انگیزههای دنیوی دینداری در آیات قرآن کریم؛ ج۳- ۱۴۰۱/۰۷/۰۲
پیامبر(ص) چگونه مردم را برای دینداری انگیزهمند میکرد؟/ رسولخدا(ص) مردم را به منافع دنیایی دین ترغیب میکرد و صرفاً به منافع اخروی نمیپرداخت
شناسنامه:
- زمان: ۱۴۰۱/۰۷/۰۲
- مکان: حرم حضرت معصومه(س)
- مناسبت: ایام صفر
- صوت: اینجا
یکی از روشهای ایجاد انگیزۀ دینداری در انسانها، بیان «منافع دنیایی طاعت و مضرّات دنیایی معصیت» است
به چند طریق میشود برای مردم انگیزه ایجاد کرد تا دینداری کنند. یکی اینکه با قیامت و معاد، انسانها را انگیزهمند کنیم، با انگیزۀ پاداش و جزای الهی در عالم آخرت و آنچه بعد از مرگ اتفاق میافتد، انسانها را به دینداریکردن دعوت کنیم. طریق دیگر، توجه به مبدأ است نه معاد؛ از طریق توجه به حقّی که پروردگار عالم بر گردن بندگان خودش دارد، توجه به احترام به اوامر الهی و توجه به معرفتی که انسانها باید علیالقاعده نسبت به پروردگار عالم داشته باشند، بخواهیم انگیزه ایجاد کنیم.
ایجاد انگیزه از طریق معاد در آیات قرآن فراوان هست، ولی ایجاد انگیزه با توجه به مبدأ هم گاهی در قرآن کریم هست مثل این آیۀ کریمه که میفرماید: «یا أَیُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ وَالَّذینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُون» (بقره،21) این آیه، عبادت را به قدردانی از خالق و توجه به مبدأ مربوط میکند.
این دو روش، دو روش رایج بین انسانهای مؤمن و پیشتاخته است. افرادی که از نظر معرفتی، عقلشان به مبدأ و معاد میرسد، با این دو روش راه میافتند. اما یک روش دیگر، روش تجربی است، یعنی دعوت به دین با بیان منافع دنیایی طاعت و مضرّات دنیایی معصیت، تا از این طریق در انسانها انگیزۀ دینداری ایجاد شود. این روش در قرآن کریم فراوان هست و باید در محیطهای مختلف، خصوصاً محیطهای مذهبی از این روش هم زیاد استفاده بشود. اینطور نیست که وقتی جامعه مذهبی شد و مردم متدیّن شدند، ما انتظار داشته باشیم که همۀ امور با توجه به مبدأ و معاد اصلاح بشود. این یک انتظار زیادی است. متدیّنین و عالمان دینی نسبت به مبدأ و معاد حساس هستند لذا شاید به همین خاطر دچار این تصور بشوند که دیگران هم باید در اثر توجه به مبدأ و معاد، دینداری کنند درحالیکه اینطور نیست و خیلی از مردم، صرفاً با مبدأ و معاد، انگیزهمند نمیشوند بلکه باید برای آنها از منافع دنیایی دینداری بگوییم.
در اکثر افراد «اندیشه» احساسات را تحریک نمیکند؛ یعنی صرفاً «اعتقاد» انگیزه برای رفتار دینی ایجاد نمیکند
اجازه بدهید گزارش کسی را برای شما بخوانم که در این زمینه مطالعه کرده است و از نوابغ تاریخ اسلام-نه فقط تاریخ معاصر- بهحساب میآید؛ یعنی علامۀ بزرگوار شهید صدر (اعلیالله مقامهالشریف) که شخصیت بزرگی بودند. ایشان یک شخصیت انقلابی و دارای مقام شهادت است، ایشان دربارۀ حضرت امام و انقلاب اسلامی سخنانی دارند که بعد از چهل و چند سال تازه داریم متوجه فرمایش ایشان میشویم، ایشان در همان اوایل انقلاب فرمود که با پیروزی انقلاب، ابرقدرتها دیگر نمیتوانند سر بلند کنند... الآن تازه برخی از نخبگان جامعۀ ما دارند این را میفهمند. خدا چقدر نخبگی و نبوغ در این انسان شریف و شهید والامقام قرار داده است! حضرت آیتالله العظمی خوئی در طول مدت عمر شریفشان فقط به چهار نفر اجازۀ اجتهاد دادند، یکی از آن چهار نفر شهید صدر است که در سنّ شانزده سالگی به درجه اجتهاد رسید، این مطلب جایگاه ایشان را از نظر علمی، فقهی و حوزوی نشان میدهد. ببینید آیتالله خویی چه نبوغی در شهید صدر دیده بودند.
شهید صدر در یک سخنرانی در تاریخ 2 اسفند ۱۳۴۸ شمسی میفرماید: «امروز دیگر مسئلۀ بهشت و جهنم برای بیشتر مردم اهمیتی ندارد؛ شاید عقلاً به آن باور داشته باشد اما این اندیشه، احساسات او را اصلاً تحریک نمیکند...» ایشان جامعه را میبینند و دارند برای ما توضیح میدهند و قضاوت میکنند. درواقع ایشان در بین کسانی که عقیده دارند و عقلاً بهشت و جهنم را قبول دارند تفکیک قائل میشود و توضیح میدهد که در اکثر افراد، اعتقاد برای رفتار دینی تولید انگیزه نمیکند.
حدوداً ده سال پیش، بسیج در سراسر کشور یک ارزیابی در موضوع حجاب انجام داده بود و از کسانی نظرسنجی کرده بود که رفتارشان کاملاً خلاف مقررات حجاب بود. نود و هفت درصد گفته بودند که ما به ارزش حجاب و حکم دینی حجاب اعتقاد داریم منتها به دلایل مختلف گفته بودند که حجاب را نمیتوانیم رعایت کنیم یا نمیخواهیم. فرماندهی محترم بسیج فرمود: ما گفتیم حتماً این نظرسنجی اشتباه است، لذا دوباره هزینه کردیم تا در کلّ کشور بروند از افراد غیرمحجبه و آنهایی که علناً حجاب درستی ندارند، نظرسنجی کنند. دوباره سؤال کرده بودند و دقیقاً همان نتیجۀ قبلی بهدست آمده بود. این کلام شهید صدر هم درواقع همین را دارد میفرماید: عقلاً به آن باور دارند اما این اندیشه -یعنی اعتقاد به معاد- احساسات آنها را اصلاً تحریک نمیکند.
شهید صدر: در زمان پیامبر، رفتار دینی مردم بهخاطر اعتقاد به مبدأ و معاد نبود، بلکه به خاطر دیدن آثار اسلام بود
در ادامۀ کلام فوق، ایشان دربارۀ صدر اسلام، یک توضیحی میدهد و میفرماید: «اینکه مسلمانان صدر اسلام جانشان را فدای اسلام میکردند و در راه اسلام ازخودگذشتگی مینمودند و در این مسیر از هم پیشی میگرفتند بهخاطر بهشت و جهنم نبود...» بعد ایشان آثار اسلام را بیان میکند و میفرماید که آن مسلمانهای صدر اسلام، همین آثار را دیدند؛ مثلاً فقیر بودند اسلام سیرشان کرد، متفرق بودند اسلام متحدشان کرد و یک نظام در جامعهشان ایجاد کرد. شهید صدر میفرماید: در صدر اسلام هم رفتار دینی مردم بهخاطر اعتقاد به مبدأ و معاد نبود، وقتی آنها آثار عینی و اجتماعی دینداری و رسالت پیغمبر را دیدند، آمدند حتی جان هم دادند.
بعد ایشان توضیح میدهند: «این سخن که فقط بعد از مرگ، این کارها اثرهایی برای تو دارد، هیچ زمان کافی و مؤثر نخواهد بود، حتی در زمان خودِ پیامبر(ص)، بلکه به او میگوییم تو امروز این زغال افروخته را بهدست بگیر و همین فردا اسلام راه خوشبختی را به روی تو میگشاید.» میفرماید اگر شما بگویید که «بیا دینداری کن تا در روز قیامت این آثار را برایت داشته باشد» هیچوقت انگیزه ایجاد نمیکند حتی در زمان پیامبر هم انگیزه ایجاد نکرد. شما باید بگویید «اسلام همین فردا چه اثری برایت دارد.»
انگیزۀ حجاب در قرآن، نه بهشت است نه جهنم، بلکه آثار دنیایی آن است
بنده به عنوان یک طلبۀ حوزۀ علمیه عرض میکنم، ما طلبهها در حوزۀ علمیه، درسی نمیخوانیم که بر اساس آن به مردم بگوییم «آثار دینداری چیست» مگر اینکه یک کسی مطالعات شخصی داشته باشد. مردم زیاد این انتظار را از ما نداشته باشند. در عین حال که اکثر روایات و بسیاری از آیات قرآن آثار دینداری را توضیح میدهند. ولی ما طلبهها آنطوری که اعتقادات را تفصیل و تبویب دادیم، آنطوری که فقه را تفصیل دادیم که ببینیم حکم خدا چیست، دربارۀ آثار احکام خدا بحث علمی نکردیم. به همین دلیل بعد از چهل سال هنوز یک مسئلۀ ساده و معقول و اجتماعی مثل «حجاب» محلّ بحث است، در رادیو تلویزیون هم قشنگ در موردش بحث نمیشود، بلکه میگویند «ما برای اسلام قیام کردیم، باید ارزشهای اسلام را حفظ کنیم حجاب حکم اسلام است، پس حجاب را باید حفظ کنیم.»
خدا هم در قرآن کریم اینقدر حزباللهی در مورد حجاب صحبت نکرده است. خدا در قرآن کریم دو مرتبه میخواهد برای حجاب انگیزه ایجاد بکند. یکبار میفرماید: ای پیامبر من! به خانمهای مؤمن بگو حجاب داشته باشند تا به پاکدامنی و عفت شناخته شوند و آزار نبینند «ذلِکَ أَدْنى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْن» (احزاب،59). قرآن در آیۀ دیگری میفرماید: زنان هنگام گفتگو با نامحرم صدایشان را نازک نکنند و الّا کسانی که دلشان بیمار است به آنها طمع میکنند «فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ» (احزاب،32). یعنی انگیزۀ حجاب در قرآن، نه بهشت است نه جهنم، نه مبدأ است نه معاد، نه بهخاطر حرمت امر خداست، نه بهخاطر آثار قیامتی آن، بلکه آثار دنیایی آن است که البته ما در این زمینه کتاب جامع، تفصیلی، علمی و همهفهم نداریم یا کمتر داریم. اصلاً ما به این سبک بحث نمیکنیم. ما زیاد با این روش اُنس نداریم.
چرا نباید به آنچه عقل و دانش بشر فهمیده است استناد کنیم؟!
در همان زمانهایی که شهید صدر در عراق این مطالب را میفرمود، مقام معظم رهبری هم مطالبی در همین زمینه در مشهد بیان میفرمود، مثلاً میفرماید «آنی که خیال میکند دین با عقل منافات دارد، یا دین را نمیشناسد یا عقل ندارد. ...امروز عقلهای بزرگ انسانیت، توحید دین را، نبوت دین را، نماز دین را، روزۀ دین را، زکات دین را، احکام فرعی دین را میفهمد. وقتی عقل انسان و تجربۀ دانش بشر، الکل را میشناسد، مضرّات الکل را میداند، ضربه و لطمۀ آن را بر روی جسم، اعصاب، روحیه، وضع عمومی اجتماع میفهمد، چرا من نتوانم و جرأت نکنم که آیۀ قرآن را با قدرت بخوانم» (طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن/248و249) میفرماید که چرا به آنچه دانش بشر در این زمینه فهمیده است استناد نکنیم!؟ میفرماید من به عنوان طلبه، چرا آثار اجتماعی و طبیعی مضرات الکل را که دانشمندها گفتند نگویم؟ بعضیها ما طلبهها را منع میکنند اینطوری بحث بکنیم و میگویند چرا از آثار دنیایی گناهها حرف میزنی؟ تو صرفاً به مبدأ و معاد بپرداز!
بعد میفرماید: «همیشه میگوییم، تکرار میکنیم، اعتراف میکنیم که آنچه ما میفهمیم یکهزارم از معارف عمیق دین نیست... اما یک کلمه من میگویم، یک کلمه نفر بعدی میگوید، یک کلمه نفر بعد از او میگوید. در خطّ طولی تاریخ بشر وقتی که حساب میکنید بعد از دویست سال، پانصد سال، میبینید انسانیت، بشریت، به عمق دین بسیار مؤمنتر، معترفتر، مُذعِنتر است از روزگاری که این فکرها و این اندیشهها و این تطبیقها برایش پیش نیامده بود.» (طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن/ص249) در واقع ایشان میفرماید بیایید به عقل بشری مراجعه کنیم.
ما چند برنامه در تلویزیون داشتیم که ببینیم اروپا و آمریکا از برهنگی چه سودی بردند؟ چه صدمههایی خوردند؟ چند تا کتاب داشتیم؟ در مدرسههایمان چه چیزی در اینباره گفتند؟ من به عنوان یک طلبه خبر ندارم درسهای دینی آموزش و پرورش کجا نوشته میشود. چه کسی تعیین میکند کدام حرف دینی در کجا نوشته بشود؟ آیا آیات کریمۀ قرآن هم آثار دنیوی را ذکر میکنند؟ کلمۀ «عاقبت» سی و چند مرتبه در قرآن کریم تکرار شده است. در غالب این موارد منظور از عاقبت، آخرت نیست بلکه عاقبت دنیایی است. این طرز نگاه تجربهگرایی، کارکردگرایی و حسگرایی است. قرآن میگوید به کافران و مؤمنان نگاه کن؛ ببین به نتیجه رسیدند یا نرسیدند؟ قرآن ما را به دیدن تجربی دعوت میکند. وقتی خدا هم در قرآن این کار را میکند مثلاً آثار دنیایی حجاب را ذکر میکند، پس این کار درست است.
رهبر انقلاب فرمود: آثار ولایتفقیه و فوائدش را برای مردم توضیح بدهید، آیا این کار را کردیم؟
اصول عقاید در تعلیمات دینی لازم است اما چه مقدار باید به اصول عقاید پرداخت؟ چه مقدار باید به آثار احکام پرداخت؟ اکثر روایات ما در باب مفهومی مثل ولایت، یا دیگر مفاهیم و احکام دینی، به آثار آنها میپردازند و آثارشان را ذکر میکنند. ما الآن بعد از چهل سال، در باب «آثار ولایتفقیه» کتابی نداریم که بگوییم این کتاب را علما و اندیشمندان حوزۀ علمیه تولید کردند، درحالیکه در باب مبانی احکامی و اعتقادی ولایتفقیه، صدها جلد کتاب هست. فرض کنیم کسی اصلاً این دین را قبول نداشت، آیا ولایتفقیه یک متد برای ادارۀ جامعه هست یا نیست؟ معقول هست یا نیست؟ شاید کسی نمیخواهد بداند این حکم خدا هست یا نیست، اصلاً به خدا هم معتقد نیست. صرف نظر از مبانی صدور این امر، آیا عقلانیت ولایتفقیه، قابل اثبات هست یا نه؟ بله؛ به راحتی قابل اثبات است، اثبات مفیدبودن و عملیبودن دموکراسی سختتر از اثبات عقلانیت و مفید بودن ولایتفقیه است، ولی این حرف را با فریب و زور به ذهن مردم جهان خوراندند.
ولایتفقیه یک نظریه برای ادارۀ جامعه است. مقام معظم رهبری حدود بیست سال پیش به علمای مجلس خبرگان رهبری، فرمود که بروید آثار ولایتفقیه و فوائدش را برای مردم توضیح بدهید. آیا ما میتوانیم توضیح بدهیم؟ آیا این کار را کردهایم؟ اینطوری نیست که فقط با مبدأ و معاد، انگیزه برای دین حاصل بشود، بعد هرکسی هم رفتار اشتباهی داشت بگوییم «بیایمان است و اعتقاداتش سست است!» مگر مردم چقدر باید ایمان داشته باشند؟!
اگر حجاب، خوب تبیین شده بود نمیتوانستند سرِ موضوع حجاب، مشکل ایجاد کنند
برای اینکه آدم بخواهد برای نمازشب بلند شود، باید چقدر به مبدأ و معاد ایمان داشته باشد؟ اکثر روایات مربوط به نماز شب، آثار دنیایی نماز شب را ذکر کردند، از زیبایی چهره تا افزایش رزق و روزی. میفرماید اگر نماز شب بخوانی روی قیافهات اثر میگذارد و قیافهات دلنشینتر میشود و رزق و روزیات بیشتر میشود. (مَنْ صَلَّى بِاللَّیْلِ حَسُنَ وَجْهُهُ بِالنَّهَارِ؛ محاسن، ج1، ص53) (صَلَاةُ اللَّیْلِ تَجْلِبُ الرِّزْقَ؛ ثوابالاعمال، ص41) ولی ما به این روش صحبت نمیکنیم، یعنی دربارۀ آثار و فواید دنیایی دینداری برای مردم نمیگوییم، لذا میبینید دشمنان ما به سادگی، از این ضعف ما استفاده کرده و مشکلاتی را مثلاً دربارۀ حجاب، برای ما ایجاد میکنند.
اگر حجاب در جامعۀ ما به خوبی تبیین شده بود نمیتوانستند سرِ موضوع حجاب، مشکل ایجاد کنند. اگر ما همین آیات قرآن در مورد حجاب را که در سورۀ احزاب هست مرور کنیم، کاملاً معلوم است که این آیات چطور دارند مردم را انگیزهمند میکنند که حجاب را رعایت کنند. این آیات، آثار اجتماعی حجاب را ذکر میکنند. اگر بخواهیم تفسیر کنیم باید همین آثار اجتماعی را تبیین کنیم. ولی ما طلبهها معمولاً از این شیوه برای تبیین حجاب استفاده نمیکنیم بلکه میگوییم «حجاب، حکم خداوند است» خُب چه کسی باید برای اینکه مردم حکم خدا را انجام بدهند انگیزه بسازد؟ بقیهاش را به ذوق واگذار میکنیم درحالیکه بقیهاش هم دانش است و میشود در آن تأمل کرد.
یکی از کارها در تبیین حجاب این است که نتیجۀ برهنگی در غرب را با آمار به مردم نشان بدهیم
در کشورهای غربی، در آمریکا و اروپا، این وضعیت بیبندو باری و برهنگی، جز با سیاست و اهداف امنیتی سرمایهداران بزرگ ایجاد نشده است. اصلاً علاقۀ طبیعی بشر، چه زن و چه مرد به سمت بیحجابی نیست؛ بلکه قدرتها پول خرج کردند و برنامههایی طراحی کردند تا وضعیت به اینجا رسید. در همین فتنۀ اخیر هم، یک گروههایی حضور داشتند که برای برهم زدن نظم و امنیت جامعه کاملاً آموزشدیده و حرفهای بودند. بعضاً عوامل سفارتخانهها در میان آنها حضور داشتند و دستگیر شدند. اتاقهای عملیات تمام گروههای ضدّانقلاب هم فعال شده بودند.
یکی از کارهایی که برای تبیین حجاب میشود انجام داد این است که با استفاده از روایات و علوم تجربی، برویم به عاقبت کافران در موضوع حجاب نگاه کنیم. با آمارهایی که میشود از کشورهای اروپایی گرفت و مطالبی که اندیمشندان غربی گفتهاند، جزواتی درست بشود و در مدارس پخش بشود.
قرآن به ما توصیه فرموده است: به عاقبت کسانی که رفتار غلط داشتند نگاه کنید (انْظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَةُ الْمُکَذِّبِینَ ؛ انعام/11) ما نگاه نمیکنیم. شما در موضوع حجاب، به عاقبت مکذبین در اروپا نگاه کنید و نتیجهاش را بیا به مردم بگویید. یکی از نتایجش این است که نسل فرانسویها حدوداً تا بیست و پنج سال دیگر منقرض خواهد شد، یعنی دیگر فرانسویِ اصیلی که پدر و مادرش هر دو فرانسوی باشند باقی نمیماند. اینقدر این ملت را نابود کردهاند! این حرفی است که خودِ آزادیخواهان فرانسه بیان میگویند. یک نفر مترجم فرانسه اگر داشته باشید، به راحتی میتوانید به اندازۀ یک جلد کتاب مطلب جمع کنید که چه کسانی فرانسه را با فساد، به زمین زدند.
روشی که دین برای زندگی معرفی میکند، بر همۀ روشهای غلط برتری پیدا میکند
رسولخدا(ص) خودشان غریب شدند ولی دین ایشان نباید غریب باشد. دین رسولخدا(ص) را از غربت دربیاید. وقتی یک معلم رنج میکشد، میگوید «از بچهها میخواهم به جای تشکر از من، درس بخوانند تا زحمتهای من هدر نرود» معلم پیر شد، انرژی داد، خسته شد، از جانش مایه گذاشت، اما میگوید «شادیام به این است که شما درسخوان بشوید و به جایی برسید». پس طبیعی است که رسولخدا(ص) از ما انتظار داشته باشد که دین پیغمبر را از غربت دربیاوریم. رسولخدا(ص) فرمودند: «إِنَّ الْإِسْلَامَ بَدَأَ غَرِیباً وَ سَیَعُودُ غَرِیباً کَمَا بَدَأَ فَطُوبَى لِلْغُرَبَاء» (جعفریات، ص192) اسلام غریبانه آغاز شد و به سرعت غریب خواهد شد. طبق برخی روایتها در توضیح این کلام آمده است، این غربت ادامه خواهد داشت تا زمانی که مهدی(ع) ظهور کند.
قرآن کریم میفرماید: رسولخدا(ص) آمده است برای اینکه دین او بر همۀ ادیان عالم برتری پیدا کند «لِیُظْهِرَهُ عَلَى الدِّینِ کُلِّهِ» (توبه،9) نه اینکه عقائد این دین بر همۀ ادیان غلبه کند؛ عقائد صرفاً یک بخشی از دین است. علامۀ طباطبایی میفرماید: دین در قرآن یعنی روش زندگی. «لیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّه» یعنی روشی که دین برای زندگی معرفی میکند، بر همۀ روشهای غلط برتری پیدا میکند. وقتی سبک زندگی غیرمحجبه، سبک زندگی اقتصادی توأم با ربا و سبک زندگیهای غلط در همۀ زمینهها کنار برود «لیُظهِرَهُ عَلَی الدّینِ» محقَّق میشود.
دین یک امر عقلانی است؛ هر کسی به عقلانیت کمک کند، به دین کمک کرده
غلبۀ اسلام بر همۀ ادیان یعنی اینکه مردم به عقلانیت روش پیامبر اکرم(ص) پی میبرند. اصلاً یکی از اوصاف پیامبر اکرم(ص) «عقل کل» است. طبق روایات، اولین چیزی که خداوند آفریده، عقل است «أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ الْعَقْل» (عوالی اللئالی، ج4، ص99) در روایت دیگری هست: اولین چیزی که آفریده شد نور رسولخدا(ص) است (أَوَّلُ مَا خَلَقَ اللَّهُ نُورِی؛ عوالی اللئالی، ج4، ص99) اهل معرفت فرمودهاند که رسولخدا(ص) آمده است تا عقل را رشد بدهد. ما خودمان میفهمیم که دین چقدر عقلانی است. هر کسی به عقلانیت کمک کند، به دین کمک کرده است. وقتی مردم یک طلبه را دیدند باید بگویند «عقلانیت آمد» چون او همه را به عقلانیت دعوت میکند. اگر هم کسی خواست به یک طلبه فحش بدهد، باید بگوید «از اینهمه عقلانیت خسته شدیم!» دین و تبلیغ دین یک امر عقلانی در انواع و مراتب خودش است؛ نه فقط عقل نظری، که ما در اصول عقاید استفاده میکنیم بلکه عقل تجربی.
حضرت امام(ره) در آخرین ماههای حیات مبارکش، در یکی از آخرین بیانیهها خطاب به حوزۀ علمیه میفرماید که فرهنگ حوزه با مباحث نظری مأنوس است و فرهنگ دانشگاه با مباحث تجربی. بعد فرمود: «باید با تلفیق این دو فرهنگ و کم کردن فاصلهها، حوزه و دانشگاه در هم ذوب شوند، تا میدان برای گسترش و بسط معارف اسلام وسیعتر گردد» (صحیفه امام، ج21، ص 98) یعنی فرهنگ بحثهای نظری حوزه با فرهنگ بحثهای تجربی دانشگاه بههم نزدیک بشود بلکه درهم ذوب بشود تا راه برای گسترش اسلام فراهم بشود. آیا ما بعد از امام این کار را انجام دادهایم؟!
اگر اصل روش و رویکرد ما در تبلیغ دین اصلاح بشود، موضوع حجاب و دیگر موضوعات هم اصلاح خواهد شد
الآن دخترها و دانشجوها باید بیشتر از همه به حجاب علاقهمند باشند. علیرغم بیعرضگی فرهنگی و هنری ما در تولید یک اثر فاخر دربارۀ حجاب و علیرغم پرکاری دشمنان ما علیه حجاب که خیلی کار کردند و زحمت کشیدند و علیرغم همۀ ضعفهایی که وجود دارد، الحمدلله اینهمه محجبه در جامعۀ ما هست که واقعاً فوقالعاده است. ببینید دخترهای محجبه در دانشگاه چه میکنند و چه مقاومتی برای حجاب دارند! بعضاً آدمهای بیادب، تمسخرشان میکنند. کتاب یا فیلم چندان قوی و مؤثری هم ندارند که به رفیق خود بدهند و بگویند «این را ببین یا بخوان، تا تو هم محجبه بشوی...» اما دارند مقاومت میکنند.
ما نباید سرِ موضوع سادۀ حجاب مشکل و چالش میداشتیم. اولین مخالفان بیبند و باری طبیعتاً خودِ خانمها هستند که دوست ندارند به رقابتهای مضحک کشیده بشوند. مثلاً شما بررسی کنید و ببینید سنّ افسردگی در زنان غربی چقدر پایین است! باید اصل روش و رویکرد ما در تبلیغ دین اصلاح بشود، آنوقت موضوع حجاب و دیگر موضوعات هم اصلاح خواهد شد.
پیامبر(ص) مردم را به منافع دنیایی دین ترغیب میکرد و صرفاً به منافع اخروی نمیپرداخت
پیامبر گرامی اسلام(ص) هم در این زمینه سیرهای دارند. رسولخدا(ص) بین مردم آمدند، با مردم سخن گفتند و به آنها انگیزه دادند تا آنها دینداری کنند. آیا رسولخدا(ص) بیشتر به مبدأ و معاد پرداختند یا اینکه مردم را به آثار اجتماعی دینداری توجه دادند و آنها را بر اساس فوائد دنیایی برای دینداری انگیزهمند کردند؟ رسولخدا(ص) از روز اول، مردم را به منافع دنیایی دین ترغیب کردند. وقتی خداوند فرمود «وَ أَنْذِرْ عَشیرَتَکَ الْأَقْرَبین» (شعراء،214) رسولخدا(ص) برای دعوت اقوام و خویشان خود به اسلام فرمودند: اگر از من اطاعت بکنید، سلطان عالم و سروران جهان میشوید. بعد هم خیلی صریح فرمودند هرکس با من بیعت کند جانشین من میشود. «یَا بَنِی عَبْدِالْمُطَّلِبِ أَطِیعُونِی تَکُونُوا مُلُوکَ الْأَرْضِ وَ حُکَّامَهَا إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَبْعَثْ نَبِیّاً إِلَّا جَعَلَ لَهُ وَصِیّاً وَ وَزِیراً وَ وَارِثاً وَ أَخاً وَ وَلِیّاً فَأَیُّکُمْ یَکُونُ وَصِیِّی وَ وَارِثِی وَ وَلِیِّی وَ أَخِی وَ وَزِیرِی» (دعائم الاسلام، ج1، ص16)
پیامبر(ص) آنها را به مقام دعوت کردند، مگر کسی بهسادگی از مقام میگذرد؟! پیامبر وعدۀ آخرت ندادند و نگفتند که «حرمت امر خدا را نگه دارید» در آن جلسه، وقتی امیرالمؤمنین(ع) بلند شد با رسولخدا(ص) بیعت کرد، آنها شروع به تمسخر کردند و به حضرت ابوطالب(ع) گفتند که او رئیس بعد از خودش را هم مشخص کرد و فرزند تو رئیس تو شد... ادبیات و روش رسولخدا(ص) خیلی ساده و مشخص بود، آنها بیشتر از این نمیفهیدند و پیامبر(ص) هم به اندازه عقلشان با آنها سخن میگفت. این یک قاعده است که حضرت میفرمود: ما پیغمبران مأموریم با مردم به اندازۀ عقل خودشان سخن بگوئیم «إِنَّا مَعَاشِرَ اَلْأَنْبِیَاءِ أُمِرْنَا أَنْ نُکَلِّمَ اَلنَّاسَ عَلَى قَدْرِ عُقُولِهِمْ» (کافی، ج1، ص23)
اینکه رسولخدا(ص) با آن درجه از عقلانیت، فروتنی کند و به اندازۀ عقل مردم با آنها حرف بزند ولی باز هم غریب بماند، واقعاً نارواست. غصههای ما از اینجاست که رسولخدا(ص) در سطح مردم حرف زد ولی باز هم مردم قبول نکردند. اهلبیت(ع) هم کلامشان را در سطح عقل مردم قرار دادند. فاطمۀ زهرا(س) به مردم مدینه میفرمود: من دختر پیغمبر شما هستم، مگر عهد نبسته بودید که از فرزندان پیامبرتان دفاع کنید... دیگر با چه منطقی باید با این مردم صحبت میکردند؟! امام حسین(ع) هم در صحرای کربلا فرمود «من پسر پیغمبر شما هستم» در نهایت هم قنداقۀ علی اصغرش را روی دست گرفت تا آنها به خودشان بیایند...
(الف3/ن2)
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید