۰۱/۰۴/۱۲ چاپ ایمیل و پی دی اف
جهاد تبیین - جلسه پنجم

چرا تبیین لازم است؟ چون شیطان و دشمنان ما دائماً مشغول عملیات روانی علیه ما هستند/ اثر وسوسۀ شیطان و تبلیغات منفی دشمن این است که آدم‌‌ها ناامید و ناسپاس می‌شوند 

شناسنامه:

  • زمان: 1401/03/17
  • مکان: حرم حضرت معصومه(س)
  • موضوع: جهاد تبیین
  • صوت: اینجا
علیرضا پناهیان در سلسله جلساتی که در حرم حضرت معصومه(س) برگزار می‌شود، پیرامون موضوع مهم و محوری «جهاد تبیین» به سخنران می‌پردازد. در ادامه، فرازهایی از پنجمین جلسۀ این سخنرانی را می‌خوانید:

ما انسان‌ها دشمنی به‌نام ابلیس داریم که مهم‌ترین کارش «عملیات روانی» است

در جلسات قبل دو دلیل از قرآن برای لزوم جهاد تبیین عرض کردیم. در این جلسه دلیل سومی که مکرراً در قرآن کریم به آن پرداخته شده است را تقدیم می‌کنیم. سؤال این است که چرا لازم می‌شود ما به تبیین، تبلیغات و دفاع از دین در جامعه بپردازیم؟ چرا لازم است مدام روشنگری بکنیم؟ ابهام از کجا ایجاد می‌شود؟

یکی از دلایل بسیار مهم این مسئله این است که خداوند متعال قبل از اینکه ما را بیافریند شیطان را یعنی «دشمن ما» را آفرید و انسان در متن یک درگیری و دشمنی آفریده شد. برای هر یک از ما، دو نفر از فرزندان ابلیس مأمور هستند. یعنی ما یک به دو در حال نبرد هستیم. این یک واقعیت است؛ یعنی این‌طور نیست که اینها افسانه باشد یا برای موعظه گفته باشند. ما دشمنی مثل ابلیس داریم که مهم‌ترین کارش عملیات روانی است.

شیطان عملیات‌های روانی گوناگونی علیه انسان انجام می‌دهد لذا انسان دائماً به تبیین و روشنگری نیاز دارد

خود شیطان گفته است او آنچه را که در زمین هست برای ما زینت می‌دهد تا ما را از خدا غافل بکند «لَأُزَیِّنَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِیَنَّهُمْ أَجْمَعین‏» (حجر،39) کار دیگر شیطان این است که درِ گوش ما وسوسه می‌کند تا وعده‌های خدا را پیش ما دروغ جلوه بدهد. علاوه بر این، هر موقع ما کار خلافی می‌کنیم کار خودِ ما را برای ما زیبا جلوه می‌دهد «فَزَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُم‏» (نحل،63). نه‌تنها شیطان این سه تا کار را می‌کند، بلکه ما را می‌ترساند «إِنَّما ذلِکُمُ الشَّیْطانُ یُخَوِّفُ أَوْلِیاءَه‏» (آل عمران،175). یکی دیگر از کارهای شیطان این است که در ما نسبت به خودمان احساس ضعف و بی‌اعتمادی ایجاد می‌کند. در قرآن عملیات‌های گوناگونی برای شیطان ذکر شده است. لذا یک آدم دائماً نیاز دارد یک نفر به او حرف‌های خوب و مثبت بزند، دروغ‌های شیطان را برایش برطرف کند. آنجایی که شیطان، رفتار غلطش را زیبا جلوه می‌دهد به او بگوید که «اینجا رفتار تو زیبا نبود و این کار شیطان است...»

یکی از رسم‌های خوبی که قدیمی‌ها داشتند این بود که وقتی عصبانی می‌شدند اول می‌گفتند «لعنت بر شیطان...» شما از دست این آقا عصبانی شدی، این آقا شما را ناراحت کرد، چه ربطی به شیطان دارد؟ قدیمی‌ها این درک را داشتند و می‌دانستند که کار شیطان «دو به‌هم زنی» است. خداوند متعال در قرآن کریم فرمود که یکی از کارهای شیطان این است که بین‌ شما دشمنی بیندازد «إِنَّما یُریدُ الشَّیْطانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَداوَةَ وَ الْبَغْضاء» (مائده،91) پس ما در چنین شرایطی به سر می‌بریم.

قرآن می‌خواهد دربارۀ شیطان این حس را به ما بدهد که همیشه مراقبِ این دشمن باشیم

معمولاً می‌گویند «اصول دین پنج تاست...» اما قطعاً یکی از اصول دین، همین است که «ای انسان، تو دشمنی داری به نام ابلیس!» و یکی از وجوه ایمان به غیب، ایمان به وجود همین دشمن قطعیِ انسان یعنی ابلیس است. می‌دانید چقدر حال آدم خوب می‌شود وقتی به وجود ابلیس و حرف‌های خدا دربارۀ عملیات روانی ابلیس ایمان داشته باشد؟ چون آن‌وقت می‌فهمد که ما زیاد آدم بدی نیستیم؛ بلکه این ابلیس ملعون دارد ما را وسوسه می‌کند و ما را به هوس می‌اندازد و فکر منفی در ما ایجاد می‌کند. خداوند متعال در قرآن کریم خیلی در این‌باره به ما هشدار و بیدارباش می‌دهد. آیا دانش‌آموزان ما در کلّ دوازده سال، درسی در مدرسه و دبیرستان دربارۀ ابلیس خوانده‌اند که بگوید «ای دخترخانم یا آقاپسر، تو یک دشمنی به نام ابلیس داری و ابلیس با تو این رفتارها را می‌کند...»

همه باید حسی را که قرآن می‌خواهد دربارۀ شیطان به ما بدهد داشته باشیم. این موضوع سلیقۀ یک سخنران یا یک عارف و استاد اخلاق نیست؛ این حرف قرآن است. قرآن می‌خواهد به ما این حس را بدهد که ما همیشه نسبت به یک دشمن نگران و مراقب باشیم. ولی ما بعضی وقت‌ها اشتباه می‌کنیم و می‌گوییم «به بچه نگو دشمن دارد، استرس و اضطراب می‌گیرد!» این اشتباه ما باعث توهین به خدا می‌شود چون این حرف یعنی -نعوذ بالله- خداوند خودش متوجه نبود که این حرف‌ها را در قرآن بیان کرد! پس بگویید انسان از سی چهل سالگی به بعد باید قرآن بخواند، چون خدا مکرر در قرآن کریم دارد از دشمنان‌مان با ما حرف می‌زند.

ما بعضی از اوقات آنچه را خداوند نازل کرده است کتمان می‌کنیم درحالی‌که کتمان‌کنندگان حقائق الهی لعنت شده‌اند «إِنَّ الَّذینَ یَکْتُمُونَ ما أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدى‏ مِنْ بَعْدِ ما بَیَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِی الْکِتابِ أُولئِکَ یَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَ یَلْعَنُهُمُ اللاَّعِنُون‏» (بقره،159). اگر مسئولین آموزش و پرورش، حقایق قرآنی را که لازم است بچه‌ها بدانند به آنها نگویند، مصداق آیه «یَکْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنا مِنَ الْبَیِّناتِ وَ الْهُدى‏» هستند. چون آنها در مقام آموزش هستند و مفاهیمی که باید منتقل بشود، مهندسی می‌شود. این مطلب را باید همۀ بچه‌ها بفهمند.

شما اگر بچه‌ها را رها کنید که خودشان بروند و بازی کنند، همه می‌روند بازی‌هایی می‌کنند که در آن درگیری و جنگیدن هست. چرا کودکان در بازی‌ها به جنگیدن علاقه دارند؟ چون انسان این‌طور است که برای درگیری آفریده شده است. بچه‌ها هم این را فهمیده‌اند. در کارتون‌ها و انیمیشن‌ها، معمولاً همین بازیِ بچه‌ها را که درگیری هست، به صورت غلطی نمایش می‌دهند. کودکان ما به درگیری علاقه دارند. این علاقه علامت این است که ما انسان‌ها در متن درگیری و مبارزه آفریده شدیم. ما انسان‌ها با دشمن آفریده شدیم. دشمن ما قبل از ما آفریده شده است.

ابلیس ملعون سه تا اسلحه بسیار مخوف دارد

دشمن ما یعنی ابلیس ملعون سه تا اسلحه بسیار مخوف دارد که از خداوند درخواست کرد و خداوند آنها را در ازای عبادت‌های گذشته‌اش به او داد: «قَالَ أَجْرِنِی مِنْهُمْ مَجْرَى الدَّمِ فِی الْعُرُوقِ قَالَ قَدْ أَجْرَیْتُکَ قَالَ وَ لَا یَلِدُ لَهُمْ وَلَدٌ إِلَّا وَ یَلِدُ لِی اثْنَانِ قَالَ وَ أَرَاهُمْ وَ لَا یَرَوْنِی وَ أَتَصَوَّرُ لَهُمْ فِی کُلِّ صُورَةٍ شِئْتُ فَقَالَ قَدْ أَعْطَیْتُکَ قَالَ یَا رَبِّ زِدْنِی قَالَ قَدْ جَعَلْتُ لَکَ فِی صُدُورِهِمْ أَوْطَانا» (تفسیر قمی/ج1/ص42) یکی‌ این است که مثل خون در رگ‌های ما جریان پیدا می‌کند، یکی دیگر‌ این است که چیزهایی را در سینه‌های ما وسوسه می‌کند به طوری که ما فکر می‌کنیم دل خودمان آنها را خواسته است، یکی‌ هم این است که بالای سر هر کدام از ما دوتا روان‌شناس از فرزندان خودش گذاشته است. آن نامردها ما را خیلی می‌شناسند. ما خودمان هم خودمان را آن‌قدر نمی‌شناسیم. آنها تمام نقاط ضعف‌ ما را بلد هستند. ابلیس نقطه ضعف پدر ما حضرت آدم(ع) را می‌دانست و از همان طریق او را از بهشت اخراج کرد، ما که این‌همه گرفتار هستیم، طبیعتاً ما را می‌زند.

مهم‌ترین عملیات‌های روانی‌ منافقین و کفار علیه ما تمسخر، سرزنش و ترساندن است؛ سعی می‌کنند احساس ضعف را به ما القاء ‌کنند

ما غیر از ابلیس، دشمنان دیگری هم از کفار تا منافقین داریم. کار اینها چیست؟ کار اینها عملیات روانی علیه ما است. مهم‌ترین عملیات‌های روانی‌شان چیست؟ تمسخر، سرزنش و ترساندن. منافقین و کفار سعی می‌کنند احساس ضعف را به ما القاء ‌کنند. آنها به ما می‌گویند که وعده‌های خدا و پیغمبر خدا دروغ است. خداوند متعال در آیات بسیار زیادی این مطالب را برای ما بیان فرموده است. یکی از اصول دین، این است که هر کسی دیندار شد مسخره‌اش می‌کنند. این یک اصلِ اساسی است. تو باید بدانی در چه فضایی می‌خواهی دینداری بکنی. وقتی بچه نماز خواندن را شروع کرد باید به او بگویی چون تو بچۀ خوبی شدی بدان که مسخره‌ات می‌کنند. از الآن این مطلب را به او بگو، او باید متوجه این موضوع باشد و الّا صدمه و ضربه می‌خورد.

هر کسی به وادی مسلمانی وارد می‌شود باید بداند او را مسخره‌ می‌کنند، سرزنش می‌کنند، می‌ترسانند و...، یعنی انواع عملیات روانی‌ را که در اطراف خودمان داریم، علیه او به کار می‌گیرند. کفار به‌خاطر حسادت‌شان، تا ما دست از ایمان برنداریم، ما را تحت بمباران عملیات روانی خودشان قرار می‌دهند «وَدَّ کَثیرٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یَرُدُّونَکُمْ مِنْ بَعْدِ إیمانِکُمْ کُفَّاراً حَسَداً مِنْ عِنْدِ أَنْفُسِهِم‏» (بقره،109). این حرف‌ها جدید نیست. امروز ابزاری مثل ماهواره و اینترنت فراهم شده است، ولی اگر این ابزارهای جدید هم نباشد یا ابزار قدیمی‌تر مثل روزنامه و مجله هم نباشد، با شیوه‌های دیگری خودشان را به شما می‌رسانند و عملیات روانی انجام می‌دهند.

خدا خواسته است که مسلمانی‌کردن، ایمان داشتن و آدم حسابی بودن، در متن درگیری و عملیات روانی باشد. شما فکر نکنید تصادفاً چون آمریکا با ما دشمن است علیه ما مشغول عملیات روانی است و اگر با او رفیق بشویم یا کوتاه بیاییم یا انقلابی نباشیم از ما دست برمی‌دارند. آیات قرآن که غلط نمی‌شود! اساساً به‌دلیل اینکه شما مؤمن هستی نسبت به شما حسادت دارند. خداوند متعال در قرآن می‌فرماید کفار به مؤمنین حسادت می‌کنند (بقره،109) چون می‌دانند در عمق دل شما یک خوشبختی‌ هست که او ندارد. شما با خدا احساس امنیت می‌کنی ولی او این احساس امنیت را ندارد. او دوست دارد شما مثل خودش بشوی لذا سعی می‌کند شما را تحقیر و تمسخر کند.

تنها کشوری که صدها کانال ماهواره‌ای به‌طور مجانی علیه مردمش برنامه تهیه می‌کنند تا آنها را خُرد و منحرف کنند، ایران است

در آیۀ قرآن که مربوط به آخرالزمان و شیعیان و یاران ولیّ‌عصر (ارواحنا له الفداء) است، ویژگی آنها را این‌طور بیان می‌فرماید: «یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکُمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِی اللَّهُ بِقَوْمٍ یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنینَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْکافِرینَ یُجاهِدُونَ فی‏ سَبیلِ اللَّهِ وَ لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِم‏» (مائده،54) رسول‌خدا(ص) فرمود این آیه مربوط به قوم سلمان فارسی است «ضَرَبَ رَسُولُ اللَّهِ یَدَهُ عَلَى مَتْنِ سَلْمَانَ وَ قَالَ هَذَا وَ ذَوُوه‏» (فقه‌القرآن، قطب‌الدین راوندی/ج1/ص371). اینها این‌قدر آدم‌های خوبی هستند که خدا اینها را دوست دارد. «یُحِبُّهُمْ وَ یُحِبُّونَهُ»

یکی از ویژگی‌هایی که خداوند برای ایشان ذکر می‌کند این است که «وَ لا یَخافونَ لَومَةَ لائِمٍ» اینها از سرزنش نمی‌ترسند و تحت تأثیر عملیات روانی قرار نمی‌گیرند. انگار بی‌سابقه‌ترین حملات عملیات روانی در طول تاریخ بشریت علیه‌ یاران سلمان فارسی در آخرالزمان صورت می‌گیرد. کِی در تاریخ بشریت ماهواره و تلویزیون و اینترنت بوده است؟ تنها کشوری که در جهان صدها کانال ماهواره‌ای به‌صورت مجانی برای مردمش برنامه تهیه می‌کند تا آنها را خُرد و منحرف کنند، کشور ایران است. اگر مردم کشورهای دیگر بخواهند برای دیدن کانال‌های تلویزیونی باید پول بدهند. آیا آنها در راه خدا برای ما برنامه می‌سازند و پخش می‌کنند؟ کلی هم هزینه می‌کنند، سریال می‌سازند، اخبار می‌سازند، مستند می‌سازند. هزینه‌های‌شان خیلی نجومی است. کِی در طول تاریخ این‌طور علیه یک گروه مؤمن حمله کرده‌اند؟ هیچ‌جا این‌طور نبوده که با تمام تجهیزات، علیه یک مردمی شروع به عملیات روانی کنند.

یاران سلمان فارسی یعنی مؤمنین در آخرالزمان از سرزنش کسی نمی‌ترسند «لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ». ما باید به هر کسی که آدم خوبی شد بگوییم «تو نباید تحت تأثیر دو دشمنی، دو اغواگری، دو فریب‌دادن، دو سرزنش، دو تحقیر و دو ترساندن قرار بگیری: یکی از طرف ابلیس، یکی از طرف آدم‌های بد» اولین کاری که آدم‌های بد در برخورد با آدم خوب می‌کنند این است که مسخره‌اش می‌کنند. اگر کسی بچه‌ها را در مدرسه‌ یا در خانه تربیت می‌کند باید با تئاتر، نمایش، بازی‌ و... تمرین‌هایی داشته باشد که در این تمرین‌ها به نحوی بچه‌ها را تحت فشار تمسخر قرار بدهند و ببینند آیا نظرشان عوض می‌شود یا نه؟

نقطه‌ضعفی که اکثر آدم‌ها دارند / امام کاظم(ع): نگو «من هم یکی مثل بقیه هستم!» مستقل باش

آقای بهجت(ره) یک جمله‌ای دارند که فوق‌العاده است. عظمت حضرت آیت‌الله العظمی بهجت به هوش بالایی است که در معنویت دارند. ایشان می‌فرماید: بعضی‌ها این‌قدر آدم‌های ضعیفی هستند که وقتی از آنها می‌پرسید دو دو تا چندتا می‌شود -البته ایشان به جای دو دو تا، دو عدد دیگر را می‌فرماید- با اینکه معلوم است باید بگوید چهارتا، اما به این‌طرف و آن‌طرف نگاه می‌کنند که یک تأییدی از دیگران بگیرند برای اینکه «آیا بگویم چهار تا می‌شود یا نه؟ تأیید می‌کنید؟ کسی مسخره نمی‌کند؟» اگر به این آدم‌های ضعیف بگویی چندتا می‌شود؟! می‌گوید نمی‌دانم! زود پس می‌کشد. محکم بگو چهارتا می‌شود، خودت را عقب نکش! در تست‌های روانشناسی ثابت شده است که اکثر آد‌م‌ها این ضعف را دارند. ما هم جزو اکثر آدم‌ها هستیم؛ بیخود خودمان را تزکیه نکنیم!

در آزمایش‌های روانشناختی هست که یک نفر وارد یک جمعی می‌شود و در یک صفی قرار می‌گیرد (مثلاً برای مطب پزشک) که آنجا ده نفر دیگر هم نشسته‌اند که هیچ‌کدام از آنها مراجعه‌کنندۀ حقیقی نیستند بلکه آن ده نفر همه جزء نقشه هستند. یک زنگ در آنجا به صدا در می‌آید و اینها همه بلند می‌شوند و می‌نشینند. این فرد به آنها نگاه می‌کند و او هم بلند می‌شود و می‌نشیند. دوباره زنگ می‌خورد و اینها همه بلند می‌شوند و می‌نشینند. این هم نگاه می‌کند ولی نمی‌فهمد آنها برای چه بلند می‌شوند. در این فیلم‌ها هست که آن ده نفر به تدریج از آنجا می‌روند و فقط همین یک نفر می‌ماند؛ وقتی آن زنگ می‌خورد، باز هم این فرد بلند می‌شود و می‌نشیند. چرا هر کسی هر کاری می‌کند تو هم انجام می‌دهی؟ چرا نمی‌پرسی این زنگ چیست؟ اکثر آدم‌ها این‌طوری هستند.

در روایت هست که امام کاظم(ع) می‌فرماید: «لَا تَکُونَنَّ إِمَّعَةً قُلْتُ وَ مَا الْإِمَّعَةُ قَالَ تَقُولُ أَنَا مَعَ النَّاسِ وَ أَنَا کَوَاحِدٍ مِنَ النَّاس‏» (اختصاص، شیخ مفید/ص343) «امَّعَه» نباش، گفتند «امَّعَه» یعنی چه؟ فرمود یعنی بگویی من هم یکی مثل بقیه... در برخی روایات هم فرموده‌اند که دنبال صدای کفش دیگران نرو؛ یعنی دنبال این و آن نرو. برای چه می‌روی؟ دیگران هرچه بگویند، برای من تعیین تکلیف نمی‌شود، من باید خودم تشخیص بدهم.

فرزندت را متقاعد کن که باید در مقابل مسخره‌کننده بایستد و الّا زندگی خوبی نخواهد داشت

دشمن علیه ما عملیات روانی می‌کند و ما باید بدانیم در چنین فضایی هستیم. اگر دخترها یا پسرهای‌ شما از سنین دبیرستان یا راهنمایی، و آن زمانی که تحت تأثیر همسالان خودشان هستند، آمدند گفتند: بابا، مامان من دیگر این لباس را نمی‌پوشم. قشنگ با او صحبت کن، بگو: خُب این لباس را عوض می‌کنیم... اول یک چیزی بگو تا آرام بشود، و بعد بگو: آیا کسی این لباس تو را مسخره کرده است؟ می‌گوید بله یکی از دوستانم مسخره کرد. بعد او را متقاعد کن که باید مقابل مسخره‌کننده بایستی و الّا صدمه می‌خوری و زندگی خوبی نخواهی داشت.

اگر از بعضی‌ها بپرسی: شما از چه رنگی خوشت می‌آید؟ نمی‌دانند. می‌گوید من نمی‌دانم از چه رنگی خوشم می‌آید. پس چطوری لباس یا چیزهایی را که باید رنگ داشته باشد انتخاب می‌کنی؟ خیلی‌ها می‌گویند که از این و آن می‌پرسیم. آیا این لباس به ما می‌آید؟ نظر خودت چیست؟! اصلاً یک‌بار هم نظر خودش را از خودش سؤال نکرده است. این‌قدر مستقل نیست! خودت باش. چرا همه‌اش نظر این و آن را می‌پرسی؟ البته استقلال زیاد هم آفاتی دارد و ممکن است انسان را به موجودی یک‌دنده و مشورت‌ناپذیر تبدیل بکند ولی آدم نباید به‌خاطر آفاتش این حقیقت بسیار بزرگ را انکار بکند.

همۀ پیامبران را مسخره کرده‌اند؛ مگر می‌شود یک آدم‌حسابی درست زندگی بکند و مسخره‌اش نکنند!؟

هر کدام‌ از ما در معرض تمسخر، تحقیر و سرزنش هستیم. شما اگر ماهواره‌ها و ابزار جدید را هم در نظر نگیرید و فقط قرآن را نگاه کنید، می‌بینید که می‌فرماید: «یا حَسْرَةً عَلَى الْعِبادِ ما یَأْتیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلاَّ کانُوا بِهِ یَسْتَهْزِؤُن‏» (یس،30) ای حسرت بر بندگان خدا، هر پیغمبری آمد مسخره‌اش کردند. یکی از وضعیت‌هایی که ما داریم این است که از ترس تمسخر شدن، تحقیر شدن و تنها ماندن، حرف حق را نمی‌زنیم یا حرف حق را تکرار نمی‌کنیم، یا از حرف حق طرفداری نمی‌کنیم. خودت باش! بعد یک دلیل منطقی هم می‌آوریم که خوب نیست ما را مسخره کنند. تا یک حدی رعایت درست است، اما از یک حدی به بعد غلط است. به منِ طلبه می‌گویند: این حرف را نگو، تو را مسخره و توهین می‌کنند... ممکن است زدن بعضی حرف‌ها اشتباه باشد. باید رعایت کنم که اشتباه نکنم ولی من هر قدر هم رعایت بکنم که خیلی دقیق، مؤدبانه و درست حرف بزنم، نمی‌توانم از پیغمبر اکرم(ص) درست‌تر حرف بزنم یا از قرآن کریم بهتر حرف ‌بزنم! هم پیامبر و هم قرآن را مسخره می‌کنند. خودِ قرآن می‌فرماید وقتی آیه نازل می‌شود اینها مسخره می‌کنند «کَذَّبُوا بِآیاتِ اللَّهِ وَ کانُوا بِها یَسْتَهْزِؤُنَ» (روم،10)

شما که انسان مؤدب و منظم و دقیقی هستی، تا حالا مسخره‌ات کردند؟ اگر تا حالا مسخره‌ات نکردند پس تو مشکل داری. مگر می‌شود یک آدم‌حسابی، درست زندگی بکند و مسخره‌اش نکنند!؟ نه نمی‌شود. همۀ پیامبران را مسخره کردند. آیا شما دقیق‌تر از پیامبرها عمل می‌کنی؟! امیرالمؤمنین(ع) را توهین و تحقیر کردند و او را تنها گذاشتند. آیا شما خیلی دقیق‌تر از آن حضرت عمل می‌کنی؟!

بعضی وقت‌ها به ما طلبه‌ها توصیه‌ می‌کنند «مراقب باشید کسی شما را مسخره نکند!» خُب تا چقدر مراقب باشیم؟! بالاخره کار دشمن مسخره کردن است و ما باید روحیه‌ای مقاوم در مقابل آنها داشته باشیم. همۀ انواع و اقسام عملیات روانی مثل دروغ بستن به مؤمنین، دروغ گفتن علیه مؤمنین، بزرگ‌نمایی و کوچک‌نمایی کردن نابجا، در دستور کار دشمن و ابلیس است. دشمن از بیرون شروع به بمباران و عملیات روانی می‌کند و ابلیس هم از درون دل ما روحیه‌مان را خراب می‌کند. این وضعیتی است که ما در آن قرار داریم.

 گاهی مادرها خیلی نسبت به حرف دیگران حساسند، مادر باید مستقل باشد و به بچه‌هایش هم استقلال را یاد بدهد

یکی از ارکان بسیار مهمّ آدم‌بودن، مستقل بودن و تحت تأثیر دیگران قرار نگرفتن است. البته این ویژگی بیشتر توسط مادران محترم باید تنظیم بشود. نباید مادر جلوی بچه‌ها زیاد بگوید «وای مسخر‌ه‌مان می‌کنند! وای به ما حرف می‌زنند! وای برای‌مان بد می‌شود و...» . گاهی از اوقات مامان‌ها خیلی نسبت به حرف و حدیث دیگران حساس هستند. وقتی مامان‌ها این‌طوری باشند بچه‌ها را خیلی مضطرب بار می‌آورند. مامان باید مستقل باشد و به بچه‌هایش هم استقلال را یاد بدهد. مثلاً می‌گوید: بچه‌جان این بشقاب را جلوی مهمان بگذار.... بچه می‌گوید: نه؛ این بشقاب خوب نیست، مسخره‌مان می‌کنند... مادر می‌گوید: نه؛ آدم بر اساس مسخره‌کردن دیگران زندگی نمی‌کند. مهمان‌ها مسخره نمی‌کنند، اگر مسخره هم بکنند هیچ اشکال ندارد. باید شخصیت ما را ببینند، به بشقاب‌مان چه‌کار دارند... اگر یک مادری این‌گونه باشد، بچه‌هایش را قوی‌ و مستقل تربیت خواهد کرد.

چرا ما به جهاد تبیین نیاز داریم؟ چون بیست‌وچهارساعته توسط دشمنان‌مان در حال بمباران هستیم. ابلیس و دیگر دشمنان ما می‌خواهند ما را به اشتباه بیاندازد پس مدام نیاز به روشن‌گری داریم. لازمۀ قرار نگرفتن تحت تأثیر دشمن این است که آدم دائماً حقایق را برای خودش تبیین کند، مدام آیه‌های قرآن را بخواند، مدام زندگی اولیاء خدا را مرور کند! وعده‌های خدا را یادآوری کند و دل خودش را به وعده‌های الهی محکم کند تا تحت تأثیر تبلیغات دشمن قرار نگیرد.

«سرزنش» یک نوع عملیات روانی است که روحیۀ آدم را خراب می‌کند/ مؤمنین گاهی همدیگر را خیلی سرزنش می‌کنند

اگر ما این دشمنان قسم‌خوردۀ بیرونی را نداشته باشیم خودمان به جان همدیگر می‌افتیم! این هم یک مشکل بزرگ است. مگر مؤمنین کم همدیگر را می‌زنند؟ مگر مؤمنین به این سادگی بلد هستند همدیگر را تأیید کنند؟ اگر دشمنی درونی ابلیس و دشمنی بیرونی کفار و منافقین را هم کنار بگذاریم، باز می‌بینیم که خودِ مؤمنین، خیلی همدیگر را سرزنش می‌کنند. بعضی‌ها اصلاً زبان‌شان منفی است و تا به آدم می‌رسند اول عیب آدم را می‌بینند و آن را دوبرابر بزرگ‌تر نشان می‌دهند و آدم را لِه می‌کنند. البته خیلی وقت‌ها هم این کار از سرِ نصیحت است. خدایا! به کجا پناه ببریم؟ یک ابلیس از درون ما را می‌زند و روحیه‌مان را داغون می‌کند، از بیرون هم که کفار و منافقین ضربه می‌زنند، وقتی به مسجد و بین مؤمنین می‌رویم هم داغون بیرون می‌آییم. مؤمنین همدیگر را زیاد از باب نصیحت، سرزنش می‌کنند، بنابراین باید یک کسی بیاید و با تبیین، شروع کند حقایقی را بگوید تا این مؤمن را سرِ پا کند.

نباید با سرزنش، همدیگر را لِه کنیم. خصوصاً اینکه توصیه فرموده‌اند جلوی جمع، کسی را نصیحت نکنید چون حکم سرزنش را دارد. سرزنش هم حرام است. سرزنش از گناه‌هایی است که خدا حتماً در دنیا عذابش را به آدم می‌رساند. اگر بخششی باشد برای آن دنیاست. سرزنش روحیه‌ انسان را خراب می‌کند. باید دیگران را مراعات کنیم. سرزنش هم یک عملیات روانی است. ممکن است یک کسی از ترس سرزنش، دچار عدم‌استقلال فکری و دچار اضطراب بشود به‌حدی که نتواند درست فکر کند و درست تصمیم بگیرد.

قدرت روحی شیعیان پس از ظهور چهل برابر خواهد شد

امام سجاد(ع) در یک روایت می‌فرماید پس از ظهور حضرت ولیّ‌عصر ارواحناله‌الفداء قدرت هر مردی از شیعیان آن حضرت چهل برابر خواهد شد. «إِذَا قَامَ قَائِمُنَا أَذْهَبَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَنْ‏ شِیعَتِنَا الْعَاهَةَ وَ جَعَلَ قُلُوبَهُمْ کَزُبَرِ الْحَدِیدِ وَ جَعَلَ قُوَّةَ الرَّجُلِ مِنْهُمْ قُوَّةَ أَرْبَعِینَ رَجُلًا وَ یَکُونُونَ حُکَّامَ الْأَرْضِ وَ سَنَامَهَا» (الخصال،شیخ صدوق/ج‏2/ص541) آیا قدرت عضلات انسان چهل برابر می‌شود؟ یقیناً این‌طور نیست. منظور قدرت روحی است همان‌طور که فرمود، خداوند دل‌های آنها را مانند پاره‌های آهن می‌گرداند.

این قدرت روحی از کجا نشأت می‌گیرد؟ از دو چیز؛ یا او یک انسان تربیت‌شده‌ای است که فشار روانی شیطان، دشمن و دوستان مؤمن رویش اثر نمی‌گذارد، یعنی یک ابرقدرت است، یا یک جامعۀ ایمانی در اطراف هر کسی هست که آنها همدیگر را مسخره نمی‌کنند بلکه درست با هم حرف می‌زنند.

نق‌ زدن و ناشکری نباید جزو فرهنگ ما ایرانی‌ها بشود

چرا ما به جهاد تبیین نیاز داریم؟ چون همیشه در حال بمباران شدن هستیم. شما اگر کشورهای اسلامی دیگر، مانند مصر، پاکستان و... را ببینید، متوجه می‌شوید که زندگی خیلی از مردم در آن کشورها پایین‌تر از سطح متوسط زندگی مردم ایران است. اما در تاکسی، در مهمانی‌ها، در موقعیت‌های مختلف، فرهنگ ما ایرانی‌ها این‌طوری شده است که اول نکات منفی‌ را می‌گوییم، نق‌ می‌زنیم و ناشکری‌ می‌کنیم. اصلاً خودمان ماهواره‌ایم و دیگر ماهواره نمی‌خواهیم. وقتی به همدیگر می‌رسیم می‌گوییم خب چه خبر؟ بعد می‌گوییم: خُب چه بگویم از این بدبختی‌ها و...

هر مریضی‌ای را که به زبان بیاوری و ناله بزنی، دیرتر شفا پیدا می‌کنی. هر گرفتاری را بگویی، دیرتر خلاصی پیدا می‌کنی. روایت داریم، وقتی مشکلت را به کسی می‌گویی، خدا می‌فرماید: چرا درد دل کردی؟ می‌خواهی من هم آبروی تو را پیش دیگران ببرم؟! «إِذَا نَزَلَتْ إِلَیْکَ بَلِیَّةٌ فَلَا تَشْکُ إِلَى خَلْقِی کَمَا لَا أَشْکُوکَ إِلَى مَلَائِکَتِی عِنْدَ صُعُودِ مَسَاوِئِکَ وَ فَضَائِحِک‏» (الدعوات، راوندی/ص169) خدا در این حد، این کار را بد می‌داند. بعد می‌فرماید یک مریضی که اطرافیانش هم می‌دانند او مریض است، اگر بتواند ناله نزند، اجری نزدیک به اجر شهدا و رزمندگان صدر اسلام به او می‌دهند. ولی فرهنگ ما برعکس است؛ ناراحتی‌هایی را هم که نداریم، برایش نق می‌زنیم. صددرصد این فرهنگ غلط است.

اثر وسوسۀ شیطان و تبلیغات منفی دشمنان این است که آدم‌‌ها ناسپاس و ناامید می‌شوند

می‌خواهم یک آیۀ قرآن را به شما هدیه بدهم که بسیار آیۀ استثنایی و عجیبی‌ است، بسیار باعظمت است و در نگاه و روحیۀ ما بسیار کاربرد دارد. قوم سبأ داستانی دارد. داستان قوم سبأ از اولین داستان‌هایی است که باید به بچه‌ها یاد داد. قوم سبأ در جایی زندگی می‌کردند که دوطرف‌شان باغ و بوستان مفصّلی بود. آنها ناشکری کردند و خدا باغ و بوستان‌شان را با سیلی ویرانگر نابود کرد به‌طوری که دیگر درست نشد. خدا در قرآن می‌فرماید بعد از آن، هرچه می‌کاشتند محصول‌شان جز میوۀ تلخ و درخت شوره‌گز و مقدار کمی سدر چیزی نبود «فَأَعْرَضُواْ فَأَرْسَلْنَا عَلَیهِمْ سَیْلَ الْعَرِمِ وَ بَدَّلْنَاهُم بجَنَّتَیهِمْ جَنَّتَینِ ذَوَاتَى‏ أُکُلٍ خَمْطٍ وَ أَثْلٍ وَ شىْءٍ مِّن سِدْرٍ قَلِیل‏» (سبأ،16). خدا برای چنین مجازاتی یک دلیل ذکر می‌کند و می‌فرماید: «ذَلِکَ جَزَیْنَاهُم بِمَا کَفَرُواْ وَ هَلْ نُجَازِى إِلَّا الْکَفُور» (سبأ،17)، آیا ما جز آدم ناسپاس، کسی دیگر را مجازات می‌کنیم؟ ما فقط ناسپاس‌ها را این‌طور مجازات می‌کنیم.

بعضی‌ها با اینکه ظالم هستند اما ظاهراً سالم و سرحالند و کلّی هم زندگی می‌کنند. بعضی‌ها کافر هستند-به این معنا که به خدا عقیده ندارند- اما سالم و سرحال زندگی می‌کنند، اما خداوند در این آیه می‌فرماید: ما آدمِ ناسپاس را مجازات می‌کنیم، باغ آنها را خراب کردیم و دیگر هم آن باغ را به آنها ندادیم. «هَلْ نُجازِی إِلَّا الْکَفُورَ»، آیا ما جز آدم ناسپاس را مجازات می‌کنیم؟ خدا خیلی از ناسپاسی بدش می‌آید. آن وقت فرهنگ زبانیِ‌ ما ناسپاسی‌ است. اگر شما اخبار بیگانگان، حرف‌های بیگانگان، صفحات بیگانگان و دشمنان‌تان را و حرف‌های شیطان را که در دل‌تان وسوسه می‌کند گوش بدهید، قطعاً آدم ناسپاسی می‌شوید، چون آدم خیلی تحت تأثیر آنها قرار می‌گیرد. خداوند در قرآن کریم فرمود: ابلیس از چهار طرف انسان را محاصره می‌کند تا شکر نکند و به یک موجود منفی تبدیل بشود «ثُمَّ لَآتِیَنَّهُمْ مِنْ بَیْنِ أَیْدیهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَیْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَکْثَرَهُمْ شاکِرینَ» (اعراف،17). هر موقع منفی شدی بگو لعنت بر شیطان.

یکی از جاهایی که امام در سخنرانی‌هایش به‌هم می‌ریخت و این اقیانوس آرام، متلاطم می‌شد، جایی بود که می‌خواست تذکر بدهد و می‌فرمود چرا این انقلاب را ناشکری می‌کنید؟ بعضی از آن موارد خطاب به مذهبی‌ها بود. شما می‌بینید که مقام معظم رهبری هم با چه مهربانی‌ و با چه سعۀ صدری صحبت‌های دیگران را در جلسات دانشجوها، اساتید، طلبه‌ها و صنوف مختلف گوش می‌کنند. من دیده‌ام که ایشان غلط‌ترین حرف‌ها را هم با سعۀ صدر گوش می‌کنند. اما یکی از جاهایی که ایشان در صحبت‌هایش به‌هم می‌ریزد و تحملش کم می‌شود و حتی وسط صحبت طرف، تذکر می‌دهد، آنجایی است که کسی ناامیدانه حرف می‌زند. و مثلاً می‌گوید که «ما از اصلاح این امور، ناامید هستیم و...» چون ناامیدی کار ابلیس است! رهبر انقلاب حتی انتقاد غلط را تحمل می‌کند ولی ابلیس را تحمل نمی‌کند. 

بعضی از سیاسیون و رسانه‌ها، کارشان این است که با سیاه‌نمایی، ملت را ناامید کنند

این نکته خیلی مهم است. خداوند حساب و کتاب‌های عجیب و غریبی دارد که این درس‌های اخلاق رایج ما با این حساب و کتاب‌های خداوند هم‌خوانی ندارد. مثلاً در معراج، رسول‌خدا(ص) از دیدن تعداد خانم‌هایی که در دوزخ هستند تعجب کردند. پرسیدند آیا اینها همه کافرند؟ جبرئیل گفت نه، اینها کافر نیستند بلکه خیلی‌ از آنها مؤمن هستند. فرمود پس چرا در دوزخ هستند؟ گفت برای اینکه وقتی عصبانی شدند یک کلمۀ منفی به شوهرشان گفتند. آن کلمه چیست؟ مثلاً وقتی شوهرش خطایی کرده، مشکلی پیش آورده، اذیت کرده یا... به شوهرش گفته «من از تو هیچ خیری ندیدم!» (وَلَکِنَّهُنَّ یَکْفُرْنَ النِّعْمَةَ فَقُلْتُ کَیْفَ ذَلِکَ یَا حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ فَقَالَ لَوْ أَحْسَنَ إِلَیْهَا زَوْجُهَا الدَّهْرَ کُلَّهُ [لَمْ یُبْدِ إِلَیْهَا] سَیِّئَةً قَالَتْ مَا رَأَیْتُ مِنْهُ خَیْراً قَط؛ مستدرک‌الوسایل/14/243) یعنی اینها چون این مشکل را دارند الآن در جهنم هستند. آیا واقعاً هیچ خیری ندیدی؟! چرا با گفتن یک کلمۀ منفی، یک‌دفعه‌ای زیرآب همه‌چیز را زدی! زبانت را نگه دار!  مگر چه می‌شود آدم یک جملۀ منفی گفته باشد؟! گاهی یک جملۀ منفی را پای حساب ناشکری می‌گذارند. قرآن هم فرمود: «هَلْ نُجازی إِلاَّ الْکَفُور» (سبأ/17)

اگر رسانه‌هایی مثل بی‌بی‌سی و صدای آمریکا را ببینید متوجه می‌شوید که اینها اصلاً می‌خواهند تو را ناسپاس بار بیاورند. بعضی از سیاسیون هستند که وجودشان سیاهی و تباهی است؛ چون کارشان این است که ملت را ناامید کنند، دائم حرف منفی می‌زنند و می‌گویند «نمی‌شود، نمی‌توانیم، شدنی نیست و...» دشمن کاری کرده است که اگر کسی بخواهد در یک سخنرانی، از خوبی‌های انقلاب و وضعیت خوب‌مان دفاع بکند، می‌ترسد جوّ عمومی شروع به اعتراض بکند که «چرا مشکلات را نمی‌گویی؟!» خُب اگر مشکلات هست، در کنارش خوبی‌هایی هم داریم. ما چیزهایی داریم که ملت‌های دیگر حسرتَش را می‌خورند. ان‌شاءالله ما در جهاد تبیین بتوانیم باجرأت، با آهنگ و نما و موسیقی حماسی، از خوبی‌های‌مان، از چیزهایی که داریم و هیچ ملتی در دنیا ندارد، حرف بزنیم و این فرهنگ بین‌مان رایج بشود.

اینکه به‌خاطر نعمت «محبت اهل‌بیت(ع)» شاکر باشیم، خیلی مهم است

ان‌شاءالله ملت ما جزو سپاسگزاران باشند، روحیۀ شاکرانه داشتن، خیلی اهمیت دارد. در روضۀ اباعبدالله الحسین(ع) هم که ذکر مصیبت است، سینه می‌زنیم و گریه می‌کنیم-در آخر زیارت عاشورا- یک سجدۀ شکر به ‌جا می‌آوریم و می‌گوییم «اَللَّهُمَّ لَکَ الْحَمْدُ حَمْدَ الشَّاکِرینَ لَکَ عَلی مُصابِهِمْ؛ اَلْحَمْدُ للَّهِ عَلی عَظیمِ رَزِیَّتی...».

یک کسی پیش امام صادق(ع) آمد و گفت: من این‌قدر شما را دوست دارم که اگر همۀ دنیا را به من بدهند من محبت‌تان را نمی‌دهم. آقا غضبناک شد! گفت این چه حرفی بود زدی؟! گفت: آقا جان، من که دارم مثبت حرف می‌زنم، می‌گویم اگر همۀ دنیا را بدهند محبت شما را نمی‌دهم! حضرت فرمود: چرا محبت ما را با دنیا مقایسه کردی؟! تو کم گفتی، لذا این شکر نیست. (وَ قَالَ لَهُ یُونُسُ لَوِلَائِی لَکُمْ وَ مَا عَرَّفَنِیَ اللَّهُ مِنْ حَقِّکُمْ أَحَبُّ إِلَیَّ مِنَ الدُّنْیَا بِحَذَافِیرِهَا قَالَ یُونُسُ فَتَبَیَّنْتُ الْغَضَبَ فِیهِ ثُمَّ قَالَ ع یَا یُونُسُ قِسْتَنَا بِغَیْرِ قِیَاسٍ مَا الدُّنْیَا وَ مَا فِیهَا هَلْ هِیَ إِلَّا سَدُّ فَوْرَةٍ أَوْ سَتْرُ عَوْرَةٍ وَ أَنْتَ لَکَ بِمَحَبَّتِنَا الْحَیَاةُ الدَّائِمَةُ ؛ تحف‌العقول/ص380) لابد این شخص باید می‌گفت: اگر بهشت را به ما بدهند، با محبت شما عوض نمی‌کنیم. چون بهشت خیلی عظمت دارد. ان‌شاءالله بفهمیم بهشت چیست و بعد این را بگوییم.

مسئلۀ شکر در ارتباط با نعمت «محبت اهل‌بیت(ع)» خیلی فوق‌العاده است. آفرین به مردم قم که می‌آیند اینجا به دختر امام موسی‌بن‌جعفر(ع) تواضع می‌کنند. این یعنی «ای ائمۀ معصومین(ع)، اگر ما محضر خودتان بودیم چه می‌کردیم...» این یک ثواب عجیب و غریب دارد. من نمی‌خواهم بگویم ثواب این زیارت بیشتر از زیارت‌های خودِ ائمۀ معصومین(ع) هست، ولی امام صادق(ع) فرمود ثواب زیارت حضرت معصومه(س) بهشت است «مَنْ زَارَهَا وَجَبَتْ لَهُ الْجَنَّة» (بحار الانوار/ج99/ص267) چون یک تواضع و سپاسگزاری ویژه‌ای در آن هست.  
 (الف3/ن2)

نظرات

خدایا شکرت به خاطر وجود چنین عالمی

الحمدالله رب العالمین 

ارسال نظر

لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دسترسی سریع سخنرانی ها تنها مسیر استاد پناهیان ادبستان استاد پناهیان درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام کلیپ تصویری استاد پناهیان کلیپ صوتی استاد پناهیان پرونده های ویژه حمایت مالی بیان معنوی پناهیان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیان ها راهکار راهبرد آینده نگری سخنرانی گفتگو خاطرات روضه ها مثال ها مناجات عبارات کوتاه اشعار استاد پناهیان قطعه ها یادداشت کتابخانه تالیفات مقالات سیر مطالعاتی معرفی کتاب مستندات محصولات اینفوگرافیک عکس کلیپ تصویری کلیپ صوتی موضوعی فهرست ها صوتی نوبت شما پرسش و پاسخ بیایید از تجربه... نظرات شما سخنان تاثیرگذار همکاری با ما جهت اطلاع تقویم برنامه ها اخبار مورد اشاره اخبار ما سوالات متداول اخبار پیامکی درباره ما درباره استاد ولایت و مهدویت تعلیم و تربیت اخلاق و معنویت هنر و رسانه فرهنگی سیاسی تحلیل تاریخ خانواده چندرسانه ای تصویری نقشه سایت بیان معنوی بپرسید... پاسخ دهید...