همایشی با حضور جمعی از مدیران و مبلغان هیئات مذهبی کشور
بعد از فرمان «جهاد تبیین» باید در زندگی تکتک ما تغییر و فعالیت مضاعف دیده بشود/ دفاع مقدس «واجب کفایی» بود اما جهاد تبیین «واجب عینی» است؛ یعنی بر همه واجب است/ اگر جهاد تبیین، واجب عینی و فوری است فراهمکردن مقدماتش هم بر ما واجب است/ برای جهاد تبیین چه اقداماتی باید انجام بدهیم؟
شناسنامه:
- زمان: 1400/11/29
- مناسبت: همایشی با حضور جمعی از مدیران و مبلغان هیئات مذهبی کشور
- صوت: اینجا
بعد از فرمان «جهاد تبیین» باید شور و حرکت مضاعفی در انقلابیون پدید بیاید
بعد از صدور فرمان «جهاد تبیین» توسط مقام معظم رهبری، آن هم به صورت فریضۀ عینی و فوری، باید یک التهابی در جبهۀ حق پدید بیاید، باید یک شور و حرکت مضاعفی در انقلابیون پدید بیاید. قدیمیترها حال و هوای شبهای اعزام در دوران دفاع مقدس و حرکتهایی را که برای جذب، پذیرش و آموزش رزمندگان در ایام قبل از عملیات انجام میشد به یاد بیاورند، الان باید همان حال و هوا به صورت بسیار فراگیر برای همۀ اعضای جبهۀ انقلاب ایجاد بشود.
در جبهۀ انقلاب همه عضو هستند؛ از جمله همۀ کسانی که در هیئتهای مذهبی فعال هستند یا در هیئتهای رزمندگان شرکت میکنند، مخصوصاً الان که یک تفاوتی با دوران دفاع مقدس وجود دارد. دفاع مقدس با همۀ عظمتش «واجب کفایی» بود، یعنی اگر یک عدهای میرفتند تکلیف از بقیه برداشته میشد، اما رهبر انقلاب دربارۀ جهاد تبیین فرمودند «واجب عینی». در مورد عینی بودن این واجب باید تأمل کنیم؛ یعنی بر تکتک ما واجب است که در این زمینه، فعالیت کنیم. و بعد فرمودند «فوری» یعنی نباید به تأخیر بیندازیم. به قول معروف «هر کسی آب در دستش هست باید روی زمین بگذارد و شروع به فعالیت کند»
فریضۀ عینی و فوری جهاد تبیین باید در زندگی تکتک ما تغییر ایجاد کند
ممکن است در بین هزاران نفر، یکیدو نفر باشند که وضعشان فرقی نکند از این جهت که آنها دائماً در حال فعالیت برای جهاد تبیین بودهاند، با این فرمان برای آنها چیزی تغییر نمیکند چون وقت بیشتری ندارند که برای این کار بگذارند، یعنی از قبل، تمام وقتشان را در همین راه میگذاشتند. اما اکثر ما اینطور نیستیم، اکثر ما زندگی خودمان را داریم، در کنارش گاهی اگر برسیم و اگر توانایی داشته باشیم برای جهاد تبیین هم اقدامی میکنیم. پس فرمان جهاد تبیین از جانب مقام معظم رهبری باید در زندگی تکتک ما تغییر ایجاد کند، در ساعات برنامۀ روزانۀ ما باید تغییر ایجاد کند و باید اقداماتی را انجام بدهیم که بعضی از آن اقدامات را خدمت شما عرض خواهم کرد. مخصوصاً هیئتیها در این زمینه وظیفۀ مضاعفی دارند.
فریضۀ عینی و فوری جهاد تبیین باید در زندگی تکتک ما تغییر ایجاد بکند چون این فریضه به عهدۀ همه ما قرار دارد. از طرف دیگر، باید این فرمودۀ رهبر انقلاب، برای هیئتیها به صورت مضاعف انگیزه ایجاد کند. شما میدانید این فرمودۀ رهبر انقلاب، چندین ماه است که شروع شده است و از ما محرم، قدم به قدم ایشان بر این موضوع تأکید کردهاند. اولین بار در جریان تنفیذ ریاستجمهوری این مطلب را فرمودند، دومین بار در سخنرانی ایام اربعین این را فرمودند و بعد هم در مواقف مختلف بر این موضوع تأکید کردند تا بیانات ایشان در دهۀ فجر و در دیدار با افسران نیروی هوایی. در آنجا مطلب را خیلی روشنتر بیان کردند، انگار ایشان دیدند که ما آنچنان از فرمایشهای قبلی ایشان متأثر نشدهایم و ماجرا را جدی نمیگیریم، لذا خیلی روشنتر و صریحتر بیان کردند.
اساساً شهادت أباعبداللهالحسین(ع) چیزی از جنس جهاد تبیین است
این روزها، ایام شهادت حضرت زینب کبری(س) است. اساساً شهادت أباعبداللهالحسین(ع) چیزی از جنس جهاد تبیین است، اضافه بر آن که حضرت زینب(س) در این جهاد، وظیفۀ خاص تبیین را به عهده داشتند. امام حسین(ع) برای آشکار کردن جبهۀ حق و مفاهیم و حقایقی که باید از آن دفاع میکردند و باید آنها را ماندگار میکردند به شهادت رسیدند. امام حسین(ع) در زمان خودشان نتوانستند در نظام حاکم یزیدی یا در میان مردم، آنچنان که باید تغییری ایجاد کنند، بلکه با شهادت خودشان کاری کردند تا تبیینی ماندگار و مؤثر برای تاریخ انجام بشود. شهادت رزمندگان ما در دفاع مقدس، از جنس دفاع است، اگرچه طبیعتاً آثار تبیینی هم دارد اما شهادت أباعبداللهالحسین(ع) از جنس تبیین است.
تحلیل حضرت امام(ره) این است که وقتی برای یک قطره اشک بر أباعبداللهالحسین(ع) یا یک قدم برای زیارتش اینهمه ثواب در نظر میگیرند، اینها به خاطر آثار اجتماعی آن است، یعنی ثواب زیارت و اشک برای أباعبداللهالحسین(ع) هم از جنس تبیین است. پس هیئتیها، هم به دلیل عرقی که نسبت به أباعبداللهالحسین(ع) دارند، هم به دلیل اینکه خودشان را مدیون حضرت زینب(س) میدانند، جهاد تبیین را برای خودشان نسبت به هر شخص دیگری واجبتر میدانند و در این زمینه شوریدهحالتر و البته با شعور و تفکر بیشتری اقدام خواهند کرد.
هرچه در جهاد تبیین بهتر عمل کنیم، در انواع دیگر جهاد هزینۀ کمتری خواهیم داد/ جهاد تبیین فعالانه، از بسیاری مصائب پیشگیری خواهد کرد
هرچه ما در جهاد تبیین قدم برداریم هزینههایی که در دیگر جهادها باید بدهیم کاهش پیدا میکند. ما جهاد اقتصادی هم داریم، جهاد نظامی و امنیتی هم که همیشه هست. باید نیروهای نظامی ما آمادگی داشته باشند که الحمدلله دارند. جهاد در زمینههای مختلف قابل تصور است، ولی اگر جهاد تبیین به خوبی صورت بگیرد ما در انواع دیگر جهاد هزینۀ کمتری خواهیم داد و به نفعمان است.
حرکت نُه دی در سال 88 هرچند یک جهاد تبیینِ خوب بود، اما انفعالی بود. من حس میکنم الان مقام معظم رهبری دارند ما را به جهاد تبیین فعالانه وادار میکنند و این خیلی عظمت دارد و از بسیاری از مصائب پیشگیری خواهد کرد. البته همین الان هم باید دفاع کنیم؛ همین الان هم ما به انفعال خوب در مقابل هجمههای دشمن نیازمند هستیم.
برای جهاد تبیین چه اقداماتی باید انجام بدهیم؟ / 1. مهارت بهدست بیاوریم؛ از مهارت متننویسی تا تدوین کلیپ و...
با این مقدمه دربارۀ اقدامات اساسی که ما باید برای جهاد تبیین انجام بدهیم نکاتی را خدمت سروران خودم عرض بکنم. اولاً برای جهاد تبیین ما باید مهارت به دست بیاوریم. آن خانم خانهدار، آن آقایی که کاسب یا کارگر است، آن معلم عزیز، آن طلبه یا هر عنصر دیگری که خودش را عضو جبهۀ انقلاب میداند باید از یک سلسله مهارتها برای جهاد تبیین برخوردار بشود. از مهارتهای استفاده از شبکههای اجتماعی تا مهارتهای متننویسی و توئیت زدن، تا مهارتهایی که مربوط به تدوین و تصویربرداری و ساخت کلیپ میشود، تا مهارتهایی که مربوط به کارهای تجسمی است؛ مثلاً اینکه بتواند پوستر تهیه کند، ما به اینطور مهارتها نیاز داریم. خیلی بد است که تعداد کسانی که این مهارتها را در حد بالا یا در حد نیاز دارند، در جبهۀ انقلاب کم هستند.
اگر جهاد تبیین بر ما واجب عینی و فوری است فراهم کردن مقدماتش هم بر ما واجب است
افراد زیادی هستند که مواضع انقلابی بسیار دقیقی دارند، اما قدرت بیان و سخنوری ندارند، اینها چیزهایی است که ما باید فرا بگیریم، اگر جهاد تبیین بر ما واجب عینی و فوری است فراهم کردن مقدماتش هم بر ما واجب میشود. این واجب، اینطور نیست که شما بگویی چون من مقدمات و مهارتش را ندارم، پس از من برداشته است، مقدمۀ واجب هم واجب است. جنس و نوع این وجوب طوری است که همۀ ما را به تأمین مقدماتش موظف میکند و باید شروع به کسب مهارت کنیم.
متأسفانه خیلی از عاشقان اهلبیت(ع) قدرت نوشتن، قدرت سخن گفتن، قدرت مناظره، یا قدرت بیان به هر وسیلۀ دیگری را ندارند. این خیلی بد است، شما میدانید جهاد نظامی به هرکسی که واجب بشود باید اسلحة خودش را خودش تهیه کند حتی باید قرض بگیرد و خودش را تجهیز بکند. قرآن میفرماید: «وَ أَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَ مِنْ رِباطِ الْخَیْلِ»(انفال،60) باید برویم این قوت را بهدست بیاوریم.
من رسماً پیشنهاد میکنم، و عاجزانه از هیئات مذهبی تقاضا میکنم که نیروهای خودشان را آموزش بدهند، بعضی از دوستان کلاس آموزش مداحی راه انداختند که خیلی هم خوب است، همینطور کلاس آموزش سخنوری، کلاس آموزش مناظره، کلاس آموزش نویسندگی، کلاسهای آموزشی که برای فعالیت در رسانه لازم است و آشنایی با انواع رسانههای مجازی راه بیاندازند. افزایش مهارت، مقدم بر دیگر اموری است که من میخواهم عرض کنم.
2. پیدا کردن مخاطب؛ یکی دیگر از کارهای لازم برای جهاد تبیین است
ما باید بتوانیم برای خودمان مخاطب پیدا بکنیم و تلاش بکنیم دیگران را شنوندۀ حرفهای خودمان قرار بدهیم، این هم به عهدۀ خود ما است نه اینکه کسی بیاید از ما دعوت کند که «شما بفرمایید یک اظهار نظر و یک تبیینی بفرمایید!» یکی از کارهای لازم دربارۀ جهاد تبیین تولید مخاطب و پیدا کردن مخاطب است.
بنده در ابتدای دوران طلبگی، جمعی از دانشآموزان را جمع میکردم و کتابهای شهید مطهری را به آنها درس میدادم. در آن زمان، یکی از چالشهای مهم ذهنی بنده این بود که چطوری برای دانشآموزها انگیزه ایجاد کنم تا کتابهای شهید مطهری را بخوانند، خلاصه کنند و...
به طلاب عزیز عرض میکنم که ما اصلاً نباید منتظر باشیم کسی ما را دعوت کند. خودمان جلو بیفتیم و برای فعالیتهای تبلیغی خودمان طرحریزی کنیم. اگر غیر از این باشد، کارها پیش نمیرود. مثلاً ما در همین دو سال اخیر که برخی محدودیتهای کرونایی ایجاد شد، یک برنامهای را در ماه محرم، در بهشت زهراء(س) راه انداختهایم؛ ما به توصیۀ امام باقر(ع) که فرمود «اگر میتوانید در صحرا عزاداری کنید» عمل کردیم و روز تاسوعا و عاشورا به سرِ مزار شهدا میرویم و همانجا عزاداری میکنیم.
باید الگویمان حضرت زهرا(س) باشد که چهل روز شبانهروز برای تبلیغ چهره به چهره به در خانهها رفتند
پس بعد از کسب مهارت یکی از چیزهایی که ما باید زحمتش را بکشیم «پیدا کردن مخاطب، ساختن مخاطب و توسعۀ مخاطب» است. آقا رسول خدا(ص) برای پیدا کردن مخاطب حرکت کردند، به طائف رفتند و برگشتند، اما یک نفر هم به ایشان ایمان نیاورد. رسول خدا چه مقاومتی داشت! «طبیبٌ دوّارٌ بطبّه» (نهج البلاغه، صبحی صالح/ص156) اگر ما حرکت کنیم به هر محله و شهر و دیاری برویم حتماً بیش از یک نفر مخاطب پیدا خواهیم کرد. کسی که میخواهد جهاد تبیین بکند منتظر نمیشود دیگران به او مراجعه کنند، میرود میگردد و شنوندۀ خودش را پیدا میکند. مخصوصاً ما هیئتیها و طلبهها که باید الگویمان حضرت زهرا(س) باشد. حضرت چهل روز رفتند درِ خانۀ چه نامردهایی را زدند! وقتی میگوییم حضرت زهراء(س) چهل روز شبانهروز برای تبلیغ چهره به چهره به در خانهها رفتند یعنی سی روز رفتند و هیچکسی جواب نداد، اما خسته نشدند و ده روز دیگر هم ادامه دادند. بنده تصور نمیکنم ما در جهاد تبیین و پیدا کردن مخاطب، ابداً مقاومت حضرت زهرا(س) را داشته باشیم.
دلسوزی برای سعادت دیگران است که ما را به جهاد تبیین وادار میکند
بعضی از ما طلبهها منتظر مینشینیم تا ما را دعوت کنند، حتی مینشینیم تا یک جای مناسب ما را دعوت بکنند و این خوب نیست. البته من خیلی از طلبههای جهادی را میشناسم که میروند برای خودشان مخاطب درست میکنند، در مترو، پارک، کنار ساحل و... واقعاً دستشان را میبوسم. اینهایی که جرأت و جسارت بیان حق را دارند و منتظر نمیشوند کسی به ایشان مراجعه بکند، بلکه آنها مراجعه میکنند، اینها «طبیبٌ دوّارٌ بطبّه» را تحقق میدهند. کسی که میخواهد در جهاد تبیین فعالیت بکند باید جسارت داشته باشد و فعالانه اقدام کند. أمیرالمؤمنین علی(ع) در یک روایت فوقالعاده میفرماید: «الْمُؤْمِنُ غَرِیزَتُهُ النُّصْح» (تصنیف غررالحکم/ص225) نصیحت یعنی دلسوزی؛ دلسوزی برای سعادت دیگران است که شما را به جهاد تبیین وادار میکند. دلسوزی غریزۀ مؤمن است و اصلاً مومن نمیتواند این کار را ترک کند. إنشاءالله در این راه، شب و روز نداشته باشیم.
3. مطالعه و تحصیل دانش و آگاهی، مقدمۀ دیگری که برای جهاد تبیین لازم است
مقدمۀ دیگری که برای جهاد تبیین باید فراهم کنیم «تحصیل علم و آگاهی» است، ما باید اطلاعاتمان را افزایش بدهیم. بنده عامداً «مهارت» را بر تحصیل علم، مقدم کردم برای اینکه وقتی کسی مهارت و قدرت بیان داشته باشد خودبهخود مجبور میشود برای اینکه بداند چه میخواهد بگوید مطالعه هم بکند. خیلیها مطالعه نمیکنند چون نمیدانند مصرفش کجاست؟ یعنی میگویند اگر ما مطالعه بکنیم کجا باید آن را ابراز بکنیم؟ قدرتمندی در بیان و برنامه داشتن برای تبیین، خودش انسان را وادار به مطالعه میکند.
ما نیاز به مطالعه داریم، متأسفانه خیلیها کم مطالعه میکنند. بعضی وقتها ما طلبهها هم دچار کممطالعهای میشویم. حتی گاهی مجبور هستیم، یک متنی را سال قبل خواندهایم، مجدداً مطالعه کنیم و در مطالعۀ مجدد، به یک نکتهای میرسیم که دفعات قبلی توجه نکرده بودیم. خصوصاً آیات قرآن و کلمات اهلبیت(ع) اینگونه هستند، اصلاً اسرارشان را به سادگی به ما نمیدهند، آدم باید با ریاضت، کاری بکند که مطلب به دستش بیاید. البته ما گاهی مطالعۀ غیرمفید هم داریم ولی مطالعات ضروری و مفیدی که برای جهاد تبیین لازم است، باید حتماً در برنامۀ ما باشد.
إنشاءالله خدا در جریان مطالعه هم جهادگران تبیین را هدایت کند. وقتی خدا دستگیری بکند شما نهجالبلاغه را باز میکنید و همان جملهای مقابل دیدگانتان میآید که باید از آن درس بگیرید و آن را منتقل بکنید. اگر خدا بخواهد هدایت بکند وقتی قرآن را باز میکنید آیات الهامبخشی که امروز برای شما به درد میخورد در مقابل دیدگان شما قرار خواهد گرفت. با این حال باز هم مطالعه لازم است.
کسانی که کلمات امام و رهبری را مطالعه نمیکنند، چطور میخواهند حزباللهی و انقلابی باشند؟!
بعضی از دوستان انقلابی و حزباللهی، کلمات امام و مقام معظم رهبری را مطالعه نمیکنند، واقعاً خیلی عجیب است، واقعاً خیلی باید به حال این افراد تأسف خورد. مقام معظم رهبری پنجاه سال پیش که نه انقلاب پیروز شده بود، نه نظام اسلامی وجود داشت، نه ایشان رئیسجمهور یا رهبر بودند، نه جامعۀ اسلامی اینهمه پیشرفت کرده بود، مطالب کتاب «طرح کلی اندیشۀ اسلامی در قرآن» را بیان کردهاند که امروز در دانشگاهها پراستقبالترین کتاب است و اساتید دانشگاه بیشتر از دیگران از این کتاب استقبال میکنند. ایشان پنجاه سال پیش این چنین حرفهای کاربردی و عمیقی را بیان کردهاند. الآن پس از پنجاه سال با اینهمه تحولات، ایشان پنجاه سال است رشد کرده و تجربه کردهاند، پنجاه سال است دارند مطالعه میکنتد؛ طبیعتاً الان سخنرانی ایشان، فوقالعاده عالمانه و حکیمانهتر است.
میگوییم سخنرانی رهبر انقلاب را شنیدید؟ میگوید نه. سخنرانی ایشان را مطالعه کردی؟ میگوید نه. واقعاً جفا است. ما هم بیانات ایشان را میشنویم، هم بعدش دوباره میخوانیم و بعضی وقتها چندبار میخوانیم، هر بار یک مطلب تازه گیرمان میآید، نمیدانم بعضیها واقعاً چطوری میخواهند از حزباللهی و انقلابی باشند!
باید اهل مطالعه و دقت در آیات قرآن، روایات و وقایع تاریخی باشیم
ما باید اهل مطالعه باشیم و دقت کنیم، تاریخ اسلام مطالب خیلی زیادی دارد که باید بخوانیم و دربارۀ آنها تأمل کنیم. بسیاری از آیات قرآن که مشهور نیستند، یا روایاتی که مشهور نیستند، یا وقایع تاریخی که مشهور نیستند، باید آنها را مطالعه کرد. گاهی یک نکتۀ مهم تاریخی را بعد از سالها مطالعه، متوجه میشویم؛ مثلاً اینکه داستان غارات، نیمی از سالهای حکومت کوتاه امیرالمؤمنین(ع) را در بر گرفته و فقط مربوط به سال آخر نبوده است. خُب وقتی بندۀ طلبه، این مطلب مهم را بدانم، چه تغییراتی در نگرش من به تاریخ حیات أمیرالمؤمنین علی(ع) ایجاد میشود!
مطالعه، جمعآوری محتواهای مورد نیاز، دقت در سخنان حکیمانۀ امام و رهبری، اقدام سومی است که حتماً ما باید انجام بدهیم؛ حتی در هیئتها این را باب کنیم که هیئتیها بخشی از این متنها را مطالعه کنند.
4. باید برای جهاد تبیین «کار جمعی» انجام بدهیم
کار دیگری که ما باید برای جهاد تبیین انجام بدهیم «کار جمعی» است، رساندن یک صدا و یک مطلب به گوش خیلیها کار دشواری است. الان نگوییم که رسانه هست و رسانه میتواند صدای ما را به گوش خیلیها برساند، وجود رسانه موجب شده است که صداهای زیادی در رسانه پخش بشود لذا به سادگی آن صدا و آن مطلبی که میخواهیم، منتقل نمیشود. در گذشته که هیچ رسانهای وجود نداشت، یک اعلامیه یا نوار صوتی حضرت امام، دست به دست میگشت و میلیونها نفر آن را میشنیدند، ولی الان صداها فراوان است، الان اگر بخواهی به سراغ کانالهای مفید در یک موضوع تخصصی بروی، کانالهایی زیادی هستند که ظاهراً اسمهای مفیدی دارند و آدم گیج میشود کدام را انتخاب بکند؟ در هر موضوعی اینقدر دست زیاد شده است که آدم سرگردان میشود.
برای زدن یک حرف خوب و ناب، مهارتِ حرف زدن کافی نیست. باید کار جمعی انجام داد؛ به صورت جمعی برای خودتان مخاطب درست بکنید. من از هیئت رزمندگان تقاضا دارم برای انتخاب بهترین حرفهای هر هفته همایش و مسابقه بگذارد و به همۀ مرتبطین توصیه بکند آن حرفها را منتقل کنند، مثلاً بگویند «این حرف را فلانی زده، این پوستر را فلانی تولید کرده، این کلیپ را فلانی تولید کرده، فلان هیئت این حرکت را انجام داده؛ بیایید این را منتشر بکنیم...»
خیلی از ما انقلابیها، از همدیگر بیخبر هستیم، در فضای مجازی، همدیگر را فالو نمیکنیم، برای همدیگر لایک نمیگذاریم، برای همدیگر کامنت نمیگذاریم، این چه فرهنگ بدی است که بین ما هست؟ میبینی بیارزشترین حرفهای جبهۀ مقابل، لایکهای فراوان و کامنتهای فراوان برایش میگذارند، انگار یک عدهای نشستهاند فقط برای حرفهای بیهودۀ آنها تأییدیه بگذارند. اما اینطرف در جبهۀ حق، نه کسی لایک میکند، نه کسی فالو میکند، نه کسی کامنت میگذارد، انگار وقت ندارند! نمیدانند که این هم بخشی از کار است، بخشی از حرکت است، منتقل کردن، معرفی کردن و دست به دست کردن، بخشی از حرکت ما است. ما از هم خبر نداریم، بچههای هیئت رزمندگان در شهرهای مختلف از هم خبر ندارند، طلبههای مبلغ فاضلِ عزیز جهادی هم در شهرهای مختلف از هم خبر ندارند.
باید «ولایت عرضی» را در جهاد تبیین، تحقق بدهیم
قرآن میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا»(آل عمران،200) بحث من دربارۀ «صابِروا» است؛ ما باید باهم مقاومت بکنیم، در جهاد تبیین یک «باهم» هست چون اصلاً جنس جهاد طوری است که باید کار جمعی در آن صورت بگیرد. قرآن کریم فرمود: «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلُونَ فی سَبیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُمْ بُنْیانٌ مَرْصُوص»(صف،4) در عبارت «صفّاً کأنّهم بنیانٌ مرصوص»، به درگیریشان کاری ندارد، به اتحاد و پیوند بسیار محکمشان کار دارد. خدا کسانی را که باوجود چنین پیوند محکمی در کنار هم مقاتله و جهاد میکنند، دوست دارد.
متأسفانه بین ما پیوند محکمی وجود ندارد، با کوچکترین اختلاف سلیقهای دچار اختلاف میشویم، اصلاً کسی کسی را به این سادگی تأیید نمیکند. انگار ما فقط باید آقا امام زمان(ع) را تأیید بکنیم و بس! بعضیها هم که حزباللهی هستند فقط رهبر انقلاب را تأیید میکنند، دیگر کمتر از ایشان هیچکسی را تأیید نمیکنند. این غلط است. معنای «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْض» (توبه،71) چیست؟ ولایت عرضی!
مقام معظم رهبری قبل از انقلاب از تعبیر «ولایت عرضی» استفاده میفرمودند. مرحوم شاهآبادی استاد عرفان حضرت امام هم سالها قبل، از ولایت عرضی صحبت میکردند. ما باید ولایت عرضی را در جهاد تبیین تحقق بدهیم؛ در جهاد تبیین همفکران خودمان را باید پیدا کنیم، باید دست به دست هم بدهیم.
برای جهاد تبیین نیاز به پیوندهای اجتماعی قوی و کار گروهی داریم/ یک هشتک راه بیندازیم و همه آن را تقویت کنیم
باید مقدار تأیید همدیگر را افزایش بدهیم، نترسیم، خدا ابائی نداشت از اینکه افرادی را تأیید کند که بعداً خراب بشوند. نترسیم، همدیگر را تأیید و تقویت کنیم، با روی گشاده باهم برخورد بکنیم.
اتحاد کلمه بین کسانی که جهاد میکنند یک امر لازم است، «کأنّهم بنیانٌ مرصوص» اینها طوری باهمدیگر متحد هستند. ما در جبهه و دفاع مقدس میدیدیم یکی از عوامل مهم معنویت در دفاع مقدس ارتباط بین رزمندهها بود. همین الان مهمترین عامل لذتی که شما از اربعین میبرید، خاکساری و تواضع و فروتنی موکبدارها نسبت به زائران امام حسین(ع) و بالعکس است. زائران هم نسبت به موکبدارها محبت فراوان دارند، این محبت کارها را راه میاندازد. پس ما برای جهاد تبیین نیاز به پیوندهای اجتماعی قویتر و نیاز به کار گروهی داریم، در این زمینه باید فعالیت ویژهای انجام داد. مثلاً بهتعبیر رسانهایها یک هشتک راه بیندازیم همه پای کار بیاییم، آن هشتک را تقویت کنیم.
برای عملیات جهاد تبیین باید اولویتها را بر اساس راهبردهای رهبری تشخیص بدهیم
نکتۀ دیگر دربارۀ جهاد تبیین این است که اولویتها را تشخیص بدهیم. حرف خوب بدون اولویت، هیچ خاصیتی نخواهد داشت، بلکه خنثیکنندۀ کارهای دارای اولویت است. جهاد تبیین بدون نشانهگیری، بدون طراحی عملیات، بدون جهتگیری مشخص در زمانهای معین و بدون جریانسازی فایدهای ندارد و جهاد نیست. مثل اینکه ما اسلحه برداریم ولی ندانیم خطمان کدامطرف است، همینطوری تیراندازی کنیم و جلو برویم، بعضی وقتها ممکن است همدیگر را بزنیم. جهاد تبیین این نیست که آدم همینطوری تیراندازی بکند، باید شما بدانید خط دشمن کجاست و کجا را باید بزنی. دشمن کجا دارد هجمه میکند و بیشتر آتش میریزد، یا کجا ما باید آتش بریزیم و آنجا دشمن را به عقب برانیم. در جهاد تبیین نیاز به تشخیص اولویتها است. نمیشود کل کسانی را که در جهاد تبیین فعالیت میکنند به سادگی سازماندهی کرد، میلیونها نفر باید در این جهاد شرکت کنند. یک مرکز قوی که افراد را سازماندهی کند فعلاً درست نشده است.
افرادی که میخواهند عملیات جهاد تبیین را انجام بدهند از علمای اعلام تا ذاکرین اهلبیت(ع)، تا هیئتیها هرکدام در فضای خودشان، باید اولویت را بر اساس راهبردهایی که رهبری میدهد، تشخیص بدهند. الحمدلله ایشان هوشیار است، وزن هر مطلبی را هم مشخص و معین میکند و این حرکت را جلو میبرد، خُب ما چرا تبعیت نکنیم، چرا پیگیری نکنیم؟ چرا این هوشمندی را به خرج ندهیم؟ مثلاً الان که موضوع فرزندآوری دارای اولویت است، درست است که من بروم و یک ماه رمضان در مورد نماز صحبت کنم؟ آیا الان مشکل اول جامعه نماز است؟ نه؛ عیبی ندارد که شما به موضوع نماز هم بپردازید، آن هم یک نیاز است، اما در بین مطالبی که دربارۀ نماز ارائه میدهید، باید مدام به موضوع فرزندآوری هم اشاره کنید؛ حداقل اینکه مثالهای بحث خودان را جهت بدهید و موضوعات متناسب با فرزندآوری را مطرح کنید. چرا؟ چون یکی از سه اولویت زمان ما است.
بر اساس فرمایشهای رهبر انقلاب، اولویتهای ما «فرزندآوری، اقتصاد مقاومتی و مردمیسازی دولت» است
تشخیص اولویت و اهمیت موضوع، کار هرکسی نیست. باید از رهبری عزیز انقلاب بهرهبرداری کرد، اصلاً شأن رهبری این است که در هر زمانی اولویتها را مشخص کند. ایشان هم نسبت به مسائل اشراف و تسلط دارد، هم حکمت دارد، هم نگاه و تفکر استراتژیک دارد و هم به عنوان رهبری یک جامعۀ اسلامی از عنایت الهی برخوردار است. اینها باعث شده است که ایشان در این موضوع در صدر قرار داشته باشد، ما باید ذیل موضوعاتی که ایشان اولویت میدهند شروع به جریانسازی کنیم. یادمان باشد اگر موضوعات مختلف را انتخاب کنیم انرژی خودمان را پراکنده کردهایم. باید یک موضوع را نهادینه کنیم، به تعبیر دیگر، باید یک موضوع را در جامعه به گفتمان تبدیل کنیم. گفتمانسازی با متمرکز شدن بر روی یک چالش و حل یک مسئله ممکن است. وقتی به یک درد اشاره کنیم بهگونهای که اولاً این درد درک بشود و ثانیاً بر درمانش پا فشاری کنیم، تبدیل به یک گفتمان در جامعه میشود.
به تشخیص بنده بر اساس فرمایشهای رهبر انقلاب، اولویتهای کنونی ما عبارت است از فرزندآوری، اقتصاد مقاومتی و مردمیسازی دولت. ایشان در سخنرانی 19 دیماه فرمودند: باید راهکارهای نظارت، تصمیمگیری و اقدام مردم باز بشود تا دولت هرچه بیشتر، مردمی بشود... اینها آثار و برکات فراوانی دارد که باید در جای خودش بحث شود. قطعاً سه تا از اولویتها اینها است، حالا ببینید ما چطوری باید بحث کنیم. طبیعتاً بعضی از اولویتهای موقت یا فرعی ما را «شبههها و هجمههای دشمن» تعیین میکند، ولی همۀ کار جهاد تبیین پاسخگویی به حملات دشمن و پاسخ دادن به شبههها نیست. ما امروز باید شبهاتی علیه غرب مطرح کنیم که ذهن همه را درگیر بکند، ما امروز باید حرفهایی را بزنیم که همه از آن غافل بودند و دشمن سعی میکند حتی نسبت به آنها سؤال هم ایجاد نکند چون اگر سؤال ایجاد بکند توجه همه به آن جلب میشود.
اعتماد به نفس و استحکام در مقابل استهزاءهای دیگران، لازمۀ جهاد تبیین است
مقدمۀ دیگری که برای جهاد تبیین نیاز هست، صفات اخلاقی لازم برای جهاد تبیین است که نترسیدن از سرزنش سرزنشکنندگان در رأس آن صفات است «یُجاهِدُونَ فی سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ» (مائده،54) کسی که در جنگ رسانهای مرعوب بشود، کسی که اگر مسخرهاش کردند، جا بزند و از ترس تمسخر دیگران همۀ حق را نگوید، آدم توانمندی برای جهاد تبیین نیست. هیچکسی نمیتواند حق را ضایع کند، عزت برای خدا و رسول و مؤمنین است «وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنین»(منافقون،8)
تمسخر جبهۀ حق یک امر قطعی و طبیعی است که شما نباید از آن بترسید. جهاد با محافظهکاری نمیشود، محافظهکارانه از حق حرف زدن که جهاد تبیین نیست، حرکت لاکپشتی برای تبیین است که اصلاً فایده ندارد. دشمن آمده از رویت عبور کرده و تو نابود شدی. قدرت، اعتماد به نفس، جرأت، یقین، صلابت در مقابل استهزاءهای دیگران و استحکام لازمۀ جهاد تبیین است و ما باید این روحیه را در خودمان تقویت کنیم. البته نباید طوری حرف بزنیم که مسخره بشویم و بهانه به دست دشمن بدهیم.
من با آیۀ قرآن به شما یقین بدهم که خداوند هر پیغمبری را فرستاد، او را مسخره کردند «وَ ما یَأْتیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُن» (حجر،11) چرا پیامبران را مسخره میکردند؟ مگر پیامبران الهی بیمنطق حرف میزدند؟ مگر حرف سبک و جلف میزدند؟ قطعاً نه! همهچیز را رعایت میکردند. منتها وقتی حرف حق بزنی، اگر هیچ عیبی هم نداشته باشی، مسخرهات میکنند، هنرمندانهترین سخنان را هم مسخره میکنند، پس واهمه از تمسخر نداشته باشید، تمسخر یک امر عادی است، تمسخر دشمن را فاجعه ندانید. اصلاً شاید نامردی باشد که رسول خدا و اولیاء الهی را مسخره بکنند ولی ما طوری زندگی بکنیم که هیچوقت مسخره نشویم. مگر چنین چیزی ممکن است؟
باید از صفات لازم برخوردار باشیم تا بتوانیم به جهاد تبیین بپردازیم و یکی از این صفات «نترسیدن از تمسخر» است. در جهاد نظامی باید نترسی و از جان خودت بگذری، در جهادت تبیین هم باید از آبروی خودت بگذری، نمیشود شما هم مجاهدانه تبیین کنی و هم بخواهی آبروی خودت را حفظ کنی و با مخالفین و منافقین کنار بیایی.
«ادبیات» ابزار جهاد تبیین است، اگر با کلمات مؤثر و دقیق وارد جهاد تبیین بشویم موفقتر هستیم
نکتۀ دیگری که بسیار کلیدی و اساسی است، تولید ادبیات است که شاید کارِ همه نباشد، اما همه باید به آن توجه کنند. ادبیات ابزار جهاد تبیین است. اگر ما با کلمات مؤثر و دقیق که بیشترین روشنگری را دارد و کمترین بهانه را به دست دشمن میدهد، به جهاد تبیین وارد بشویم موفقتر هستیم.
ادبیات مثل اسلحه است، الان دشمن در دست خودش نیزه گرفته و به دست اهل جبهۀ حق یک خنجر کوتاه داده است و میگوید «حالا بجنگ تا بجنگیم!» نیزهای که به دست خودش گرفته «ادعای واقعبینی است و اینکه میخواهد از دانش، علوم تجربی و... استفاده کند» خنجری که به دست ما داده است که اصلاً تاب مقاومت و همآوردی با نیزه را ندارد، این است که میگوید «شما صرفاً از ارزشهای دینیتان دفاع میکنید و واقعگرا نیستید!» در نظر خیلی از مردم و قشر خاکستری ارزشها به اندازۀ فوائد عینی و واقعیتهای ملموس اهمیت ندارند و مؤثر نیستند. چرا شما میخواهی اسلحۀ عقلانیت و واقعبینی را به دست دشمنان خودتان بدهی که اتفاقاً عقل ندارند و نسبت به واقعیت، کور هستند؟! مشکل آنها کوری و بیعقلی است (صُمٌّ بُکْمٌ عُمْیٌ فَهُمْ لاَ یَعْقِلُونَ؛ بقره/171) درحالیکه مهمترین خاصیت دین عقلانیت آن است.
ببینید ما با ادبیات انقلاب چهکار کردیم که رئیسجمهور قبلی میگفت: احساسات انقلابی یکسال، دو سال کافی است بعد باید عقلانیت بیاید! ببینید با معرفی انقلاب چه کار کردیم که شخصی در حد یک رئیسجمهور، انقلاب را مقولۀ عقلانی نمیداند! بعد رهبری باید توضیح بدهند که انقلاب ما از اول عقلانی بوده است. مگر انقلاب ما احساساتی و غیرعاقلانه بود که حالا سر عقل بیاییم؟ اصلاً تأکید بر عقلانیت موجب انقلابیگری میشود.
با ادبیات رهبر انقلاب آشنا بشویم و از ادبیات ایشان استفاده کنیم
خواهش میکنم با ادبیات مقام معظم رهبری خصوصاً در این دهسال اخیر و به ویژه در این هفتسال یا پنج سال اخیر آشنا بشویم و از ادبیات ایشان استفاده کنیم. بگذارید به یک نمونه از ادبیات ایشان اشاره کنم که میفرماید: «سازش هزینه دارد، مقاومت هم هزینه دارد اما هزینۀ سازش بیشتر از هزینۀ مقاومت است، پس ما مقاومت میکنیم.» این ادبیات عقلانی است. الآن نمیخواهم بحث کنم که اگر از ادبیات ارزشی و ادبیات آرمانی استفاده کنیم چگونه موجب غلطنمایی میشویم و دیگران فکر میکنند که ادبیات شما عقلانی و واقعبینانه نیست.
باید ادبیات عقلانی و واقعبینانه را بیشتر به کار بگیریم. أمیرالمؤمنین علی(ع) در نامهای به ابوموسی اشعری فرمودند: عقل و تجربه را زیر پا نگذار، هرکسی عقل و تجربه را زیر پا بگذارد شقی است. «فَإِنَّ الشَّقِیَّ مَنْ حُرِمَ نَفْعَ مَا أُوتِیَ مِنَ الْعَقْلِ وَ التَّجْرِبَة» (نهجالبلاغه، صبحی صالح/ص466)
جهاد تبیین به برگزاری جلسات محدود نشود، از ارتباطات هیئت و ابزارهایی مانند نشریه، سایت و...هم استفاده کنیم
إنشاءالله این چند نکتهای که بنده به عنوان لوازم جهاد تبیین عرض کردم مد نظر قرار بگیرد و همه بتوانند در جهاد تبیین مشارکت کنند، خصوصاً اینکه ما میتوانیم از ظرفیت «شهرت هیئت» و از ظرفیت «ارتباطات هیئت» و از دیگر ابزارهای جهاد تبیین هم استفاده کنیم.
کار تبیین را صرفاً به برگزاری جلسههای هیئت محدود نکنیم، هیئت میتواند نشریه بزند، میتواند سایت داشته باشد، میتواند کانالهای مختلفی برای انواع مخاطبین داشته باشد، میتواند با مخاطبین ارتباط بگیرد. از اینکه مردم، این هیئت را میشناسند میشود بهرهبرداریهای زیادی در جهاد تبیین کرد، فقط محدود به جلسۀ هیئت نباشد. البته خود جلسۀ هیئت بسیار ارزشمند و بسیار مؤثر است و امتیازاتش بسیار برجسته است، ولی حالا که این پایگاه درست شده است میشود از ابزار جانبی دیگر هم در کنارش استفاده کرد و در جهاد تبیین یک مشارکت فعالانه داشت.
(الف3/ن2)
سلام.واقعا عالی بود.خیلی قشنگ معنی جهاد تبیین را بیان کردند.
توفیقاتتان روز افزون.