بردۀ دیگران یا بندۀ خدا؛ راه سومی نیست-۴
دین یعنی «آزاد شو» و «دیگران را آزاد کن» همین!/ ولایت یعنی عامل آزادیبخش؛ آزادی برای جامعه بدون «مدیریت ولائی» محقق نمیشود
شناسنامه:
غیر از اولیاءخدا هرکس قدرت پیدا کند آزادی دیگران را سلب میکند و آنها را به بردگی میکشاند/ حاکمان امروز آمریکا همان بردهداران دیروز هستند؛ فقط روش بردهگیری آنها عوض شده/ طبق آیه قرآن، خدا از بردهگیرها و بردهشوندهها به یک اندازه بدش میآید (اعراف،38)/ مشکل اربابها با دین چیست؟ 1.دینداران میخواهند آزاد باشند 2. میخواهند همه را آزاد کنند
علیرضا پناهیان:
- یکی از سنتهای الهی این است که اگر دست از بندگی خدا برداریم دچار بردگی ناخدایان و کدخدایان خواهیم شد. آنهایی که به بندگی خدا تن نمیدهند، خواهناخواه مزدوران طواغیت و دشمنان بشریت میشوند.
- کسی که نمیخواهد بردۀ طواغیت و اربابان بشود، باید مسلح باشد و الا او را نابود میکنند. میدانید چرا امامجمعه موقع خواندن خطبه باید اسلحه بهدست بگیرد؟ چون طواغیت میخواهند شما را به بردگی بکِشند و اگر برده نشدید شما را میکُشند، پس باید اسلحه داشته باشی تا بردۀ آنها نشوی. لذا نماز جمعه، و نماز جماعت، یک امر سیاسی است، حتی نماز فرادا هم سیاسی است؛ چون نماز تو را از بردگی آزاد میکند.
- دینداری یعنی آزاد شدن از بردگی. دین به تو یک دستور دیگر هم میدهد؛ اینکه «وقتی قدرت پیدا کردی باید دیگران را هم آزاد کنی» پس باز هم باید اسلحه داشته باشی. لذا اسلحه داشتن برای دینداری لازم است.
- بندگی خدا تنها راه برای رهایی و آزادی انسان است و این یک علت اضطرار ما به بندگی خداست. کسی که عبد خدا نشود، خدا او را در مقابل اربابان دیگر رها میکند و او بهدست خودش طناب اسارت اربابان غیرخدا را به گردن خود خواهد بست.
- چرا وقتی دینداری میکنیم به ما حمله میشود؟ چون دینداری یعنی آزادی از بردگی و اربابها نمیخواهند ما آزاد بشویم. از نظر آنها مشکل ما دیندارها فقط این نیست که میخواهیم خودمان آزاد باشیم، مشکل دیگر ما این است که وقتی آزاد میشویم میخواهیم همه را آزاد کنیم.
- دین یعنی «خودت آزاد شو» و «دیگران را آزاد کن» همین! یعنی آزاد بگذار و آزادی بده. یک قرن است که شعارهای ما را دزدیدهاند و برایش مجسمه ساختهاند؛ آنهم در مرکز به اسارت کشیدن بشر!
- رژیم آپارتایدی آمریکا شعارهای ما را دزدیده است. شعار آزادی اصلاً مال آنها نیست و به آنها ربطی ندارند. فقط اولیاء خدا هستند که آزادی میدهند. غیر از اولیاء خدا کسی نمیتواند به معنای واقعی، آزادی بدهد. هرکسی قدرت پیدا میکند آزادی را از دیگران سلب میکند. آزادی برای مردم بدون مدیریت ولائی تحقق پیدا نمیکند.
- پیشنهاد میکنم تلویزیون ما برخی از فیلمهای دوران بردهداری قارۀ مظلوم آمریکا را نشان بدهد تا مردم این جنایتها را ببینند. حاکمان امروز آمریکا همان بردهداران دیروز هستند، فقط روشهای بردهگیری را عوض کردهاند. سرخپوستها و بومیان قارّۀ آمریکا که با جنایتهای اروپاییها نابود شدند، قبلاً برای خودشان تمدن داشتند. این کریستوف کلمب نبود که قارۀ آمریکا را کشف کرد، بلکه ساکنان قبلی آن سرزمین دارای آثار تمدن و دیانت بودند.
- ما هنوز نتوانستیم معنای ولایت را برای مردم جا بیندازیم که «ولایت یعنی عامل آزادیبخش و دیگر هیچ!» ولایت جز آزادیبخشی کار دیگری نمیخواهد بکند، ولایت میخواهد آزادی اجتماعی و آزادی فردی به مردم بدهد که مردم بتوانند انتخاب کنند. ما نتوانستیم برای جهانیان روشن کنیم که نظام مبتنی بر ولایت فقیه و ساختار حکومتی در ایران، راه رسیدن به آزادی است. این یک نظام آزادیخواه و آزادکننده است؛ اسلام یعنی همین!
- ایمان یعنی انسان احساس امنیت کند از اینکه کسی آزادی او را سلب نمیکند. کفر هم یعنی انسان این حقیقت روشن «بندگی خدا» را انکار و تکذیب کند و بردۀ غیرخدا بشود.
- خدا به کافران میفرماید «مگر از شما عهد نگرفتم که عبد و بردۀ دیگران نشوید؟» جهنم برای آدمهای گنهکار معمولی یا بیدین معمولی نیست، شاید خدا خیلی از اینها را نجات بدهد. جهنم برای «طواغیت و زورگویان عالم» و «بردگان آنها» است؛ یعنی کسانی که به ظالمان کمک میکنند.
- خیلیها «مستضعفین جهنمی» هستند؛ اینها روز قیامت میگویند: خدایا، مستکبرین را دوبرابر عذاب کن، خدا در جواب میفرماید: هردو گروه را دوبرابر عذاب میکنم. «رَبَّنا هؤُلاءِ أَضَلُّونا فَآتِهِمْ عَذاباً ضِعْفاً مِنَ النَّارِ قالَ لِکُلٍّ ضِعْف» (اعراف،38) این نشان میدهد که خدا از بردهگیرها و بردهشوندهها به یک اندازه بدش میآید.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید