مرور سریع(۴) | آخرین گام رهایی - جلسۀ سوم: "رهایی از ترس!"
شناسنامه
- تولید: بیان معنوی
- مناسبت: محرم ۱۴۰۲
- مکان: دانشگاه امام صادق(ع)
- موضوع: آخرین گام رهایی
مسئلۀ اول این است که ما واقعاً رهایی را بخواهیم؛ مخصوصاً رهایی از ترس!
یکی از چیزهایی که باید آن را کامل و مطلق بخواهیم «رهایی» است. مشکل این است که ما زیاد رهایی نمیخواهیم. با انسانی که رهایی نمیخواهد و رهایی برایش مهم نیست، چه باید کرد؟! مگر اینکه اینقدر زیر چرخدندههای ظلم و بدبختی و فقر و درد، دست و پا بزند تا بگوید رهایی کجایی؟
کمی ترس و غم عیبی ندارد، باهاشون کنار میآییم!
خدا میخواهد انسان را به این حد از رهایی برساند که نه هیچ غمی از گذشته داشته باشند، و نه هیچ ترسی از آینده و نه ترسی از دیگران. لذا یکی از پرتکرارترین توصیفهای خداوند برای نقطه اوج انسان این است: « لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ» که حدود 15 بار در قرآن تکرار شده. ولی اکثر انسانها میگویند: اونقدرها هم لازم نیست بدون غم و ترس باشیم، کمی ترس و غم عیبی ندارد، باهاشون کنار میآییم.
دنیازدگی موجب میشود انسان زیاد دنبال رهایی نباشد
دنیا با آدم کاری میکند که زیاد دنبال رهایی نباشد! دنیازدگی یک معنایش این است که دیگر بلندهمت نیستی. میگویی: دارند تو را تغییر میدهند. میگوید: خب تغییر بدهند! میگویی: دارند ادارهات میکنند! میگوید: عیبی نداره.
حتی اگر کسی دنبال شهوت است!
شاید کسی بپرسد: چرا میگویی دنبال خواستههایت برو؟ خیلیها خواستههای بدی دارند. خواستۀ بد، مثلاً چیه؟ مثلاً بعضیها شهوتران هستند. خُب اگر کسی واقعاً همۀ شهوت را بخواهد و بر قدرت شهوانی خودش اصرار داشته باشد، باید تمام دستورات دین را پیاده کند که اولینش این است که نگاه حرام نکند، و الا شهوتش ضعیف میشود. مسئله این است که شهوتطلب به معنای واقعی هم نداریم!
روی مغز ما کار شده و ما خراب شدیم! چه کسانی این کار را کردند؟!
انگار روی مغز ایرانیها کار کردند تا به خواستههای کم قانع باشند. چه کسانی این کار را کردند؟ آنهایی که میگویند: ما فقط میخواهیم ایران را آباد کنیم، به همۀ جهان چهکار داریم؟! در حالیکه ما این قدرت را داریم، و در روایات وعدهاش به ما داده شده. حالا چون نمیخواهی عالم را نجات بدهی، در نجات مملکت خودت هم ماندهای! «همت بلند دار که مردان روزگار؛ با همت بلند به جایی رسیدهاند»
پدر و مادرهایی که ترجیح میدهند فرزندشان برهوار زندگی کند!
ما به دلیل ساختارهای غیر انسانی و آموزشهای ناقص، بعضاً به نوعی زندگی بردهوار عادت کردهایم. به همین دلیل، پدر و مادرها هم خیلی از اوقات ترجیح میدهند که فرزندشان برهوار زندگی کند، ولی گاز نگیرد و لگد نزند. تو میخواهی فرزندت گرگ نباشد، چرا او را برّه بارمیآوری؟ چرا میگی: آسه برو آسه بیا که پاچهات را نگیرند؟ این خیلی زشت است، بگذار آدم باشد! نه گرگ باشد نه برّه!
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید