۰۲/۰۵/۱۷ چاپ ایمیل و پی دی اف
آخرین گام رهایی - ج۱۱

ریشۀ مشکلاتمان این است که مساجدمان محل تمرین «زندگی جمعی» نیست

شناسنامه:

  • زمان: ۱۴۰۲/۰۵/۰۵
  • مکان: دانشگاه امام صادق(ع)
  • موضوع: آخرین گام رهایی
  • دانلود صوت تمام جلسات: اینجا

مدت: 71 دقیقه | دریافت با کیفیت: [پایین(16MB) | متوسط(33MB) | خوب(65MB)]

 

علیرضا پناهیان شب‌های ماه محرم در مسجد دانشگاه امام صادق(ع) دربارۀ آخرین گام برای رسیدن به رهایی در تاریخ حیات بشر، به سخنرانی پرداخت. در ادامه گزیده‌ای از یازدهمین(آخرین) جلسه این مبحث را می‌خوانید:

اوج رهایی، رسیدن به خلیفه‌اللهی است؛ خدا می‌‌خواهد همۀ ما مثل او بشویم

اگر می‌خواهیم از ظلم نفس و از بدی‌های خود رها بشویم جز در زندگی جمعی نمی‌شود، اینکه تصور کنیم من تنهایی و به دور از جمع، می‌توانم خودسازی کنم، اشتباه است، باید در متن جامعه و در ارتباطات با دیگران قرار بگیری. کسی که نمی‌رود در جمع قرار بگیرد و با جمع زندگی بکند، در واقع صورت‌ مسئلۀ اصلاح نفسش را پاک کرده است و به جایی نمی‌رسد. کسی که در جمع مؤمنانه قرار می‌گیرد تازه آغاز ورزش روحی، ورزش فکری و نشاط معنوی‌اش است. تازه آغاز طی کردن پله‌ها به سوی خدا است.

انسان خلیفه‌الله است، به تعبیری خدا می‌خواهد همۀ ما را خدا کند! اوج رهایی همان خدایی است، خدا به ما می‌گوید «تو هم سعی کن مثل من بشوی!» چندتا مخلوق در اختیارت قرار می‌دهد که همین رفقا و جمع مؤمنین اطراف تو هستند؛ تو نسبت به او، خدا باش، او هم نسبت به تو خدا بشود، شئون خدایی چیست؟ مثلاً اینکه روزی بدهید، ستارالعیوب باشید، غفار الذّنوب باشید، کارآفرینی کنید، نظارت کنید، دلسوزی کنید، به هم کمک کنید...  

خدا می‌خواهد همۀ ما را خدا کند، ببینید خدا برای ما انسان‌ها چقدر احترام قائل است، می‌فرماید: ما فرزندان آدم را بسیار گرامی داشتیم «وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ» (اسراء، 70) همچنین به پیامبر(ص) می‌فرماید: تو بر آنها سیطره نداری. «لَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ» (غاشیه، 22) این حرف‌ها بسیار عمیق است! خدا می‌خواهد ما را به خدایی برساند. رسول‌خدا(ص) فرمود: همۀ شما دربارۀ دیگران مسئول هستید «کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِه‏» (جامع‌الاخبار، ص119) یعنی هم تو رئیس هستی، هم من، هم او هم آن دیگری.... حالا حساب کنید اگر ما با هم باشیم، چه می‌شود!

طبق آیه قرآن، همۀ ما نسبت به همدیگر، ولیّ هستیم و نوعی ولایت داریم

الان در جامعۀ ما و بین مردم، یک «به من چه؟» وجود دارد، بعضی‌ها در آن رئیس هستند و بعضی‌ها مرئوس هستند. درحالی‌که مثلاً الگوی نهایی یک کارخانه این است که مال همه باشد یعنی همه کارگرها در آن سهم داشته باشند، حالا اینکه مدلِ تعاونی‌اش چگونه باید باشد، بستگی به وضعیت فرهنگی و منطقه‌ای و کار و شغل و تخصصی بودن و چیزهای دیگر دارد. لذا برای یک انسان، کارمند و کارگر شدن خوب نیست، مگر اینکه مجبور بشود.

خدا می‌خواهد ما را خدا کند، لذا ما باید همه شئون خدایی را داشته باشیم. ولایت می‌خواهد همۀ ما را به ولایت برساند، «وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ» (توبه، 71) أمیرالمؤمنین(ع) بر ما یک‌جور ولیّ است، ما هم نسبت به همدیگر یک‌جور ولیّ هستیم. البته مدل‌هایش ممکن است فرق بکند، ایشان اختیارات مطلق دارد برای اینکه بتواند ما را به ولایت برساند، نه به اطاعت! اطاعت هم لازمۀ رسیدن به ولایت است. ایشان یک‌جور ریاست دارد برای اینکه بتواند ما را به ریاست برساند. اولیاء خدا نمی‌خواهند ما را در این سطح نگه دارند، بلکه می‌‌خواهند ما اوج بگیریم.

خدا همۀ ما را در مدیریت و مسئولیت داشتن نسبت به جامعه امتحان می‌کند

بسیاری از شیعیان و محبین اهل‌بیت(ع) تصورشان دربارۀ امام زمان(ع) این است که ایشان می‌آید تا ذهن‌ ما از احساس مسئولیت و از اینکه «باید چه‌کار بکنیم؟» رها بشود، ایشان همۀ وظایف و کارهای ما را روشن می‌کند و دستور می‌دهد و ما هم فقط اجرا می‌کنیم. اکثراً تصورشان این است. از آن طرف؛ در ادبیات نوکری و اربابی و اینکه «ما غلامت هستیم و شما ارباب ما هستی» هم غرق شده‌ایم و کسی هم این را درست توضیح نداده است. درحالی‌که شب عاشورا، این ارباب (امام حسین) به یارانش دستور نمی‌دهد بلکه آنها خودشان می‌فهمند که باید بمانند. اتفاقاً حسین(ع) تشویق می‌کند که بروید! این ارباب آن اربابی است که می‌گوید برو، یعنی باید بفهمی که نروی! این ارباب می‌خواهد تو را به این سطح از فهم و شعور برساند.

حالا اگر مردم به این سطح از شعور نرسیدند چه می‌شود؟ خُب اهل‌بیت را به قتل می‌رسانند یا آنها با غریب می‌گذارند تا چند نفر بیایند و آش را با جایش ببرند! این را در روضه‌های حضرت زهرا(س) می‌شود فهمید. حضرت امام می‌فرمود که مصیبت غصب خلافت بالاتر از مصیبت کربلا است.

خدا می‌خواهد همه ما رئیس باشیم. پس همه برای ریاست آماده باشید، هیچ‌کس خیال خودش را راحت نکند، خدا باید همۀ ما را در مدیریت امتحان کند، همۀ ما را باید در مسئولیت داشتن نسبت به جامعه، امتحان کند. فرمود: «إِنَّ الدِّینَ النَّصِیحَةُ إِنَّ الدِّینَ النَّصِیحَةُ إِنَّ الدِّینَ النَّصِیحَة» (روضه‌الواعظین، ج2، ص424) سه بار می‌فرماید که دین، نصیحت است، یعنی دین را اگر خلاصه کنی می‌شود نصیحت. البته نصیحت به معنای تذکر دادن و حرف زدن نیست، «النّصیحه» یعنی دلسوزی، یعنی احساس مسئولیت کردن، برای دین خدا و برای پیغمبر و برای جامعۀ مسلمین.

دین می‌خواهد ظرفیت اجتماعی تمام افراد جامعه را در حد لیدرها افزایش بدهد

دین می‌گوید «من می‌خواهم ظرفیت اجتماعی تمام افراد را در حد لیدرها افزایش بدهم» آیا این بد است؟ آیا بد است که یک دینی برنامه‌اش این باشد؟ حالا این برنامه دین را مقایسه کنید با آن برنامۀ نئولیبرال‌ها که تازه به اینجا رسیده‌اند که وجود سندیکا و تعاونی و... چیز خوبی نیست، چون مردم دور هم جمع می‌شوند و قدرتمند می‌شوند و برنامه‌ریزی می‌کنند، لذا مردم نباید سندیکا داشته باشند، مردم باید تک‌تک باشند. این را بگذارید کنار حرف آن روانشناس‌هایی که می‌گویند انسان‌ها به بردگی بیشتر متمایل هستند تا به آزاد بودن و ریاست! و هرچه برده‌تر باشند سالم‌تر هستند! فحول روانشناسی می‌گویند که اگر آزادشان بگذارید خراب می‌شوند.

ببینید فرق نگاه غربی‌ها و نگاه ما دربارۀ آزادی چیست؟ اصلاً اندیشمندان آنها این آزادی را که در دین ما هست، قبول ندارند! پس چرا مدام از آزادی دم می‌زنند؟ برای فریب دادن ملت‌‌ها. آنها آزادی را محدود قبول دارند ولی ما آزادی را گسترده‌تر قبول داریم، آنها آزادی را در این حد قبول دارند که قدرت‌ها بتوانند با هنر و رسانه، مردم و افکار عمومی را فریب بدهند. ولی ما این فریب دادن را حرام می‌دانیم. اگر آزادی در اسلام توضیح داده شده بود خیلی از این روزنامه‌ها باید تعطیل می‌شد چون در جهت به بردگی کشیدن انسان‌ها کار می‌کنند. جرائمی انجام می‌دهند که در قانون مطبوعات ما هم جرم نیست، چون سطح علمی جامعۀ ما برای جرم‌شناسی، و حمایت از آزادی بالا نرفته است و در حد قوانین غربی‌ها است.

قانون تبلیغاتِ قرآن می‌گوید: نباید طوری تبلیغ کنی که قدرت تصمیم‌گیری و انتخاب از انسان‌ سلب بشود

آیا قانون مطبوعات ما باید مثل غربی‌هایی باشد که با رسانه‌های خودشان دارند بشریت را به بردگی ‌می‌کشند؟! آیا نمایندگان مجلس شورای اسلامی به این مسائل توجه دارند؟ شما قانون مطبوعات کشورمان را در سطح آزادیِ مد نظر اسلام، بالا بگیرید، ببینید غربی‌ها چطور در مقابلش زانو خواهند زد! قانون مطبوعات این است که خدا در قرآن به پیغمبرش می‌فرماید: نباید طوری تبلیغات کنی که قدرت تصمیم‌گیری و انتخاب از انسان‌ها سلب بشود.

این انسان باید قدرت انتخاب داشته باشد، به همین دلیل قانون تبلیغات در قرآن به گونه‌ای است که بشارت و جاذبۀ مطلق نباشد بلکه خوف و شوق باید باهم باشد! اگر کسی خودش خواست بیاید و اگر نخواست نیاید. نباید جاذبۀ مطلق باشد. اصلاً بد است با انسان‌ها مطلقاً با جاذبه صحبت کنیم. قرآن کتاب تبلیغات دین است، ولی در قرآن جاذبۀ مطلق نیست، هم بهشت آمده و هم جهنم آمده است، چون نمی‌خواهد کسی را با جاذبۀ مطلق فریب بدهد بلکه می‌خواهد هر کسی خودش تصمیم بگیرد. پیغمبر هم نباید جاذبۀ مطلق باشد لذا قرآن به پیامبر(ص) می‌فرماید «إِنّا أَرسَلناکَ بِالحَقِّ بَشیرًا وَنَذیرًا» (بقره، 119)

چرا خدا برای انبیا جاذبۀ مطلق قرار نداده؟ چون نمی‌خواهد مردم را اغوا کند و قدرت انتخاب را از آنها بگیرد

أمیرالمؤمنین(ع) در خطبۀ قاصعه که طولانی‌ترین سخنرانی حضرت در نهج‌البلاغه است فلسفۀ آزادی انسان و کرامت انسان را در حدی توضیح می‌دهد که وقتی آن را بخوانی می‌گویی: این غربی‌ها دارند رسماً انسان‌ها را به بردگی می‌کشند؛ مثل همان دوران فراعنه است، رسماً دروغ می‌گویند تا مردم را فریب بدهند.

حضرت می‌فرماید: چرا خدا مکه را در یک جای خوش‌ آب و هوا قرار نداد؟ چرا به پیغمبر پول و ثروت فراوان نداد؟ چرا یک تاج ویژه‌ای از طلا به پیغمبر نداد که هرکسی نگاه کرد حیرت بکند؟ برای اینکه نمی‌خواست مردم را اغوا کند، برای اینکه نمی‌‌خواست جاذبۀ مطلق قرار بدهد، برای اینکه می‌خواست جاذبه و دافعه را کنار همدیگر قرار بدهد. (وَ لَوْ أَرَادَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لِأَنْبِیَائِهِ حَیْثُ بَعَثَهُمْ أَنْ یَفْتَحَ لَهُمْ کُنُوزَ الذِّهْبَانِ وَ مَعَادِنَ الْعِقْیَانِ وَ مَغَارِسَ الْجِنَانِ وَ أَنْ یَحْشُرَ مَعَهُمْ طُیُورَ السَّمَاءِ وَ وُحُوشَ الْأَرَضِینَ لَفَعَلَ، وَ لَوْ فَعَلَ لَسَقَطَ الْبَلَاءُ وَ بَطَلَ الْجَزَاءُ وَ اضْمَحَلَّتِ الْأَنْبَاءُ ؛ نهج‌البلاغه، خطبه192)

خدا در اوج رهایی است و ما را جانشنین خودش قرار داده تا به اوج رهایی برسیم

خدا می‌خواهد ما را به اوج رهایی برساند. خداوند خودش در اوج رهایی است و ما را «خلیفة الله» قرار داده است. یعنی ما بنا است جای خدا بنشینیم. این را خودش فرموده است: «إِنِّی جَاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلِیفَةً» (بقره، 30) پس ما باید تمرین کنید برای اینکه جانشین خدا بشوید. تمرین اولیه‌ات کجا است؟ اینکه در خانه، جانشینی پدر و مادر به جای خدا را می‌بینی. مثلاً مادر برای بچه، جای خدا در خانه خدایی می‌کند؛ به او روزی می‌دهد، عیب می‌پوشاند، جای بچه را عوض می‌کند، خسته نمی‌شود. این دور اول تمرین است. دور دوم تمرین هم دیدن دیدن جایگاه پدر است، پدر خرج می‌دهد، مثلاً برای دخترش خرج می‌کند، به او مهربانی می‌کند...

 پس الگوی دوم برای جانشینی خداوند، پدر است. بعد هم در مدرسه، معلم و اولیاء مدرسه الگوی سوم برای جانشینی خدا می‌شوند. بعد از چند سال، مثلاً از دوازده‌سالگی شروع می‌کنی به خدایی کردن با رفقایت و با مسئولیت‌پذیری در گروه‌هایی که در آن عضو می‌شوی.

مدرسه‌ها به‌جای تزریق عقاید به مغز بچه‌ها، زندگی جمعی را به آنها یاد بدهند

مدرسه‌های باهوش، به جای اینکه مدام عقائد را به مغز بچه‌ها تزریق کنند، زندگی جمعی را به آنها یاد می‌دهند. در زندگی جمعی، شما هر روز مسئول و رئیس هستید «کُلُّکُمْ رَاعٍ وَ کُلُّکُمْ مَسْئُولٌ عَنْ رَعِیَّتِه‏» (جامع‌الاخبار، ص119)  تو مسئول این جمع هستی، تو الان این مسئولیت را داری... بعد کم‌کم رشد می‌کنی و خودت مسئولت یک خانواده را می‌پذیری. برخی از جوان‌ها این‌قدر از خدا شدن و خلیفه‌اللهی دور شده‌اند که یا دیر ازدواج می‌کنند یا ازدواج نمی‌کنند. درحالی‌که این تمرین خدایی است، همسری را می‌پذیری، در مقام پدر یا مادر، شروع می‌کنی به خدایی کردن.

الان شاید انسان‌ها از خدا شدن بدشان می‌آید که تعداد بچه‌های کمتری می‌آورند! وقتی بچه‌دار شدی، چند تا بچه قد و نیم‌قد، دختر و پسر، با هر کدام از این بچه‌ها باید یک‌جوری حرف بزنی. خدا این است. تو باید خدا بشوی، تو مگر خلیفة‌الله نیستی؟ این حرف‌ها که شوخی ندارد. دین را هرجور دیگری به تو معرفی کرده‌اند اشتباه گفته‌اند، اگر گفته‌اند دین یعنی اینکه برای خودت بچۀ خوبی باشی منظورشان این است که مثل برده‌ها و بره‌ها باشی! نه، تو خلیفة‌الله هستی.

این درس‌های اخلاق که در همه‌جای دنیا رایج است، غالباً اخلاق بردگی است، می‌گوید «قانع باش، صدایت در نیاید، صدایت را پایین بیاور، گاز نگیر، لگد نزن، برّه باش تا هر موقع خواستم سرت را ببُرم!» این درس‌های اخلاقی می‌خواهد من را بردۀ بی‌آزار برای سلاطین جور تربیت کند، حتی نه برای سلاطین جور، بلکه می‌خواهد من را ضعیف و ترسو بار بیاورد. بعضی‌ها به ظاهر آدم‌های باحیایی هستند اما در واقع باحیا نیستند بلکه این حیا از سرِ ترس است، و اگر پایش بیفتد ممکن است گرگ بشوند.

بدون زندگی جمعی نمی‌توانیم به مقام خلیفة‌اللهی برسیم

دربارۀ بعضی‌ها می‌گویند که اینها مذهبی یا حزب‌اللهی بودند اما بعد خراب شدند! درحالی‌که اینها معمولاً از همان اول هم خراب بودند ولی می‌ترسیدند ابراز وجود کنند. تو باید خودت ناخدا بشوی، تو باید خلیفة‌الله و جانشین خدا بشوی. ولی اگر زندگی جمعی نکنی، آیا می‌توانی ناخدا بشوی؟ آیا بدون زندگی جمعی می‌توانی خلیفة‌الله بشوی؟ آیا بدون زندگی جمعی می‌‌توانی به اوج رهایی برسی و به مقام «راضیةً مرضیّة» برسی؟ می‌فرماید من الان از تو راضی هستم، حالا تو از من راضی باش! این می‌شود مقام مرضیه، که در سورۀ فجر آمده است.

 خدا می‌خواهد تو را به خدایی برساند، تا مثل خدا نشوی نمی‌توانی به آنجا برسی، کِی مثل خدا می‌شوی؟ وقتی در یک گروه، رئیس بشوی و به آنها خدمت کنی. رسول‌خدا(ص) فرمود: «سَیِّدُ القَومِ خادِمُهُم» (من لایحضر الفقیه، ج۴، ص۳۷۸) یک جمعی دور خودت جمع کن و به آنها خدمت کن، تو مسئول و رئیس هستی.

رهبر انقلاب فرمودند که آموزش و پرورش زندگی جمعی و تعاونی به بچه‌ها یاد بدهد... این جملۀ بسیار هوشمندانه‌ای است، ده‌ جلد کتاب لازم است در شرحش، نوشته شود. همین یک‌کلمه معادل کل سند تحول است. خیلی از بخش‌های سند تحول را اگر بخواهی اجرا کنی تا زندگی جمعی را یاد ندهی به درد نمی‌خورد. پس مدرسه یک فرصت است تا بچه‌ها در کنار هم زندگی جمعی و گروهی را تمرین کنند.

خانواده اولین محل برای تمرین زندگی جمعی و خلیفه‌اللهی است

خانواده هم یک محل مناسب برای تمرین زندگی جمعی و خلیفه‌اللهی است. بچه‌ها در خانه، دو تا خلیفه‌الله یا «ناخدا» را می‌بینند؛ یکی پدر و یکی هم مادر. ببینید خدا چه اختیاراتی به پدر و مادر می‌دهد. پدر ولایت دارد. مثلاً وقتی می‌گوید «زود بیا» نمازت را باید تند بخوانی، تعقیبات را هم نباید بخوانی و زود بروی. مادر اگر به بچه‌اش گفت «بیا» نمازت را بشکن و برو! اینها تمرین چیست؟ تمرین دیدن خلیفه الله است، انگار از نزدیک یک امام زمان داشته باشی. فلسفۀ وجودی تو خلیفة‌اللهی است، تو خودت هم بعداً پدر یا مادر می‌شوی و باید این را تمرین کنید. ببینید خانواده چقدر باشکوه است.  

حالا زن و شوهر چگونه باید رفتار کنند؟ این دوتا خلیفة‌الله‌ باید به هم احترام بگذارند و بچه‌ها این احترام را ببینند. مثلاً مادر به بچه‌ها می‌گوید: وقتی پدر آمد به احترام او بلند بشوید، خلیفة‌الله آمد! حرمت پدر را مادر نگه می‌دارد، حرمت مادر را پدر نگه می‌دارد، رازش چیست؟ رازش تمرین خلیفه‌اللهی یا خدایی است.

پس خانواده اولین گروه تشکیلاتی‌ برای تمرین خلیفة‌اللهی است. بعد وارد جمع یا گروه بزرگتری می‌شوید به نام «مسجد». در مسجد دور هم جمع می‌شویم تا خلیفة‌اللهی را تمرین کنیم. مردم هر محله‌ای باهم زندگی جمعی را شروع می‌کنند. از نظر فردی اگر بخواهی از ظلم نفس و از بدی‌های خودت رها بشوی پایگاهت اول خانواده و بعد هم مسجد است.

هیچ حکومتی بدون مشارکت مردم نمی‌تواند همۀ کارها را سامان بدهد

حالا از نظر اجتماعی اگر بخواهی رها بشوی باید چه‌کار کنی؟ خدا حیات بشر را طوری قرار نداده است که یک حاکمیت یا دولتی بدون مشارکت همۀ مردم بتواند زمینۀ ظلم را از بین ببرد. خدا بنا دارد که همه ما را امتحان کند و همه ما را به خلیفة‌اللهی برساند. خدا اجازه نمی‌دهد که یک حکومتی بدون مشارکت مردم و صرفاً با یک تعدادی آدم‌ها و مدیران خوب و چندتا وزیر یا وکیل حزب‌اللهی، بتواند همۀ کارها را سامان بدهد و برای مردم رفاه ایجاد کند، پس این خلق خدا و مردم را چطور امتحان کند؟ لذا خدا نمی‌گذارد بدون مشارکت مردم، کسی به مردم خدمت کند و برای آنها رفاه و آبادانی بیاورد.

مقام معظم رهبری فرمودند اندیشمندان فکر کنند که چگونه می‌شود مشارکت مردم را افزایش داد؟ یعنی اینکه قدرت دولت‌ها کم بشود و محل فساد و تباهی نباشد. حتی اگر یک دولتی به جای مدیرانش، فرشته‌هایی قرار بدهد که اصلاً فساد نکنند، باز هم نمی‌شود. دولت‌هایی که می‌خواهند فرشته‌آسا عمل کنند، کافی نیست که فقط خودشان دزدی نکنند، حتی کافی نیست که خودشان کار را بلد باشند و مدام به مردم خدمت کنند، بلکه باید مردم را در کارها مشارکت بدهند تا خود مردم کارها را به‌دست بگیرند و سامان بدهند.

مردم‌سالاری با زندگی جمعی محقق خواهد شد/ مسجد کانون زندگی جمعی و تمرین خلیفة‌اللهی است

چرا مسئولین حزب‌اللهی فکر می‌کنند اگر خدمت کنند کافی است؟ باید خود مردم به صحنه بیایند. رهبر انقلاب فرمودند مردم‌سالاری دینی به این نیست که مردم فقط پای صندوق‌های رأی بیایند و یک کسی را انتخاب کنند، مردم‌سالاری دینی به این است که مردم، در همۀ زمینه‌ها سالار امور خودشان باشند.... اینکه مردم در همۀ زمینه‌ها سالار امور خودشان باشند یعنی همان زندگی جمعی! کانون زندگی جمعی کجاست؟ مسجد.

آیا مسجد گزینش می‌کنند؟ نه؛ مسجد گزینش ندارد، در به روی همه باز است و یک گزینش طبیعی اتفاق می‌افتد؛ اولاً باید طرف طاقت داشته باشد که نماز بخواند و سجده کند، اینکه بیاید نماز جماعت بخواند فقط یک قدم از صد قدم است. نود و نُه قدم دیگرش این است که بیاید وقت بگذارد و زندگی جمعی بکند.

کسی که به مسجد می‌آید و فقط نماز می‌خواند یک درصد عنوانِ یک مسجدی را پیدا کرده است. بعضی‌ها گمان می‌کنند که مسجد شبیه اتوبوس شرکت واحد است! سوار می‌شود و نمازش را می‌خواند و بعد هم می‌رود و به کسی کاری ندارد. لذا مسجد‌های بی‌رونق درست می‌شود.

بعضی از امام جماعت‌های ما هم فکر کردند که رانندۀ اتوبوس هستند، که نماز را اقامه کنند و فقط همین! مسجد اتوبوس نیست، مسجد خانۀ جمعی است که باید تمرین خلیفة‌اللهی بکنند.

مسجدها را فتح کنید و در آن زندگی جمعی را تمرین کنید

مسجدها را فتح کنید و در آنجا زندگی جمعی را تمرین کنید. برخی می‌گویند «هیئت امنای مسجد نمی‌گذارد» خُب هیئت امنا اگر اجازه نمی‌دهد آنها را تغییر بدهید. هیئت امنای مسجد چند نفر هستند؟ مثلاً پنج نفر هستند. اینها چطور می‌توانند جلوی پانصد نفر بایستند؟!

مگر اسلام آمده است حاکم بشود که با قوۀ قضائیه و قوۀ مقننه و قوۀ مجریه همۀ کارها را درست بکند؟ اصلاً این‌طور نیست. اسلام می‌خواهد کار را به دست مردم بدهد.

در بعضی از مساجد می‌گویند که امام جماعت به ما میدان نمی‌دهد. امام جماعتی که به مردم میدان ندهد، ورثۀ انبیاء نیست. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «اَلعُلَماءُ وَرَثَةُ الاَنبیاء» (الکافی، ج 1، ص 32 ) ما آدم‌های معموی فقط خلیفة‌الله بودیم ولی علما درواقع خلیفۀ رسول‌الله هم هستند. رسول‌خدا چه‌کار می‌کرد؟ ایشان در مدینه گروه‌های ده‌نفره درست کرد و برای هر گروهی یک سرگروه گذاشت، در واقع ایشان مدینه را به صورت تشکیلاتی و شبکه‌ای اداره می‌کرد.

الان اگر یک شهر 25هزار نفری را به ما بدهند، چطوری این شهر را اداره می‌کنیم؟ آیا تشکیلات راه می‌اندازیم؟ نه، مثلاً اگر به منِ نوعی بدهند می‌گویم: «خودم همه را اداره می‌کنم!» این اختیارات و سلطۀ خودم را به کسی نمی‌دهم و اگر ببینم کسی غیر از من دارد سلطه پیدا می‌کند، ناراحت می‌شوم. درحالی‌که باید به مردم میدان بدهیم و مثل پیامبر(ص) آنها را گروه‌بندی کنیم و هرگروهی مسئول و رئیس داشته باشد و خود مردم کارها را اداره کنند.

با اجرای طرح محلۀ مردم‌سالار گروه‌های مردمی فعال می‌شوند

بسیج یک طرحی دارد که واقعاً قابل تقدیر است؛ طرحی به نام طرح محلۀ مردم‌سالار اسلامی. در کل کشور حدود شصت‌هزار پایگاه محلی بسیج داریم که شانزده هزار پایگاه این طرح را اجرا کرده‌اند. از بقیه پایگاه‌های بسیج هم تمنا می‌کنم که یا نام بسیجی بودن را از خودتان بردارید، یا این طرح را اجرا کنید.

در این طرح، مسائل و مشکلات هر محله توسط گروه‌های مردمی شناسایی می‌شود و با استعدادها و ظرفیت‌هایی که در محله شناسایی می‌کنند، شروع می‌کنند مسائل محله را حل کردن.  

در محله‌هایی که طرح محلۀ مردم‌سالار اجرا شده است مسئولین‌شان گزارش می‌دهند و می‌گویند دیگر ما برای‌مان فرق نمی‌کند مسئولین اصلاح‌طلب باشند، اصولگرا باشند، دین‌دار باشند، بی‌دین باشند و... ما از همۀ این مسئولین بازخواست می‌کنیم و جرأت ندارند از زیر کار در بروند یا اشتباهی مرتکب بشوند. همه‌کار زیر نظر ما است. حتی از قوۀ قضائیه هم می‌خواهیم آن کارهایی که مربوط به آنها هست را انجام بدهند و الا آنها را هم مورد بازخواست قرار می‌دهیم.

دولت باید از بسیاری کارها کنار برود و آنها را به گروه‌های مردمی بسپارد

در این طرح، مردم میدان‌دار هستند، مردم زنده هستند و کارها را خودشان اداره می‌کنند. در ایام کرونا در آن محله‌هایی که طرح محلۀ مردم‌سالار اجرا شده، چه فقرهایی را ریشه‌کن کردند! آمده بودند صدقه بدهند یک‌دفعه‌ای این کار تبدیل شد به کارآفرینی و کم‌کم به یک ثباتی رسیده و یک شغل دومی برای کارگرها درست شده است. برخی از اینها می‌گویند که در یک فصلی از سال ما در این محله کسی دیگر میوه نمی‌خرد، چون با برخی از باغدارها صحبت کردیم که ما به صورت گروهی به آنجا می‌رویم و میوه‌ها را می‌چینیم و بنا شده که نصفش مال باغدار باشد و نصفش مال ما باشد. سال بعد هم گفته که اصلاً همه‌اش مال شما باشد؛ از بس که با این کار در زندگی من برکت آمد! شما کجا بودید؟ ما کارگر نیستیم، ما صاحب خودمان هستیم.

حالا اگر این امکانات را دولت بخواهد توزیع کند، هیچ وقت این برکت را نخواهد داشت و کارها خراب می‌شود. دولت باید از خیلی کارها کنار برود و همین گروه‌های مردمی این کارها را به دست بگیرند. شما باید چه‌کار کنید؟ یکی اینکه باید به مسجد بروید، مسجد خودش کاتالیزور و صافی دارد. اگر یک کسی به مسجد آمد و نارو زد چه‌کار کنیم؟ مگر مردم مرده‌اند! طبیعتاً او شناسایی می‌شود و در رأی‌گیری‌ها و تصمیم‌گیری‌ها خودش را لو می‌دهد.

ریشۀ مشکلاتمان این است که مساجدمان محل تمرین «زندگی جمعی» نیست

مسجد جایی نیست که یک عده بچه مثبت در آن جمع بشوند، منظورم از بچه مثبت، کسی است که از سر بی‌خاصیتی و بی‌عرضگی بچۀ خوبی شده است. پیامبر(ص) وقتی یک جوان خوب را می‌دید که دین و ایمانش درست است، از شغل و حرفۀ او می‌پرسید. می‌فرمود بلد هستی پول دربیاوری؟ اگر می‌گفت بلد نیستم، حضرت می‌فرمود: «سقط من عینی»، از چشمم افتاد. (کَانَ رَسُولُ اللَّهِ إِذَا نَظَرَ الرَّجُلَ فَأَعْجَبَهُ قَالَ: هَلْ لَهُ حِرْفَةٌ؟ فَإِنْ قَالُوا لَا قَالَ: سَقَطَ مِنْ عَیْنِی ؛ جامع‌الاخبار، ص139) حالا ممکن است کسی بگوید که من بلد هستم مثلاً دو تا تخصص دارم ولی شغل نیست، این یک مسئلۀ دیگر است.

گفتند: چرا اى رسول خدا؟! فرمود: اگر مؤمن شغل و حرفه‌‏اى نداشته باشد دین خود را وسیله امرار معاشش مى‏‌کند. می‌ترسم پس‌فردا بخواهد از ایمانش پول دربیاورد و بگوید: چون من مؤمن و حزب‌الهی هستم به من شغل بدهید.

مسجد جایی است که اگر یک همسایه زرتشتی یا ارمنی یا بی‌دین دارد، به امام جماعت این مسجد بگوید: می‌شود این بچۀ من هم بیاید در این مسجد؟ چون اینجا دیدم هرکسی در این مسجد هست کارآمد شده، کارآفرین شده، اهل کار شده. بگذار این بچۀ ما هم بیاید به مسجد.  

ریشۀ مشکلات ما این است که مساجد ما این‌گونه نیست؛ یعنی پایگاه زندگی جمعی نیست. قرآن می‌فرماید «وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ یُذْکَرَ فِیهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِی خَرَابِهَا» (یقره، 114) چه‌کسی ظالم‌تر است از کسی که مانع مسجد بشود که در مسجد ذکر گفته بشود و چه‌کسی ظالم‌تر است از کسی که در خراب‌کردن مسجد سعی کند. در تفسیر این آیه نوشته‌اند که منظور از «َسَعَى فِی خَرَابِهَا»، این نیست که کلنگ برداری و در و دیوار مسجد را خراب کنی، منظور این است که مسجد آن چیزی که باید باشد، نباشد.

اگر مردم زندگی جمعی را به‌معنای واقعی اجرا کنند، از دست بانک‌ها، بیمه و بورس، خلاص می‌شوند

 سازمان تبلیغات یک طرح دارد به نام «امام محله» به این معنا که امام جماعت، فقط پیش‌نماز نیست. امام جماعت یعنی رئیس گروه. این طرح در برخی از مساجد و محله‌ها دارد اجرا می‌شود ولی می‌گویند نمی‌توانیم این را در همۀ مساجد اجرا کنیم، شرایط اجازه نمی‌دهد!

اگر مردم در مسجد با هم منسجم باشند و به معنای واقعی زندگی جمعی داشته باشند، اینها جای بانک را می‌گیرد، جای بیمه را می‌گیرد، جای بورس را می‌گیرد. و الا این بانک و بیمه و بورس، عاملی می‌شود برای به بردگی کشیدن انسان‌ها. در کشور ما بیست و پنج درصد اقتصاد باید به صورت تعاونی باشد ولی الان پنج درصدش هم تعاونی نیست، چون ما در مسجد حاضر نیستیم با همدیگر زندگی مؤمنانه داشته باشیم. مگر این کسانی که به مسجد می‌آیند، مؤمن نیستند؟ چرا این چند تا مؤمن به همدیگر اطمینان نمی‌کنند که با هم جمع بشوند و یک فعالیت اقتصادی راه بیندازند؟ به همدیگر اطمینان بکنید.

شاید برخی بگویند: ما در یک مسجدی دور هم جمع شدیم و یک کاری راه انداختیم ولی یک کسی به ما نارو زد و اموال ما را برد! خُب دوباره تجربه کنید! پیامبر(ص) به خاطر اینکه مردم زندگی جمعی را تجربه کنند، اهل‌بیت(ع) و بچه‌هایش را فدا کرد ولی از این شیوه و روش کوتاه نیامد. حالا ما یک‌مقدار از پول‌مان را یک کسی زرنگی کرده و برده، از این روش کوتاه بیایم؟ چرا صورت مسأله را پاک می‌کنید؟ راه رسیدن به اوج رهایی، زندگی جمعی است و پایگاه زندگی جمعی هم در مسجد است؛ امام جماعت هم می‌شود امام محله. امام هم درواقع کسی است که می‌خواهد همه را به خلیفةالهی برساند.

(الف2/ن2)


<< جلسۀ قبل

 

نظرات

کدام جاهل مقدس مآبی  گفته وقتی مدیر دولتی با رانت اداری در حال سنگ اندازی در کار مردم برای معاملات باندی باشه برای توجیه از ادبیات دینی استفاده کنند ؟

کدام ساده لوحی گفته استفاده از رانت باندی برای بستن مسیر های شدنی را بگوییم عمل خداپسندانه ؟ این که اسم را عمل خدا پسندانه ارزشی می‌گذارند منافع باندی را کانالیزه و نهادینه می‌کند،  مگر با بچه های ۴ ساله طرف اند از این حرفها تحویل میدهند

 

دولت را درحالی نصیحت و موعظه میکنید و ادعای مردمی بودن می‌کند که ساده ترین کانال های ارتباطی ش با  مردم دست افراد نا اهل و با گزارش‌های کذب مغرضانه تنظیم میشه و مدیریت نمایشی تداوم داره 

اطلاع ندارم یا آنکه یک دروغ تکراری مدیر خرد دولتی ست یا دو زار فهم و درایت دارد که ارتباط ها را با مردم قطع نکنه فرمایشی نکنه افراد فیک برای گزارش نویسی کذب ضد مردمی قرار نده که صرفا منافع باندی باندها و رانت باز های دولتی را تامین کنند با ادبیات ارزشی 

شعار سال که مشخص شد هر ماه باید دولت بیاد گزارش اقتصادی به مردم بده چه تغییری داشته در اقتصاد مردمی چه کارکرده 

وگرنه از الان معلومه گزارش اسفند پایان سال بهترین و بی نظیر ترین آمار کل خاورمیانه را دولت و مجلس ارائه داده اند و رتبه اول جهانی با نمک و فلفل خوشمزه برای خود ثبت کزده اند مگر دولت قبل چی کار می‌کرد؟

اشکالی نداره حالا برخی مدل شان میل دارند به مخالف شان بدگویی و دروغ گویی و ناسزا نسبت بدهند ولی این دیگه تقبل الله نداره که همان سیاق غلط و همان راه غلط که در دولت قبل غیر مردمی محسوب می شد این دولت تکرار کنند کجای این تقبل الله داره ؟ کجای این کار ارزشی و انقلابی میشه؟ با کدوم نصیحت درست میشه ؟ 

همان فرآیند ها که می‌گفتند به شما ربطی نداره ، همان جهت گیری غلط غیر  مردمی در دولت لیبرال خوانده انقلابی ها و ارزشی ها  که رهبر انقلاب قبول نداشت این بار این همه رای دادیم مدیر های نا اهل و روابط ناسالم باز تولید شده ، اینو به کی بگید ؟ باز از این کجا فرار کنید؟

بر خلاف ایده های استاد پناهیان برخی در دولت به نابود کردن روند های مردمی همت دارند منافع شان در از بین بردن مفاهیم دینی و گسترش مدل سادهدلوحی ارزشی است که صرفا در مسائل سطحی غیرت های احمقانه و افراطی و متحجرانه خرج می‌کنند و همین خودش ضد تبلیغ خواهد شد 

نوع جهت گیری خنده دار برخی بخش های بوروکراتیک به گونه ای تعبیه شده که ایده آل ، گوسفند ارزشی مطیع پروار شده با تعطیل شدن قوه تشخیص و فکر  باشه 

دولت ارزشها یک جاهایی خلاف شرع و خلاف عقل ، ضعیف بودن خودش و جامعه خودش را تسلیم شده و پذیرفته

با بزک بدون فکر که چیزی حل نمیشه

ارسال نظر

لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دسترسی سریع سخنرانی ها تنها مسیر استاد پناهیان ادبستان استاد پناهیان درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام کلیپ تصویری استاد پناهیان کلیپ صوتی استاد پناهیان پرونده های ویژه حمایت مالی بیان معنوی پناهیان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیان ها راهکار راهبرد آینده نگری سخنرانی گفتگو خاطرات روضه ها مثال ها مناجات عبارات کوتاه اشعار استاد پناهیان قطعه ها یادداشت کتابخانه تالیفات مقالات سیر مطالعاتی معرفی کتاب مستندات محصولات اینفوگرافیک عکس کلیپ تصویری کلیپ صوتی موضوعی فهرست ها صوتی نوبت شما پرسش و پاسخ بیایید از تجربه... نظرات شما سخنان تاثیرگذار همکاری با ما جهت اطلاع تقویم برنامه ها اخبار مورد اشاره اخبار ما سوالات متداول اخبار پیامکی درباره ما درباره استاد ولایت و مهدویت تعلیم و تربیت اخلاق و معنویت هنر و رسانه فرهنگی سیاسی تحلیل تاریخ خانواده چندرسانه ای تصویری نقشه سایت بیان معنوی بپرسید... پاسخ دهید...