تأثیر اعتکاف بر آموزش زندگیِ جمعی- ۱۴۰۱/۱۱/۱۳
در اعتکاف، فقط خدا را صدا نزنیم؛ همدیگر را هم ببینیم!/ اگر بنا بود در اعتکاف فقط به خدا توجه کنیم، در کنار هم جمع نمیشدیم
شناسنامه:
- زمان: ۱۴۰۱/۱۰/۱۳
- مکان: دانشگاه شیراز
- موضوع: تأثیر اعتکاف بر آموزش زندگیِ جمعی
- صوت: اینجا
در مقابل آسیبهای رسانههای جمعی یک ابزار مؤثر داریم بهنام «زندگی جمعی»
در مقابل شیوۀ ادارۀ افکار عمومی که امروز در جهان رایج شده است و در مقابل آسیبهای تبلیغات در فضای مجازی و اینترنت و ماهواره و رسانههایی که به آنها «رسانههای جمعی» گفته میشود، ما چه ابزار و امکاناتی داریم؟
جدای از اینکه ما هم باید از این رسانهها استفاده کنیم و ما هم به رسانۀ جمعی معتقد هستیم و اساساً قرآن و کلمات اولیاء خدا مثل خطب نهجالبلاغه، از همین جنس رسانههای جمعی هستند-که البته بهصورت مکتوب بوده ولی الآن تصویری و صوتی و انواع و اقسام دیگری هم اضافه شده است- اما در کنار این ابزار رسانههای جمعی که مدرن شده و تکامل پیدا کرده است و چهبسا اثرش هم بیشتر شده باشد، ما یک وسیلۀ مؤثر داریم که آن دیگر رسانۀ جمعی نیست بلکه «زندگی جمعی» است.
اگر افراد را در یک «زندگی جمعی» قرار بدهیم، تأثیرپذیری آنها از رسانههای جمعیِ اغواگر، به صفر میرسد
ما اگر افراد را در یک زندگی جمعی و در یک ارتباط جمعی قرار بدهیم، تأثیر پذیرفتن آنها از رسانههای جمعیِ اغواگر، به صفر میرسد. در مقابل رسانههای جمعی اغواگر، فقط انجام دادن کار رسانهای کافی نیست، بلکه این ابزار «زندگی جمعی» هم وجود دارد. رسول خدا(ص) حضور خودشان را برای جامعه کافی نمیدانستند، لذا مسجد را هم بنا کردند؛ برای تجمع مؤمنین، و برای ارتباط مؤمنین با یکدیگر. همین که مؤمنین در کنار هم بایستند و نماز بخوانند، کافی نمیدانستند، عقد اخوت هم قرار دادند.
برای اینکه این ارتباط جمعی بین مؤمنین تعمیق پیدا کند، برنامههایی مثل اعتکاف، باب میشود. اعتکاف، در واقع یک زندگی سهروزۀ جمعی است که ما در کنار همدیگر داریم. آدمها در کنار هم مینشینند، در کنار هم عبادت میکنند، نماز شب همدیگر را میبینند، با هم حرف میزنند، ایمان همدیگر را میبینند و از همدیگر تأثیر مثبت میپذیرند، این کار با سخنرانیِ یک نفر برای جمع، خیلی فرق دارد.
اعتکاف یعنی «مؤمنین، بیایید از همدیگر تأثیر بپذیریم»؛ این یک راهبرد مهم برای هدایت جامعه است
اینجا انگار جمع میخواهند بر روی همدیگر تأثیر بگذارند. اینطور نیست که یک فرد در خلوت خودش مناجات کند یا دعا و قرآن بخواند، اعتکاف یعنی «مؤمنین بیایید از همدیگر تأثیر بپذیریم» این یک روش است، این یک راهبرد بسیار مهم برای هدایت یک جامعه است.
بخشی از هدایت جامعه به عهدۀ رسول خدا(ص) نیست بلکه به عهدۀ خود مردم است؛ حتی رسول خدا(ص) جای بخش مردم را هم پُر نمیکند. «یَدْعُونَ إِلَى الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ» (آلعمران، 104) یک جلوۀ آن است. یک جلوۀ دیگرش این است که میفرماید مؤمنان با همدیگر این ارتباط را دارند: «وَالمُؤمِنونَ وَالمُؤمِناتُ بَعضُهُم أَولِیاءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَ یَنهَونَ عَنِ المُنکَرِ» (توبه، 71) امر به معروف و نهی از منکر، یک فعل فرد نسبت به برخی افراد در جامعه نیست، بلکه یک تعریف است از نوع زندگی جمعی، یعنی «مردم، بیایید ما خودمان برای همدیگر بازدارنده یا وادارنده باشیم»
در اعتکاف، کسی از جمع فرار نمیکند؛ این باید برای کل زندگی ما الگو بشود تا جمعگریزی نداشته باشیم
اعتکاف، چگونه باید تعریف بشود؟ بهعنوان قطعهای از کارکرد مسجد تعریف بشود که در این سالهای اخیر، در جامعۀ ما احیا شده است و آغازش هم از دانشگاه بوده و افتخارش به دانشجویان ما بر میگردد.
اگرچه اعتکاف اگر در نیمۀ شعبان یا ماه رمضان باشد، چهبسا فضیلتش بیشتر باشد، ولی در آن ایام، مردم مشغولیتهایی دارند، لذا اعتکاف رجبیه برجستهتر شده و همین مؤمنین به مسجد آمدند و در کنار همدیگر قرار گرفتند.
در اعتکاف، افراد از همدیگر خسته نمیشوند و زده نمیشوند، یک زندگی مسالمت آمیز است، کسی از جمع فرار نمیکند، این باید برای کل زندگی ما الگو قرار بگیرد. جمعگریزی نداشته باشیم، و بدانیم که میشود آدم در جمع باشد ولی آزار نبیند، خود مؤمنین در اعتکاف، این را به همدیگر آموزش میدهند.
در اعتکاف، فقط خدا را صدا نزنیم؛ همدیگر را هم ببینیم!/ اگر بنا بود در اعتکاف فقط به خدا توجه کنیم، در کنار هم جمع نمیشدیم
در اعتکاف، فقط خدا را صدا نزنیم؛ همدیگر را هم ببینیم! ما در اعتکاف فقط خدا را پیدا نمیکنیم، همدیگر را هم پیدا میکنیم. اگر بنا بود در اعتکاف فقط به خدا توجه کنیم، هیچوقت کنار هم جمع نمیشدیم، بلکه میگفتند: هر کسی برود یک گوشهای و یک غاری را برای خودش انتخاب کند، مهم این است که تنها باشد و بتواند با خدا مناجات کند. کمااینکه راهبهای نصرانی همین کار را انجام میدادند.
ما نقطۀ عزیمت بحثمان را دربارۀ اعتکاف، ارتباط جمع مؤمنین با یکدیگر قرار دادیم و از این زاویه به اعتکاف نگاه کردیم، اگر از این زاویه، زندگی جمعی و روابط جمعی، اساساً به مسجد نگاه کنیم، جامعۀ ما متحول خواهد شد. ما برای جبران کاستیهایی که در مسجد داریم، خیلی از کارهای دیگر را انجام میدهیم که پرآسیب و کمفایده هستند.
اگر قوۀ قضاییه پُرکار شد، یعنی زندگی جمعی رونق ندارد و مساجد کمکار هستند/ مسجد رفتنِ خیلیها، مثل سوارشدن به اتوبوس شرکت واحد است!
برای جبران کاستیِ ما در استفاده از مسجد، به قانونگذاریها روی آوردهایم، قانون غالباً برای زندگی جمعی نیست، بلکه برای زندگی فردی است. اگر بنا شد که ما بهصورت جمعی با هم زندگی کنیم و مشکلات خودمان را حل کنیم، نیاز به اینهمه قانون نداریم.
قوۀ قضاییۀ پررنگ، برای جایی است که زندگی جمعی در آنجا پررنگ نیست، اگر قوۀ قضاییه پرکار شد، بهخاطر این است که زندگی جمعی رونق ندارد و مساجد کمکار هستند؛ یعنی مساجد آن کارکرد لازم خودشان را هنوز پیدا نکردهاند.
حاضرشدن خیلیها در مسجد، مثل سوارشدن به اتوبوس شرکت واحد است! یعنی سوار میشوند و به مقصد میرسند و پایین میآیند ولی به بقیۀ کسانی که در اتوبوس هستند، هیچ کاری ندارند! بعضیها هم به مسجد میروند و به بقیۀ نمازگزاران هیچ کاری ندارند؛ اعتکاف میخواهد این را بشکند و بگوید: «حداقل شما سه روز با هم باشید!»
یک پیشنهاد ساده و مؤثر برای اعتکاف: در این سه روز پیش دوستان خود ننشینید!
یک پیشنهاد خیلی ساده و خیلی مؤثر برای افزایش بهرهگیری از اعتکاف، این است که به دوستان خودمان بگوییم: در سه روز اعتکاف، پیش دوستان خودتان ننشینید، بلکه پیش کسانی بنشینید که میخواهید با آنها دوست بشوید. اگر در این سه روز اعتکاف، دو نفر پیش هم بنشینند، حتی اگر کمترین حرف را با هم بزنند، ارتباطشان ماندگار خواهد بود.
شاید گاهی اوقات به برخی از دوستان مسجدی بگوییم: اعتکاف فرصت خوبی است برای اینکه بعضیها مسجدی بشوند، لذا شما خودتان به اعتکاف نروید... البته طبیعی است که دلتان نمیآید اصلاً نروید، لذا میتوانید جزو خادمان اعتکاف بشوید، از عشق خودتان بزنید، تا یک ظرفیتی ایجاد کنید برای کسانی که میخواهند با مسجد ارتباط برقرار کنند.
فرهنگ اعتکاف را که تحقق زندگی جمعی است در طول سال هم ادامه بدهیم
در بقیۀ اوقات سال هم باید اعتکاف را ادامه بدهیم؛ یعنی این زندگی جمعیای را که در اعتکاف پیدا میکنیم، ادامه بدهیم، در واقع زمان اعتکاف، زمان یارگیری است. بیایید اعتکاف را طوری برقرار کنیم که یک ستارۀ دنبالهدار باشد، فرهنگ اعتکاف را که تحقق آن زندگی جمعی مؤمنانه و «ولایتِ عرضی بین مؤمنان» هست را در طول سال ادامه بدهیم. با همان نقشهای که در طول سال میخواهیم ادامه بدهیم، اعتکاف را شروع کنیم.
اگر بخواهم اعتکاف را به چیزی تشبیه کنم، به «اربعین» تشبیه میکنم. همانطور که در روایات ما زیارت کربلا را اساساً به حج تشبیه میکنند، حج هم یک دورِ همی در کنار خانۀ خدا است. زیبایی و تأثیر عظیم اربعین و لذت آن هم بهخاطر این است که یک جلوۀ اعتکافی دارد، در آنجا هم رفتارها مثل رفتارهای معتکفین با یکدیگر است. در اعتکاف، غذای نذری برای افطاری داده میشود، روضه خوانده میشود و با هم در یک سفر معنوی شرکت میکنیم، البته در اربعین این سفر معنوی، صورت مادی خودش را هم پیدا میکند.
در پیام اخیر رهبر انقلاب برای اجلاس نماز هم بر موضوع «زندگی جمعی» تاکید شد
اخیراً رهبر انقلاب در پیامی که برای اجلاس سراسری نماز دادند، بر موضوع «زندگی جمعی» تاکید کردند.( صفهای نماز جماعت، صفوف بههم پیوسته فعالیتهای اجتماعی را پدید میآورد؛ ۱۴۰۱/۱۱/۰۶) قبل از آن هم در سال گذشته فرموده بودند که در آموزش و پرورش باید زندگی جمعی و تعاون را به دانشآموزان یاد بدهیم.
ما همۀ دستورات اخلاقی را در یک زندگی جمعی باید پیاده کنیم و الا اگر کسی بخواهد انفرادی زندگی کند، مثلاً توصیه به اینکه «حسادت نورز» توصیۀ مفیدی نیست و بسیار کماثر است. این توصیههای اخلاقی وقتی در یک زندگی جمعی قرار میگیرد، تازه اهمیت خودش را نشان میدهد.
ما اگر زندگی جمعی را یاد بگیریم، کمکم مقدمات حکومت امام زمان(ع) فراهم میشود. آن چیزی که بازوی کار حضرت و عامل موفقیت ایشان است، زندگی جمعی گروههای مؤمنان است که با این زندگی جمعی قدرت پیدا کردهاند و این قدرت در محیطهای مختلف، کارسازی میکند، جلوی فساد را میگیرد و عدالت را میگستراند، کمااینکه قرآن میفرماید: پیامبران میآیند تا «مردم» برای قسط قیام کنند «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ» (حدید، 25)
زیبایی اعتکاف به کار جمعی و زندگی جمعی است/ یکی از زیباترین بخشهای اعتکاف، بخش خادمان اعتکاف است
زیبایی اعتکاف به «کار جمعی» و زندگی جمعی است. یکی از زیباترین بخشهای اعتکاف، بخش خادمان اعتکاف است؛ خیلیها از دل این خادمان خبر ندارند که با چه نیاتی و چه توسلاتی این خدمت را انجام میدهند و چه لذتی میبرند. یقیناً خادمان اعتکاف نسبت به خود معتکفین، لذت بیشتری میبرند. زیبایی این خدمت به این است که دارند به جمع مؤمنین خدمت میکنند.
رابطۀ زندگی جمعی معتکفین و اساساً رابطۀ ندگی جمعی در مسجد را با اخلاق و با حکومت امام زمان(ع) عرض کردم. رابطۀ این زندگی جمعی با عبادت، خیلی پُر راز و رمز است و هنوز برای ما کشف نشده است. خیلیها شاید فلسفۀ نماز را درک کرده باشند و نمازخوان شده باشند ولی فلسفۀ نماز جماعت را درک نکردهاند. چرا باید نماز را در کنار هم بخوانیم؟ چرا من باید در جمع، با خدا بهطور خصوصی مناجات کنم؟ این جمع ضدّین است! من در دلم با خدا مناجات میکنم، چرا اینکار باید در جمع باشد؟ اگر این را درک کنیم، معنای عبادت برای ما عمیق میشود.
یک وجه عبادت، رهایی از اسارت است / در عبادت، وجه «رهایی از غیرخدا» را بیشتر از وجه «بندگی خدا» ببینیم
قرآن میفرماید: خدا را عبادت کنید و از طاغوت اجتناب کنید «أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ» (نحل، 36) اگر عبد خدا نباشی دیگر نمیتوانی از طاغوت اجتناب کنی و طبیعتاً به زیر سلطۀ طاغوت خواهی رفت.
یک وجه عبادت، رهایی از اسارت است. تو با عبادت، خودت را از اسارت غیرخدا آزاد میکنی. و عبادت از این جهت، خیلی باشکوه است. بیشتر از اینکه بخواهیم جنبۀ «بندگی به خدا» را در عبادت ببینیم، جنبۀ «رهایی از غیرخدا» را نگاه کنیم، عبادت یعنی رهایی از اسارت غیرخدا. تو یا خودت را با اختیار خودت، اسیر خدا میکنی، یا اینکه اسیر دیگران و عوامل دیگر هستی؛ حد وسط ندارد! اگر اسیر خدا باشی، خدا مانند یک اسیر با تو رفتار نمیکند بلکه مانند یک پادشاه با تو رفتار میکند، یک پادشاه اگر خطایی بکند، اطرافیانش زود او را عقوبت نمیکنند. خدا هم وقتی ما خطایی کردیم، زود ما را عذاب نمیکند.
خدا با بندۀ خودش، مثل یک پادشاه رفتار میکند، به او عزت میدهد و شأن بندۀ خودش را حفظ میکند. ولی اسیر هرکسی غیرخدا بشوی، تو را ذلیل و نابود میکند.
در خود اعتکاف یک نکتهای نهفته است: شما دو روز در مسجد معتکف میشوید، در این دو روزِ اول، مستحب است که در مسجد بمانید، اما روز سوم بر شما واجب میشود که در مسجد بمانید، یعنی خودت دو روز تمنا و اصرار کردهای که به تو امر بشود تا روز سوم را بمانی! این شکوه امر خدا و تمنای تو را برای این امر نشان میدهد.
آزادی برای یک انسانِ تنها بهسختی رخ میدهد؛ باید جمع باشیم تا آزاد بشویم/ وجه «رهایی از بندگیِ غیرخدا» از بس مهم است که باید اعتکاف را جمعی انجام بدهیم
حالا دربارۀ اعتکاف میفرماید: اگر میخواهید از اسارت نجات پیدا کنید، همهتان با هم بیایید! در مسجد هم به جماعت در کنار یکدیگر بایستید و رهایی پیدا کنید... ربط بین رهایی پیدا کردن و جماعت چیست؟ مثل ماجرای آن پرندههایی است که اسیر شده بودند و همه با هم پرواز کردند و دام را با خودشان بلند کردند و بردند.
آزادی برای یک انسان به تنهایی، خیلی با سختی پدید میآید، ما باید جمع باشیم تا آزاد بشویم. ما تا وقتی دور هم جمع نشویم، نمیتوانیم جامعه خودمان را آزاد کنیم تا خودمان هم آزاد بشویم. پس نماز را باید به جماعت خواند، چون راه رهایی از طاغوت، تقویت جمع است.
فلسفۀ بندگی خدا، رهایی از بندگی غیر خدا است و اگر بخواهی از بندگی غیرخدا رها بشوی، بهطور فردی نمیشود، اگر تنها باشیم، ما را کنار میزنند یا شهید میکنند و عملاً آزادی در زندگی رخ نمیدهد.
این وجه «رهایی از اسارت طاغوت و بندگی غیرخدا» از بس مهم است که شما باید این عبادت را بهصورت جمعی انجام بدهید. مگر چند تا عبادت هست که صرفاً باید بهصورت فردی انجام بدهیم؟ مثلاً نماز شب را باید فردی انجام بدهیم. ولی در اعتکاف، همین نماز شب را هم در کنار هم میخوانید.
چرا اعتکاف باید بهصورت جمعی باشد نه فردی؟/ یک وجهش «محبت به دیگران برای عزیزشدن نزد خدا» است
یک وجه دیگر برای جمعی بودن اعتکاف این است که ما اگر بخواهیم خودمان را پیش خدا عزیز کنیم، راهش چیست؟ خدا یک مسئلهای دارد به نام «بندگانش»! لذا میفرماید «این بندگانم را بیاور، تا پیش من عزیز بشوی!» هر خدمتی به این جمع بکنی، و هرچقدر در این جمع، مایۀ دلگرمی آنها بشوی، پیش خدا عزیزتر میشوی! وسایل توسل معتکفین به خداوند متعال، همین جمعی هستند که در اطراف انسان معتکف قرار دارند؛ او میتواند برای همین جمع دعا کند و به آنها محبت کند، تا خدا گناهانش را ببخشد. بهخاطر کمترین خدمت به این جمع، خدا بیشترین ثواب را به شما خواهد داد.
شما اعتکاف را خارج از زندگی جمعی تلقی نکنید، توسل به خداوند هم از طریق همین زندگی جمعی است. مثلاً شما اگر نسبت به جمع مؤمنین، ادب میوزری و به آنها احترام میکنی، و به آنها کمک میکنی، پیش خدا عزیز میشوی. مثلاً خوب است که معتکفین با خودشان یک خوردنیهایی بیاورند و در اعتکاف، به دیگران بدهند تا بخورند. با همین کار ساده میتوانید محبت خودتان را به دیگران نشان بدهید.
خدا یک خواستهای از ما دارد و میفرماید: من این انسانها را آزاد آفریدهام ولی دشمنان انسانها آنها را فریب میدهند، هرکسی این انسانها را کمک کند پیش من عزیز میشود... چرا به ما نگفتند که تنهایی اعتکاف کنید بلکه گفتهاند بهصورت جمعی اعتکاف کنید؟ اینها را باید مدام یاداوری کنیم تا فرهنگ زندگی جمعی باب بشود.
اعتکاف یک مراسم امامزمانی است؛ دور هم جمع میشویم که بگوییم «ما آمادهایم امامزمان را یاری کنیم»
قرآن میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ» (آلعمران/200) ای مؤمنین صبر کنید. این «اصْبِرُوا» یعنی هر کسی تکتک مورد خطاب مقاومت و صبر است. بعد میفرماید «صَابِرُوا» یعنی با هم صبر کنید، این زندگی جمعی میخواهد. «رَابِطُوا» یعنی قوای خودتان را روی هم بگذارید و همافزایی کنید.
در روایات دربارۀ این آیه فرمودهاند: «وَ رابِطُوا عَلَى الْأَئِمَّةِ» (تفسیر قمی، ج1، ج129) یعنی برای کمک کردن به امام، همافزایی کنید. بهصورت تنهایی نمیتوانید کمک چندانی انجام بدهید، باید جمع بشوید. اصلاً فلسفۀ حج این است که مؤمنین جمع بشوند و بعدش به محضر امام برسند و نصرت خودشان را عرضه کنند.
اعتکاف یک مراسم امامزمانی است و الا برای چه دور هم جمع شدهایم؟ برای اینکه بگوییم: «و نصرتی لکم معده» من آمادهام شما را یاری کنم، این آمادگی من برای کمک، وقتی بهصورت جمعی باشد معنادارتر و مؤثرتر است.
اگر ما افرادی باشیم که زندگی جمعی را تمرین نکرده باشیم، امام زمان به ما لطف دارند، ولی بعید است روی حساب ما ظهور کنند، چون ما هنوز فرهنگ زندگی جمعی را نداریم.
قبل از اعتکاف، همۀ معتکفین را حتیالمقدور توجیه بفرمایید که «اعتکاف، زندگی جمعی است! ما در این مسجد پیوندی با هم خواهیم داشت که هرگز گسسته نخواهد شد. ما در این فضا، زندگی جمعی را تمرین میکنیم.»
در فرصت اعتکاف، کتاب «الغارات» را بخوانید
پس یک بعد مهم اعتکاف، زندگی جمعی است. اما دو مناسبت خیلی مهم هم در ایام اعتکاف هست؛ یکی مربوط به امیرالمؤمنین(ع) است و دیگری مربوط به دختر امیرالمؤمنین(ع). این دو مناسبت میتواند رنگ و بویی به اعتکاف ما بدهد.
یک پیشنهاد این است که در فرصت اعتکاف، کتاب «الغارات» را بخوانید. الغارات را باید با تفکر بخوانیم و الا ممکن است برداشت کنیم که مدیریت امیرالمؤمنین(ع) ضعیف بوده و محکم و مقتدرانه برخورد نمیکرده است! چون امیرالمؤمنین(ع) همۀ مسئولیتها را به عهدۀ خود نمیدیدند و اصلاً نباید خودشان همه را انجام میدادند بلکه بخشی از مسئولیتها را مؤمنین باید با زندگی جمعی و متعهدانۀ خودشان انجام میدادند ولی انجام ندادند.
ماجرای غارات این بود که سربازان معاویه به مناطقی حمله میکردند و غارت میکردند و میرفتند. حضرت میفرمود «جمع بشوید و از خودتان دفاع کنید» ولی آنها حرکت نمیکردند، مسئولیت اجتماعی حس نمیکردند و دست به دست هم نمیدادند. مردم آن بخش مسئولیت اجتماعی خودشان را انجام ندادند لذا آن غربت برای امیرالمؤمنین(ع) پدید آمد. اگر این کتاب را در ایام اعتکاف بخوانید متوجه میشوید که خداوند از این جمع شما هم که دور هم جمع شدهاید یک انتظاری دارد.
یاد اهلبیت(ع) در اعتکاف خیلی موضوعیت دارد، چون غربت اهلبیت(ع) که در روضههای حضرت زینب(س) دیده میشود ناشی از این بود که مردم برای نصرت امام، دور هم جمع نشدند. دربارۀ سیدالشهدا(ع) که برعکس شد؛ یعنی مردم جمع شدند برای قتل امام. نهتنها مردم در زمان امیرالمؤمنین(ع) برای نصرت امام جمع نشدند، بلکه در زمان امام حسین(ع) برای قتل امام جمع شدند....
(الف2/ن2)
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید