همایش مبلغین- 1400/3/5
اگر جاافتاده بود که مبنای مشارکت «تکلیف» است نه «حق»، امروز نمیگفتند «مشارکت کم است، چون دعوای جناحی نیست!»/ ما فکر میکردیم شرکت در انتخابات یک تکلیف الهی است، نگو انگیزۀ انتخابات، شرکت در یک جنگ و دعواست که اگر دعوا نباشد کسی برای تماشا نمیآید!/ حالا اگر جنگ و دعوا باشد، معمولاً چهکسی میبَرد؟ هرکسی محکمتر فحش بدهد یا تیکه بیندازد. آیا چنین کسی، بهتر کار میکند؟!
شناسنامه:
- زمان: 1400/03/05
- مکان: قم - همایش مبلغین
- موضوع: انتخابات 1400
- صوت:
در جامعۀ ما رسماً توسط برخی فرقههای سیاسی تلاش شده که سیاست از دیانت جدا بشود و سالها کار کردهاند که در این کشور گفته نشود «شرکت در انتخابات یک تکلیف است»
شهید سید محمد باقر صدر، که تنها کسی است که امام برای او سه روز عزای عمومی اعلام کرد، میفرماید تفاوت آزادی در اسلام با آزادی در غرب این است: در غرب آزادی را یک «حق» میدانند، اما آزادی در اسلام یک «تکلیف» است! تو وظیفهات است که خودت را آزاد بکنی. دوزخ الهی منتظر تو خواهد بود اگر اجازه بدهی آزادیت را مستکبران و زورگویان عالم ببرند و بدزدند. این در اسلام «تکلیف» است ولی در غرب «حق» است، و بعد ایشان میفرماید: وقتی گفتند حق است، یعنی آدم میتواند از حق خودش صرفنظر کند.
در کشور ما برای بسیاری از مردم جا انداختند که انتخابات حق است و نه تکلیف، تا در موقع خودش بگویند ما از این حق صرفنظر میکنیم، یا ما دلمان نمیخواهد از حقمان استفاده کنیم، یا ما دلمان میخواهد از این حقمان اینجوری استفاده کنیم. حوزۀ علمیه و ما طلبهها هم موفق نبودیم جلوی این تحریف بزرگ را بگیریم.
اینقدر موضوع حق را در مقابل تکلیف قرار دادند تا تکلیف به محاق برود و اصلاً دِمُده بشود، و بیکلاسی تلقی بشود که کسی بگوید «انتخابات تکلیف الهی است». حتی انتخابات را یک تکلیف اجتماعی و عقلانی هم نمیخواهند معرفی کنند تا در فرهنگ سیاسی جامعه دلبخواهیها در انتخابات تعیینکننده باشد.
ضرورت انسانی و الهی شرکت در انتخابات را انکار و پنهان میکنند و انتخابکردن را امری عقلانی معرفی نمیکنند، تا بتوانند به موقع، با عوامفریبی در انتخاب مردم تأثیر بگذارند و منافع ملت را چپاول کنند. اینها پایههایی است که باید درست بشود.
انتخابات را در ذهن مردم طوری جا انداختند که انگار طرف میخواهد رنگ لباسش را انتخاب کند! مگر شما در انتخاب مرجع تقلید میتوانید دلبخواهی از روی قیافه یا هنر سخنوریِ او انتخاب کنید؟
الان طوری شده که میگویند «اگر تنوع در نامزدها نباشد، مشارکت پایین میآید» بله تنوع اثر دارد ولی به چه قیمتی؟ آیا واقعاً باید افراد بدون صلاحیت با انواع ترفندهای دروغ و دغل وارد بشوند تا مشارکت افزایش پیدا کند؟! ما فکر میکردیم شرکت در انتخابات یک تکلیف الهی است، نگو انگیزۀ انتخابات، شرکت در یک جنگ و دعواست که اگر دعوا نباشد کسی برای تماشا نمیآید!
حالا اگر جنگ و دعوا باشد، معمولاً چهکسی میبَرد؟ هرکسی محکمتر فحش بدهد یا تیکه بیندازد. اما مگر کسی که محکمتر فحش بدهد و بدتر تیکه بیندازد، بهتر کار میکند؟! دیدید که مملکت را این جماعتِ تیکهبینداز و عوامفریب به چه روزی رساندند.
اگر در مناظرهها، تیکه انداختن و فحشدادن، بیشتر از «داشتنِ برنامه» نقش دارد و مناظرهگری مهمتر از داشتن برنامه است، پس ما هنوز به انتخابات حقیقی نرسیدهایم. اگر حتماً و حتی با زیر پا گذاشتن قانون، باید همۀ فرقههای سیاسی در انتخابات حضور داشته باشند، پس هنوز به انتخابات مطلوب و صحیح نرسیدهایم.
در یک جامعه سالم، برای یک انتخابات حقیقی، اصلاً تبلیغات زیادی مضر است، اغواگری هم ممنوع است، چهرسد به دوقطبیسازیهای کاذب که بدتر از همه است. انتخابات حقیقی، انتخاباتی است که بستر انتخاب صحیح برای مردم پدید بیاید.
اگر در جامۀ ما جابیفتد که اصل شرکت در انتخابات یک تکلیف است، آنوقت دچار خیلی از این چالشها نمیشویم، مثلاً اینکه الان برخی میگویند «از همۀ فرقههای سیاسی حضور ندارند!»
خب همۀ فرقههای سیاسی آدمهای دارای صلاحیت میفرستادند! آیا نمیتوانستند کسانی را بفرستند که عزیزترین کسانشان مقیم کشورهای استکباری نباشند؟ این دیگر تقصیر نظام که نیست! مردم که نباید تاوانش را پرداخت کنند!
اصل مشارکت و مسئلۀ انتخابات نباید تحت تاثیر جنگ و دعوای فرقههای سیاسی مخرب قرار بگیرد. انگیزۀ مشارکت باید یک انگیزۀ سالم انسانی و الهی باشد تا جامعه به سعادت و به منافع خودش برسد.
اتفاق خوبی که در این انتخابات افتاده این است که رقابت بین نامزدها، رقابت تند دوقطبی نیست. اگرچه رقابت بین برخی جریانهای مختلف سیاسی هست. چرا این خوب است؟ برای اینکه انتخاباتی که رقابت تند جناحی و دوقطبی در آن باشد، نوعاً منجر به انتخاب صحیح نمیشود؛ به دلائل مختلف.
جناحکشی سیاسی، دو قطبیسازی کاذب و دروغین، مثل دوقطبی اصلاحطلب و اصولگرا-که کاملاً دروغین است- موجب میشود هیچوقت از مردم جامعه، رأی خوب بیرون نیاید. چون طرفداران هر دو جناح مجبورند به «مقبولترین» فرد رأی بدهند نه لزوماً «شایستهترین» فرد.
در صورتی که انتخابات، شدیداً دو قطبی شود، مردم برای پیروزی بر رقیب رأی میدهند نه بر اساس شایستهسالاری. خُب این چه طرز رأیدادن است؟ بگذارید مردم واقعاً تشخیص بدهند کدام فرد برای مدیریت کشور شایستهتر است؟
این انتخابات یک فصلی را ایجاد کرده برای انتخاب حقیقیتر؛ یعنی انتخابی که دعواهای جناحی و دوقطبیسازیهای کاذب و دروغین در آن نباشد.
هرچند اگر دعواهای انتخاباتی شدید باشد، نامزدها جنجالآفرینی میکنند و هیجان انتخابات بیشتر میشود، اما نوعاً انتخابهای خوبی را بهدنبال نخواهد داشت. در هیجانات برآمده از منازعات تند انتخاباتی، هم رشد سیاسی اتفاق نمیافتد و هم معمولاً هر کسی بیشتر دیگران و یا نظام را تخریب کند، رأی میآورد، نه کسی که توان بیشتری برای حل مشکلات دارد.
متاسفانه برخی افراد دلسوز هم میگویند که الان انتخابات رقابتی نیست! درحالیکه واقعاً رقابت بین افراد دارای سلایق مختلف هست. بله، برخی جریانها نماینده در بین کاندیداها ندارند که باید به فکر میبودند و اشخاص واجد صلاحیتهای اولیه را وارد انتخابات میکردند.
بله؛ اینبار رقابت بین جناحهای کاذب، و بین کسانی که میخواهند با اغواگری و تخریب در مناظرات شرکت کنند، وجود ندارد، اما باز هم اختلاف نظر بین نامزدها و اختلاف بین مشیِ مدیریتی آنها بهطور جدی وجود دارد.
اگر ما بدون این دوقطبیهای کاذب و هیجانهای تند جناحی، و علیرغم عملیات روانی دشمن، یک انتخابات پرشور داشته باشیم برای ایجاد تحول در جامعه، واقعاً بُرد کردهایم و مردم پیروز شدهاند.
اینبار رقیب اصلی همه نامزدها، دشمنان انتخابات هستند که میخواهند به بهانۀ نبود رقابت شدید و تندِ دوقطبی، مردم را از شرکت در انتخابات دلسرد کنند. دشمنان جمهوریت نظام همانها هستند که میگویند اگر ما یکبار در انتخابات نباشیم دیگر دمکراسی نیست.
همه میدانند اینهایی که فریادشان درآمده است که «وای جمهوریت نظام از بین رفت!»، نامزدهای مورد نظرشان که تایید صلاحیت نشدند، در نظرسنجیها مجموعاً ده درصد آراء را هم ندارند.
سلام
خدا حفظتون کنه،عاشق این روشنگری هاتون هستم.