محافظهکاری؛ قتلگاه انقلاب ، تحولخواهی؛ گام دوم انقلاب (7)
دونهمتی، مانع تحول است / مدیری که بلند همت نباشد، نمیتواند تحول ایجاد کند/ اگر فقط دنبال امنیت ایران باشیم نه منطقه، امنیت ایران را هم از دست خواهیم داد/ چرا از سالها پیش، با وجود تأکید رهبر، مسئولین دنبال اقتصاد بدون نفت نرفتند؟
شناسنامه:
- زمان: محرم99
- مکان: هیئت دانشگاه هنر
- موضوع: محافظهکاری، قتلگاه انقلاب ؛ تحولخواهی، گام دوم انقلاب
- فیلم: اینجا
- صوت: اینجا
محافظهکاری همانطور که قتلگاه انقلاب است، قتلگاه انسان هم هست
همانطور که -به فرمودۀ مقام معظم رهبری- برای کشور به تحول نیاز داریم، طبیعتاً برای مملکت وجود خودمان هم به تحول نیاز داریم. ما باید آدمهایی تحولخواه و آماده برای پذیرش تحول و تغییر باشیم و حتی برای تحول، برنامهریزی و اقدام و فداکاری کنیم. قرآن کریم دربارۀ برخی از مؤمنین میفرماید: «اثَّاقَلْتُمْ إِلَى الْأَرْض» (توبه،38) چرا بر زمین سنگینى مىکنید (و سستى به خرج مىدهید) هرچه انسان بخواهد به زمین بچسبید، بیشتر بدبخت میشود.
همانطور که محافظهکاری قتلگاه انقلاب است، قتلگاه انسان هم هست. تحول یا هر مفهوم خوبی که برای جامعه لازم باشد برای خود فرد هم لازم است که آن مفهوم را در خودش جاری کند. در این جلسه، میخواهیم به یکی از موانع تحول و تحولخواهی در یک فرد اشاره کنیم که البته بُعد اجتماعی هم پیدا میکند. هر کسی که این مانعِ تحول در وجودش باشد اصلاً نباید مدیریت قبول کند و نباید مسئول بشود.
یکی از موانع تحول، دونهمتی و داشتن همت کم است
یکی از موانع تحول، دونهمتی و داشتن همت کم است. خدا دنیا را یکطوری قرار داده که اگر کم همت داشته باشی و به کم راضی بشوی، همان کم را هم از دست میدهی و اوضاعت بدتر خواهد شد. لذا گاهی اوقات، داشتن همت بلند، برای ما یک تکلیف است.
یکی از عوامل تحولناپذیری و تحولگریزی، تنبلی است. یکی دیگر از عوامل تحولگریزی، ترس است. علاقه به حداقلها هم از عوامل تحولگریزی است. اگر همت بلند در کسی ایجاد بشود، هم تنبلی و ترس او از بین میرود و هم میتواند از علاقههای اندکش بگذرد. همت خودت را بلند کن، آن وقت دیگر از چیزهای کم بدت میآید. همت بلند میتواند همۀ اینها را از بین ببرد.
اگر فقط دنبال امنیت ایران باشیم نه منطقه، امنیت ایران را هم از دست خواهیم داد
یک مثال خیلی ساده از نظر اجتماعی برای موضوع بحث ما این است که وقتی همتمان فقط حفظ امنیت ایران باشد و به امنیت کشورهای منطقه اهتمام نورزیم، قطعاً خودمان هم نابود خواهیم شد؛ اما وقتی که همت کردیم و به امنیت سوریه، عراق، لبنان و جاهای دیگر کمک کردیم، امنیت خودمان صد برابر بهتر باقی میماند، این مطلب واضح است و خیلی پیچیده نیست. انسان باید مثلاً برای حفظ امنیت کشور خودش همتش را بالا ببرد و امنیت جاهایی را که یکمقدار دورتر است برقرار بکند و الّا به قول شریف امیرالمؤمنین علی(ع) اگر کسی منتظر باشد تا در خانۀ خودش با دشمن بجنگد، ذلیل میشود و زیر پای دشمن، له خواهد شد، باید دشمن را قبل از اینکه بتواند به خانۀ شما حمله کند، نابودش کنید. (فَوَاللَّهِ مَا غُزِیَ قَوْمٌ قَطُّ فِی عُقْرِ دَارِهِمْ إِلَّا ذَلُّوا؛ نهجالبلاغه/ خطبه27)
همین الان اگر نیروهای امنیتی ما منتظر میبودند که گروههای تروریستی داخل کشور بشوند و بعد آنها را بزنند، ما هر هفته و هر روز در کشورمان انفجار یا ترور داشتیم؛ ولی با توجه به تور اطلاعاتی خوبی که نیروهای امنیتی ما چیدهاند، میروند آنها را در همان جاهایی که تروریستها میخواهند سازماندهی بشوند، به آنها ضربه میزنند.
امام(ره): اگر مسئولین در کنار تأمین رفاه به فکر مقدمهسازی ظهور نباشند خیانت کردهاند
مثال دیگر بحث ما دربارۀ عدالت است. اگر شما همت کنید که عدالت روی کل زمین برقرار بشود و کل مظلومین نجات پیدا کنند، خودتان هم از مظلومیت بیرون میآیید؛ ولی اگر بگویید که ما فقط میخواهیم کشور خودمان را نجات بدهیم، آنوقت در کشور خودمان هم نمیتوانیم عدالت را برقرار کنیم. حضرت امام در وصیتنامهشان نوشتند که اگر مسئولین جمهوری اسلامی در کنار تأمین رفاه و رسیدگی به مسائل اقتصادی-که در جای خودش باید برای کشور انجام بگیرد- به فکر مقدمهسازی برای ظهور نباشند خیانت کردهاند. یعنی اینجا نداشتن همت با خیانت مساوی میشود. (مسؤولان ما باید بدانند که انقلاب ما محدود به ایران نیست. انقلاب مردم ایران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداری حضرت حجت- ارواحنا فداه- است که خداوند بر همه مسلمانان و جهانیان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. مسائل اقتصادی و مادی اگر لحظهای مسؤولین را از وظیفهای که بر عهده دارند، منصرف کند، خطری بزرگ و خیانتی سهمگین را به دنبال دارد. باید دولت جمهوری اسلامی تمامی سعی و توان خود را در اداره هرچه بهتر مردم بنماید، ولی این بدان معنا نیست که آنها را از اهداف عظیم انقلاب که ایجاد حکومت جهانی اسلام است، منصرف نماید؛ صحیفه امام/ ج21/ ص429)
اگر کسی بگوید من فقط میخواهم محیط خودم را درست کنم یا آنچه مستقیماً مربوط به خودم هست را تأمین کنم، این در واقع نوعی دونهمتی است. دین ما دینی است که اساساً از ما همت بلند میخواهد.
کسی که دارای همت بلند نیست، نمیتواند تحول ایجاد کند
کسی که دارای همت بلند نیست نمیتواند تحول ایجاد کند. ایجاد تحول و تغییر بالاخره یک سختی و رنجی دارد، نیاز دارد آدم برای فتح قلهها عزم و اراده داشته باشد.
به کم قانعشدن خیلی بد است، بعضی از مادرهای محترم با همۀ دلسوزی نسبت به بچهها، به این نکته بیتوجهی میکنند و بچهشان را دونهمت بار میآورند؛ مثلاً به او میگویند: «تو همینکه درست را بخوانی، یک مدرکی بگیری و یک جایی استخدام بشوی، بس است، نمیخواهد برای من بلندپروازی بکنی!» اگر یک مادر به بچهاش این را بگوید، در واقع بچهاش را نابود کرده است و اتفاقهای خیلی بدی برای این بچه میافتد.
چرا از سالها پیش، با وجود تأکید رهبری، مسئولین دنبال اقتصاد بدون نفت نرفتند؟
تحول در اثر بلندهمتی پدید میآید. مقام معظم رهبری شاید از سیسال پیش، صریحاً در سخنرانیهای عمومی خود، بر جدا شدن اقتصاد کشور از نفت تاکید دارند. ایشان علاوه بر این سخنرانیهای عمومی، حتماً حرفهای محرمانهای هم برای مسئولین دارند که درِ گوشی به ایشان میگویند و تذکر میدهند، ولی سالهای سال است با صدای بلند فرمودهاند، اقتصاد مملکت باید بدون نفت اداره بشود، ایشان در بخشی از بیانیۀ گام دوم هم در این زمینه تصریح داشتند. اما چرا مسئولین این کار را نمیکنند؟ چون همت بلند ندارند. به همین سادگی! آدم وقتی با آنها صحبت میکند و حرفهای آنها را میشنود، میبیند که همت بلند ندارند، چنین کسی اصلاً نباید این مسئولیت را میپذیرفت. باور کنید همت بلند، راهها را باز میکند، فکر و اندیشه را باز میکند و به آدم انگیزه میدهد که سختیهای تحول را بپذیرد، همت بلند، شجاعت و قدرت ریسک را بالا میبرد.
هرچه شما دورتر را ببینید عاقلتر هستید
مردی از بنی اسرائیل در جزیرهای سرسبز مشغول عبادت بود. یکی از فرشتگان الهی وقتی عبادت او را دید از خدا خواست که ثواب عبادت آن مرد را به او نشان دهد. وقتی ثوابش را مشاهده کرد دید که ثوابش بسیار اندک است. برای آن فرشته سوال شد که چرا با آن عبادت، پاداش مرد عابد، اینقدر کم است. خداوند به او فرمود برو با او همنشینی کن. بعد از یک روز مصاحبت، فرشته به آن مرد گفت: این مکان بسیار عالی است و جز برای عبادت شایسته نیست. مرد عابد در جواب گفت فقط یک عیب دارد. عیبش این است که خداوند الاغی ندارد که در اینجا بچرد، به همین خاطر علفهای اینجا بیهوده ضایع میشود! «لَوْ کَانَ لَهُ حِمَارٌ مَا کَانَ یَضِیعُ مِثْلُ هَذَا الْحَشِیشِ فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَى الْمَلَکِ إِنَّمَا أُثِیبُهُ عَلَى قَدْرِ عَقْلِه» (کافی/ج1/ص12)
خدا خیلی هوشمندانه برخورد میکند، چون اصلاً هوش را خودش آفریده است. امام کاظم(ع) در سفارشهایش به هشام بن حکم میفرماید: «نَوْمُ الْعَاقِلِ أَفْضَلُ مِنْ سَهَرِ الْجَاهِل» (تحفالعقول/ص397) خواب عاقل برتر و بهتر از عبادت و شبزندهداری جاهل است. عاقل چه ویژگیای دارد: «أعقَلُ النّاس أنظَرُهُم فی العَواقِب» (غرر الحکم/ص212) هرچه شما دورتر را ببینید عاقلتر هستید.
ما خط چپ و راست در کشور نداریم، یک دوراندیشی داریم و یک سادهاندیشی و سطحینگری
فرق بین سیاستمداران ورشکسته، با سیاستمداران برجسته و موفق در نظام جمهوری اسلامی که در این چهلسال، خودشان را نشان دادهاند در «دوراندیش نبودن» است. ما خط چپ و راست در کشور نداریم، ما یک مسیر داریم، یک دوراندیشی داریم که در امام و رهبری دیدیم، یک سادهاندیشی و سطحینگری داریم که در بعضی از مسئولین دیدیم.
مثلاً رهبر انقلاب دوراندیشی کردند و فرمودند: نمیشود به آمریکا اعتماد کرد و من به آنها خوشبین نیستم. اما آقای رئیسجمهور گفتند که عرصۀ سیاست، جای خوشبینی یا بدبینی نیست، الان معلوم شد چه کسی دوراندیش است و چه کسی سطحینگر است، مطلب خیلی ساده است زیاد موضوع پیچیدهای نیست. از زمان حضرت امام تا الان این اختلاف هست، اختلاف امام(ره) با آقای بازرگان هم بهخاطر این سطحینگری، بلندنظر نبودن و بلندهمت نبودن بود.
بدون بلندهمتی «برنامهریزی بلندمدت» معنا ندارد
وقتی کسی بلندهمت نباشد نمیتواند برنامهریزی بلندمدت انجام بدهد، اصلاً بدون بلندهمتی برنامهریزی بلندمدت معنا ندارد و بدون برنامهریزی بلند مدت برای یک روز هم نمیشود برنامهریزی کرد. امام رضا(ع) میفرماید: «اعْمَلْ لِدُنْیَاکَ کَأَنَّکَ تَعِیشُ أَبَداً وَ اعْمَلْ لآِخِرَتِکَ کَأَنَّکَ تَمُوتُ غَدا» (من لایحضرهالفقیه/ج3/ص156) یکطوری برنامهریزی کن که انگار تا آخر دنیا میخواهی بمانی، اصلاً مرگ را در نظر نگیر، ولی در عین حال از نظر روحی یکطوری وابسته به خدا باش و از خدا بترس انگار که فردا میخواهی از دنیا بروی.
هر کدام از شما جوانها چطوری برای زندگیتان برنامهریزی کردهاید؟ من کمتر دیدم جوانها برای هفتاد سال برنامهریزی کنند. اگر شما برای هفتاد سال برنامهریزی کنی که خیلی جوان برجستهای هستی. البته حتی اگر برای هفتاد سال هم برنامهریزی کنی باز اشتباه است، ببین اگر خدا به شما عمر حضرت نوح داد، چطوری برنامهریزی میکنی؟ میزان همت در برنامهریزی معلوم میشود.
دین یعنی عقلانیت / دین، ما را به دوراندیشی دعوت میکند
خداوند متعال برای تربیت ما یکسوم قرآن را به شرح و توضیح دربارۀ قیامت و جهان آخرت اختصاص داده است، میفرماید آنجا را نگاه کن. آدمهای بیدین نمیتوانند آنجا را نگاه کنند، نمیتوانند آن «دور» را نگاه کنند؛ اما اولیاء خدا برای صحرای محشر گریه میکنند و متأثر میشوند. ما هم قبول داریم که صحرای محشر هست، معتقد هستیم، ولی مثل امام سجاد(ع) اینقدر آنجا را جدی نگرفتیم، ایشان برای هر ساعت صحرای محشر که برای انسان چه اتفاقی میافتد گریه میکند. اگر آدم همت بلند داشته باشد و کمند علاقۀ خودش را سر قله بیندازد، إنشاءالله تضمینی تا سر قله خواهد رفت.
دین، انسان را به دوراندیشی دعوت میکند. دین دست عقل آدم را میگیرد و میگوید آن دورتر را نگاه کن. بهعنوان مثال، حجاب یک امر عقلانی است و نباید آن را صرفاً یک مسئلۀ دینی دانست. اگر شما بهعنوان مسئول و مدیر جامعه، با دوراندیشی نگاه کنید و اهداف بسیار بلند و دراز مدت داشته باشید، حجاب را برای جامعه، ضروری میبینید.
آدمهای سطحینگر میگویند چرا باید حجاب باشد؟ آنها که حجاب نداشتند مگر چه شد؟ الان که نزدیک به صد سال از فجایع بیبند و باری و برهنگی در غرب میگذرد، تازه مردم دنیا دارند متوجه میشوند که ما اشتباه کردیم به این سمت رفتیم. بعضیها فکر میکنند حجاب، مسئلهای است که مال دیندارها و آخوندها است. درحالیکه اساساً دین یعنی عقلانیت. اگر یک عالم دینی از عقلانیت فاصله بگیرد اصلاً خلاف هویت دینی خود عمل کرده است.
دین چیزی جز راهنمایی عقل نیست، پیامبر هم راهنمای عقل است، میگوید من عقل تو را کمک میکنم که رشد بکند، آنوقت خودت دیگر همهچیز را میفهمی. آقای بهجت میفرمودند که عقل انسان اینقدر میتواند کار کند که بفهمد باید نماز صبح را دو رکعت بخواند و ظهر باید چهار رکعت باشد و... یعنی تعبدیات را هم با عقل خودش میتواند بفهمد. منتها به شرطی که ما برای عقل خودمان، مانع ایجاد نکنیم.
علی(ع): اگر کسی به درجات عالی همت برسد ملتها او را تعظیم میکنند
بلندهمتی عین عقلانیت است. امیرالمومنین میفرماید: «هُمُومُ الرَّجُلِ عَلَى قَدْرِ هِمَّتِه» (غررالحکم/ص740) همّ و غم آدمها به اندازۀ همتشان است. خیلیها میتوانند برای امامحسین(ع) گریه کنند ولی نمیتوانند برای غیبت امامزمان(ع) گریه کنند. لذا با اینکه گریهکنهای أباعبداللهالحسین(ع) زیاد هستند اما هنوز امامزمان(ع) نیامدهاند. اگر الان آقا تشریففرما بشوند و یک برنامهای برای ما و جامعه بریزند، ما این برنامه را نمیفهمیم، چون همتمان بلند نیست.
امیرالمومنین(ع) در کلام دیگری میفرماید: «مَن رَقَی درجاتِ الهِمَم عَظَّمَتهُ الاُمَم» (غررالحکم/ص621) اگر کسی به درجات عالی همت برسد، ملتها او را تعظیم میکنند. کمااینکه ما دیدیم، مردم برای سردار سلیمانی چه کار کردند و چطور از او تقدیر کردند.
امیرالمومنین(ع) میفرماید: «مَنْ دَنَتْ هِمَّتُهُ فَلَا تَصْحَبْه» (غررالحکم/ص660) با کسی که همتش پایین باشد اصلاً حرف نزن و همراهی نکن؛ خرابت میکند، سیاه و آلودهات میکند. اصلاً دستگاه فکری تو را از کار میاندازد. وقتی مینشینی و فکر میکنی، غلط نتیجه میگیری، چرا؟ دو روز با یک آدم پستهمت، همنشین شدهای! آدم پستهمت نمیگذارد تو آیندۀ دور را نگاه کنی، همهاش چشم شما را به چیزهای دمدستی میدوزد.
امیرالمومنین(ع) میفرماید: «لا همَّة لِمَهین» (بحارالانوار/ج 75/ص10) اصلاً آدم پست نمیتواند همت بلند داشته باشد. کسانی که همت بلند ندارند، اگر موقعیتش پیش بیاید کارهای رذیلانه و جنایتهای وحشتناکی انجام میدهند.
برجستهترین صفتی که در شهید ابراهیم هادی میبینید، همت بلند و جوانمردی اوست
امیرالمومنین(ع) میفرماید: «لَا مُرُوَّةَ لِمَنْ لَا هِمَّةَ لَه» (غررالحکم/ص783) کسی که همت بلند نداشته باشد جوانمرد نیست، نامرد است. کسی که همت بلند داشته باشد جوانمرد است.
بنده در معرفی شهید ابراهیم هادی، عرض کردم که اگر کتاب زندگی این شهید بزرگ و کهکشانی را بخوانید (کتاب «سلام بر ابراهیم») تاریخ زندگیتان دو قسمت میشود؛ قبل از خواندن این کتاب و بعد از خواندن این کتاب. وقتی این کتاب را از اول تا آخر بخوانید، برجستهترین صفتی که در ایشان میبینید، همت بلند و جوانمردی او است، این جوانمردی موجب میشود که افقهای دور را ببیند. اگر عشق به اهلبیت(ع) هم دارد، اگر اهلبیت(ع) او را میپسندند و میخرند برای این است که اهلبیت(ع) آدمهای بلندهمت را میخرند. همتت را بلند کن تا ببینی چطور جوانمردی در جانت جاری میشود.
خوارج، هم زاهد بودند، هم جهادگر، اما نمیتوانستند دورتر را ببینند
کسی که بلندهمت است تحول ایجاد میکند. اگر مدیر جامعه، تحولی باشد ولی مردم جامعه تحولی نباشند، اگر مدیر جامعه بلندهمت باشد ولی مردم بلندهمت نباشند چه اتفاقی میافتد؟ رسول خدا(ص) هنگام تقسیم غنائم جنگ حُنَین غنائم بیشتری به اهل مکه داد، ایشان این کار را بر اساس مصالح درازمدت انجام داد که اگر کسی همت بلند نداشته باشد نمیفهمد. یکنفر آمد و گفت «اِعدِل یا رسولالله» عدالت بورز یا رسولالله، چرا غنائم را مساوی تقسیم نمیکنی؟ (تفسیر الصافی/ج2/ص350) ببینید آدم به کجا میرسد! همین آدم یک روز جلوی علیبنابیطالب(ع) میایستد و رئیس خوارج میشود. کسانی که بلندنظر و بلندهمت نباشند فجایع بزرگی را رقم میزنند.
شما وقتی به سخنان خوارج در مقابل أمیرالمؤمنین علی(ع) نگاه میکنید واقعاً میبینید که بلندنظری در آنها نیست. آنها علی(ع) را در مقابل معاویه تضعیف کردند. خوارج، هم زاهد بودند، هم جهادگر و جنگآور بودند ولی عاقل و دوراندیش نبودند. چرا أمیرالمؤمنین(ع) دفعۀ آخر که میخواست نیرو جمع کند برود با معاویه بجنگد موفق نشد؟ یکی از دلائلش این بود که دیگر اینها نبودند. چند هزار نفر از اینها در جنگ نهروان کشته شدند. خوارج، از خودگذشته بودند ولی یکذره تحلیل نداشتند. متاسفانه عقل، بصیرت و قدرت تحلیل در اینها نبود، نمیتوانستند یککمی دورتر و یککمی آنطرفتر را ببینند.
کسی نبود اینها را متوجه بکند که اصلاً چرا با علی(ع) مخالفت میکنید؟ بگذارید معادلهاش را خیلی ساده به شما بگویم. خوارج، خیلی شبیه «شبهانقلابیها» هستند، خوارج میگفتند یاعلی تو اشتباه کردی که با معاویه صلح کردی! یعنی باید با او میجنگیدیم و نابودش میکردیم. ولی یک کسی باید به خوارج میگفت: الان این برخورد شما با علیبنابیطالب، تضعیفکنندۀ علیبنابیطالب در مقابل معاویه است. تو داری علی را میکشی. علی تنها کسی است که میتواند جلوی معاویه بایستد. بلندنظر باش، اهداف بلند را ببین، اگر اهداف بلند را ببینی متوجه میشوی که داری علیبنابیطالب(ع) را مقابل معاویه تضعیف میکنی.
گروههای منافق، دشمن اصلی را اشتباه میگرفتند ولی امام میفرمود «دشمن اصلی، آمریکاست»
شما بروید و بیانیههای گروه فرقان را بخوانید؛ مثلاً آن وقتی که شهید قرنی عزیز را ترور کردند، وقتی که شهید مطهری را ترور کردند، وقتی چندتا بازاری را که از یاران حضرت امام بودند ترور کردند. آن بیانیهای که برای قتل یک بازاری نوشتند که با پولش کمک زیادی به امام(ره) کرده بود، شبیه حرفهای بعضی از شبهانقلابیهای الان است. گروه فرقان، بازوی نظامی تروریستهای جریان مجاهدین خلق بودند. وقتی که هنوز مجاهدین خلق دست به اسلحه نبرده بودند ترورهایشان را گروه فرقان انجام میدادند. آیتالله موسوی اردبیلی که بعد از شهید بهشتی مسئول قوۀ قضائیه شدند گفتند ما لیست ترورهایی که در خانههای تیمی گروه فرقان بهدست آوردیم همان لیست ترورهایی بود که در خانههای تیمی منافقین بهدست آوردیم. شهید قرنی را که مقابل توطئۀ آمریکاییها برای تجزیۀ کشور ایستاده بود به اتهام آمریکاییبودن کشتند. چطوری این اتفاق میافتد؟ شهید قرنی را برای اینکه جلوی غارت خانهها و کشتن مردم را گرفته بود و مقاومت کرده بود، به دلیل ضدمردمی بودن کشتند!
گروههای منافق یکدفعهای جبهه و دشمن خودشان را عوض کردند. آنوقت حضرت امام اختلافهایی که در کشور پدید میآمد چگونه حل میکرد؟ امام در حساسترین لحظههای اختلاف میفرمودند که همهتان به دشمی با آمریکا فکر کنید؛ همتها را بالا میبرد. همۀ قلمها نوکش به سمت آمریکا باشد، علیه او بنویسید، همۀ دشمنیها را با دشمن اصلی قرار بدهید. حتی وقتی داشتیم با صدام میجنگیدیم، امام میفرمود که بدانید صدام دشمنی اصلی ما نیست. امام هیچوقت صدام را دشمن اصلی این مملکت قلمداد نکرد، گفت آمریکا دشمن اصلی است، او را باید بزنید. اگر هم گفت اسرائیل دشمن است، چون شیشۀ عمر آمریکا بود. این بلند همتی و بلندنظری خیلی فوقالعاده است. اینها میتوانند تحول ایجاد کنند، بقیه نمیتوانند تحول ایجاد کنند.
ممکن است کسی همتش بلند باشد اما موضوع تغییر و تحول را اشتباه بگیرد
حالا شما که میخواهی برای تحول، برنامهریزی کنی، چهکار میخواهی بکنی؟ در روایت هست: «مَنْ تَرَکَ الْتِمَاسَ الْمَعَالِی لِانْقِطَاعِ رَجَائِهِ فِیهَا لَمْ یَنَلْ جَسِیما» (نزههالناظر و تنبیهالخاطر/ص122) کسی که به خاطر ناامیدی، درخواست درجات بالا را نداشته باشد، به چیز باارزشی نخواهد رسید. از طرف دیگر، اگر تو بخواهی خودت یا هرچیزی را تغییر بدهی، خداوند هم با تو همراهی میکند.
البته ممکن است آدم بعضی وقتها موضوع تغییر و تحول را اشتباه بگیرد، یا اشتباه برنامهریزی کند، ممکن است کسی همتش بلند باشد اما تیرش به خطا برود، همتش را بلند کند برای چیزهایی که به او ربطی ندارد، یا امکان دارد آدم همتش را بلند کند ولی برنامهریزیاش برای تحقق آن هدف بلند درست نباشد. مثلاً در روایات هست یکی از راههای ثروتمند شدن صدقهدادن است. اگر شما برای ثروتمند شدن همت خود را بلند کنی ولی از راهش نروی و انفاق نکنی، صدقه ندهی، خمس و زکاتت را ندهی، ممکن است خدا نگذارد ثروتمند بشوی، اگر هم بگذارد، برای امتحان شما است.
فیلمی که همت آدمها را بلند نکند و قدرت و انگیزه و عزم به آنها ندهد، اگر در این فیلم همهاش نماز هم بخوانند بهدرد نمیخورد و نباید پخش بشود، این فیلم بیارزش است، اگر در این فیلم همهاش بروند به زیارت و بیایند، بیخود است. چون اگر نماز و زیارت، حقیقی باشند به تو همت بلند میدهند. در آخر زیارت امینالله میگوید: «و اجمَع بَینی و بَینَ اولیائِک» خدایا! من را پیش اولیاء خودت بِبَر، آمدن به حرم این همه لذت دارد، پیش خودشان بروم لذت بیشتر میبرم.
دعای عهد، سرنوشت آدم را تغییر میدهد
حضرت امام(ره) اواخر عمرشان به اطرافیانشان خیلی تأکید میکردند که دعای عهد بخوانید، میفرمودند دعای عهد سرنوشت آدم را تغییر میدهد. با دعای عهد میروی درِ خانۀ خدا میگویی «خدایا! من از طرف تمام مؤمنین و مؤمنات، هرکسی که زنده است یا از دنیا رفته، در دریا زندگی میکند یا در خشکی، در این سوی دنیا یا در آن سوی دنیاست، از طرف همهشان سلام و درود میفرستم برای امامزمان...» دعای عهد اینطوری نیست که خودت به تنهایی با امامزمان نجوا کنی. وقتی شما دعای عهد را میخوانی نمایندۀ کل مؤمنین موجود در زمین و آسمان میشوی.
در دعای عهد میگویی «خدایا! اگر من مُردم باید مرا برای یاری امامزمان زنده کنی...» با دعای عهد، انسان برای بعد از مرگش هم دعا و برنامهریزی میکند تا به دنیا برگردد. آقا وقتی کسی آنجا برود دیگر برنمیگردد ... نخیر، من باید برگردم. با دعای عهد آدم هر روز برای قلع و قمع شدن فساد در روی زمین و برقرار شدن حکومت عدل حضرت دعا میکند. هر روز دعای عهد را «مطالعه» کنید، هر روز یک هدیه به شما میدهد.
تا وقتی که دولت اسلامی نداشته باشیم، نمیتوانیم جامعۀ اسلامی داشته باشیم
تربیت دینی، ما را به سمت همتهای بلند سوق میدهد، ولی تمام محصولات فرهنگی که صهیونیستها برای ما ساخته و برای بچههای ما تنظیم کردهاند، برای مشغولکردن ما به همت پایین و پست است، به همین دلیل است که میگویم ما واقعاً در جامعهمان دربارۀ همت بلند مشکل فرهنگی داریم. فعلاً یکی از دردهای فرهنگی و فردی و سیاسی ما همت پایین است. اگر مشکل فرهنگی نداشتیم رفتارهای اجتماعیمان تفاوت داشت.
ما تا وقتی دولت اسلامی نداشته باشیم نمیتوانیم جامعۀ اسلامی داشته باشیم. الان همین که بخواهم یک ایراد از مردم و فرهنگ جامعه بگیرم، مردم برخی از مسئولین را به من نشان میدهند و من ساکت میشوم. مثلاً اگر به مردم بگوییم برای اینکه ارز گران نشود، دلار نخرید، بیایید باهم کالای خارجی نخریم، کالای قاچاق نخریم و... مردم تا وقتی به مسئولین اعتماد نداشته باشند، به این حرفها هم گوش نمیکنند، اما وقتی مسئولینشان را صادق ببینند این حرفها را قبول میکنند.
اگر مسئولین به مردم خوب خدمت کنند آنوقت میتوانیم با مردم دربارۀ دین حرف بزنیم
اگر مسئولینمان بلندهمت نباشند ما اصلاً نمیتوانیم انتقاد فرهنگی کنیم، اصلاً جا ندارد. برای همین اولیاء خدا اول دنبال تشکیل حکومت بودند، اگر نمیتوانستند حکومت تشکیل بدهند، به کارهای دیگری مثل تعلیم و تربیت اقدام میکردند. رسول خدا(ص) قبل از اینکه به مدینه برود دوازده نفر مسئول برای مدینه تعیین کرد، هنوز چند ماه به هجرت مانده بود، همان شبی که مردم مدینه با او پیمان بستند، اول برای دوازده ناحیۀ مدینه دوازده فرد را تعیین کرد، که از جانب حضرت در آنجا رئیس باشند، آنهم رئیس اجتماعی، نه نمایندۀ معنوی یا نمایندۀ معرفتی و نه نمایندۀ مبلغ دین، آنها فرماندار بودند.
مردم تعجب میکنند که ما گاهی اوقات به کمبود آب و اینطور چیزها توجه میکنیم، به کارخانه و کمبود کار و سختی کسب و کار توجه میکنیم. این مسائل در واقع مربوط به رسالت انبیاء است، انبیاء اول اینها را درست میکردند بعد کارهای دیگر میکردند. یعنی برای کار معنوی، اول باید نان و آب مردم درست بشود این کار طلبهها است. مردم از امام جمعههای محترم چه انتظار دارند؟ امام جمعههای محترم اول مسئول فرهنگی شهر نیستند، اول باید دقت کنند که مسئولین شهر، استان و کشور، خوب خدمت میکنند یا نه؟ اگر مسئولین به مردم خوب خدمت کنند آنوقت میتوان با مردم از دین حرف زد. علیالقاعده اینطوری است، چون «إِنَّ الْعُلَمَاءَ وَرَثَةُ الْأَنْبِیَاء» (کافی/ج1/ص32)
البته اگر مسئولین، خوب خدمت نکنند بازهم میشود از دین حرف زد، ولی آنوقت صرفاً با بعضیها میشود از دین حرف زد. بعضیها هستند که نخبههای معنوی هستند، هرچقدر مشکلات هم داشته باشند باز هم نماز از سرشان نمیرود، فرهنگ خوب و وجدان خوب را از دست نمیدهند، اینها همیشه هستند ولی اینها یک عدۀ قلیلی هستند، برای درستشدن عموم مردم اول باید مسئولین درست بشوند. لذا یک امام جمعۀ محترم اول باید مثل پیغمبر اکرم(ص) شهر را درست کند، فرماندار کیست؟ شهردار کیست؟ شورای شهر کیست؟ اگر دید اوضاع شهر درست نیست بگوید من نمیتوانم اینجا کار کنم، من چطوری مردم را به تقوا دعوت کنم؟ اصلاً نمیشود. لذا بعضیها تعجب میکنند یک طلبهای که رفته از خدا و پیغمبر حرف بزند، به مشکلات آب و نان مردم گیر میدهد. این کار ما طلبهها است. تا این مشکلات درست نشود مردم حرف دین را از ما نمیشنوند.
وقتی همت بلند داشته باشیم، منافع دورتر را هم میبینیم
وقتی ما همت بلند نداشته باشیم صرفاً منافع آنی و دمدستیِ خودمان را میبینیم، اما وقتی همت بلند داشته باشیم، منافع دورتر را هم میبینیم. مثلاً وقتی یک توریست در کشورمان ببینیم سرکیسهاش نمیکنیم، و کاری نمیکنیم که یک داغ در دلش بماند. صنعت توریسم، حتی توریست زیارتی، خیلی بیشتر از پول نفت برای کشور پول میآورد، آن هم پول را مستقیماً به جیب مردم میبَرد، چون کسب و کار مردم با اینطور سفرها رونق میگیرد، صنعت توریسم خیلی در جهان مورد اهتمام است. اگر ما همهمان اینطوری باشیم که هر توریستی بیاید با او بد رفتار کنیم چه خواهد شد؟ البته علیرغم آنهمه هجمهای که صورت گرفته توریستها از ایران تعریف میکنند، در رسانههای خارجی اینقدر علیه ایران بدگویی زیاد است که برخی از این توریستها میگویند: ما فکر میکردیم اینجا قحطی و جنگ است و همه دارند از گرسنگی میمیرند ولی الان دیدیم که شما عجب کشور خوبی دارید!
هرموقع یککسی در خیابان یک توریست دید بگوید باید در ایران با توریست با احترام برخورد کنیم که برایش خاطره شود و اینطوری صنعت توریسم تقویت بشود. این یعنی همت بلند، این ارزش دارد.
اگر بتوانی از جهنم بترسی یعنی بلندنظر و لطیف شدهای/ همت بلند واقعاً پاککننده است
یکی از روشهای تربیتی همت بلند در قرآن کریم، یادآوری قیامت است. اگر اصلاً قیامت و بهشت و جهنم هم در کار نباشد برای تربیت عقلانیت و بلندهمتی و بلندنظری انسان، این یک روش خوب است. اثر تربیتی توجه به قیامت اینقدر بالا و ارزشمند است که میتوانی از بقیۀ آثار و حقایق در مورد قیامت اصلاً صرفنظر کنی! اگر الان بتوانی از جهنم بترسی یعنی خیلی بلندنظر و لطیف شدهای. تو توانستی بترسی، توانستی به بهشت خدا شوق پیدا کنی، توانستی به ملاقات خدا، به اینکه در بهشت همخانۀ رسول خدا و اهلبیت(ع) بشوی شوق پیدا کنی. این طوری خودبخود لطیف میشوی و همۀ عیبهایت پاک میشود.
چند نفر شبها در مناجاتهای خودشان گریه میکنند که خدایا! بین من و أباعبداللهالحسین(ع) در بهشت فاصله نینداز، من لیاقت ندارم بروم پیش او، اما تو باید من را ببری، من نمیتوانم دوریاش را تحمل کنم. این کار هرکسی نیست، کسی به جایی برسد که برای این خواسته گریه بکند از اولیاء خدا میشود. همت بلند واقعاً پاککننده است. یکی موردش قیامت است، هم ترسش و هم شوقش، یک موردش هم خود اهلبیت(ع) و مقام اهلبیت(ع) هستند. اگر دوستشان داری و دوستداری به ایشان نزدیک بشوی یعنی بلندهمتی کردهای. «یا أباعبدالله إنِّی أتقرَّبُ الی الله و إلی رَسولِه و إلی أمیرالمؤمنین و إلی فاطمه و الی الحسن و إلیک» ببین چه بلند همتی است، من میخواهم به شما نزدیک بشوم.
هرکدام از جلوههای همت بلند، راهی برای بهدست آوردن همت بلند است
یکی دیگر از نمونههای بلندهمتی موضوع فرج و ظهور حضرت ولیعصر ارواحنا له الفداء است، یکی دیگر هم موضوع مظلومان عالم است؛ ما چطوری میتوانیم مظلومیت اینهمه انسان را تحمل کنیم؟ در سال چند میلیون نفر از گرسنگی تلف میشوند؟ میانمار را آدم نگاه میکند، نیجریه را نگاه میکند، یمن که اصلاً ما را کشته است، من با چند یمنی صحبت میکردم حقایق تلخی را از فشارهایی که الان روی مردم یمن هست میگفتند که قابل تحمل نیست. آیا ما نباید انگیزه پیدا کنیم برای اینکه ظلم را از سر عالم ریشهکن کنیم؟
اصلاً خدا برای تربیت ما کم نگذاشته است، اینها ایستگاههای خیلی روشنی است برای کمک به بلندهمتی ما: توجه به قیامت، محبوبیت اولیاء خدا، مظلومیت مردم و مظلومیت اولیاء خدا مثل ولیالله الاعظم که پشت پردۀ غیبت است. الهی دلتان برای غصههای امام زمان و برای تنهایی حضرت غصهدار بشود و برای پشت پردۀ غیبت ماندن حضرت بتوانید ضجه بزنید.
دقت کردهاید دعای «اللهم کن لولیک ...» چه دعایی است؟ چقدر این دعا زیبا است، چقدر شما را بزرگ میکند. خدایا! مواظبش باش، دستش را بگیر، حمایتش کن تا اینکه ظهور کند و بعد حکومت طولانی داشته باشد. اصلاً این مثل دعای یک مادر برای فرزندش است. اینها همه جلوههایی است از همت بلند و وقتی که در فضای هرکدام از این موارد و جلوههای همت بلند قرار میگیری خودش میشود راهی برای بهدست آوردن همت بلند.
مروت و جوانمردی، از گریهکنهای امامحسین(ع) بیشتر بر میآید
همت بلند فقط مربوط به آینده نیست، به گذشته هم مربوط است. این را امام حسین(ع) برای ما آسان کرده است. الان ما دور هم نشستهایم و برای غصههای حسین(ع) در کربلا غصه میخوریم. این همت خیلی بلند است، خیلی مقام والایی است. اینکه یک قطره اشک بر امام حسین(ع) بهشت را بر آدم واجب میکند، پارتیبازی نیست، بیجهت نیست، خارج از نظم عالم نیست، عین نظم عالم و سنتهای الهی حاکم بر حیات بشر است. چون تو توانستهای عمیقاً برای حسین(ع) اشک بریزی، خیلی بزرگتر از محدودۀ کوچک زندگی خودت شدی.
مروت و جوانمردی، از گریهکنهای أباعبداللهالحسین(ع) بیشتر بر میآید. معمولاً نامردها زیاد اهل گریه بر أباعبداللهالحسین(ع) نیستند. البته نمیخواهم بگویم هرکسی هیئتی و گریهکن أباعبداللهالحسین(ع) شد به هیچوجه نامردی نمیکند، بالاخره شیطان آدم را گول میزند، ولی معمولاً کسی که عمیقاً اهل گریه بر أباعبداللهالحسین(ع) است جوانمردی در وجودش جاری خواهد شد. روضهها ما را تربیت میکنند برای اینکه ظلم را تحمل نکنیم.
(الف3/ن2)
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید