تاریخ بعثت و عصر ظهور( فصل دوم ) - جلسه دهم
در مقابل باندهای مافیایی قدرت و ثروت، ساختار امر بهمعروف و نهیازمنکر و احساس مسئولیت اجتماعیِ مردم قرار دارد / جای مسئولیت مردم را نمیشود پُر کرد؛ حتی با مسئولین خوب و قانون و نظارت قوی
شناسنامه:
- زمان: 1401/01/24
- مکان: برنامه وقت سحر شبکه افق
- موضوع: تاریخ بعثت و عصر ظهور(فصل دوم)
- صوت: اینجا
باید ببینیم پیامبر(ص) در بعثت، درگیر چه مسائلی بود و این مسائل را در زمان غیبت و آستانۀ ظهور حل کنیم
در ابتدا لازم است این توضیح را عرض کنم که موضوع برنامۀ ما بهطور خاص، امر به معروف و نهی از منکر نیست. ما میخواهیم ببینیم پیامبر گرامی اسلام(ص) دنبال بنای چه جامعهای بودند؟ آن الگویی که دنبالش بودند چقدر محقق شد و چقدر محقق نشد؟ و بعد ببینیم که آن الگو در ظهور حضرت ولیعصر(ع) چگونه محقق خواهد شد؟ طبیعتاً الگویی که رسولخدا(ص) آن را برای جامعه میپسندید در واقع طبق امر خدا بود، لذا همان الگو برای ظهور امامزمان(عج) هم خواهد بود. منتها در جریان بعثت رسولخدا(ص) ضمن بعثت و ارتباط با مردم و نزول وحی، میخواستند مردم را تربیت کنند، آموزش بدهند و برای این الگو آماده کنند ولی دربارۀ ظهور، قبل از اینکه حضرت بیاید باید مردم برای این الگو آماده شده باشند. حضرت ولیعصر ارواحنالهالفداء یک کار تربیتی طولانی مثل رسولخدا(ص) انجام نمیدهند. امام زمان ارواحنالهالفداء شروع نمیکند از صفر، مردم را تربیت کند مثل اتفاقی که در بعثت رخ داد.
الگوی بعثت در مقابل ما قرار دارد، ما باید ببینیم بر اساس این الگو، پیامبر گرامی اسلام درگیر چه مسائلی بودند و این مسائل را در زمان غیبت و در آستانۀ ظهور حل کنیم. ما الآن نیاز نداریم حتماً یک کسی بالای سرمان باشد تا این آمادگی را پیدا کنیم. عقل، تجربه، وحی و کلمات اولیاء خدا در اختیار ما هست، میتوانیم تدبر کنیم، بفهمیم، اجرا کنیم و آماده بشویم، تا ظهور محقق بشود. ما الگوی بعثت را داریم، تجربیات و آسیبهای آن زمان در مقابل دیدگان ما هست. 1400سال تجربۀ تاریخ امّت اسلامی، اقوام مختلف در طول این زمان و تجربۀ جهانی در مقابل ما هست، همۀ اینها به کمک ما میآید و آدمهای خوب هم پیشتاز میشوند تا ما آن الگو را پیاده کنیم.
ما الآن بهطور خاص، با امر به معروف و نهی از منکر، کار نداریم بلکه میخواهیم ببینیم هدف بعثت چه بود؟ چه مقدار محقق شد و چه مقدار محقق نشد؟ از تجربیات دوران بعثت باید استفاده کنیم. الآن ما باید این را محقق کنیم، منتظر نباشیم که بعد از ظهور محقق بشود. الآن آماده باشیم. آن تجربۀ بعثت را ببینیم. همۀ شکستها و اشتباهها را جبران کنیم تا ظهور واقع بشود، بعد از ظهور، از آن نقطهای که دیگر نمیتوانیم بیشتر جلو برویم، امامزمان(عج) ادامه بدهد و از آمادگیهای ما استفاده کند.
یکی از نقصهای بزرگ کشور و جامعۀ ما بیتوجهی به ساختار امر به معروف و نهی از منکر است
وقتی که ما برای ادارۀ جامعه، برای زندگی در یک امّت اسلامی و در یک فضای اسلامی دنبال الگو میگردیم، خود به خود به سیستم امر به معروف و نهی از منکر برمیخوریم. امر به معروف و نهی از منکر یک ساختار است نه صرفاً یک فعل که یک نفر انجام بدهد. من روزهای بعد کلمات عجیب حضرت امام و مقام معظم رهبری را دربارۀ امر به معروف و نهی از منکر خواهم آورد تا ببینید که چگونه الآن یکی از نقصهای بزرگ کشور و جامعۀ ما بیتوجهی به این ساختار است؛ ساختاری که اسم قرآنیاش امر به معروف و نهی از منکر است.
امر به معروف و نهی از منکر، شامل احساس مسئولیت اجتماعی آحاد مردم و پیوند بین کسانی است که این مسئولیت اجتماعی را دارند؛ چون شما اگر به تنهایی احساس مسئولیت اجتماعی بکنید و تنهایی بروید وظیفه امر به معروف و نهی از منکر را انجام بدهید چندان فایدهای ندارد. کمااینکه تا همین الان هم خیلیها بودند که به صورت انفرادی وظیفهشان را انجام دادهاند، یک «شبکه» باید باشد. پیوند اجتماعی مقدم است بر اینکه شما بخواهی احساس مسئولیت اجتماعی بکنی. پس امر به معروف و نهی از منکر شامل پیوند اجتماعی بین کسانی است که احساس مسئولیت اجتماعی دارند و بعد، این احساس مسئولیت اجتماعی را در دو مرحله به کار میگیرند: یکی امر به معروف، و یکی هم نهی از منکر. این ضمانتی برای اجرای حق در جامعه است.
اگر بروکراسی را بهجای احساس مسئولیت مردمی بگذارید، انگار نقشۀ خدا را برای رشد جامعه بههم زدهاید
قبلاً عرض کردم اینطور نیست که چون در صدر اسلام امکانات نبوده یا-نعوذبالله- خدا بلد نبوده است که این دولتسازیهای ما و این قانونها را درست بکند، گفته است «حالا که امکانات نیست با امر به معروف و نهی از منکر، کار خودتان را جلو ببرید!» نه؛ این بروکراسیای که الآن جای امر به معروف و نهی از منکر را گرفته، اشتباه و فسادخیز است و اینهمه بستر رانت پدید آورده است، منهای اینها، بروکراسی درواقع مسئولیت اجتماعی را از تکتک افراد برداشته است و همه را به دولتمردها سپرده است. پس ما کجا رشد کنیم؟ ما بازیگرهای زمین هستیم که باید همهجای این زمین را بگردیم و گُل بزنیم. مثلاً یک دستگاه به زمین فوتبال بیاورند و در دوطرف قرار بدهند، بعد به بازیکنها بگویند شما کنار بایستید ما یک سیستم الکترونیک آوردیم که گل میزند. چقدر خندهدار و بیمزه میشود!
اگر شما بهجای امر به معروف و نهی از منکر، و بهجای سیستم احساس مسئولیت مردمی و پیوند بین کسانی که احساس مسئولیت میکنند، بروکراسی را بگذارید، خلقت خدا را بههم زدهاید. خدا میگوید چرا نقشۀ من را بههم میریزید؟ من میخواهم اینها رشد کنند. مثل این است که معلم، بهجای دانشآموز، دیکته بنویسد برای اینکه میخواهد دانشآموزش بیست بگیرد! یا مثل اینکه پدر و مادر پای کامپیوتر بنشینند و به جای بچهها دیکته بنویسند و بگویند «پسرم، بگذار من همه را جواب میدهم تو بیست بگیری» این غلط است! واقعاً باید جلوی این کار ایستاد.
پیامبران و اوصیائش حق نداشتند که جای مردم بنشینند تا مردم بیست بگیرند؛ آنها کاری که باید خودِ مردم به عهده میگرفتند، انجام میدادند. آن چیزی که به عهدۀ مردم است باید توسط مردم انجام بشود. آنجاهایی که مردم وظیفۀ خودشان را انجام ندادند یعنی مسئولیت خودشان را انجام ندادند، اولیاء خدا مظلوم واقع شدند و اسلام ضربه خورد. برای اولیاء خدا کاری نداشت، یک عدهای را دور هم جمع کنند و یک باند سیاسی درست کنند و بگویند «ما همه را اداره میکنیم؛ افکار عمومی مردم را هم یکطوری اداره میکنیم و...»
یک مرحله از رشد بشر در جریان مسئولیت اجتماعی است / هیچ سازمانی نمیتواند جای مردم را پر کند؛ ما در دفاع مقدس این حقیقت را دیدیم
اینکه بخواهیم، مسئول خوب یا قانون خوب یا قوۀ قضائیۀ خوب را بهجای احساس مسئولیت مردم بگذاریم، واقعاً شدنی نیست. اگر شما بگویید که شدنی است، من میگویم غلط است؛ به دلیل اینکه خلاف خلقت خدا و فلسفۀ خلقت بشر است. یک مرحله از رشد بشر در جریان مسئولیت اجتماعی است. هیچ سازمان امنیتی و هیچ سازمان نظامی نمیتواند جای مشارکت مردم در امنیت و نظامیگری را پر کند. ما در دفاع مقدس و دفاع از حرم، این حقیقت را دیدیم.
جای مردم را نمیشود پر کرد. الآن در قوۀ قضائیه یک چیزی هست به نام شورای حلّ اختلاف. قوۀ قضائیه نمیتواند گرهگشاییهایی را که شورای حلّ اختلاف دارد با چیز دیگری پُر بکند. باید قانونگذاریهای مجلس به این سمت برود که حضور مردم تضمین بشود. اقتصاد مملکت باید به سمتی برود که حضور مردم تضمین بشود. البته منظور از حضور مردم، صرفاً بخشِ خصوصی اندک نیست. ما بعضی وقتها از حضور مردم حرف میزنم و میگویم «دولت کنار بکشد» برخی به ما میگویند «چرا مثل نئولیبرالها حرف میزنی!» میگویم: نئولیبرالها میگویند که دولت کنار برود تا سرمایهدارها بیایند ولی بنده میگویم «عموم مردم بیایند.» این دوتا خیلی با هم تفاوت دارند.
بدون حضور مردم در عرصۀ مسئولیت اجتماعی نصف دین را باید کنار گذاشت
حضور مردم یک مرحله از کمال و رشد اجتماعی است. اگر شما نخواهی در عرصۀ مسئولیت اجتماعی و پیوند بین کسانی که احساس مسئولیت اجتماعی دارند حاضر بشوی، نصف این دین به دردت نمیخورد، قرآن را ببوس و کنار بگذار؛ همان دینها و معنویتهای تحریفشده برایت کافی است! اگر چنین چیزی میخواهی، سراغ ادیان قدیمی تحریفشده که کتاب مقدس سالم هم ندارند برو، سراغ مذاهب شرقی برو، در هند هم اینطور مذاهب زیاد است، همان عرفانهای کاذب، برایت بس است. به امیرالمؤمنین(ع) و امام حسین(ع) چه نیازی داری؟
بعضیها خیلی نامرد هستند؛ از امیرالمؤمنین(ع) صرفاً چهار تا نصیحت نقل میکنند که میشود این نصیحتها را از چند عارف و حکیم در غرب و شرق عالم هم دریافت کرد. درحالیکه حضرت به خاطر پیادهکردن آن ساختار، به شهادت رسیدند! دین برای تحقق آن ساختار آمده است. چهطور باید جا انداخت که اگر شما امر به معروف و نهی از منکر را به عنوان یک ساختار ببینی، آنوقت فقط وظیفۀ فردی تو نسبت به جامعه مطرح نیست؛ بلکه بخش معظم ادارۀ حکومت در کشور به عهدۀ این ساختار قرار میگیرد. خداوند متعال، ما را برای رشد آفرید. الّا و لابد بخشی از رشدمان با حضور در این ساختار است. این تلقّی از دین غلط است که ما بگوییم «دین میخواهد ما را در عرصۀ فردی تکامل بدهد» و بعد هم یکییکی صفات بدمان را کنار بگذاریم و صفات خوب را بگیریم و جلو برویم.
چرا ما به سراغ کارهای جمعیِ اقتصادی نمیرویم؟
وقتی شما با دوستانت و دیگر مؤمنین تشریکمساعی کنی، آنوقت اختلافنظر و اختلاف سلیقه پیش میآید. تازه از آنجا رشد شما شروع میشود! مثل کسی که میخواهد بدود، از یک جایی ضربان قلبش شروع به زیاد شدن میکند؛ از آنجا به بعد، تازه ورزش شروع میشود. به اهالی مسجد میگوییم: بیایید یک کاری اقتصادی با هم انجام بدهیم. میگویند: بحث اقتصادی را جلو نیاور که مسجد خراب میشود! این نگاه خیلی زشت است، یعنی ما اینقدر بیدین هستیم که تا یک کار اقتصادی باهم بکنیم، دین و ایمان و رفاقتمان از دست میرود! اصلاً رفاقت، اخوّت اسلامی و رشد ما از آنجا شروع میشود که بتوانیم بهصورت جمعی یک کار اقتصادی انجام بدهیم. بعد اختلاف پیش بیاید، یکی از ما دزدی کند، یکی از ما کمکاری کند و یکی از ما هم فداکاری کند. تا حالا هر خوبیای داشتی دستگرمی بود. وقتی شما تعاونی راه میاندازی و سلیقهها و آراء مختلف میشود، حالا شما چهطور این اختلافنظرها را مدیریت میکنی، معنویت تازه از اینجا آغاز میشود. هرچه قبل از این بود، برای آمادگی بود. خیلی شیک و مجلسی یک دانه مفاتیح دستش میگیرد و به مسجد و هیئت میآید، یک دعایی میخواند و بلند میشود میرود. بقیهاش کو؟ اصل دین کو؟ اولیاء خدا شوخی نمیکنند که دربارۀ امر به معروف و نهی از منکر اینقدر بحث میکنند.
ما انقلاب کردیم برای اینکه حاکمیت اسلامی در جامعه فراهم بشود. حاکمیت اسلامی یعنی حاکمیت مردمی. غربیها هم از مردم دم میزنند ولی آنها دروغ میگویند و دموکراسیشان دروغ است؛ شما به تجربۀ پنجاه سال اخیر بلکه صدسال اخیر که رأیگیریها در جهان شروع شده است نگاه کنید. الآن دیگر واضح است که دروغ میگویند. ما مدعی آزادی هستیم، پیامبران آمدند جوامع بشری و انسانها را آزاد کنند که خودشان بتوانند برای خودشان تصمیم بگیرند. برخی میگویند «آزادی را که غربیها میگویند» آنها دروغ میگویند. ما دنبال آنها نیفتادیم، آنها از این حقایق و مفاهیم ناب برای فریب مردم سوءاستفاده کردند. ما باید سراغ کار خودمان برویم.
با تفسیر موضوعی قرآن، میتوان نظریههای علمیای بهدست آورد که قابل عرضه به دیگران هم هست
پس امر به معروف و نهی از منکر اولاً و بهطور خاص، موضوع بحث ما نیست، ولی خوشبخت هستیم که داریم دربارۀ این موضوع فخیم صحبت میکنیم؛ به دلیل اینکه میخواهیم ببینیم پیامبر گرامی اسلام(ص) دنبال اجرا و تحقق چه الگویی بود؟ شهید صدر (اعلی الله مقامه الشریف) میفرماید: دو نوع تفسیر قرآن داریم، یکی تفسیر جزءنگر که آیات را آیه به آیه و کلمه به کلمه توضیح میدهی. یک نوع دیگر از تفسیر هم داریم-که خودِ ایشان شروع کرد ولی متأسفانه در نیمۀ راه به شهادت رسید- آنهم تفسیر موضوعمحور است،
ایشان میفرماید در تفسیر موضوعی، شما از آیات قرآن برای ادارۀ جامعه «نظریه» استخراج میکنید. آنوقت شما میتوانی این نظریه را به صورت علمی به جاهای دیگر، ارائه بدهی و بگویی «اگر به قرآن هم معتقد نیستید، قرآن دربارۀ ادارۀ جامعه این نظریه را دارد...» ایشان خیلی هوشمندانه و خوب در این زمینه حرکت کردند، ما علمایی که نظریهپرداز باشند و از مفاهیم دینی نظریه استخراج کنند، کم داریم. آنهایی که نظریه استخراج نمیکنند چهکار میکنند؟ میگوید من میدانم امر به معروف و نهی از منکر واجب و خوب است پس برو اجرا کن؛ من کاری ندارم این دستور برای ادارۀ جامعه به چه دردی میخورد و چطور جایگزین سیستم بروکراسی قرار میگیرد؟
البته بنده، بروکراسی و دیوانسالاری را مطلقاً نفی نمیکنم، بلکه میگویم دیوانسالاری باید به گونهای نباشد که نقش محوری مردم در ساختار امر به معروف و نهی از منکر را کنار بگذارد.
طبق آیه قرآن، اگر «ساختار امر به معروف و نهی از منکر» در جامعه پیاده نشود، باندهای مافیایی قدرت و ثروت، ما را اداره میکنند
انشاءالله در جلسات بعد، به بعضی از سؤالها و نکات که بعضی از دوستان مطرح کردند جواب میدهم. ولی امروز میخواهم نکتهای را از آیات قرآن عرض کنم. ممکن است شما نخواهید امر به معروف و نهی از منکر کنید و این ساختار را تشکیل بدهید؟ میدانید جایگزینش چه خواهد شد و چه کسانی شما را اداره میکنند؟ باندهای مافیایی قدرت و ثروت. این مطلب را در آیۀ کریمۀ قرآن ببینیم.
شما میخواهید امر به معروف و نهی از منکر نکنید و بیخیال بروید در خانهتان بنشینید. حالا این آیۀ قرآن را ببینید که میفرماید: «الْمُنافِقُونَ وَ الْمُنافِقاتُ بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ وَ یَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنافِقینَ هُمُ الْفاسِقُون»(توبه،67) مردان و زنان منافق، ارتباطشان با هم خیلی محکم است «بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ» خیلی با هم بستهاند، پارۀ تن همدیگر هستند. چرا اینها اینقدر با هم محکم هستند؟ چون اینها خدا را ندارند، از دین و قدرت دین هم ترس دارند، لذا خیلی با هم محکم هستند و در مقابل دین، پیوند محکمی دارند(البته به ظاهر) اینها چهکار میکنند؟ «یَأْمُرُونَ بِالْمُنْکَرِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمَعْرُوفِ»؛ برعکسِ امر به معروف و نهی از منکر، اینها امر به منکر میکنند و نهی از معروف میکنند. نتیجهاش چه میشود؟ «وَ یَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ»؛ امساک میکنند، یعنی اول یک پیوند مافیایی و باند سیاسی قدرت تشکیل میدهند و بعد، ثروت را جمع میکنند و از پخشکردن آن بین مردم نهی میکنند. بعضی از باندهای سیاسی وقتی حاکم میشوند مردم کلاً فقیرتر میشوند. «نَسُوا اللَّهَ فَنَسِیَهُمْ إِنَّ الْمُنَافِقِینَ هُمُ الْفَاسِقُونَ»؛ اینها خدا را فراموش کردند، خدا هم اینها را فراموش میکند، منافقین همان فاسقها هستند.
در مقابل باندهای مافیاییِ قدرت، «ساختار امر به معروف و نهی از منکر» و احساس مسئولیت مردمی قرار دارد
دقیقاً چند آیه بعد در همین سورۀ توبه خداوند متعال میفرماید: «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ یُطیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیم»(توبه،71)، مؤمنین و مؤمنات هم یار و یاور همدیگر و پشتیبان همدیگر هستند. در مقابل آن باندهای مافیایی نفاق، ساختار امر به معروف و نهی از منکر قرار دارد. اینها «بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ» پیوند خوب با همدیگر دارند. بالاترین مقاومت از سوی ابلیس در آخرالزمان برای این صورت میگیرد که مؤمنین و مؤمنات «بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ» نباشند. شیطان کاری میکند مؤمنین با هم اختلافات زیادی پیدا کنند. در روایت دارد که مؤمنین در آخرالزمان، آب دهان بهصورت هم پرت میکنند و همدیگر را لعنت میکنند. ابلیس این کار را میکند، چون میبیند لحظههای آخر نفس کشیدن خودش هست، لذا میخواهد اینها با هم متحد و یکپارچه نشوند. الآن شما خیلی راحت در جامعه این چیزها را میبینید. در جبهۀ باطل، همه پشت هم هستند اما در جبهۀ حق، هیچکس حاضر نیست پشتسر کسی برود و از او حمایت کند. هیچکس حاضر نیست نکتۀ مثبت آن یکی را تأیید و تقویت کند.
در ادامۀ این آیه میفرماید: مؤمنین چهکار میکنند؟ «یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقِیمُونَ الصَّلَاةَ» اقامۀ نماز بعد از امر به معروف و نهی از منکر است. قرآن دربارۀ منافقان میفرماید «یَقْبِضُونَ أَیْدِیَهُمْ» اما مؤمنان میفرماید «یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ» کسانی که در گروههای جهادی و کمکرسانیها فعالیت میکنند از همین جنس هستند، تا دور هم جمع میشوند میگویند برویم به یک محلۀ فقیر رسیدگی کنیم. حالا اگر اینها به یک شبکۀ ملی تبدیل بشوند چه میشود!
بعد میفرماید: «وَ یُطِیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ». بعد از اینکه این مراحل را انجام دادند به مرحلۀ اطاعت از خدا و رسولش میرسند. یعنی واقعاً این مراحل باید در سبک زندگی باشد تا آدم به این مرحله برسد. «أُولَئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ»، یعنی وقتی خدا این وضع را ببیند زود به اینها رحم میکند یعنی نمیگذارد طول بکشد. به همین دلیل ما میگوییم ظهور نزدیک است؛ البته اگر خوب رفتار کنیم و عوامل دیگرش هم فراهم بشود.
در آیۀ قبلی که دربارۀ منافقان بود، میفرماید: «وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَافِقِینَ وَ الْمُنَافِقَاتِ وَ الْکُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا هِیَ حَسْبُهُمْ وَ لَعَنَهُمُ اللَّهُ وَ لَهُمْ عَذَابٌ مُقِیمٌ» وعدۀ خداوند به منافقین و کفار آتش جهنم است؛ اما بعد از این آیه که دربارۀ مؤمنان است، میفرماید: «وَعَدَ اللَّهُ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَ مَسَاکِنَ طَیِّبَةً فِی جَنَّاتِ عَدنٍ وَ رِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَکْبَرُ ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ» وعدۀ خداوند به مؤمنین بهشت و بالاتر از بهشت است یعنی رضوان و خوشنودی خداوند، «ذَلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ»، رضایت خداوند از مؤمنان همان پیروزی عظیم است.
مشارکت حقیقی مردم در وضعیت سیاسی کشورمان خیلی ضعیف است
الان مشارکت حقیقی مردم در وضعیت سیاسی کشورمان خیلی ضعیف است. به دلیل اینکه باندهای قدرت تصمیم میگیرند که لیست(فهرست انتخاباتی) به مردم بدهند. نامزدها زیاد از بدنۀ جامعه، بالا نمیآیند. حتی اگر اینها آدمهای خوبی باشند و نماز شب بخوانند باز هم روشی که مافیایی باشد غلط است، یعنی شما دیدی آن طرف، مافیا پشت پرده تصمیم میگیرند و سرِ مردم را میبُرند، ما هم اینطرف برویم پشت پرده تصمیم بگیریم و به مردم خدمت کنیم. اینطوری نمیشود؛ باید مردم خیلی جدیتر از این حرفها وارد بازی بشوند.
نمیدانم ستاد امر به معروف و نهی از منکر چهطور میتواند این وضعیت را جبران بکند و طرحی ارائه کند. اگر این کار را به ستاد امر به معروف و نهی از منکر ندهیم به چه کسی باید بدهیم؟ حضرت امام میفرمودند باید یک جایی یا ادارهای خارج از دولت، برای امر به معروف و نهی از منکر وجود داشته باشد که بتواند بر دولت نظارت بکند. اگر این اداره، خودش به جایی تبدیل بشود که مشارکت مردم در آن کم است، پس باید یک ستاد امر به معروف و نهی از منکر دیگر ایجاد کنیم که مردم در آن باشند.
اگر طرح «محلۀ اسلامی» بهطور گسترده و قوی پیاده بشود بسیاری از دعواهای سیاسیِ بیخود کاهش پیدا میکند
ما میخواهیم این ستاد از حالت اداری، بیرون بیاید و مردمی بشود. ستاد مرکزی برای اینکه سامان بدهد چیز خوبی است ولی باید امواج فراوان و گستردۀ مردم را سازماندهی کند. «الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِنَاتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ»؛ هیچکس نباید از آن سازماندهی خارج بماند! باید یک چیزی شبیه بسیج باشد؛ منتها امروزه بسیج غالباً دو بُعد پیدا کرده، یکی بُعد مشارکت در امنیت کشور که واقعاً یک نکتۀ ممتاز است و دیگری بعد کارهای فرهنگی که انجام میدهد.
اخیراً بسیج یک حرکتی را شروع کرده به نام محلۀ اسلامی؛ یعنی عناصر فعال دور هم جمع میشوند و مسائل محله را تشخیص میدهند، مسئولین محله را میآورند، در تصمیمگیریها دخالت میکنند، نظارت میکنند تا تصمیمها اجرا بشود، خودشان توان مردمی را به صحنه میآورند. اگر این حرکت که اصل امر به معروف و نهی از منکر است، قوی بشود بسیاری از دعواهای سیاسی بیخود ما کاهش پیدا میکند. چون فرماندار هر کسی که باشد، اصلاً نمیتواند بدون اجازۀ مردم، حرکتی انجام بدهد چون مردم واقعاً در صحنه هستند! اصلاً حزب به معنای باندهای سیاسی، برچیده میشوند. طمع کردن برای مقام، از بین میرود؛ چون میبینند که آنجا خبری نیست و همه چیز در دست مردم است. در بعضی از محلهها این افراد گزارش میدادند و میگفتند که مسئولین در هر دولتی با هر جهتگیریای که باشند، ما آنها را صدا میزنیم و آنها مجبورند بیایند و پاسخگو باشند، چون ما مردم هستیم. چقدر عالی! اگر این برنامه ادامه پیدا کند بازیهای سیاسی بیخود که وقت مردم را میگیرد از بین خواهد رفت.
در یک جلسۀ دیگر باید در مورد بازیهای سیاسی به طور مفصّل صحبت بکنیم چون متأسفانه خیلی چیزها در جامعۀ ما بیجهت سیاسی شده است. بعضیها موضوعاتی را که واقعاً تخصصی است، سیاسی میکنند. به خاطر به دست آوردن رأی، حرکتهایی صورت میگیرد که دون شأن ملت ایران است. ما اصلاً نباید مثل غربیها باشیم، این روشها در غرب هم نتیجه نداده است و میبینید که آنجا بدترین آدمها میروند حاکم میشوند، بیشترین جنایتها را هم دارند انجام میدهند. این نتیجۀ دموکراسی غربی است. باید تکلیف خودمان را با دموکراسی غربی روشن کنیم. فرق ما با آنها چیست؟ مهمترین فرق ما با دموکراسی غربی این است که ما مردمیتر هستیم ولی آنها در مردمی بودن دروغگو هستند.
(الف3/ن2)
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید