت اخلاق و معنویت هنر و رسانه فرهنگی سیاسی تحلیل تاریخ خانواده چندرسانه ای تصویری نقشه سایت بیان معنوی بپرسید... پاسخ دهید...