دریای من
امشب چه غوغا کرده اى، طوفان چه برپا کردهاى |
|
در سرزمین سینه ام، دل را چو دریا کردهاى |
گاهى به مَدَّم میکشى، گاهى به جزرم میکُشى |
|
اى ماه پر افسون، مرا پایین و بالا کردهاى |
تا کى به ساحل سر زنم؟ امواج را بر در زنم؟ |
|
تا کى بجویم من تو را؟ لنگر کجا وا کردهاى؟ |
کى در هوا فـانى شوم؟ کى ابر بارانى شوم؟ |
|
بر من بتاب اى ماهتاب، کآتش به دلها کردهاى |
پا در رکاب موج بر، با خود مرا در اوج بر |
|
آى و وفا کن در کنار عهدى که با ما کردهاى |
آى و تنى بر آب زن، چرخى در این گرداب زن |
|
آیا به عمرت اینچنین موجى تماشا کردهاى |
پرشور گردیده دلم، با آنکه نزد ساحلم |
|
مىمیرم از این تشنگی، از ما چه پروا کردهاى |
بردى، ببر این آبرو، در هم مکش آن چشم و رو |
|
از آبِ روى من عجب ابرى مهیا کردهاى |
شد رعد و برق ابر من، یعنى سر آمد صبر من |
|
باران که میبارد بیا، من را تو رسوا کردهاى |
دیگر چه سود از گفتگو، رو گل ندارد پشت و رو |
|
با ما مگر تا پیش از این بهتر از این تا کردهاى |
دریاى من آرام گیر، از عکس رویش کام گیر |
|
مه در بغل کى آیدت؟ دل خوش چه بیجا کردهاى |
بهار 79
خواندن شعر دریای من توسط استاد پناهیان در هیئت دانشگاهیان هنر:
دریافت با کیفیت پایین (640 کیلو بایت)
به نظر من استاد یه هدیه الهی هستند.
با دست تقدیر باهاشون آشنا شدم و این آشنایی از ۱۳سالگی شروع شد
و تا همین الان شاگردی استاد آرامش بخش روزهای سخت زندگیم بوده
شاگردی که بزرگ شد با نفس طلبه ی مخلص امام زمان اما خودشونم خبر ندارن
گاهی اوقات دیگه آرزو کردن تو دنیای فانی معنی نداره ولی آدم یا همه ی وجودش آرزو میکنه کاش سایه ی یک استاد صاحب نفس بالا سرش باشه تا دستشو بگیره و بزاره تو دست امام زمان...
استاد بزرگوار
ان شاالله بمونید برای امام زمان
برای شاگردهای نادیده تونم دعا کنید که با نفس حق شما عنایتی بشه به اونایی که کوله باری جز گناه ندارن اما امام شونو دوست دارن