کلیپ تصویری | رهایی از اسارت رسانهها
روایتی جالب از دیدار علیرضا پناهیان و حجت الاسلام قرائتی با رئیس دولت اصلاحات
شناسنامه
- تولید: بیان معنوی
- زمان: 04:23
- منبع: برسی مولفههای فرهنگ سیاسی در انتخابات
- دریافت با کیفیت (پایین(10مگابایت) | متوسط(15مگابایت) | بالا(25مگابایت) | صوت)
- آپارات | یوتیوب
متن:
ما باید از اسارت رسانه نجات پیدا کنیم. وقتی که رسانهها عملکردشان به گونهای باشد که خفقان نوین، بردگی نوین ایجاد کنند، فریبکاری نرخ شاهعباسیشان باشد، تهمت و توهین و بریدن سخنان و انتخابهای نابجا و برجستهسازی و بزککردنِ...
مجری: میتوانید مثالهایی را بزنید؟ چون الآن ممکن است هر کسی به اصطلاح از ظنّ خودش یار بشود، یک تصور متفاوتی با دیگری داشته باشد. الآن در خرداد 1400 شما مصادیق این اسارت رسانه را چه چیزی میدانید؟
من یک مقدار قدیمی هستم، مثالهای خیلی قدیمی بزنم. آقای قرائتی یکبار به من فرمودند که ما میخواهیم برویم پیش رئیسجمهور. آن زمان رئیسجمهور آقای خاتمی بودند؛ میآیی شما هم برویم؟ گفتم برای چی میخواهید بروید؟ گفتند میخواهیم ستاد اقامۀ نماز، هم مثلاً بودجه بگیریم هم ایشان را دعوت کنیم، چون رئیسجمهورها میآمدند توی جلسۀ اجلاسیه سالیانۀ ستاد اقامۀ نماز سخنرانی میکردند. گفتم خب باشد، من که جزو ستاد اقامۀ نماز هم نبودم، رفاقتی رفتیم. سند من برای این خاطرهای که دارم میگویم عکس بنده است که با آقای قرائتی و رئیسجمهور وقت صفحۀ اول روزنامۀ ایران خورد.
آنجا آقای قرائتی دیدید روحیۀ ایشان را دیگر، یک فرد سیاسی واقعاً نیستند و توی کار فرهنگی خودشان هم یک خلوص بینظیری دارند یا کمنظیر. گفتند، توی گزارشهایی که داشتند میدادند خیلی جلسۀ دوستانهای هم بود چون اصلاً جلسه سیاسی نبود و جناحی نبود و نماز دیگر سرش اختلاف ندارد که. گفتند که آقای خاتمی ما توی این تعداد هزار مدرسه نماز جماعت راه انداختیم. خب آن زمان تازه رونق ستاد اقامۀ نماز بود. آزاد هم هست، بچهها آنطرف توپ میزنند، اینطرف نماز میخوانند. اینها تقریباً عین عبارات آقای قرائتی بود. صحبت ایشان تمام شد و آقای خاتمی هم صحبت کردند و ضمن صحبتشان این جمله را هم من یادم است دقیق توی جلسه، آقای قرائتی همانجوری که گفتید نماز را نباید اجباری کرد. درست شد؟ و این روش شما خوب است و اینها و ادامه پیدا کرد.
فردایش من در تیتر روزنامۀ ایران این را دیدم، «رئیسجمهور خطاب به ستاد اقامۀ نماز: نماز را نباید اجباری کرد.» خب من توی دانشگاه هنر بودم بچهها را جمع کردم گفتم که بچهها از این تیتر چه برداشتی میکنید؟ صریحاً هم رفقا آنجا فضای آزادی بود. گفتند خب دو تا خطّ فکری هست دیگر، بعضیها مایلند نماز را اجباری کنند، یک خطّ فکری هم میگوید نماز را نباید اجباری کنند. گفتم نه اتفاقاً دو تا خط واقعاً توی کشور ما نیست. حالا ممکن است در عربستان سعودی با باتوم بیایند دم مغازه مغازه را ببندند. گفتم که اینجا آقای خاتمی گفتند همانجوری که شما گفتید نماز را نباید اجباری کرد. بچهها گفتند خب شاید توی متن باشد. این تیتر القاء یک دوگانگی سرِ نماز دارد. آقای ثابتی من میگویم این خیانت و خبیثترین کار است.
رفتیم داخل متن را دیدیم، دیدیم ننوشته آقای قرائتی همانجوری که شما گفتید نماز را نباید اجباری کرد. حالا روزنامههایی که روزی یک دانه اینجوری تیتر بزنند چه بلایی سر ملت میآورند؟ یک دوگانۀ کاذب و دروغین اصلاحطلب اصولگرا درست کردند. اینها خیلی رفتارهای خبیثانهای است.
من به یکی از کسانی که دبیر و مدیر مسئول بودند برای یک روزنامه، گفتم اینکه بالای روزنامهات نوشتی دانستن حقّ مردم است، انگار میخواهی بگویی که یک عدهای میخواهند این حق را مانع بشوند. ولی میدانی که کسی مانع نمیشود. و این یک دروغ است و این خیانت به فرهنگ سیاسی جامعه است. گفت سخت نگیر فلانی.
مجری: بسیار خوب. حالا این فکر میکنم مثال جامعی بود از این جهت خیلی مثالهای دیگر را شنوندگان و بینندگان ما قشنگ احتمالاً میتوانند تطبیق بدهند.
پس ما باید بیاییم در مسئلۀ رسانه، جدی بگیریم ماجرا را.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید