تاریخ بعثت و عصر ظهور - جلسه اول
چرا آنها که منتظر ظهور پیامبر بودند، با او دشمنی کردند؟/ لازمۀ شناخت مقدمات ظهور، شناخت بستر ظهور پیامبر و جاهلیت است/ چرا مردم مکه با آن خوبیهایی که داشتند، دشمن پیامبر شدند؟/ فقط بدیهای دوران جاهلیت را نبینیم؛ آنها خیلی از خوبیها را هم داشتند
شناسنامه:
- زمان: 1400/01/25
- مکان: برنامه وقت سحر شبکه افق
- موضوع: تاریخ بعثت و عضر ظهور
- صوت: اینجا
- فیلم: اینجا
برای شناخت ظهور و مقدمات فرج، باید بستر ظهور پیامبر اسلام(ص) را بشناسیم
مجری: سلام عرض میکنم خدمتتان خیلی خوش آمدید. قرار است در چه مبحثی در این سی شب و سی سحر انشاءالله برای ما صحبت کنید؟
بسمالله الرحمن الرحیم. خدمت شما و بینندگان عزیز، سلام عرض میکنم. عید رمضان بر همۀ مؤمنین مبارک باشد و انشاءالله مبارکتر خواهد بود وقتی که توفیق بهرهبرداری بیشتر به ما بدهند.
ما اگر بخواهیم در مورد ظهور و مقدمات فرج، اطلاعات دقیقی کسب کنیم باید برویم بستر ظهور پیامبر گرامی اسلام(ص) را شناسایی کنیم. باید تولد دین را دقیق مطالعه کنیم که چگونه شد؟ کسی بخواهد دین را بشناسد باید پیدایش دین را بشناسد. کسی بخواهد تاریخ اسلام را بشناسد باید از آغاز شروع کند. کسی بخواهد کربلا را بشناسد که چه شد یک دفعهای بعد از پنجاه سال، کار به اینجا رسید که فرزند پیامبر را قطعه قطعه میکنند، باید برود از اول شروع کند و ببیند از اول دعوا سرِ چه بود؟
چرا ذهنیتها دربارۀ اصل دین، اکثراً سطحی و غیردقیق است؟ علتش اساسیاش این است که آغاز شکلگیری اسلام، درست شناخته نشده
کسی بخواهد تاریخ حیات امیرالمؤمنین علی(ع) را بشناسد، کسی بخواهد ماجرای عدالت و ظلم را بشناسد باید از اول شروع کند. یک فضای منفیای در جامعۀ ما وجود دارد، و آن هم اینکه معمولاً همه از وسط آغاز میکنند. همه وقتی از اخلاق صحبت میکنند انگار از وسط شروع کردهاند. از هر قطعهای از تاریخ شروع کنند انگار از وسطِ راه شروع کردهاند و این خوب نیست. آنوقت ذهنیتها ذهنیتهای دقیقی نمیشود. نه از ظهور که فرجام بلند تاریخ اسلام است که انشاءالله پیش خواهد آمد؛ بلکه در همۀ مقاطع تاریخ. اصلاً ماجرای غائب شدن امامزمان ارواحنالهالفدا سرِ چه چیزی هست؟
بنده به عنوان یک بررسیکنندۀ کوچک میبینم که ذهنیتها دربارۀ اصل دین، دربارۀ مقاطع مختلف تاریخی که حتی مشهور هستند و دربارۀ ظهور و مقدمات فرج، اکثراً ذهنیتهای سطحی و ناصواب و غیردقیقی است. علت اساسیاش هم این است که آغاز شکلگیری اسلام درست شناختهشده نیست.
تا دوران جاهلیت را نشناسیم، فلسفۀ بسیاری از اقدامات پیامبر(ص) را نمیفهمیم
مجری: یعنی ما میخواهیم به ظهور برسیم باید از آغاز شروع کنیم؟
دقیقاً. شما باید بروید حتی قبل از ظهور اسلام بستر پیدایش آن را در جامعه، در فرهنگ مردم، در معنویت مردم، در بدیهای مردم در دوران جاهلیت بررسی کنید. دو واحد دوران جاهلیت باید پاس کنیم تا برسیم به اینکه دو واحد بعثت پاس کنیم. بعد دو واحد تاریخ حیات پیامبر اکرم(ص) را پاس کنیم ببینیم که در این فرآیند چه اتفاقی افتاد؟ ما تا دوران جاهلیت را نشناسیم متوجه نمیشویم که آخرین پیامبر این کارهایی که انجام میداد، فلسفهاش چه بود؟ چرا با او دشمنی شد؟
فقط بدیهای دوران جاهلیت را نبینیم/ بیان خوبیهای مردم دورۀ جاهلیت، شاید ده جلسه طول بکشد!
خیلی از مردم تصورشان در مورد تاریخ پیامبر(ص) این است که آنها آدمهای بدی بودند و با پیامبر مبارزه کردند. درحالیکه شاید ده جلسهای طول بکشد که من فقط از خوبیهای مردم دوران جاهلیت بگویم.
مجری: خوبیهای مردم جاهلیت؟!
بله! خوبیهایی که داشتند، علیرغم آن خوبیها با پیامبر اکرم(ص) مخالفت و بلکه دشمنی کردند. آنوقت تازه ما میفهمیم ماجرا چه بوده است. آنوقت میشود کمکم به خودمان شک کنیم و شاید متوجه بشویم که چرا امامزمان(ع) نمیآید. با اینکه ما اینهمه آدمهای خوبی هستیم پس چرا آقا امامزمان(ع) نمیآید؟
من نمیخواهم جواب سؤال را به این سادگی مطرح بکنم. ولی مردم دوران جاهلیت که بعداً با پیامبر(ص) آنطور مخالفت و دشمنی کردند، آنها هم خیلی خوب بودند، حتی در بعضی از زمینهها از ما هم خیلی خوبتر بودند. عرض بنده این است که فقط بدیهای دوران جاهلیت را نبینیم.
مجری: یعنی آنها خوبی هم داشتند؟
نهتنها خوبی داشتند، بلکه خوبیهای فراوانتر از خوبیهایی که امروزه ما در محیط پیرامونی خودمان میبینیم داشتند. بررسیِ این خوبیها به ما نشان میدهد اگر رسول خدا(ص) آمدهاند برای یک مقطع دکترا، آنها کارشناسی ارشد داشتهاند. نه اینکه رسول خدا(ص) که آمده کاملترین دین را بیاورد، این را بُرده باشد در میان کسانی عرضه بکند که صفر هستند! اصلاً معنا ندارد! طبیعتاً وقتی که رسول خدا(ص) میخواهد کاملترین دین را بیاورد، باید میان کسانی این کاملترین دین را بیاورد که یک چیزی از قبل داشته باشند.
چرا آنهایی که منتظر ظهور پیامبر(ص) بودند، وقتی آمد با او دشمنی کردند؟
تعجب ما وقتی بیشتر میشود که ببینیم آنها چرا با پیغمبر(ص) دشمنی کردند؟! آنها که منتظر بودند، آنها که لحظهشماری میکردند، آنهایی که پیامبر(ص) را از قبل میشناختند و قبولش داشتند، آنها چرا میخواستند پیغمبر را بکشند؟ ما تا این معمّا را حل نکنیم برای خودمان، ظهور را حل نخواهیم کرد و صرفاً دربارۀ ظهور، خیالپردازی خواهیم کرد.
آنها نهتنها منتظر ظهور آخرین پیامبر بودند، بلکه به همدیگر هم شاخ و شانه میکشیدند؛ وقتی باهم حرف میزند و اختلاف پیدا میکردند، میگفتند «بگذار آن آخرین پیامبر بیاید، میدانیم با شما چهکار کنیم، میرویم پای رکاب او میجنگیم علیه شما و بدیهای شما...» نهتنها منتظر بودند، بلکه بهخاطر این انتظار، یک توافق و اتفاق نظری بین ادیان مختلف در مکۀ مکرمه فراهم شده بود. مکه جای سادهای نبود.
الآن از هر جوانی بپرسید «مکه قبل از پیامبر(ص) چگونه بود؟» میگویند بتخانه شده بود. چرا فقط آن بتهایش را دیدید؟ آنهمه خوبیها و قداستهایی که در پیرامون مکه شکل گرفته بود را ندیدید؟ معجزاتی از جانب خدا برای مکه رخ داده بود که بعد از اسلام هم رخ نداد.
داستان عامالفیل و سپاه ابرهه را میدانید. فرض کنید من و شما در دوران جاهلیت در شهر مکه زندگی میکنیم. یک کسی آمده خانۀ کعبه را ویران کند. چرا؟ چون قداست خانۀ کعبه به حدی است که از پادشاهان ایران میآیند برای تبرّک آب زمزم میبرند. پادشاه روم به یک اسیر مسلمانی میگوید: «تو که از مکه آمدهای، آیا آب زمزم را میشناسی که با برکت است؟» طبق اسناد تاریخی یک موقعیت جهانی دارد.
حالا سپاه ابرهه آمده این خانۀ کعبه را خراب بکند. بعد مردم جلوی چشمهای خودشان میبینند که ابابیل میآیند و اینها را نابود میکنند. وقتی من و شما این معجزه را ببینیم، آیا ایمانمان به خدا بیشتر نمیشود؟ ایمانمان به خانۀ کعبه بیشتر نمیشود؟ آنوقت ما مؤمنین برویم و پیغمبر را بکشیم؟! این چه ماجرایی است و چه دلیلی باید داشته باشد؟
بیایید عیب «سطحینگری» را در میان خودمان برطرف کنیم
مجری: حاج آقا اینطوری شما دارید کارمان را سخت میکنید و ماجرا یکمقدار ترسناک میشود.
ترسناک نمیشود، ولی یک مقدار پیچیدگیهایش روشن میشود و ما دیگر مجبور میشویم دقیقتر و عمیقتر نگاه بکنیم. ما چرا سینه میزنیم و امامزمان نمیآید؟ قبلاً هم خیلی سینه میزدند. من نمیخواهم به سینهزن بیاحترامی کنم؛ ولی فعلاً که با سینهزدن ما امامزمان ارواحنالهالفدا نیامدهاند. ما باید خودمان را صادقانه و بدون شعار، بررسی کنیم. بهجای اینکه بخواهیم همهاش از خوبیها تعریف کنیم، بیایید یک عیبی را در میان خودمان برطرف کنیم و آن عیب «سطحینگری» است.
دشمنان پیامبر(ص) را به هر بدیای محکوم نکنیم؛ آنها خیلی از خوبیها را داشتند/ مدعیان معنویت و دینداری میخواستند پیامبر(ص) را بکُشند نه ملحدینِ خدانشناس
ما نباید دشمنان پیامبر اکرم را به هر بدیای محکوم بکنیم. بعضی از بدیها را اینها نداشتند. و خیلی از خوبیها را داشتند. بنده حدود سی چهل تا از رفتارهای خوب مردم مکه را آوردهام و میخواهم به مرور اینها را برای دوستان بیننده برشمارم تا فضا دستشان بیاید که پیامبر(ص) در شهری با چه معنویتی و با چه دیانت و ایمانی ظهور کردند؟ و بعد هم مردم این شهر با این پیامبر(ص) چگونه برخورد کردند؟
نه اینکه آتئیستها و ملحدین به این معنا که اصلاً خدایی را نمیشناسند آمده باشند و بخواهند پیغمبر(ص) را بکشند؛ ابداً اینطور نبود. مدّعیان معنویت و دینداری میخواستند این کار را بکنند و اقدام هم کردند. من یک چشمهاش را بخواهم بگویم.
ما باید خیلی بهتر از مردم دوران جاهلی باشیم تا امامزمان(ع) بیاید
ما باید خیلی بهتر از مردم دوران جاهلی باشیم تا امامزمان ارواحنالهالفدا بیاید. چرا؟ چون پیامبری که مبعوث شد، آماده بود برای غربت فرزندانش بعد از خودش. رسولخدا(ص) فرمود: «إِنَّ الْإِسْلَامَ بَدَأَ غَرِیباً وَ سَیَعُودُ غَرِیباً کَمَا بَدَأَ» (جعفریات/192) ولی امامزمان بیاید، دیگر نمیخواهد بعدش این غربت باشد. مردم زمان پیامبر این خوبیها را داشتند و بعد این جنایتها را کردند و این یک معادلۀ خیلی دقیق است. ولی ما عادت کردهایم نسبت به مردم دوران پیامبر میگوییم «آنها بد بودند، نفهم بودند و...» یک کلمۀ جاهلیت هم شنیدیم. یا مثلاً میگوییم «بتپرست بودند، زنده به گور میکردند و همۀ رذائل را داشتند.» اما واقعاً اینطور نبود. من یک نمونهاش را عرض کنم.
یکی از بدترین رفتارهای مردم مکه محاصرۀ اقتصادی و اجتماعی پیامبر اکرم(ص) سه سال در شعب ابیطالب بود که منجر به رحلت حضرت خدیجه(س) و حضرت ابوطالب(س) شد و این غربت خیلی غربت سنگینی بود. آنها خیلی آدمهای بدی بودند و واقعاً نمیخواستند بگذارند غذا به مسلمانها برسد.
خب، حالا خوبیشان را بگوییم. موسم حج که میشد پیامبر(ص) آزاد بود و به احترام خانۀ کعبه، دیگر کسی کار نداشت و رسول خدا میآمد تبلیغ میکرد و احدی به او سنگ نمیزد. یعنی در همین سه سال شعب ابیطالب. در این سه سال، پیامبر اکرم مردم مدینه را مسلمان کرد. با پیغام و پسغامها و ملاقاتهایی که بود. الآن آلسعود اینقدر جوهر دارند که بگویند موسم حج ما دیگر با کسی دعوا نداریم؟ آیا اینجوری هست که در این ایام، نظر مخالف خودشان را بپذیرند و تحمّل کنند؟ کشتار مکه را ما یادمان رفته است؟ آیا از این منظر، الآن وضع بدتر از آن زمان نیست؟ آیا سیاسیون ما گاهی از اوقات الآن اینقدر انصاف دارند؟ یک جایی برای خودشان یک حدی قائل هستند که بگویند به خاطر قداست فلان موضوع ما مثلاً اینطور برخورد میکنیم؟
قریش این همه برای خانۀ کعبه و عبادت و موسم حج، احترام قائل بود؛ آنهم نه اینکه در یک ماه دیگری باشد، در همین ذیالحجه هم بود. بسیاری از رفتارهایشان هم شبیه همین حجی بود که الآن ما داریم. تازه آنها جنگها کردند که پیغمبر(ص) را بکشند، ما چه خواهیم کرد اگر امامزمان بیاید؟! اصلاً من میخواهم مخاطبین ارجمند را به شک بیندازم که اصلاً چرا اینها با پیغمبر مخالفت کردند؟ اتفاقاً این سرزمین، بهترین جاست برای اینکه پیغمبر ظهور کند، آنها منتظر هستند، این همه هم آداب مسلمانی را از قبل رعایت میکنند.
دین که آمد، بعضیها بدتر میشوند!
واقعاً ممکن است بینندگان محترم تعجب کنند از اینکه من دارم این همه تعریف میکنم. من هنوز تعریفهایم را از دوران جاهلیت شروع نکردهام. باید بگویم چه تعریفهایی وجود دارد. باید بگویم آن شبی که میخواستند پیامبر(ص) را در «لیلة المبیت» بکشند گفتند نصفشب است، زن و بچه زابراه میشوند، بگذاریم سحر حمله کنیم. بعد چه شد که اینها به خیمهگاه امام حسین(ع) رحم نکردند؟ میخواهم بگویم همینهایی که بعداً به خیمهگاه امام حسین(ع) رحم نکردند، اینها ادامۀ آن آدم بدهایی هستند که وقتی میخواستند به خانۀ پیامبر(ص) حمله بکنند گفتند زن و بچه زابراه میشود... (فَلَمَّا أَمْسَى رَسُولُ اللَّهِ ص جَاءَتْ قُرَیْشٌ لِیَدْخُلُوا عَلَیْهِ فَقَالَ أَبُو لَهَبٍ لَا أَدَعُکُمْ أَنْ تَدْخُلُوا عَلَیْهِ بِاللَّیْلِ فَإِنَّ فِی الدَّارِ صِبْیَاناً وَ نِسَاءً وَ لَا نَأْمَنُ أَنْ تَقَعَ بِهِمْ یَدٌ خَاطِئَةٌ فَنَحْرُسُهُ اللَّیْلَةَ، فَإِذَا أَصْبَحْنَا دَخَلْنَا عَلَیْهِ، فَنَامُوا حَوْلَ حُجْرَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص؛ تفسیر قمی/1/275)
چه شد که بعد از اسلام، اینها بدتر شدند؟ خورشید بتابد مردار متعفن میشود، بله؟ «لا یَزیدُ الظَّالِمینَ إِلاَّ خَساراً» (اسراء/82) دین بعضیها را بدتر میکند. اصلاً دین آمد طلوع کرد، بدها بدتر شدند. لذا ما باید مراقب باشیم. یک کمی میخواهم از بینندگان محترم تقاضا بکنم که بیاییم عمیق نگاه کنیم، همانطور که واقعاً بوده نگاه بکنیم.
انشاءالله که ما جزو منتظران و مقدمهسازان حقیقی ظهور باشیم، امامزمان ارواحنالهالفدا بتوانند روی ما حساب کنند. و الّا آنهایی که خیلی منتظر رسول خدا(ص) بودند که نشد رویشان حساب کرد و رسول خدا(ص) آمدند و اتفاقی که نباید بیفتد افتاد. من موضوع بحث را «تاریخ بعثت و عصر ظهور» میدانم و فکر میکنم موضوع مهمی باشد.
مجری: من که اصلاً خودم دچار دوگانگی شدم، چون ما معتقدیم که اینها بدترین و شقیترین آدمها بودند چون بزرگترین جنایتهای تاریخ را مرتکب شدند، حقّ امیرالمؤمنین را غصب کردند، اصلاً از این بدتر مگر داریم؟
چرا این کار را کردند؟ همینجوری نگوییم آنها آدمهای بدی بودند و بگذاریمشان کنار و در موردشان فکر نکنیم. فکر بکنیم به اینکه آنها چه بدیای داشتند؟ اصلاً نکند از آن بدیها الآن توی ما هم باشد!
مجری: انشاءالله سحرهای آینده این مبحث را ادامه میدهیم. فکر میکنم خیلی به درد من بخورد و امیدوارم که ما جزو منتظران حقیقی حضرت باشیم.
(الف2/ن2)
با سلام و تشکر فراوان
مطالب بسیار مفید و جذاب هستند
اگر امکانش هست فایل pdf رو هم در سایت قرار دهید