کلیپ تصویری | یک برنامه ویژه روزانه به پیشنهاد امام رضا(ع)
شناسنامه
تولید: بیان معنوی
زمان: 05:07
دریافت با کیفیت (پایین(10مگابایت) | متوسط(25مگابایت) | بالا(40مگابایت) | صوت)
- آپارات | یوتیوب
متن:
امام رضا(ع) میفرماید که «و ساعةً لِمُعاشَرَةِ الإخوانِ و الثِّقاتِ»؛ یک زمانی را بگذار برای معاشرت با برادران مورد اعتماد خودت. «الَّذینَ یُعَرِّفُونَ عُیُوبَکُم»؛ کسانی که تو را کمک بکنند عیبهایت را بهت بگویند. یعنی من این را باید بهعنوان یک برنامۀ روزانه برای خودم قرار بدهم که به عیبهایم بپردازم به کمک دیگران! این خودش یک برنامه است در زندگی. یک برنامه دارد امام رضا میدهد!
میفرماید «تَخَلَّصْ إِلَى مَعْرِفَتِکَ نَفْسَکَ، وَ تَجْهَرُ لَهَا بِعُیُوبِهَا وَ مَقْتِکَ إِیَّاهَا»؛ ناراحت باش از عیوبَت، غضب کن. بگو آی! ای نفس من! بعضیها خیلی با خودشان دوست هستند، خیلی با خودشان رفیق هستند. بابا با خودت رفیق نباش! «أَعْدَى عَدُوِّکَ نَفْسُکَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیْکَ»؛ بدترین دشمنان تو نفسی است که در بین دو پهلوی تو است خودت! میگویی من. این بدترین دشمن تو است. با خودت مهربان نباش. آرامشت را از این ناحیه نگیر. به عیوب خودت بپرداز. چقدر مذمّت شده در روایات آدم انتقاد را قبول نکند. انتقادها را شما اجمالاً از دم همه را قبول کن. بگو حالا من که حالا بیشتر از اینها را دارم، حالا دوتایش هم تو داری میگویی بگو عیبی ندارد. ولی بعضیها اینجوری نیستند. بعضیها با خودشان دوست هستند اصلاً نمیشود گفت بالای چشمتان ابرو است. آقا بالای چشم شما ابرو نیست. راحت باش.
تمرین کنیم علیهمان حرف زدند برنیاشوبیم. ما باید حتی عملیات گروهی انجام بدهیم. دور هم بنشینیم کمک کنیم به شناسایی عیبهای خودمان. آقا من ناراحتم. برای چی ناراحت هستی؟ خیلی اعصابم خرد است از دست این همسایهمان، اصلاً آدم میخواهد خانهاش را بفروشد برود. چهکار کرده حالا همسایه؟ بعد میگویی میبینی همچین زیاد هم همچین عیب درشت و درست و حسابیای نیست. بگو چیه؟ حسّ تنوعطلبی زده زیر دلت؟ نه! شاید. حالا برویم جلوتر. نه آخر میدانی این یکجوری برخورد میکند آدم به غرورش بر میخورد. خب غرورت را حل کن. راست میگویی؟ آره! تو مثلاً اگر جای مامانش باشی، چهکار میکنی؟ مامانش که نیستم، ولی خب دیگر باشم که دیگر نمیزنم توی گوشاش، میگویم برو مثلاً گمشو. میگویم بچهام ببین یک عیب هم دارد. خب دیگر خیلی بهتر شد فعلاً هم معلوم شد آن زیاد فلانفلانشده نیست، هم معلوم شد یک کمی تو هم فلانفلانشده هستی. حالا صحبتمان را ادامه بدهیم برویم جلو ببینیم به کجا میرسیم. یک دفعهای کمکم میبینی همان عیب او هم تقصیر خودِ تو است!
میفرماید بهترین هدیه از سوی برادران دینی من این است که عیوب من را به من عنایت کنند. حالا اگر رفقای ما عیبهای ما را به ما رو نکردند. میفرماید «مَن ساتَرَکَ عَیبَکَ فهُوَ عَدُوُّکَ»؛ کسی عیب تو را بپوشاند او دشمن تو است. بابا همین که تو بشناسی عیوب پنهان خودت را، نصف راه را رفتی. از من نشنیده بگیر همۀ راه را رفتی. آقایان شما به بنده بفرمایید، عیب خودت را بفهمی ناراحت نمیشوی از عیب خودت؟ بگو به من، بگو بله! آه بفرمایید. بعد وقتی که عیب خودت را بفهمی ناراحت شدی، درِ خانۀ خدا از این عیبَت حرف نمیزنی؟ بگو بله دیگر. کار ما راه افتاد. چی میخواهیم مگر؟ دو تا حل است دیگر. کاری بنا نیست بکنی شما! شما بناست توبه کنی دیگر بروی درِ خانۀ خدا بگویی من نمیخواهم این عیب را داشته باشم. همین.
یک زمانی را بگذار برای معاشرت با برادران مورد اعتماد خودت. کسانی که تو را کمک بکنند عیبهایت را بهت بگویند. یعنی من این را باید بهعنوان یک برنامۀ روزانه برای خودم قرار بدهم که به عیبهایم بپردازم به کمک دیگران! این خودش یک برنامه است در زندگی!
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید