اصلاح برداشتهای ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-ج۲۸
راه افزایش مشارکت اجتماعی، تقویت «زندگیِ جمعی و متعاونانه» است
شناسنامه:
- زمان: 1402/01/30 - سحرهای رمضان
- مکان: شبکۀ ۳ سیما - برنامۀ ماه من
- مناسبت: رمضان
- پروندۀ ویژه این مبحث: اینجا
حجتالاسلام علیرضا پناهیان در سحرهای ماه مبارک رمضان با حضور در برنامه «ماه من» که بهطور مستقیم از شبکه سه پخش میشود دربارۀ تلقیهای ناصواب از دین و آثار تحریف دین به گفتگو میپردازد. در ادامه گزیدهای از بیست و هشتمین جلسه این مبحث را میخوانید:
محور تحریفهایی که علی(ع) پایش ایستاد و به شهادت رسید «تلقیِ اجتماعی نداشتن از دین» بود
نکته بسیار مهمی که در ابعاد اجتماعی دین باید به آن توجه کنیم این است که تصور عمومی مردم در اثر تحریفهایی که هزارسال است بر دین تحمیل شده، این است که دین امر انفرادی است، دین صرفاً میخواهد رابطۀ افراد با خدا را تنظیم کند و این گلایۀ استاد حضرت امام(ره) یعنی مرحوم شاهآبادی(ره) بود که میفرمود: دین را متأسفانه امری انفرادی برای ما جا انداختهاند... ایشان در کتاب شذرات المعارف، مفصلاً به این موضوع میپردازند.
باز هم مقدمتاً عرض کنم که امیرالمؤمنین(ع) در زمان خودشان با تحریفهای زیادی مواجه بودند به حدی که از 28 مورد از این تحریفها گذشتند، یکی از اینها ماجرای فدک بود، یکی دیگر هم نمازهایی بود در آنها بدعتهایی فراهم شده بود. از این موارد گذشتند، ولی آن بدعتها و تحریفهایی که پایش ایستادند و به شهادت رسیدند، محورش عدم تلقی اجتماعی داشتن از دین بود، عدم برخورداری از زندگی جمعی بود.
علامه طباطبایی: اسلام تمام شئونش اجتماعی است / مسیر قرب الیالله، از اجتماع میگذرد
بنده میخواهم یک جمله از علامه طباطبایی برای شما بخوانم و بعد بیشتر به این بپردازیم به اینکه مردم چگونه میتوانند مشارکت اجتماعی داشته باشند؟
علامه طباطبایی میفرماید: «اسلام، مهمترین احکام و شرایع خود را از قبیل حج و جهاد و نماز و انفاق را و خلاصه، تقوای دینی را بر اساس اجتماع قرار داده است، اسلام تمام شئونش اجتماعی است» ما باید به این موضوع، بیشتر توجه کنیم و طوری از دین حرف نزنیم که مردم جورِ دیگری برداشت کنند.
به زبان سادهتری عرض کنم؛ هدف دین، قرب پروردگار و برقراری رابطه انسان با خداوند است که الا و لابد مسیرش از اجتماع میگذرد. در جلسات قبل تحت عنوان «مشارکت در امور اجتماعی» یا حرکتهای داوطلبانه و خودجوش مردمی دربارۀ این موضوع صحبت کردیم، منتها در اینجا میخواهم روی یک مُدل خاص تأکید کنم که باید بیشتر به آن توجه کنیم و اگر توجه کنیم، تحولی در فرهنگ و سبک زندگی ما خواهده بود و با این روش در مقابل تمدن غرب خواهیم ایستاد.
راه افزایش مشارکت اجتماعی، تقویت «زندگی جمعی» است
حالا به این سؤال کلیدی پاسخ بدهیم که برای افزایش مشارکت اجتماعی، باید چهکار کرد؟ باید زندگی جمعی داشت و البته این زندگی جمعی، کار سختی است.
روی این سؤال فکر کنید: مگر دین پیامبر(ص)، مرام و سیرۀ پیامبر(ص) در آن دوران حکومتش چه سختیای داشت که بعد از ایشان، مردم تقریباً همه با هم از آن روش فرار کردند؟ نگوییم کینۀ نسبت به شخص علی بن ابیطالب(ع) باعث شد! مسئله را اینقدر شخصی نکنیم. مسئله را اینقدر اعتقادی نکنیم که بگوییم آنها چون به علی(ع) اعتقاد نداشتند روی برتافتند! آنها در واقع آن نوع باهم بودن را برنمیتافتند! مسئله اینجا بود که رسولخدا(ص) یک باهم بودنی آورده بود که مردم دیگر از آن خسته شده بودند و میدانستند که اگر سراغ علی(ع) بروند، باز هم بازی به همینگونه خواهد بود، یعنی علی(ع) هم این باهم بودن و این زندگی جمعی را ادامه خواهند داد.
اکثر ما در مساجد و هیئات مذهبی، تحمل زندگی جمعی متعاونانه نداریم
بنده دستبوس همه نمازگزاران جمعه و جماعات و همه ائمۀ محترم جماعات هستم، ولی باید بگویم که اکثریت مطلق ما هم در مساجد و هیئات مذهبی، تحمل زندگی جمعی و آن باهم بودن را نداریم.
منظورمان از زندگی جمعی، زندگی متعاونانه است. مثلاً وقتی ما به مسجد میرویم و برمیگردیم، هیچ تعاونیای تشکیل نمیدهیم، هیچ کار اقتصادی جمعی با هم انجام نمیدهیم، هیچ کار جمعی برای حل مشکلات انجام نمیدهیم، بلکه کارها را به دیوانسالاری ارجاع میدهیم و لذا قدرت در آنجا متمرکز میشود و بعد هم رانت و فساد ایجاد میشود.
الان بیشتر کارهای جهادی و مؤمنانه در بحرانهاست/ در غیربحرانها هم باید زندگی جمعی داشته باشیم
بسیاری از این کارهای جهادی و این کمکهای مؤمنانه که در برخی مساجد و هیئات انجام میشود در بحرانها است، در غیربحرانها چهکار باید کرد؟ درحالیکه طبق آیه قرآن، در غیربحرانها هم باید زندگی جمعی داشته باشیم.
الان هرکسی صبح میرود اداره و به کارهای خودش و زندگی فردی خودش مشغول است و حساب شخصی خودش را دارد، البته یک وقتهایی صدقات جمعی هم میدهند، البته این خوب است اگر این هم نبود که نابود شده بودیم.
چگونه اعتقادات، اخلاق و انقلابیگری را از «هوا» بیاوریم روی زمین پیاده کنیم؟
در دفاع مقدس، ما یک زندگی جمعی جهادی داشتیم، خدا هم میفرماید «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الَّذینَ یُقاتِلونَ فی سَبیلِهِ صَفًّا کَأَنَّهُم بُنیانٌ مَرصوصٌ» (صف، 4) اتحادشان را ببینید که چقدر مستحکم در کنار هم ایستادهاند. ما این «صَفًّا کَأَنَّهُم بُنیانٌ مَرصوصٌ» را باید در زندگی عادی خودمان بیاوریم و پیاده کنیم. باید این را در جهاد اقتصادی امروز بیاوریم ولی به هیچ وجه حاضر نیستیم! اصلاً خیلیها میگویند «اگر مسائل مالی بین ما مطرح بشود، باهم دعوایمان میشود!»
با این وضعیت، درواقع اعتقادات در هوا، اخلاق در هوا، انقلابیگری در هوا و در تئوری است، محبت اهلبیت هم در هوا است، درحالیکه اینها را باید روی زمین بیاوریم، بیاید با محبت اهلبیت(ع) باهم به صورت جمعی زندگی کنیم، آیا میتوانیم؟ حتی باهم زندگی اقتصادی داشته باشیم و ببینیم آیا دعوایمان میشود یا نه؟
اگر زندگی جمعی محقق شود، بانکداری و بروکراسی اداری ما چه تغییری میکند؟
اگر این زندگی جمعی به درستی اجرا شود، چه اتفاقی میافتد؟ یک اتفاق این است که اصلاً بانکداری تغییر میکند و بانک به این شکل نخواهد بود، آنوقت بانک صرفاً یک امانتدار خواهد بود نه غارتگر ثروت مردم با خلق پول و ایجاد تورم و مصائب دیگری که بازیهای مضاربه پدید آورده است.
اصلاً ما مؤمن شدهایم که به همدیگر اطمینان کنیم، وجه تسمیۀ ایمان این است. چرا مؤمنین نمازگزار یک مسجد در کار اقتصادی به هم اطمینان نمیکنند. حالا ممکن است یک نفر هم از بین آنها نابکار در بیاید و خیانت کند، خب اشکالی ندارد، این یک نفر را اصلاحش میکنیم، این که فسادش کمتر از فساد ادارات و بروکراسی اداری است! فسادش کمتر از فساد زندگی انفرادی ناشی از سلطۀ بروکراسی منحط و فسادخیز است.
راه مقابله با تمدن غرب تقویت زندگی جمعی و متعاونانه است
تمدن غرب، دارد این را القا میکند که همه انفرادی زندگی کنند. نتیجهاش این میشود که سرمایهداران بزرگ درست میشوند و همه را چپاول میکنند. راه مقابله با تمدن غرب چیست؟ تقویت همین زندگی جمعی! البته مخاطب ما فعلاً مؤمنینی هستند که اهل مسجد هستند، از کسانی که زندگی جمعیِ آنها فقط در پارکها است و زیاد هم به هم اطمینان ندارند و صرفاً یک ورزش صبحگاهی با هم انجام میدهند، چنین انتظاری نداریم.
مؤمنینی که در مسجد کنار هم نماز میخوانند، آیا نباید اینقدر به هم اطمینان داشته باشند که پولهای خود را روی هم بگذارند تا مثلاً یکی از دانشجوهایی که فرزند خودشان هست، با این پولها یک صنعت دانشبنیان راه بیندازد و همه سود ببرند؟ چرا باید پولهای خودشان را به صورت مضاربه در بانک بگذارند؟ آیا این برای جامعۀ دینی خجالت ندارد؟! شما وقتی پول خودت را برای مضاربه در بانک گذاشتی، در واقع از ایمان به خدا فاصله گرفتهای! اینها شوخی نیست. اینها همان رسوخ تحریف دین در وجود ما است.
زندگی جمعی و متعاونانه، همان اثر عظیمی است که پیامبر(ص) در جامعه ایجاد کرد
رسولخدا(ص) بعد از هجرت، اعلام کردند هر کسی مسلمان شد، باید به مدینه مهاجرت کند. آیا پیامبر(ص) زیرساختها را آماده کرده بودند؟ مثلاً برای اسکان مهاجرین، آیا مسکن مهر آماده کرده بودند؟ آیا شغل یا زمین کشاورزی برای آنها فراهم کرده بودند؟ نه! پس مهاجرین چهکار باید بکنند؟ نه؛ بالاخره در مدینه یک عدهای از مؤمنین از قبل زندگی میکردند، مهاجرین هم میآیند در کنار اینها «باهم» زندگی میکنند.
در ابتدا که مهاجرین آمده بودند، بعضاً ناچار بودند در خیابانها زندگی کنند، لذا «اصحاب صفه» پدید آمد که در نزدیکی مسجد زندگی میکردند. آن زمان هم میشد ایراد گرفت که «یا رسولالله، شما که زیرساختها را هنوز آماده نکردهاید!» خُب هر کدام از انصار که از قبل در مدینه زندگی میکردند وقتی میدیدند که یک خانوادهای از مهاجرین آمدهاند و در کوچه و خیابان نزدیک خانۀ آنها زندگی میکنند، به آنها میگفتند «بیایید در خانۀ ما، یک اتاق اضافه داریم، بیایید باهم زندگی کنیم...»
این زندگی جمعی و متعاونانه، همان اثر عظیمی که پیامبر اکرم(ص) ایجاد کرد، اما پس از پیامبر(ص) امت اسلام دیگر نتوانست آن را تحمل کند.
آن زندگی مواساتی که پیامبر(ص) محقق کرد، هنوز نتوانستهایم در بین خودمان محقق کنیم
وقتی به امام محمد باقر(ع) گفتند چرا قیام نمیکنید با اینکه تعداد زیادی یار دارید؟ حضرت فرمود: شما وقتی که نیاز داشته باشید آیا راحت دست در جیب همدیگر میکنید تا به اندازۀ نیاز خود بردارید، بدون اینکه کسی نارحت بشود؟ گفتند: نه اینطور نیست. حضرت فرمود: آن امامی که قیام خواهد کرد، یارانش و کسانی که مقدمات ظهورش را فراهم میکنند اینگونه هستند. (قَالَ: یَجِیءُ أَحَدُکُمْ إِلَى کِیسِ أَخِیهِ فَیَأْخُذُ مِنْهُ حَاجَتَهُ؟ فَقَالَ: لَا. فَقَالَ: هُمْ بِدِمَائِهِمْ أَبْخَلُ. ثُمَّ قَالَ... إِذَا قَامَ الْقَائِمُ جَاءَتِ الْمُزَامَلَةُ وَ أَتَى الرَّجُلُ إِلَى کِیسِ أَخِیهِ فَیَأْخُذُ حَاجَتَهُ فَلَا یَمْنَعُهُ. اختصاص شیخ مفید، ص24) ما هنوز به اینجا نرسیدهایم. پس مساجد و هیئات ما چهکار میکنند؟!
یک جلوه از این صحنهها اربعین است، یک جلوۀ دیگرش هم جبهه و دفاع مقدس بود، یک جلوه هم این است که در موقعیتهای بحرانی، مؤمنین در کنار هم جمع میشوند و کمک میکنند.
بسیاری از اوقات، ما شیعیان تصور میکنیم که بدهی ما صرفاً مربوط به ائمۀ معصومین است و نسبت به رسولخدا(ص) مشکلی نداریم! درحالیکه نسبت به رسولخدا(ص) خیلی بدهکارتر هستیم. آن زندگی مواساتی که رسول خدا(ص) آورد و محقق کرد، ما که شیعۀ اهلبیت(ع) هستیم، هنوز نتوانستهایم این را بین خودمان محقق کنیم! اینجاست که اگر بتوانیم این را محقق کنیم، همۀ عالم در مقابل ما کم میآورند! ولی ما هنوز نمیتوانیم زندگی جمعی داشته باشیم.
منظور از زندگی جمعی یا زندگی مواساتی، صدقه دادن نیست بلکه ریشهکن کردن فقر است
منظور ما از زندگی جمعی یا زندگی مواساتی، همین صدقاتی که میدهیم نیست! منظورمان این است که در شغل خودمان و در سرمایهگذاری خودمان مواسات داشته باشیم، در این صورت جلوگیری از فقر خواهد کرد. امام باقر(ع) میفرمود که اگر دست در جیب همدیگر میکردید(یعنی با هم ندار بودید و مواسات داشتید) محتاج نمیشدید و فقر از میان شما ریشهکن میشد. (قالَ: یُدخِلُ أحَدُکُم یَدَهُ فی کیسِ أخیهِ فَیَأخُذُ حاجَتَهُ إذَا احتاجَ إلَیهِ؟ قُلتُ: أمّا هذا فَلا! فَقالَ: أما لَو فَعَلتُم مَا احتَجتُم؛ کشف الغمة، ج2، ص121) ولی ما رِندی میکنیم و میگذاریم که فقر وجود داشته باشد، و بعد صدقه میدهیم!
رسولخدا(ص) یک زندگیِ دیگری را برای مردم مدینه فراهم کرد، ولی مردم بعد از پیامبر(ص) از آن زندگی فرار کردند لذا از امیرالمؤمنین(ع) هم فرار کردند و الا همۀ آنها کینۀ امیرالمؤمنین(ع) را به دل نداشتند «أَحْقاداً، بَدْرِیَّهً وَ خَیْبَرِیَّهً وَ حُنَیْنِیَّهً» خیلی از این کینهها مربوط به قریش بود، اصلاً به انصار مربوط نبود. خُب انصار چرا کوتاه آمدند و از امیرالمؤمنین(ع) دفاع نکردند؟ چون زندگی جمعی سخت است.
ما نسل قدیم دینداران به جوانهای دینگریز بگوییم «این بخش دین(زندگی جمعی) را ما نتوانستیم اجرا کنیم»
اگر شما تعاون را به جای رقابت بگذارید و بعد هم رقابت را تبدیل کنید به «ایثار» چه خواهد شد! یعنی بگویید «من با دیگران در بخشش بیشتر، رقابت میکنم» اعلام کنیم که ما نمیتوانیم اینگونه دینداری کنیم. ما نسل قدیم دینداران، به این جوانهایی که آنها را دینگریز میدانیم، اگر به اینها بگوییم که «ما این قسمت دین را نتوانستیم اجرا کنیم» آنوقت ببینید چگونه از ما جلو خواهند زد! بعد ببینید آیا باز هم دینگریز پیدا میشود؟
وقتی ما آمدیم و باد به غبغب انداختیم و گفتیم: «جوانها بیایید و مثل ما دینداری کنید» آن جوان که خیلی از این حرفها را نخوانده است، همینطوری از دینداری ما و ظاهرِ دینی ما بدش میآید چون از حقیقت دین بیخبر است و الا او که از ایثار بدش نمیآید. در هر فیلمی در دنیا، اگر این زندگی جمعی متعاونانه و ایثارگرانه باشد، مردم لذت میبرند.
لازمۀ مشارکت مردم، زندگی جمعی است و این کار اولاً متوجه حوزههای علمیه، مساجد و هیئتها است
این زندگی جمعی و این باهم بودن، باید تبدیل به یک فرهنگ بشود، به حدی که ساختارهای اداری را به نفعِ خودش بشکند. جلسه قبل دربارۀ لزوم مشارکت مردم صحبت کردیم، خُب این مشارکت «تکی» نمیشود. لازمۀ مشارکت، زندگی جمعی است، اولش هم متوجه هیئتها و حوزههای علمیه است که مساجد را به نوعی اداره میکنند.
البته به مردم عزیز، مژده بدهم که حوزههای علمیه دارند متحول میشوند. رهبر انقلاب حدود شش سال پیش فرمودند که حوزه علمیه سه تا مسئولیت دارد، 1. هدایت دینی، 2. هدایت سیاسی 3. رسیدگیهای اجتماعی... بنده ندیدم قبل از رهبر انقلاب، هیچ عالم دینیای، این مسئولیت را به عهدۀ طلبهها قرار داده باشد.
بهترین فضا برای جوانانی که اهل زندگی اجتماعی هستند، این حوزههای علمیۀ متحولشده است
رسیدگیهای اجتماعی، یعنی یک طلبه، باید به عنوان یک عنصر اجتماعیِ مؤثر، فعالیت کند. به همۀ جوانانی که اهل زندگی اجتماعی هستند، منزوی نیستند، روحیۀ خمود ندارند، پیشنهاد میکنم که بهترین فضا برای شما حوزههای علمیه هستند.
معاونت محترم تهذیب حوزه میگفتند که ما میخواهیم یک وقتی را در مدارس بگذاریم برای زندگی اجتماعی و کار جمعی که طلبهها در خدمت جامعه میخواهند انجام بدهند. اینها قبلاً در برنامههای حوزه نبوده است.
بیش از هزار نفر از طلبهها چند سال پیش با هم جمع شدند و به استان خراسان رضوی رفتند و به زعفرانکارها کمک کردند و نگذاشتند زعفرانهای آنها از بین برود یا اینکه دلالها ارزان بخرند، در آن سال آنها زعفرانکارها را نجات دادند.
آیه قرآن میفرماید: «یَـأَیُّهَا ٱلَّذِینَ ءَامَنُواْ ٱصبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَٱتَّقُواْ ٱللَّهَ لَعَلَّکُم تُفلِحُونَ» (آلعمران، 200) منظور از «اصبروا» صبر تک تک افراد است، «صابروا» یعنی اینکه باهم صبر کنید «رابطوا» طبق تفسیر المیزان، یعنی همافزایی کنید در دیگر شئون زندگی، تا رستگار بشوید. اگر این کار را نکنیم، روی رستگاری را نخواهیم دید.
در روایت ذیل همین آیه میفرماید: «قَالَ اِصْبِرُوا عَلَى أَدَاءِ اَلْفَرَائِضِ وَ صابِرُوا عَدُوَّکُمْ وَ رابِطُوا إِمَامَکُمُ اَلْمُنْتَظَرَ» (غیبت نعمانی، ج1، ص26) یعنی در انجام فرایض صبر کنید، در مقابل دشمن، به صورت جمعی صبر کنید، و «رابطوا» یعنی این همافزایی در کلیه شئون زندگی و زندگی جمعی را برای امام منتظر داشته باشید. در روایت دیگری هست که میفرماید «وَ رابِطُوا عَلَى الْأَئِمَّةِ» (تفسیر قمی، ج1، ج129)
زندگی جمعی را باید در مساجد تمرین کنیم/ چرا مساجد و هیئات در جهاد اقتصادی فعال نیستند؟
پس نحوۀ مشارکت مردم این است که زندگی جمعی داشته باشیم. زندگی جمعی را باید در مساجدمان تمرین کنیم، نه فقط برای رسیدگی به محرومین دور هم جمع بشویم، بلکه در همۀ شئون زندگی دور هم جمع بشویم و زندگی جمعی را تمرین کنیم.
رهبر انقلاب در این بیانات دیروز، باز هم بر خصوصیسازی تأکید کردند، هشتاد درصد خصوصیسازی باید به تعاونیها و کارهای جمعی اقتصادی و شرکتهای سهامی و اینگونه مجموعهها داده بشود نه یک شخص سرمایهدار! راههای صحیح آن هم وجود دارد.
این دین ما است! الان مرز جهاد، اقتصاد است، مساجد و هیئات دربارۀ اقتصاد دارند چهکار میکنند؟ البته مسئولین هم باید میدان بدهند که میدان نمیدهند. ولی اگر حوزههای علمیه این مسیر را بروند، جوانهای جهادی و جوانهایی که اهل دغدغههای اجتماعی هستند، جوانهایی که اهل سازماندهی و زندگی جمعی هستند، خیلی میتوانند در این زمینه مؤثر باشند.
اعتقادات، اخلاق و انقلابیگری را باید در زندگیِ جمعی و متعاونانه محقق کنیم
رهبر انقلاب سال گذشته به آموزش و پرورش فرمودند که زندگی جمعی را به دانشآموزها یاد بدهید... این خیلی حرف مهمی است. خداوند انشاءالله قدرت و توان زندگی جمعی را به ما عنایت کند.
«اعتقادات در هوا» که عرض کردم، چگونه میشود که روی زمین بیاید؟ وقتی که ما زندگی متعاونانه داریم. محبت اهلبیت(ع) هم وقتی روی زمین میآید که اعضای یک هیئت در کنار همدیگر زندگی متعاونانه و ایثارگرانه داشته باشند. اینکه مدام بگوییم «ایثارگری خوب است» فایدهای کجاست؟ اینجا که این ایثارگری را روی زمین بیاوریم و مثلاً یک تعاونی راه بیندازیم و این ایثارگری را در این کارِ جمعی محقق کنیم. تا این زندگی جمعی ایجاد نشود، همۀ آن اعتقادات و حتی انقلابیگری در هوا خواهد بود و هوا را ممکن است باد ببرد.
(الف2/ن2)
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید