در دومین روز قرن پانزدهم در حرم رضوی:
در قرن جدید وارد عصر جدیدی خواهیم شد/ تمدن نوین اسلامی به جای تمدن شکست خورده غرب
شناسنامه
- مکان: حرم امام رضا(ع)
- زمان: 1401/01/02
- صوت: اینجا
با توجه به واقعیتهای جهان واقعاً در آستانۀ یک تحول در عالم هستیم
اگر چه بر اساس تاریخ شمسی در آغاز یک قرن جدید هستیم و تغییر تاریخ دلیل بر تحولی نیست، اما با توجه به واقعیتهای جهان واقعاً در آستانۀ یک تحول در عالم هستیم. تحولات عالم نشان میدهد یک دورۀ طولانی از تاریخ ورق خورده و وضع عالم دارد تغییر میکند؛ تحولاتی که شاید چند سال قبل و یا حتی چند ماه پیش نمیتوانستیم به سادگی آن را توضیح بدهیم. ولی با اتفاقاتی که الان در جهان شاهد هستیم همه پذیرفتهاند که طبق تعبیری که رهبری فرمودند در پیچ تاریخی قرار داریم. پس باید از قرن آینده و وضعی که در پیش رو داریم با هم صحبت کنیم.
مهمترین ویژگی قرن گذشته، اوج و افول تمدن غرب
قرن گذشته در یک نگاه اجمالی مهمترین ویژگیش «اوج و افول تمدن غرب» بود. نظم فعلی جهان بعد از جنگ جهانی دوم شکل گرفت. از حدود 50 سال پیش میگفتند این آخرین وضعیت عالم است ولی اندیشمندان غربی این حرف را به مرور پس گرفتند و اقرار کردند اشتباه کردند؛ چون لیبرال دموکراسی جواب نداد. در نیمههای قرن گذشته نیمی از تمدن غرب یعنی بلوک شرق فرو ریخت. و امروزه بر همه عیان است که نیمۀ دیگر آن هم در حال فروپاشی است. حالا مهم این است که ببینیم قرن آینده را چطور میتوانیم پیشبینی کنیم؟ و چه نامی بر آن میتوانیم بگذاریم؟
چرا قرن آینده قرن تمدن نوین اسلامی است؟
بی تردید در قرن آینده تمدن دیگری جایگزین تمدن غرب خواهد شد که اندیشمندان بدون سروصدا اذعان دارند آن تمدن، تمدن نوین اسلامی یا به تعبیر دقیق تری که ما داریم یعنی همان تمدن مهدوی خواهد بود. چرا میگوییم قرن آینده قرن تمدن نوین اسلامی است؟ چون امروز هیچ مکتبی به جز مکتب ما برای آینده جهان طرحی ندارد. هیچ اندیشمندی نیست که بگوید مثلا آینده را سوسیالیسم یا لیبرال دموکراسی یا فلان طرز تفکر یا فلان سبک زندگی رقم خواهد زد.
جهان نظم سابق خود را از دست داده است
همه میگویند در جهان بهمریختگی و بینظمی دارد پدید میآید؛ و به تدریج چه نظمی بر جهان حاکم خواهد شد، کسی نمیداند. الان میبینید سازمان ملل و پیمانهای غربیها برای اوکراین فایدهای نداشت. سران غربی برای اوکراین فقط دعا میکنند. چین هم میگوید وقت الحاق تایوان رسیده است. یعنی جهان نظم سابق خود را از دست داده است. البته وضع ما بهتر است و ما مقاومت درونی و قدرت استقلال خود را افزایش دادیم و ما تنها کشوری هستیم که خارج از پیمانها روی پای خود ایستادهایم و اگر کسی به ما حمله نمیکند به این علت است که جرئتش را ندارد و از استقلال و اقتدار ما خبر دارد.
تنها مکتب ماست که درباره آینده حرف برای گفتن دارد
این نظم جدید جهان را تمدن غرب و نظام سرمایهداری و اسلحهداران که حق وتو دارند نتوانستند حفظ کنند، پس چه کسی میتواند نظم را برقرار کند و برای آن طرح دارد؟ نکته مهم این است که هیچ صدایی هیچ طرحی در عالم برای آینده جهان وجود ندارد که بخواهیم آن را بررسی و نقد کنیم. تنها مکتب ماست که درباره آینده حرف برای گفتن دارد. مکتب ما میگوید آینده جهان تمدن مهدوی خواهد بود، و امامزمان(عج) و نظام ولایی آن را اداره خواهد کرد. آن حضرت نظم جهانی نوین را بر اساس مکتب ما پدید خواهد آورد که این خود یک جشن بزرگ است که ما تنها امید دهندگان به بشر در جهان هستیم.
کتاب الغیبة شیخ طوسی(ره)، از اولین کتب درباره امامزمان(عج) و تمدن مهدوی است. شیخ طوسی در این کتاب از امام باقر(ع) روایت میکند: «دَوْلَتُنَا آخِرُ الدُّوَلِ وَ لَنْ یَبْقَ أَهْل بَیْتٍ لَهُمْ دَوْلَةٌ إِلَّا مُلِّکُوا قَبْلَنَا لِئَلَّا یَقُولُوا إِذَا رَأَوْا سِیرَتَنَا إِذَا مُلِّکْنَا سِرْنَا مِثْلَ سِیرَةِ هَؤُلَاءِ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ: وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِینَ(اعراف،128)»(الغیبه، شیخ طوسی/ص473) دولت ما آخرین دولت خواهد بود چون وقتی دولت ما آمد و موفق شد، کسی نگوید اگر ما هم بودیم همین کار را میکردیم. حکومت اهلبیت(ع) وقتی میآید که همه در یک خلأ تئوریک لال شده باشند.
هر مسجد و محفل و کتابی که درباره آینده مهدوی جهان نباشد؛ ارزش خود را خیلی کم کرده است
ما بیش از چهل سال است در حال جواب دادن به شبههها و ادعاهای باطل هستیم، ولی الان دیگر به جایی رسیدهایم که ادعای باطلی وجود ندارد که بخواهیم به آن جواب بدهیم. دیگر کسی برای آینده ادعایی ندارد. فقط از مسجدها و مأذنههای شماست که درباره آینده سخن گفته میشود. فقط شما هستید که برای آینده امید دارید. اکثر منبرها و درسهای دینی در مدرسه و دانشگاه تا حالا مشغول اثبات بطلان ادعاهای غلط بودند، اما دیگر کافی است. سبک زندگی غربی نشان داد آن ادعاها جواب نمیدهد. برخی سیاسیون برجسته کشور ما هم که غربگرا بودند امروز خجالت میکشند حرفهای گذشتۀ خود را تکرار کنند. دیگر کسی از گفتگوی تمدنها حرف نمیزند، چون تمدن در حال فروپاشی قابل گفتگو نیست. همه میخواهند آن تمدنی را درک کنند که ادعا دارد آینده را اداره خواهد کرد. اندیشمندان جامعه ما باید تبیینکننده آن تمدن مهدوی برای جهانیان باشند. هر مسجد و محفل و کتابی که درباره آینده مهدوی جهان نباشد، ارزش خود را خیلی کم کرده است.
بر اساس قرآن، دین حق یعنی برنامه زندگی که عقلانی و مطابق با واقعیت باشد
آیات قران در این زمینه متعدد است. قرآن کریم در آیات 32 و 33 سوره توبه میفرماید: «یُریدُونَ أَنْ یُطْفِؤُا نُورَ اللَّهِ بِأَفْواهِهِمْ وَ یَأْبَى اللَّهُ إِلاَّ أَنْ یُتِمَّ نُورَهُ وَ لَوْ کَرِهَ الْکافِرُون * هُوَ الَّذی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ وَ لَوْ کَرِهَ الْمُشْرِکُون» کافران نور خورشید را نمیتوانند خاموش کنند چه رسد به نور خدا. خداوند نور خود را تمام خواهد کرد اگر چه کافران بدشان بیاید و دین حق را بر تمام دینها پیروز خواهد کرد. خدا پیامبران را فرستاده است تا با دین حق یعنی یک برنامه واقعبینانه درست مردم را هدایت کند. بر اساس تفسیر المیزان دین حق یعنی برنامه زندگی که عقلانی و مطابق با واقعیت باشد.
دین یک تعداد اعتقاد و ارزشهای اخلاقی اعتباری صرف نیست که فقط برای آخرت فایده داشته باشد. دین یعنی برنامه زندگی که چارچوب اصلی آن را خدا را فرستاده و ما باید با عقل آن را درک کنیم. خدا این برنامه را بر همه برنامهها پیروز میکند. تمدن غرب هم برای زندگی برنامه ارائه کرده است؛ بیخانوادگی، برهنگی، تفریحات غلط، تغذیه ناصحیح و از همه مهمتر اجتناب ناپذیر بودن ظلم در آن از ویژگیهای آن است. در آینده عقل رشد یافته انسان تعیینکنندهترین عامل برای رسیدن به بهترین برنامه را خواهد داشت و این محور اصلی برنامه دین است که عقل انسان را رشد میدهد.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید