عنصر شجاعت در هنر و حماسه - 11
ریشۀ ترس، سوءظن به خدا است
- زمان: محرم 90
- مکان: دانشگاه هنر
- انعکاس در:
- پی دی اف: A5 | A4
- اینفوگرافیک: پیشنهاد دهید
- صوت: دانلود | بشنوید
- کلیپ صوتی: پیشنهاد دهید
حجت الاسلام علیرضا پناهیان در دهۀ اول محرم، در دانشگاه هنر با موضوع «عنصر شجاعت در هنر و حماسه» به ایراد سخنرانی پرداختند. گزیدهای از یازدهمین جلسۀ این سخنرانی در ادامه میآید:
افزایش ترس از خدا، راه کم کردن ترس در زندگی/ خداترسی، عامل بیداری و هوشیاری است/ نتیجه خوف از خدا، نوازش است
- برای اینکه ترس در زندگی کم شود، باید سعی کنیم ترس از خدا را در زندگی بالا ببریم. ترس از خدا داشته باشی، دیگر جایی برای ترسیدن از دیگران باقی نمیماند. خداترسی، یک راه حل کلیدی برای نترس و شجاع شدن است. هر کسی از خدا بیشتر بترسد، محبت خدا را بیشتر احساس میکند. به عنوان نمونه ترسهایی که در دعای کمیل مطرح میشود، مقدمۀ نوازشهای خدا است که در ادامه هر ترسی مطرح میشود. ترس از خدا هم برای این بوده است که نوازش خدا را میخواسته است تا رشد کند. لذا ادعیه غالباً سرشار از خوف است. وقتی اهل بیت(ع) به اوج عاشقی میرسند، اوج ترس بر زبانشان جاری میشود. نتیجه خوف از خدا، نوازش است. خوف از خدا، علاوه بر جلب محبت خدا، شدت بیداری و هوشیاری هم به انسان میدهد. امام باقر(ع) میفرمایند: «و اسْتَجْلِبْ شِدَّةَ التَّیقُّظِ بصِدْقِ الخَوفِ: با خوف راستین [از خدا ]هوشیارى کامل را به دست بیاور»(میزان الحکمه/5030)
امام باقر: اگر خداترسی نیستی، لااقل غصه بخور
- امام باقر(ع) در روایت دیگر میفرمایند:« لَا مُصِیبَةَ کَعَدَمِ الْعَقْلِ وَ لَا عَدَمَ عَقْلٍ کَقِلَّةِ الْیَقِینِ وَ لَا قِلَّةَ یَقِینٍ کَفَقْدِ الْخَوْفِ وَ لَا فَقْدَ خَوْفٍ کَقِلَّةِ الْحُزْنِ عَلَى فَقْدِ الْخَوْف؛ مصیبتى چون بى خردى نیست و بى خردیى چون کم یقینى نیست و کم یقینیى چون نترسیدن [از خدا] نیست و نترسیدنى چون نداشتن غم از دست دادن ترس(خدا) نیست.» (تحف العقول/286) هیچ مصیبتی مانند بیعقلی نیست، از این مصیبت بدتر، کمی یقین است. از این بدتر کمی یقین است و از کمی یقین بدتر، نترسیدن از خدا است. بدتر از نترسیدن از خدا، این است که از «اینکه از خدا نمیترسی»، ناراحت هم نیستی. خوف از خدا خیلی قشنگ است. اگر کسی از خدا نمیترسد، لااقل دلش بگیرد و ناراحت باشد.
ریشه ترس، سوء ظن به خدا است
- راه حل دیگری برای برطرف کردن ترس برطرف کردن ریشۀ ترس است. پیامبر اکرم(ص) ریشه ترس را سوءظن به خدا دانسته و به حضرت امیرالمؤمنین(ع) میفرمودند: اعْلَمْ یا علىُّ ، أنّ الجُبْنَ والبُخْلَ والحِرْصَ غَریزَةٌ واحِدَةٌ ، یَجْمَعُها سُوءُ الظَّنِّ؛ اى على! بدان که ترسویى و بخل و آزمندى یک سرشتند و ریشه آنها بدگمانى [به خدا ]است. در واقع کسی که از دیگران میترسد، به خدا بد گمان است. برای برطرف شدن ترس باید به خدا حسن ظن پیدا کنیم.
حرف حق را نمیتوان نگفت/خبر یافتن از حق، انسان را شجاع میکند
- نکتهای از بحث دیشب که چرا کسانی که اهل تبلیغ رسالات الهی هستند، نمیترسند؟ ریشه تشویق باید در مورد مبلغین کنده شود تا تخویف روی آنها اثر نگذارد. آدم اهل هنر و اهل تبلیغ، نباید بترسند و باید حرفشان را بزنند. کسی که با معارف اهل بیت آشنا میشود نمیتواند سکوت کند و چیزی نگوید. در روایتی نقل شده است که جابر یکی از صحابه جلیل القدر امام باقر(ع) میگوید امام باقر(ع) نود هزار حدیث به من یاد دادند. روزی بهحضرت گفتم این معرف و سخنان شما بار سنگینی روی دوش من گذاشته است، اسراری به من آموختهاید، حالت جنون دارد به من دست میدهد چه کار کنم؟ امام باقر(ع) میفرماید که این اسرار را نگو، هرگاه دیدی دیگر نمیتوانی تحمل کنی به بیابان برو و چاهی حفر کن و مطالب را به چاه بگو.( عَنْ جَابِرٍ قَالَ: حَدَّثَنِی أَبُو جَعْفَرٍ ع تِسْعِینَ أَلْفَ حَدِیثٍ لَمْ أُحَدِّثْ بِهَا أَحَداً قَطُّ وَ لَا أُحَدِّثُ بِهَا أَحَداً أَبَداً. قَالَ جَابِرٌ: فَقُلْتُ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع: جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّکَ قَدْ حَمَلْتَنِی وِقْراً عَظِیماً بِمَا حَدَّثْتَنِی بِهِ مِنْ سِرِّکُمُ الَّذِی لَا أُحَدِّثُ بِهِ أَحَداً فَرُبَّمَا جَاشَ فِی صَدْرِی حَتَّى یَأْخُذَنِی مِنْهُ شِبْهُ الْجُنُونِ. قَالَ: یَا جَابِرُ فَإِذَا کَانَ ذَلِکَ فَاخْرُجْ إِلَى الْجِبَالِ فَاحْفِرْ حَفِیرَةً وَ دَلِّ رَأْسَکَ فِیهَا ثُمَّ قُلْ حَدَّثَنِی مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیٍّ بِکَذَا وَ کَذَا.(رجال کشی/194 و اختصاص مفید/67)
- این روایت نشان میدهد وقتی فشار بیاید، باید بگویی، نمیتوانی نگویی، شجاع میشوی و سرّ میگویی، ولی میگویی. حرف حق به گونهای است که نمیتوانی نگویی و برای گفتن آن شب و روز نمیشناسی. در چنین حالتی دیگر جایی برای ترسیدن و حرف نزدن باقی نمیماند.
- نقل شده است که روزی منصور دانقی به امام جعفر صادق(ع) کنایه میزد که چرا شیعیان شما در جلسهای که حاضر میشوند، اعتادات خود را زود لو میدهند؟ امام صادق فرمودند این به دلیل شیرینی ایمان در دل آنها است که نمیتوانند عقاید خود را نگویند.( أَبُو جَعْفَرٍ الدَّوَانِیقِیُّ بِالْحِیرَةِ- أَیَّامَ أَبِی الْعَبَّاسِ لِلصَّادِقِ ع: یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ مَا بَالُ الرَّجُلِ مِنْ شِیعَتِکُمْ یَسْتَخْرِجُ مَا فِی جَوْفِهِ فِی مَجْلِسٍ وَاحِدٍ حَتَّى یُعْرَفَ مَذْهَبُهُ فَقَالَ ع ذَلِکَ لَحَلَاوَةِ الْإِیمَانِ فِی صُدُورِهِمْ مِنْ حَلَاوَتِهِ یُبْدُونَهُ تَبَدِّیاً؛ صفات الشیعه/15) به کسی که این شیرینی معارف حق را چشیده است نیازی نیست بگویی: «نترس حرف حق را بگو.» هنرمندانی که دادی برای ولایت نمیزنند، دم از ولایت نمیزنند، سری از اسرار ولایت را خدا در دلشان نگذاشته است و از لذت معارف حق بیبهره هستند.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید