کلیپ تصویری | برای تبلیغ دین، قدرت لازم است!
شناسنامه:
- تولید: بیان معنوی
- زمان: 05:36
- منبع: مختصات زمان ما و آیندهای که تا ظهور در پیش داریم/ ج3
- دریافت با کیفیت (پایین(17گابایت) | (متوسط(26مگابایت) بالا(56مگابایت) | صوت)
متن:
همۀ آنهایی که کار فرهنگی میکنند بدون بحث از معادلۀ قدرت، سرکارند. حالا شما بیا کار فرهنگی بکن، کار تربیتی، آموزش بده، آگاهی، آگاهی خیلی مهمه، اینها! بعد اینها جذب بشوند اصلاً با اخلاق خوب. ببین اصلاً ببین! چقدر میتوانیم تأثیر بگذاریم بعد کمکم، بعد. نه آقا! این حرفها چیه داری میزنی؟! تو اصلاً مثل اینکه تو باغ نیستی!
پیامبر(ص) ابتدا مسجد ساخت یا سیاست را در دست گرفت؟ میتوان بدون درنظر گرفتن معادلۀ قدرت، از دین حرف زد؟
برای تبلیغ دین، قدرت لازم است.
قدرتها تعیینکنندهترین عامل هستند برای وضعیت زمان. چرا؟ چون همۀ عوامل زمان را بهکار میگیرند. یکی از این جهت که خود انسانها قدرت را دست کسی ببینند، او را منطقی تلقی میکنند، یا مرعوبش میشوند، یا متأثر از بازیهای او میشوند. و شبیه آن چیزی میشوند که او طراحی کرده آنن بالا. «النّاس بِأُمرائهِم أَشبَهُ مِنهُم بِآبائهِم»؛ مردم به قدرتهای سیاسی شبیهتر از باباهایشان هستند. بابا و مامان، آقا چقدر روی ما تأثیر دارند؟ دیگر ژن است دیگر منتقل شده. فرهنگ اجتماعی کمتر از بابا و مامان تأثیر داره. مردم به أمراء خودشون شبیهترند؛ نه قیافهشان شبیه میشود! اصلاً آنها نمیگذارند فرهنگ و تربیت برای تو باقی بماند! «النّاسُ بزَمانِهِم أشبَهُ مِنهُم بِآبائِهِم»؛ مردم به زمان خودشان شبیهتر از این هستند که به باباهایشان بخواهند شبیه باشند. یعنی زمانه آنقدری که ما را تربیت میکند بابا و ننه نمیتوانند ما را تربیت بکنند. حالا کار تربیتی مقدم است یا کار سیاسی؟ خب معلوم است کار سیاسی. همۀ آنهایی که کار فرهنگی میکنند بدون بحث از معادلۀ قدرت سرکارند. باید اول حساب قدرت را برسیم.
پیغمبر اکرم وقتی که میخواستند بروند مدینه، اول رفتند مسجد ساختند کار تربیتی کردند؟ رسول خدا قرارداد بستند با مردم مدینه که آقا خودتان را حاضرید فدای من بکنید یا نه؟ فدای شخص پیغمبر. چرا شخص پیغمبر؟ یا رسول الله الآن ما این را بگوییم اینجا الآن خیلی یککمی ضایع میشود! شما حداقل میگفتی: «پیمان میبندم شما عبد خدا باشید، معرفت به خدا پیدا کنید، اخلاقتان درست بشود، نماز بخوانید، به یکدیگر ظلم نکنید.» نخیر، الان باید پیغمبر تقویت بشود. تا سال دهم هجری که پیغمبر تثبیت نشده بود وضعش واجب بود هر کسی مسلمان میشود برود مدینه، و إلا اسلامش قبول نبود.، ولو زن و بچه و کارش را ول بکند؛ بعد هر کسی هم که میآمد مدینه حق نداشت از مدینه برود بیرون! بعد مردم آمدند گفتند آقا ما از مدینه نرویم بیرون الان این خیابانها همچین دقیق نیست، ما دقیقاً از کجا برویم نرویم بیرون؟ پیامبر مرز مدینه را مشخص کرد. شوخی نبود مدینه شد 9 سال پادگان. چرا؟ چون پیغمبر میخواهد دینش را برقرار کند. مگر بدون قدرت میشود؟ بدون قدرت که نمیشود دین برقرار کرد. زمانه را تغییر داد.
بعد از اینکه پیمان بستند که درواقع پیمان برای قدرت پیامبر بود، که او وسیله بشود برای هدایت انسانها و برقراری دین، بعدش فرمودند که خب آقا قبول است ما میآئیم مدینه. فرمودند خوب رؤسای مدینه را الان تعیین کنیم. آقا! یا رسول الله هنوز که همه مسلمان نشدند! حالا شما بیا کار فرهنگی بکن، کار تربیتی، آموزش بده، آگاهی، آگاهی خیلی مهم است اینها! بعد اینها جذب بشوند اصلاً با اخلاق خوب ببین! چقدر میتوانیم تأثیر بگذاریم بعد کمکم اینها. بعد. نه آقا! این حرفها چیه داری میزنی؟! مدینه چند قسمت است؟ دوازده قسمت است، تقریباً پارچههای آبادی که کنار همدیگر هستند آنجوری مثل الآن که شهر نبود. فرمود خوب دوازده تا رئیس تعیین کنیم برای مدینه، از بین خود شما. شما تعیین میکنید یا من بگویم؟
آقا، یا رسول الله شما الآن دارید شهردار، فرماندار، چی داری تعیین میکنی؟! نکند میخواهی آها! مبلغ اسلام تعیین کنی! آها! مبلغ که برود آنجا کار فرهنگی. نخیر آقا من می خواهم ادارۀ شهر میخواهم انجام بدهم!
البته شما فکر نکنید ما طلبهها خیلی شبیه پیغمبر هستیم ها! ما مثلاً من شهر میروم نه به فرماندار کار دارم، نه به شهردار کار دارم. سرم را میاندازم پایین میآیم مسجد، یک صحبتی میکنم میآیم، یه روضهای میخوانم می آیم. اصلاً کاری ندارم! او رسول خدا بود که اول باید! کی رئیس است آنجا؟ اول باید قدرت، بعد مسجد! کار دست کیست؟ نمیگذارند! آقا قدرتها نمیگذارند! «ألناسُ بِأُمَرائِهِم أَشبَهُ مِنهُم بَآبائِهم»؛ مردم به قدرتهای سیاسی شبیهتر از باباهایشان هستند. نه قیافهشان شبیه میشود؛ اصلاً آنها نمیگذارند فرهنگ و تربیت برای تو باقی بماند!
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید