کلیپ تصویری | امان از تکبر و غرور و طغیان مومنانه!
شناسنامه:
- تولید: بیان معنوی
- زمان: 05:33
- منبع: تاریخ بعثت و عصر ظهور- فصل دوم ج 2
- دریافت با کیفیت (پایین(19مگابایت) | (متوسط(33مگابایت) | بالا(76مگابایت) | صوت)
- آپارات | یوتیوب
متن:
یکجوری تاریخ اسلام را نگوییم بگوییم که «الآن که بتپرست نیست! ما هم که بتپرست نیستیم، پس بیخیال آن.» یعنی تقریباً یکسوم آیههای قرآن را باید بگذاری کنار بگویی الآن این یکی که به درد ما نمیخورد مسائل زمان ما نیست. تمام مسائل پیامبر گرامی اسلام مسائل زمان ما است. که دوران جاهلیت با همۀ بدیهایشان بدیهای یک گروه از مؤمنان بود، که اینها ایمان داشتند و این بدیها را داشتند. و بعد ما فکر میکنیم پیامبران مقابل این بیدینان هستند. ولی پیامبر اکرم در واقع برای اصلاح دین آمدند. برای کجرویهایی که برای دینداری پدید آمده آمدند. برای مقابله با غرور مؤمنان آمدند.! امان از تکبر و غرور و طغیان مؤمنانه!
این غرور از کجا ناشی شده بود؟ مرحلۀ اول این غرور از این ناشی شده بود که اینها اصلاً دور خانۀ کعبه بودند و دیگران مؤمن به این خانۀ کعبه بودند و میآمدند آنجا حج طواف میکردند؛ خب این یک کلاسی بود برای اینها. مرحلۀ دوم این غرور، ماجرای سپاه ابرهه بود. آخر یک همچین معجزههایی در تاریخ بشر رخ نمیدهد! سه تا معجزۀ خیلی برجسته در تاریخ انبیاء رخ داده؛ حضرت ابراهیم در آتش نسوخت، رود نیل شکافته شد، و معجزۀ برجستۀ دیگر ماجرای حفظ خانۀ کعبه در مقابل سپاه ابرهه بود. بعد از اینکه این معجزه رخ داد، همه از قریش ده برابر حساب بردند. «انتشار این خبر وحشتزا رعب عجیبی در دل مخالفان کعبه افکند و مقام کعبه و قریش را در انظار عرب بالا برد. آنها میگفتند اینان یعنی قریش اهل الله هستند.» قریش هم به خودشان گرفته بودند ما اهل الله هستیم. «چه آنکه خداوند از ایشان دفاع نمود و دشمنانشان را نابود ساخت.» و قریش غرورشان ده برابر افزایش پیدا کرد.
جالب این است که دو تا اتفاق افتاده در قریش. یکی اینکه در عبادتها سختگیرتر شدند. مثلاً نمیدانم حج را سختگیرانهتر اجرا میکردند. میگفتند که ما دیگر در تمام موسم حج مردان با زنان ارتباطی نداشته باشند. وقتی که پیامبر گرامی اسلام بعد از به اصطلاح بعثت و جاانداختن اسلام طبق آیۀ قرآن فرمودند نه، در یک مواقع خاصی فقط مرد و زن ارتباط نداشته باشند زن و شوهر بقیه مواقع میتوانند، که حالا من توضیحات جزئیاش را ندهم، بعد از اینکه رسول خدا از دنیا رفتند بعضیها این حکم را برگرداندند به دوران جاهلیت. و الان بعضی از مذاهب همانجوری عمل میکنند. یعنی چی؟! زشت است یعنی چی؟! آنوقت آن زمان چی اسمش بود این؟ دینداری شدیدتر. حالا چرا شما میخواهی دینداری شدیدتر بکنی؟ این هم از روی غرورشان بود. ما! ما قوم برگزیدۀ خدا هستیم، بالاخره اولی هستیم به خانۀ کعبه.
اتفاق دوم این شد که در کنار این سختگیریهای عبادی، هرزگیهایشان هم افزایش پیدا کرد. بساط شراب و هرزگیها را افزایش دادند؛ چرا؟ چون دیگر به اصطلاح خودشان را مست این غرور میدیدند و مضطرّ و عبادتکننده و این حرفها نمیدیدند. «از این زمان به بعد مرزهای خیالی قریش آغاز شد. آنها برای خود یک نوع مصونیت خیالی تراشیده.»
من یاد کلمۀ آقای شاه آبادی میافتم که میفرماید مشکل اول شیعیان امروز مشکل غرورشان است که به خاطر عقایدشان برای خودشان یک مصونیتی قائل هستند. درست است؟ و بعد آقای شاه آبادی ادامه میدهند و میفرمایند که به خاطر همین خیلی از وظایف اجتماعیشان را شیعیان رها کردند. و در واقع غیرسیاسی شدند. میدانید، شیعهای که میگوید من عقاید حقّه دارم، بقیه را آدم حساب نمیکند، برای نجاتشان تلاش نمیکند، و اتفاقهایی را که باید رقم بزند نمیزند. میگوید من معتقدم، و هر کی معتقد باشد نجاتیافته است. پس بقیه بروند بمیرند دیگر. شما که دیگر برتر هستی دیگر. یعنی این، این را باید لمس بکند آدم با دقت در روحیۀ بعضیها!
ما باید تضمین بدهیم به خدا، به تاریخ، به امام زمان ارواحنالهالفدا که بعد از ظهور دچار این غرور نمیشویم. هر کی رفت سراغ عبادت دچار عُجب میشود. هر کی رفت سراغ اعتقادات دچار غرور میشود. باید بگوید من این طرح هم دارم برای اینکه از این غرور جلوگیری کنم.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید