اصلاح برداشتهای ناروا از دین، در رسالت و کلمات امیرالمؤمنین(ع)-ج۱۷
هنوز در حوزههای علمیه به راهبردهای «شهید صدر» توجّه لازم نشده است
شناسنامه:
- زمان: ۱۴۰۲/۰۱/۱۷ - سحرهای رمضان
- مکان: شبکۀ ۳ سیما - برنامۀ ماه من
- مناسبت: رمضان
- پروندۀ ویژه این مبحث: اینجا
حجتالاسلام علیرضا پناهیان در سحرهای ماه مبارک رمضان با حضور در برنامه «ماه من» که بهطور مستقیم از شبکه سه پخش میشود دربارۀ تلقیهای ناصواب از دین و آثار تحریف دین به گفتگو میپردازد. در ادامه گزیدهای از هفدهمین جلسه این مبحث را میخوانید:
رهبر انقلاب: شهید صدر، از چهرههای استثناییِ «تاریخ اسلام» است
این ایام، ایام شهادت شهید سید محمدباقر صدر است و امشب میخواهیم کمی با آثار و اندیشههای ایشان آشنا بشویم. قبل از هر چیز باید عرض کنم که اینجا وقتی نام شهید صدر را میآوریم منظورمان شهید محمدباقر صدر است که در عراق به شهادت رسید نه امام موسی صدر که در لبنان بودند که ایشان هم از بستگان شهید صدر بودند.
در ابتدا چند عبارت از مقام معظم رهبری دربارۀ شهید صدر را عرض بکنم. البته این دیدگاه اختصاصی رهبری دربارۀ ایشان نیست؛ آیت الله العظمی خوئی(ره) هم عبارتهای بینظیری دربارۀ شهید صدر دارند. حدود سنّ پانزده سالگی به او درجۀ اجتهاد دادند، درحالیکه آیت الله خوئی در کلّ عمر شریفشان به چهار نفر بیشتر درجۀ اجتهاد ندادند؛ یعنی خیلی در این زمینه سختگیر بودند.
رهبر انقلاب دربارۀ شهید صدر میفرمایند: «او بیشک نابغهای به معنای واقعی کلمه، اسلامشناس، فقیه و فیلسوف بزرگ اسلامی و یکی از چهرههای استثنایی تاریخ اسلام، سرمایهای بینظیر، شخصیتی جامع الاطراف، ستارهای درخشان بود. ما در زمینۀ فکری و اسلامی و در زمینۀ فقه و اصول و بقیۀ علوم آدمهای پیشرفته زیاد داریم، منتها نابغه خیلی نادر است. ایشان جزء نادرهایی بودند که حقیقتاً نابغه بود... استعداد خارقالعاده، پشتکار کمنظیر او، از وی عالم ذوفنون و ژرفنگر پدید آورده بود. دید نافذ و جستجوگرش در آفاق علوم متداول حوزهها محصور نمانده بود...» (29/10/1379)
به گواهی برخی از علمای بزرگ، شهید صدر قبل از 15سالگی به درجۀ اجتهاد رسیده بود
اخیراً پژوهشکدۀ آثار شهید صدر در ایران به تنظیم و نشر سه جلد از کتابهای ایشان پرداختند و چون محتوای این کتابها متناسب با بحث ما هست، در اینجا به ذکر مطالبی از این آثار میپردازم. اما قبل از آن، یک خاطرهای از ایشان دربارۀ کتاب «فدک در تاریخ» را ذکر کنم: شاگردان ایشان از ایشان پرسیدند که شما این کتاب را کِی نوشتید؟ ایشان فرمود: «من مطالب این کتاب را در دوران کودکیام نوشتم. دلم میخواست خاطرهای از آن دوران داشته باشم و برای همین این کتاب را تألیف کردم.»
این کتاب در واقع یادداشتهای سیزده سالگی ایشان است که تابستان در ایام تعطیلی برای سخنرانی میرفتند. آن یادداشتها را بعدها جمعآوری کردند و تبدیل شد به این کتاب. علامه شرف الدّین صاحب «المراجعات» در همان سالها (یعنی در حدود 13-14سالگی ایشان) وقتی این کتاب را دیدند ایشان میفرمایند: «اُشهِدُ بالله أنّهُ مجتهدٌ» من به خدا سوگند میخورم که او مجتهد است. چون در همین کتاب وقتی میخواهند دربارۀ فدک مسائلی را بیان کنند، نکات فقهی اصولی خاصی را به میان میکشند.
نهتنها از نظر علمی بلکه از نظر معنوی هم شهید صدر، فوقالعاده بود
اگر اجازه بدهید چند کتاب از کتابهای ایشان را معرفی کنم. بنده در اینجا «مجموعه آثار» ایشان را آوردهام. غیر از بُعد علمیِ شهید صدر، ایشان از نظر معنوی هم فوقالعاده بودند. یکی از شاگردانشان میگویند که یکبار دیدم ایشان حدود یکربع یا بیست دقیقه سر سجاده ایستاده بودند و بعد نماز را شروع کردند. از ایشان پرسیدم شما خیلی به نماز اول وقت مقیّد بودید. چه شد؟ ایشان گفتند که فکر من درگیر مسائلی بود، چون هیچوقت نمیخواهم بدون حضور قلب نماز بخوانم، لذا آن مسائل را در ذهنم بستهبندی کردم و کنار گذاشتم و بعد نمازم را شروع کردم.
چهارده سال از شهادت ایشان میگذشت که با تفحصهایی که انجام شد (با آن افراد هم مصاحبه شده و فیلمش موجود است) بدن ایشان را پیدا میکنند و میبینند که بدن سالم و بسیار تازه است؛ انگار بدنی است که مثلاً صبح همان روز به شهادت رسیده است.
شهید صدر انقلاب اسلامی را در امتداد تاریخ اسلام و آغازگر تمدن نوین اسلامی تفسیر میکند
خاطرات فراوانی از ایشان هست که در اینجا فرصت بیان آنها نیست. فقط اگر بخواهیم ارتباط ایشان با انقلاب اسلامی را بگوییم باید از این کتاب «بارقهها» متنهایی که ایشان خطاب به حضرت امام و خطاب به مردم ایران دارند را بخوانیم و ببینیم که ایشان چقدر به انقلاب اسلامی عشق میورزیدند و انقلاب اسلامی را در امتداد تاریخ اسلام و تمدن اسلامی و آغازگر تمدن اسلامی تفسیر میکنند. چون در روز شهادت ایشان هستیم، خدمت دوستان اهل فضل عرض میکنم که شما برکات معنوی قرائت کتابهای ایشان را هم میتوانید درک کنید.
یکی از عبارات ایشان را بخوانم که مرتبط است با موضوع بحث ما یعنی «تحریف دین» و اینکه این مهمترین رسالت امیرالمؤمنین علی(ع) بود، میفرماید: «گفتیم مشخصۀ اصلی مرحلۀ نخست آن بود که این چهار امام، امیرالمؤمنین علی(ع) و فرزندان او، به مصونسازی عناصر اسلامی تمدن اسلامی، عناصر اساسی تمدن اسلامی در برابر آسیب کجروی پرداختند.» (کتاب بارقهها، شهید صدر)
در اینجا یاد علامۀ عسکری را هم زنده بداریم. کتاب «نقش ائمه در احیاء دین» را قبلاً معرفی کردیم. این کتاب هم خیلی با صحبتهای شهید صدر هماهنگ است. شهید صدر دانش آموز مدرسهای بوده که علامۀ عسکری در بغداد به عنوان مدرسۀ اسلامی تأسیس کرده بودند. البته هیچکس شهید صدر را شاگرد علامه عسکری نمیداند، چون نبوغ ایشان فراتر از این حرفها بوده که به این سادگی شاگردی کسی را بهجا بیاورند. یکبار آقای جوادی آملی به بنده میفرمودند «نوابغ نه استاد دارند نه شاگرد»
در بخش دیگری از همین کتاب میفرماید: «بعد از رسول خدا اینکه حکومت و فرمانروایی امّت اسلامی را از علی بن ابیطالب(ع) غصب کردند و کس دیگری به عهده گرفت، این جملۀ ساده تنها تعبیری از ستم و بیانصافی به شخص امام علی(ع) و تصرّف یکی از حقوق خاصّ ایشان نبود. اینگونه نیست که ما بحث را محدود کنیم به اینکه حقّ امیرالمؤمنین غصب شد و به ایشان تنها ظلم شد. اگر فقط ستمدیدگی علی بن ابیطالب(ع) بود مسئله در سطح عقیدۀ مذهبی باقی میماند و به همۀ عرصههای بیرونی زندگی اسلامی سرایت نمیکرد. مسئله فقط مسئلۀ عقیده یا کشمکشی میان دو نفر بر سر حقّی مشروع نبود که مدّعی، خواستارش باشد و منکِر، انکارش کند. اینگونه نبود؛ بلکه این جابجایی شخص حاکم تجربۀ اسلامی را ابتدا در معرض شکستی حتمی و سپس فروپاشی کامل قرار داده بود.» (کتاب بارقهها، شهید صدر)
این مسئلۀ اسلام است، مسئلۀ تحریف دین است! ما بعضی وقتها در روضههایمان اینقدر مسئله را محدود میکنیم که انگار در جبهۀ اشقیا فقط چند نفر هستند و همان چند نفر این بلیّه را ایجاد کردند و در جبهۀ اولیاء هم یک مظلومیتی هست. نه؛ در واقع یک جریانی بوده که این جریان را باید شناسایی کرد. این جریان باید در روضههای ما هم بیاید.
عشق شهید صدر به انقلاب و امام خمینی، یکی از دلایل قطعی شهادت ایشان بود
در کتاب بارقهها خصوصاً دربارۀ انقلاب اسلامی ایران خیلی مطالب مهمی دارند. عشق ایشان به انقلاب اسلامی و امام خمینی که یکی از دلایل قطعی شهادت ایشان بود، عجیب بود. ایشان یک عبارتی دارند که مشهور شده است، میفرمایند: ذوب بشوید در امام خمینی همچنانیکه امام خمینی در اسلام ذوب شده است. «ذوبوا فی الإمام الخمینی». عبارتهای عجیبی است.
در نقل شهادت ایشان هم هست که صدام خودش با کُلت شخصی خودش ایشان را به شهادت رسانده است میخواستم کمی دربارۀ شهادت ایشان هم صحبت کنم. خواهر ایشان را در مقابل دیدگان ایشان شکنجه کردند که ایشان دست بردارد. در بدن مطهر شهید صدر هم آثار شکنجه کاملاً هویدا بود. ایشان فقط با یک گلوله به شهادت نرسیدند. چقدر ایشان و خواهر فاضله و انقلابی ایشان را شکنجه کردند و چه مصائبی را بر ایشان تحمیل کردند؛ واقعاً خودش یک روضۀ مفصّل است.
هنوز در حوزههای علمیه به راهبردهای شهید صدر توجّه لازم نشده/ شهید صدر: رسالههای عملیۀ امروزی این احساس را القاء میکنند که اسلام، دین فردی است
حقایقی که ایشان درک کرده بود و بیان میکرد حقایق عجیبی است. ایشان در این کتاب بارقهها مطالبی هم دربارۀ حوزههای علمیه دارند. ما هنوز در حوزههای علمیه به راهبردهای ایشان توجّه لازم نکردهایم. یک نمونهاش را بخوانم. مثلاً ایشان میفرمایند: «رسالههای عملیۀ امروزی این احساس را القاء میکنند که اسلام، نظامی فردی است. درحالیکه رسالههای عملیه باید اسلام را بهعنوان نظامی برای فرد و بازار و خانواده و جامعه و حکومت جلوه دهد.» (کتاب بارقهها، شهید صدر)
در جای دیگری از همین کتاب میفرماید: «مسئلۀ وضعیت ما با وضعیت حوزه و مبلّغان در دوران پیش از ورود امّت اسلام به دوران استعمار بهطور اساسی تفاوت میکند.» (همان) بنابراین تبلیغ قبل از انقلاب، با تبلیغ بعد از انقلاب باید متفاوت باشد. یکی از اهداف بحث ما هم دقیقاً پیگیری همین فرمایش ایشان است.
شهید صدر: باید به مردم بگوییم که اسلام چگونه زندگی امروز شما را آباد میکند؟
ایشان توضیح میدهد که استعمار آمد و ساختارهای ادارۀ جامعه را در کشورهای اسلامی تغییر داد. قبل از دوران استعمار شما اگر یک رباخوار میدیدید ممکن بود موعظهاش کنید و او را از قیامت بترسانید تا دست از رباخواری بردارد. یا میتوانستید رفتار یک زن غیرمحجبه را با چند تا نصیحت اخلاقی و اعتقادی تغییر بدهید. ایشان این دو مثال را ذکر میکند و بعد میفرماید که الآن وقتی یک تاجر میبیند جز با رباخواری راهی برای معیشت ندارد، نمیآید به خاطر چهار تا اعتقادات، دست از تجارتش بردارد. یا یک خانمی که میبیند اگر بخواهد حجاب را رعایت بکند (البته این حرف مربوط به زمان طاغوت است) باید گوشهنشین بشود او نمیآید حجاب را انتخاب بکند. الآن باید متناسب با امروز با مردم حرف بزنیم و بگوییم که اسلام و احکام اسلامی چگونه زندگی امروز تو را خرم میکند؟ یعنی همان بحث واقعی بودن دین که دربارۀ آن صحبت کردیم.
ایشان میفرماید: «در آن زمان -یعنی در قبل از دوران استعمار- انحراف فردی و موعظه هم فردی بود. مشکل فردی و راه حل هم فردی بود. اما امروز دیگر انحراف به مبنای زندگی بدل شده است... در چنین وضعیتی ما نباید به موعظه و تهذیب فردی بیندیشیم. چرا؟ چون تهذیب فردی تنها در صورتی میتواند موفق و مؤثر باشد که ظرفیت و توانی در حدّ ازخودگذشتگی و جانبازی به فرد بدهد.» (کتاب بارقهها) بعد ایشان به روایتی دربارۀ آخرالزمان اشاره میکند که حفظ دین مثل نگه داشتن یک آتش گداخته در کف دست است... و توضیح میدهد که ما الآن چهکار میتوانیم بکنیم که این فرد، دین خودش را حفظ کند و این آتش گداخته را نگه دارد؟ مثلاً میفرماید به آن زن، باید فوائد امروزین حجاب را بگوییم و اسلام را به عنوان یک امر واقعی در زندگی معرفی کنیم.
شهید صدر: حکومت نباید مثل بانکهای سرمایهداری بر تشویق مردم به «سود» تکیه کند
حالا چند جمله هم از کتاب «اسلام راهور زندگی» برای شما بخوانم چون اخیراً مقام معظم رهبری هم خیلی شبیه این عبارتها را بیان کردند. با توجه به اینکه مملکت ما دارای مشکلات اقتصادی و تورم هست و رهبر انقلاب یک تعریضی هم به رفتار بانکهای خصوصی زدند.
شهید صدر میفرماید: «در جامعۀ اسلامی دولت از طریق یک بانک رسمی عملیات جمعآوری اموال و بکارگیری آن را بهعهده دارد و به بخش خصوصی اجازه نمیدهد که وارد عرصۀ سودبریهای بانکی شود.» ایشان در جای دیگری از این کتاب میفرماید: «حکومت برای جمعآوری اموال و وجوه پراکنده یا ذخیره شده، همچون بانکهای سرمایهداری بر تشویق به درآمدی ثابت تحت عنوان سود تکیه نمیکند.» (اسلام راهور زندگی، شهید صدر) این وضعیتی است که ما در بانکها داریم.
اگر به دیدگاه شهید صدر در بانکداری توجه بشود، تفاوتهای بسیاری در بانکداری ما ایجاد خواهد شد
یک نکتۀ مهم را هم به عنوان خبر میخواهم عرض کنم: شهید صدر دو تا نظریۀ بانکداری دارند. یک نظریه بانکداری بدون ربا، برای جامعهای که حکومت آن اسلامی نیست. یک نظریه بانکداری اسلامی برای جامعهای که حکومتش اسلامی است. آن نظریهای که الآن دارد اجرا میشود بانکداری بدون رباست؛ یعنی همان نظریه اول، درحالی که حکومت ما حکومت اسلامی است.
اگر به نظریۀ دوم ایشان توجه بشود، تفاوتهای بسیاری در بانکداری ایجاد خواهد شد که چهبسا موجب کاهش تورم هم بشود؛ در این زمینه ما با برخی از دستاندرکاران اقتصادی صحبت میکردیم که آنها از این دیدگاههای شهید صدر بی خبر بودند. چرا شهید صدر که امام سفارش کرده بود به مطالعۀ آثار ایشان پرداخته بشود، در ایران نسبت به ایشان کم توجّهی شده است؟
(الف2/ن2)
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید