مسیر نجف به کربلا؛ عمود۲۸۵ موکب امامرضا(ع)- ۱۴۰۱/۰۶/۱۴-ج۱
در پیادهروی اربعین حواستان باشد که دارید عبادت میکنید/ اولین عبادتی که دل انسان راحت برایش تنگ میشود زیارت امامحسین(ع)
شناسنامه:
- زمان: ۱۴۰۱/۰۶/۱۴
- مکان: موکب امام رضا(ع) - عمود ۲۸۵
- مناسبت: اربعین ۱۴۰۱
- صوت: اینجا
در همۀ ادیان برنامههایی به عنوان عبادت هست که با رفتاری که برای رفع نیازهای روزمره است فرق دارد
یکی از برنامههای دینی ما که در همۀ ادیان دیگر هم دیده میشود، عبادت است. عبادت غیر از خوببودن است؛ عبادت غیر از داشتن اخلاق خوب، اعتقادات خوب و معرفت است. عبادت یعنی حالا که ما خدا را میشناسیم، زمانی را برای قرار گرفتن در پیشگاه خدا اختصاص بدهیم و به طریق و شرایطی مثل وضو و قبله که برایمان توضیح میدهند، رفتارهای خاصی را مثل رکوع و سجده انجام بدهیم و اذکار خاصی را بگوییم و آداب خاصی را رعایت کنیم مثل اینکه با کسی حرف نزنیم، نگاه و صورتمان را از قبله برنگردانیم.
عبادت رفتاری غیر از رفتارهای عادی روزمرۀ انسان است. وقتی به رفتارهای عادی روزمرۀ خودمان دقت میکنیم متوجه میشویم بعضی از آنها برای رفع نیازهای اساسیمان است، مثل خوردن غذا و خوابیدن و نوشیدن آب، بعضی از کارها هم مقدمات رفع نیاز است، مثل کار کردن، پول درآوردن، آرد کردن گندم، خمیر کردن آرد و پختن نان. ما این کارها را بین خودمان تقسیم میکنیم. بخشی از کارهایمان برای دفاع از خودمان است، برای دفاع در مقابل طبیعت خانه میسازیم، برای دفاع در مقابل دشمنانمان مرزبانی و کارهای امنیتی میکنیم و ارتش و نیروهای نظامی درست میکنیم. بهخاطر مقدمهسازی برای شغلهایی که در دنیای جدید هست تحصیل علم میکنیم، چون شغلها نسبت به قبل خیلی پیچیدهتر شدند. برخی از رفتارهایمان هم شامل ارتباطات اجتماعی و ارتباطات خانوادگی است. در همۀ اینها باید آدمهای خوبی باشیم، ظلم نکنیم، دقیق عمل بکنیم.
خیلی از کسانی که با عزاداریهای شما ارتباط برقرار نمیکنند بهخاطر این است که با حج آشنا نیستند
همه اینها بهجای خودش محفوظ، اما جدای از همۀ این رفتارها باید لحظاتی بنشینیم و بهصورت مستقیم با خدا حرف بزنیم. نوع حرفهایی که میزنیم به نوع عبادتمان بستگی دارد. گاهی با خواندن دعا چیزهایی را از او درخواست میکنیم. گاهی با قرائت قرآن کلمات او را میخوانیم. گاهی به حج میرویم، مُحرِم میشویم و در یک مکان شریف به طواف میپردازیم، سعی بین صفا و مروه میکنیم. عبادت حج خیلی جذاب، دلچسب، شیرین، عمیق و جالب است. ولی متأسفانه در جامعۀ ما جز کسانی که به حج میروند، بقیۀ مردم زیاد با حج آشنایی ندارد. درحالیکه حج یک نمایشگاه بسیار عالی معنوی است، ما باید حج را در خانهها و مدارسمان بیاوریم، آموزش ببینیم و فلسفهاش را بدانیم، حتی اگر بنا نباشد حج برویم، خیلی خوب است آموزش حج را ببینیم. چون حج خیلی حرفها دارد با آدم بزند. خیلی از کسانی که با عزاداریهای شما ارتباط برقرار نمیکنند بهخاطر این است که با حج آشنا نیستند. چرا بعضیها با اربعین، با این پیادهروی و با این زیارت بیست میلیونی ارتباط برقرار نمیکنند؟ چون حج بهصورت گسترده آموزش داده نشده است. درست است ما نمیخواهیم به حج برویم ولی باید این پدیده را بشناسیم. شناختن این پدیده بهجای خودش خیلی جذاب است.
حج به حرمت زیارت خانۀ خدا آداب زیادی دارد و خیلی سختگیری دارد
ما در این سفر بههمریختگی داریم، زیاد همهچیزمان مرتب نیست. در چنین سفر زیبا و دلچسبی شبیه کاروانسرا دورهمدیگر جمع شدیم. وقتی جوانهای ما با حج آشنا بشوند، میبینند مردم مُحرِم شدند تا بیایند خانۀ کعبه را زیارت کنند، لباس معمولی را از تن در آوردند، همه یک لباس مشترک پوشیدند، این کار به نوعی دست برداشتن و دلبریدن از دنیا است. حج خیلی سختگیری دارد مثلاً نباید به آینه نگاه کنید، نباید یک موی خودتان را بکَنید، اگر طوری خودتان را بخارانید که از بدن خون بیاید، مجازات دارد، در حج بعضی روابط عادی زندگی را باید کنار بگذارید، اگر برخی آداب را رعایت نکنید باید قربانی بدهید. بعضی حرفها را نباید بزنید. خلاصه حج به حرمت زیارت خانۀ خدا آداب زیادی دارد. هرکسی به خانۀ خدا میآید باید این آداب را بداند و رعایت کند. زیارت توریستی برای خانۀ خدا نداریم.
یک مادر برای طفل تشنهاش بین صفا و مروه رفت و آمد، تا قیامت همه باید این برنامه را داشته باشند
بعد از اینکه این زیارت انجام میگیرد، میگویند شما هنوز نباید از احرام بیرون بیایید، باید سعی بین صفا و مروه بکنید. سعی صفا و مروه هم جزء نماز باعظمت حج است - البته من اسمش را نماز میگذارم- یعنی طواف و نماز در مقام ابراهیم(ع) را جزء نماز حج بدان؛ احرام را مثل وضو که برای هر نماز میگیری جزء نماز حج بدان؛ بعد باید بیایید سعی بین صفا و مروه بکنید. مردم میپرسند سعی صفا و مروه چیست؟ خانۀ کعبه قبلهگاه و عبادتگاه است، آنجا چیست که باید بین دوتا کوه برویم و بیاییم؟ چرا من باید هفت مرتبه اینجا بروم؟ میگویند یک مادر برای طفل شیرخوارهاش که تشنه بوده هفت مرتبه بین صفا و مروه رفت و آمد، حالا هرکس خانۀ خدا را زیارت میکند با همان لباس احرام باید هفت مرتبه اینجا برود و بیاید. آیا بچه این مادر که در اینجا تشنه بود، بعد از تشنگی شهید شد؟ نه؛ زیر پای بچه چشمه هم باز شد و الآن هنوز این چشمه هست. عجب! پس خدایا! چیزی نشده که اینقدر از این مادر قدردانی میکنی که ما باید این سعی را جزء عبادت حجمان قرار بدهیم. خداوند متعال با زبان حال و مقام این وضعیت میفرماید یک مادر هفت مرتبه این مسیر را برای بچهاش رفته و آمده است.
اگر از خداوند متعال این سؤال را بکنید که خیلی از مادرها برای بچههایشان زحمت میکشند - اجرشان محفوظ - ولی آیا برای همهشان عبادت تعریف میکنی که همه این عبادت را انجام بدهند؟ شاید خداوند در جواب این سؤال بفرماید این مادر به دستور من هجرت کرد؛ همین. نه جهاد است، نه درگیری است، نه شهادت است، آخر سر هم همهچیز ختم بهخیر شد ولی چون این مادر به دستور من هجرت کرد و سختی کشید، همه باید تا روز قیامت این برنامه را داشته باشند.
رنجی که رباب(س) در کربلا کشید بسیار بالاتر از رنجی است که هاجر(س) بین صفا و مروه کشید
میخواهیم ببینیم عبادت چیست تا به عبادت زیارت برسیم که یک عبادت فوقالعاده است. در کنار خانۀ کعبه یک عبادتگاه به نام کوه صفا و مروه درست میشود و باید فاصلۀ بین این دو کوه را هفت مرتبه بروی و بیایی. چرا؟ چون یک مادر اینجا به دستور خدا یک رنجی کشید. وقتی شما مردم را در راه کربلا بیاورید مردم توجیه هستند و توضیح چندانی نیاز نیست. اینجا راهی است که یک مادر به نام رباب(س) در این راه حرکت کرده است، آن هم در وضعیت اسارت و در وضعیتی که بچۀ او شهید شده بود و او فرزندش را از دست داده بود، رنج این وضعیت بسیار بالاتر از رنج سعی صفا و مروه است. سعی صفا و مروه نهایتاً بیست دقیقه طول کشید و بعد تمام شد. تازه آن مادر همه مسیر را هم ندوید، یک قسمت مسیر را با رنگ سبز علامت گذاشتند و میگویند فقط آقایان در این قسمت هروله کنند چون در اینجا هاجر صدای بچهاش را میشنید و میدوید. شما این دقتها را در عبادت حج میبینید، بعد به کربلا میآیید، اینجا مادری هست که هرچه بچهاش گفت من تشنهام، آخرسر با تیر جوابش را دادند.
خبر داشته باشید خداوند متعال به ما لطف کرده است، شما باید لباس اِحرام بپوشید و آن سعی بین صفا و مروه را انجام بدهید که مقررات سنگین و سختی دارد. اگر خدا میخواست در کربلا برای ما مناسک تعریف کند باید چهکار میکرد؟ باید تمام دوهزار کیلومتر راهی را که زینب(س) با حالت اسارت رفت و از این مسیر عبور کرد تا به شام رسید برای ما عبادت تعریف میکرد. مگر صفا و مروه چندمتر است؟ من نمیخواهم بگویم حکمت این زیارت تأسی به عبادت حج است. فقط اینجا شما یک الهام بگیرید. عبادت چیست؟ مدل عبادت را آنها از بالا تعیین میکنند؛ میگویند صبح به این شکل دو رکعت میخوانید، بعد یک رکوع میکنید، بعد دوتا سجده میکنید، بعد بلند میشوی و ... .
خدا به ابراهیم(ع) اجازه نداد قربانی بدهد؛ اما به حسین(ع) اجازه داد همۀ قربانیهایش را بدهد
من از مسئولین رسانه تقاضا میکنم لااقل ایام حج که میشود همه را با حج آشنا کنند. انیمیشنهایی برای حج ساخته بشود. مثلاً آنجا باید جریان قربانیشدن اسماعیل را نشان بدهیم، بگوییم میدانید چرا حجاج قربانی میکنند؟ یک پدری میخواست پسرش را قربانی کند؛ فقط میخواست! خدا گوسفندی فرستاد و فرمود نمیخواهد پسرت را قربانی کنی، پسرت را به خانه ببر. میگویند تا اسماعیل(ع) بلند شد، حضرت ابراهیم(ع) به او فرمود مادرت هلاک شد، پیش مادرت برو، او منتظرت است. بچهها این برنامه را میبینند، بعد پای روضۀ کربلای اباعبدالله الحسین(ع) میآیند و الهام میگیرند که خدا به حضرت ابراهیم(ع) اجازه نداد قربانی بدهد؛ فرمود همین که آماده هستی کافی است. اما به حسین(ع) اجازه داد همۀ قربانیهایش را بدهد.
شما باید مقام ابراهیم(ع) را در آنجا گرامی بدارید. آنوقت پسر کوچک شما از شما میپرسد حج اینطوری است؛ آیا وقتی به کربلا میروی مُحرِم نمیشوی؟ چقدر باید قربانی بدهی؟ آنجا یک گوسفند قربانی داد شما هم باید یک گوسفند قربانی بدهی. وقتی در تلویزیون دارند حج را معرفی میکنند شما برای بچهتان توضیح بدهید که در اینجا حسین(ع) از خدا خواست خدایا! زائرهای من را راحت بگذار؛ مُحرِم نشوند، قربانی ندهند، بچههایشان کتک نخورند، خانوادههایشان در این راه گرسنه نشوند. شما به هر حرمی بروید خیلی تأکید شده است غسل زیارت بکنید. فقط برای حرم اباعبدالله الحسین(ع) میفرماید همانطوری با گرد و غبار راه بیایید، مُحرِم که نشوی هیچ، با همان لباس و با همان وضع، به زیارت بیایید.
عبادت شکلهای گوناگونی دارد، زیارت و ذکر اولیاء خدا هم عبادت است
ما میخواهیم شروع به توضیح عبادت زیارت کنیم. عبادت پیادهروی برای زیارت را از کجا باید شروع کنیم؟ از حج. الگوی ما آنجاست. نماز ذکر خداست. امام صادق(ع) فرمود: «إِنَّ ذِکْرَنَا مِنْ ذِکْرِ اللَّهِ إِنَّا إِذَا ذُکِرْنَا ذُکِرَ اللَّه»(کافی/ج2/ص186) ذکر ما بخشی از ذکر خداست، وقتی ما یاد بشویم خدوند یاد شده است. رسولخدا(ص) فرمود: «ذِکْرُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَادَةٌ وَ ذِکْرِی عِبَادَةٌ وَ ذِکْرُ عَلِیٍّ عِبَادَةٌ وَ ذِکْرُ الْأَئِمَّةِ مِنْ وُلْدِهِ عِبَادَةٌ»(اختصاص، شیخ مفید/ص224) ذکر خدا عبادت است، ذکر من عبادت است، ذکر علیبنابیطالب(ع) عبادت است و ذکر امامان دیگر از فرزندان او عبادت است. خیلیها نمیدانند وقتی «حسین ... حسین» میگویند دارند مثل صلوات و تکبیر ذکر میگویند. هر ذکری ثواب خاصّ خودش را دارد، ما نمیخواهیم مقایسه بکنیم. ولی «حسین ... حسین» گفتن عبادت است. ذکر هم یکی از انواع عبادت است. عبادتها شکلهای مختلفی دارد. یک مدلش حج است، یک مدلش نماز است، یک مدلش روزه است. ذکر زبانی هم یک عبادت است. در این عبادتها شما یک کاری خارج از روال طبیعی زندگی و خارج از فعالیتهایی که برای رفع نیازهای عادی هست انجام میدهید. یکی از این عبادتها هم زیارت است. یکی از این عبادتها هم ذکر اولیاء خداست. یک نکتۀ دیگر این است که انسان باید با عبادت یک ارتباط عمیق برقرار کند. این مشکل ماست که باید یک کمی در موردش صحبت کنیم.
هیچ عبادتی پرثوابتر و بافضیلتتر از پیادهروی نیست
یکی از عبادتها پیادهروی است. امام صادق(ع) میفرماید: «مَا عُبِدَ اللَّهُ بِشَیْءٍ أَشَدَّ مِنَ الْمَشْیِ وَ لَا أَفْضَل»(استبصار، شیخ طوسی/ج2/ص141) هیچ عبادتی پرثوابتر و بافضیلتتر از پیادهروی نیست. خودِ پیادهروی یک مدل عبادت است. حالا که دانستید به بقیه هم بگویید پیادهروی عبادت است. در ارتباط با پیادهروی برای عبادت روایات زیادی وجود دارد. پیادهروی در خودِ حج یک برنامه است مثل پیادهروی طواف خانۀ کعبه و پیادهروی در سعی بین صفا و مروه - البته آنها را میشود پیاده هم نرفت- در حجّ واجب بعد از اینکه شما این پیادهروی را انجام دادید، پیاده به صحرای عرفات میروید. البته با وسیله هم میشود رفت. بعد از آنجا به مشعر و مِنا میروید. بعد روزی یکمرتبه میروید مراسم سنگ زدن را انجام میدهید و میآیید. همهاش پیادهروی است. عبادت حج پر از پیادهروی است.
طواف خانۀ کعبه برخلاف نماز زیاد ذکر ندارد، فقط باید پیاده بروی. از یک نقطه شروع میکنید و باید هفت شوط کعبه را طواف کنید. خوب است حتی همۀ بچههای ما این را بدانند. اولیاء خدا برای خودِ حج از مدینه تا مکه پیاده میرفتند که تقریباً سه برابر این مسیری است که شما از نجف به کربلا میروید. امام حسن مجتبی(ع) و اباعبدالله الحسین(ع) بیست مرتبه پیاده به حج رفتند، این دو امام بزرگوار بعد از شهادت امیرالمؤمنین(ع) هرسال پیاده به حج میرفتند در حالی که مرکب امام حسین(ع) پشتسرش بود. امام زین العابدین(ع) سی سال پیاده به حج رفتند.
آخرالزمان است. خداوند درهای بهشت را باز کرده است؛ خودِ خدا که این عالم را با این نظم آفریده نظم عالم را بههم ریخته است. خدا به سادگی توفیق عبادت به هر کسی نمیدهد. ببین خدا چهکار کرده است؟! تو داری در پیادهروی چهکار میکنی؟ بگو حسین(ع) جان! مثل خودت که مرکب را پشتسر میانداختی و پیاده به خانۀ خدا میرفتی، من میخواهم پیاده به خانۀ تو بیایم.
چه کسی دلهای شما را برای پیادهروی بسیار پرثواب اربعین تکان داده است؟ امامزمان(عج)
پیادهروی برای زیارت هم عبادت است. پیادهروی برای زیارت اباعبدالله الحسین(ع) چهطوری است؟ چند تا روایت در این زمینه هست، شما که انشاءالله در مسیر هستید نورانیت آن روایتهایی که نشنیدید به دلهایتان جاری شده است. باید عبادت را از بالا تعیین کنند. آیا پیادهروی برای زیارت را بهعنوان عبادت تعیین کردند؟ دوتا روایت دربارۀ عبادت پیادهروی برای شما بخوانم. امام صادق(ع) میفرماید: «زُرِ الْحُسَیْنَ وَ لَا تَدَعْهُ قَالَ قُلْتُ مَا لِمَنْ أَتَاهُ مِنَ الثَّوَابِ قَالَ مَنْ أَتَاهُ مَاشِیاً کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ خُطْوَة حَسَنَةً وَ مَحَى عَنْهُ سَیِّئَةً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَة»(کامل الزیارات، ابن قولویه/ص133) کتاب شریف کامل الزیارات کتاب بسیار معتبری است. در این روایت امام(ع) میفرماید حسین(ع) را زیارت کن و این زیارت را رها نکن. دقت کنید بحث درباره زیارت است و نه پیادهروی؛ راوی میپرسد: کسی که به زیارت امام حسین(ع) میرود چه ثوابی دارد؟ نکته این است که امام صادق(ع) میفرماید«مَن أتاهُ ماشیاً»، یعنی درباره پیاده رفتن به حرم اباعبدالله الحسین(ع) سخن میگوید در حالی که راوی نخواسته بود که من پیاده بروم یا نروم. اینجا امام صادق(ع) دارد تبلیغ میکند آیا نمیخواهی پیاده بروی؟!
شما که امام صادق(ع) را ندیدید پس چه کسی دلهای شما را برای این پیادهروی تکان داده است؟ اعتقاد من این است که دلهای شما را امامزمان(عج) هدایت کرده است و الّا کار خیلی پرثواب را هر کسی نمیتواند انجام بدهد چون خیلی لیاقت میخواهد. شما لیاقت داشتید که آمدید. آدم برای یک کاری که خیلی ثواب دارد باید چلّه بگیرد، عبادتها کند و ریاضتها بکشد، آدمهای خوب این کار را میکنند ولی دلها همینطوری عاشق پیادهروی اربعین است. یک اتفاقی در عالم افتاده است، ما که کاری نکردیم. امام صادق(ع) میفرماید «مَن أتاهُ ماشیاً ... »، کسی که پیاده به زیارت امام حسین(ع) برود خداوند برای هر قدم یک ثواب به او میدهد و یک گناه از او پاک میکند و با هر قدم خداوند متعال یک درجه او را بالا میبرد. حالا شما قدمهایت را بشمار ببین چندتا قدم برمیداری. خیلیها قدمهایی که برمیدارند خیلی بیشتر از آمار گناههایی است که دارند و در عمرشان هم نمیتوانند اینقدر ثواب جمع کنند. حواستان باشد دارید عبادت میکنید! بعضی وقتها که به زیارت یا به هیئت میرویم حواسمان نیست داریم عبادت میکنیم. لذا سعی کنید حتی المقدور با وضو باشید. معلوم است که عبادت با وضو بهتر است.
کسی که در آب فرات غسل کند و پیاده به سمت قبر امام حسین(ع) برود، هر قدمش ثواب یک حجّ مقبول دارد
من نمیدانم سطح راویی روایت بالا چقدر بود که امام صادق(ع) در این حد لازم دانستند برای او مطلب را بیان بفرمایند. اما در کتاب تهذیب الاحکام که یک کتاب بسیار وزین از شیخ طوسی است این روایت از امام صادق(ع) بیان شده است که فرمود: «مَنِ اغْتَسَلَ فِی الْفُرَاتِ ثُمَّ مَشَى إِلَى قَبْرِ الْحُسَیْنِ ع کَانَ لَهُ بِکُلِّ قَدَمٍ یَرْفَعُهَا وَ یَضَعُهَا حَجَّةٌ مُتَقَبَّلَةٌ بِمَنَاسِکِهَا»(تهذیب الاحکام، شیخ طوسی/ج6/ص53) یکی از مستحاب زیارت اباعبدالله الحسین(ع) غسل در آب فرات است، چهبسا نزدیک قبر حضرت هم باشد. کسی که در آب فرات غسل کند سپس پیاده به سمت قبر اباعبدالله الحسین(ع) راه بیفتد بابت هر قدمی که برمیدارد و میگذارد، یک حجّ با مناسک قبولشده به او میدهند.
من نمیدانم چطوری باید قدمهای بعدی را بردارید؟ من از صداوسیما تقاضا دارم حج را جا برای مردم بیندازند که ما در اربعین بتوانیم این روایتها را بخوانیم. مگر حج ساده است؟ موسم حج رسانهها میتوانند همه را به حج ببرند. آموزش و پرورش حتماً حج را به همه نوجوانان را با حج آشنا کنند تا ما بتوانیم این روایتها را بخوانیم. اینها جدای از ماجرای خودِ زیارت اباعبدالله الحسین(ع) است. یک نفر پیش امام صادق(ع) آمد و گفت من تا حالا نوزده سفر حج رفتم. دوست داشت عدد را گرد کند. گفت دعا کنید من یک حج دیگر هم بروم تا تعداد حجهای من بیست تا بشود. حضرت فرمود من دعا میکنم، انشاءالله بیستمین حَجّ خودت را هم بروی، بلکه خدا ثواب یک زیارت اباعبدالله الحسین(ع) را به تو بدهد؛ یعنی با بیست حج توانسته باشی به اندازۀ یک زیارت امام حسین(ع) ثواب جمع کنی. خودِ زیارت به کنار، این یک عبادت است ما داریم انجام میدهیم.
لذتهای دنیوی در وجود انسان فعال و بالفعل هستند اما لذت عبادت بالفعل نیست
فلسفۀ عبادت چیست؟ آدم باید بتواند از عبادت لذت ببرد، منتها در ابتدا لذت عبادت به سادگی چشیده نمیشود. چون عبادت با نیازهای روزمرۀ ما بیربط است، مثل غذاخوردن نیست. معده میگوید من گرسنهام، اذیت میشود، غذا میخوری کیف میکنی، از مزهاش، از پرشدن معده، آرام میگیری. اگر زیاد نخوری این کِیف بیشتر هم خواهد بود. ولی احساس نیاز به عبادت در انسان ابتدا بیدار نیست. لذا معمولاً آدم با ولع سراغ عبادت نمیرود. بعد از اینکه انسان عبادت را انجام داد، مثل گرسنهای که غذا بخورد کیف نمیکند. ولی عبادت لذت دارد. لذتش بیشتر از لذتهای عادی است. لذتهای دنیوی در وجود انسان فعال و بالفعل هستند اما لذت عبادت بالفعل نیست مخصوصاً عبادتهایی که ثواب عمیق و بیشتری دارند طوری طراحی شدند که آدم نمیتواند به سادگی از آنها لذت ببرد. نماز عبادت بسیار پرثوابی است ولی اینقدر هر روز تکراری در کنار همدیگر قرار داده شده که خیلیها اصلاً از دست نماز خسته هستند؛ با خدا مشکلی ندارند، ولی از نماز بیزار هستند چون لذت نمیبرند.
انسان باید به بلوغ معنوی برسد تا دلش برای عبادت تنگ بشود و احساس نیاز به عبادت بکند
انسان باید به یک بلوغ برسد تا احساس نیاز به عبادت بکند. وقتی انسان به یک بلوغ برسد میگوید خدایا! میخواهم با تو مستقیم حرف بزنم. پدرها و مادرها نیاز دارند بچههایشان را ببینند. نوزاد نیاز دارد پیش پدر و مادرش باشد. این نیازها بالفعل است. خدایا! به حقّ اباعبدالله الحسین(ع) در این سفر کاری با دلهای ما بکن که احساس نیاز به عبادت در ما بیدار بشود، اگر نمازم دیر شد دلم بگیرد، وقتی اذان را شنیدم خوشحال بشوم. رسولخدا(ص) به بلال میفرمود: «أَرِحْنَا یَا بِلَال»(بحار الانوار/ج79/ص193) دلمان گرفته است، اذان بگو تا جانمان آسوده بشود. من به جای بحثکردن دعا کردم خدا شما را در همین سفر به بلوغ معنوی برساند تا بگویید نیاز دارم با او حرف بزنم. بین نماز هم بگویید دلم گرفته است یک کمی قرآن بخوانم. وقتی قرآن بخوانی دلت باز بشود. نیاز به عبادت سخت است در انسان بیدار بشود.
اولیاء خدا یعنی آدمهای حسابی خاک قدم عزاداران را به چشمشان میمالیدند. آیت الله العظمی بروجردی دنبال دستۀ عزا - نه پیادهروی نجف تا کربلا که خیلی باعظمتتر است- راه میافتاد و خاک کف پای عزادارها را روی چشمش میگذاشت که چشمش شفا پیدا کند. همه دوست داشتند دست ایشان را ببوسند، اما عاشورا قصه برعکس میشد. شما برای من دعا کنید، من هم برای شما دعا میکنم و آرزو میکنم در این سفر بلوغ معنوی حاصل بشود، دلت برای عبادت تنگ بشود.
اولین عبادتی که دل انسان راحت برایش تنگ میشود زیارت اباعبدالله الحسین(ع) است
میفرماید یکی از علائم مؤمن این است که دلش برای زیارت حسینِ فاطمه(ع) تنگ میشود. این نیاز فعال است. اولین عبادتی که دل انسان راحت برایش تنگ میشود زیارت اباعبدالله الحسین(ع) است. چرا؟! چون خیلی حسین(ع) زحمت ما را کشیده است. دیشب لب مرز جلوی وانت یک رانندۀ عراقی نشسته بودم، به زبان عربی به من گفت آیا از دیدن اینها لذت نمیبری؟ ببین چهطوری دارند میآیند، همه اینها دارند به سوی حسین(ع) میروند. به خدا دیدن شما برای ما آدمهای معمولی لذت دارد. وقتی آن روایت را برایت بگویم که مادرش فاطمۀ زهراء(س) از بالا زائرها را نگاه میکند و برایشان دعا میکند، چه میکنید!
مقدمه عبادت باعظمت زیارت اربعین را زینب کبری(س) و بچههای حسین(ع) برای ما انجام دادند
راستی تابستان است؛ آیا شما از گرما نترسیدید؟ چرا خودتان را اذیت میکنید؟ چرا این زنها و بچهها را آوردید؟ بعضی از شما بچههای کوچک دارید. میترسم از این راه زده بشوی، نکند اینطور بشود! چرا با اینهمه اشتیاق و اصرار آمدید؟ الآن که شما اینجا هستید بیش از ده روز تا اربعین مانده است. هنوز خیلی از موکبها باز نکردند و خدمت به زائرین را شروع نکردند، دل شما هوایی شده است. چرا؟ سؤال نمیکنی از خودت؟ شما چند سال روزه گرفتی؟ سالیانه، چقدر صدقه دادی؟ چقدر سحرها عبادت کردی؟ تا توفیق این زیارت باعظمت نصیبت شد! به خدا اکثرمان هیچ کار خاصی نکردیم. این عبادت باعظمت به عنوان مقدمه یک سیر و سلوکی میخواهد. ما مقدمه این عبادت باعظمت را فراهم نکردیم. همه سیر و سلوکش را زینب کبری(س) و بچههای حسین(ع) انجام دادند. آن شبهایی که بچههای حسین(ع) را از این راه میبردند و تازیانه میزدند.
روضه بخوانم تا آخرین این راه هرجا گریه کردی و هرجا کودکی دیدی این روضه به نظرت بیاید. دیگر گریه بس است، بیایید یک کمی برای حسین(ع) فریاد بزنیم. گریهکردن، فریاد زدن، ضجّه کشیدن و ... هرکدام ثواب جداگانه دارد. امام سجاد(ع) میفرماید هر کدام از ما در این راه گریه میکرد با چوب نیزه به سرش میزدند تا ساکتش بکنند «إِنْ دَمَعَتْ مِنْ أَحَدِنَا عَیْنٌ قُرِعَ رَأْسُهُ بِالرُّمْحِ»(اقبال الاعمال، سید بن طاووس/ج2/ص583). اگر یک نفر در این راه به شما بیاحترامی کرد! اگر یک نفر به بچههای شما بیاحترامی کرد! هر کدامتان گریه کنید همه با احترام میایستند به شما نگاه میکنند، تقدیر میکنند و التماس دعا میکنند. زینب(س) چه حرمتی برای شما در این راه خرید! میخواهید امتحان کنید. داری با خانمت میروی به خانم بگو که چند دقیقه همینجا کنار موکب روی خاک بنشین. عراقیها اجازه این کار را نمیدهند اصلاً ناراحت میشوند، به آنها بر میخورد، در موکبهایی که مخصوص خانمهاست خانمها میآیند میگویند خانم چرا اینجا نشستی؟! شما فقط بگویید آن وقتی که زینب(س) را در این مسیر خاکنشین کردند شما کجا بودید...
(الف3/ن2)
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید