۰۲/۰۸/۲۰ چاپ ایمیل و پی دی اف

خلاصۀ ۹ صفحه‌ای مبحث «آخرین گام رهایی»(با فشردگی ۶ درصد)

شناسنامه:

  • زمان: محرم ۱۴۰۲
  • مکان: دانشگاه امام صادق(ع)
  • موضوع: آخرین گام رهایی
  • متن جلسات: اینجا
  • صوت جلسات: اینجا
  • تعداد: ۱۱ جلسه

اهمیت یافتن «آزادی» در زمانۀ ما

امروزه آزادی و رهایی در امور فردی و اجتماعی به یک اصل تبدیل شده است. علت اهمیت یافتن آزادی در زمانۀ ما چیست؟

پشت سر میل به رهایی و آزادی، خصلت‌ها و گرایش‌های اصیل انسانی وجود دارد، هرچند نحوۀ برداشت و استفاده از آن غلط است و عدّه‌ای از آن برای رسیدن به منافع خود سوءاستفاده می‌کنند.

در قرن‌های اخیر مدنیّت رشد کرده است، زندگی‌ از شکل سادۀ روستایی به شکل پیچیدۀ شهری رو آورده است. با رشد مدنیّت و شهرنشینی، انسان‌ها طعم آزادی و رهایی را چشیده‌اند. این مسئله فیلسوفان را به فکر انداخت که این طعم را تئوریزه کنند، بنابراین کم‌کم «آزادی» به یک شعار تبدیل شد. وقتی می‌گوییم درنهایت تاریخ بشر به ظهور امام‌زمان(عج) منجر می‌شود، یعنی اصل آزادی و رهایی و اصل این تفکر به‌نوعی گام برداشتن به سوی ظهور آن حضرت است. اصل اهمیِت یافتن میل مقدس آزادی و رهایی برای بشر و توجه انسان‌ها به این شعار به‌خاطر طبیعت تکامل بشر، توسعه جوامع انسانی و بازگشت به یک میل اصیل فطری است.

دین، آزادکنندۀ انسان از همۀ اسارت‌ها برای رسیدن به اوج رهایی

خیلی‌ها نمی‌دانند که اصلاً آزادی متعلق به دین است و فلسفۀ بندگی خدا چیزی جز رهایی از بندگی غیرخدا نیست. خدا اصلاً و ابداً برای ارتباط تو با او، با تو دعوا ندارد، دعوا فقط سر این است که «بردۀ دیگران نشو! رها باش!» خدا فقط از پیغمبران می‌خواهد که بندگانش را از اسارت‌ها رها کنند، انسان‌ها خودشان به سمت خدا می‌روند. کسانی که در مقابل این دین شعار آزادی می‌دهند، دچار سوءتفاهم هستند چون ما دین را عامل رهایی‌بخش انسان‌‌ها معرفی نکرده‌ایم.

دین واقعاً مقابل خواسته‌های اصیل نیست، اتفاقاً بندگی خدا هم ابزار رسیدن به رهایی است. هرجا میل مقدس رهایی در وجود انسان از بین رفته است، انسان‌ها دچار دو مصیبت بزرگ شده‌اند: پذیرش ظلم سلطه‌طلب‌ها و مشکل شدن دعوت آنها به سوی خدا. انسانی که میل به رهایی ندارد، علاوه بر پذیرش بسیاری از ظلم‌ها، رنج‌ها و تحمیل‌های بیرونی، به رنج‌های درونی خودش هم خو می‌کند.

شعار اصلی دین ما «لا إله‌ الا الله» است، بنابراین پیامبر اکرم(ص) قبل از آنکه مردم را به «ایمان به خدا» دعوت کند به «رهایی از بردگی غیرخدا» دعوت می‌کند. شعار اصلی دینی ما یک شعار صرفاً اعتقادی نیست، بلکه یک شعار اجتماعی است، چون مشرکین مکه وجود خدا را قبول داشتند و حتی او را خالق آسمان و زمین و رازق خود می‌دانستند، مشکل آنها این بود که از نظر اجتماعی، بردگی غیرخدا را پذیرفته بودند. رؤسای قبایل آن روز مانند رؤسای احزاب امروز مردم را به بردگی می‌کشیدند. رسول‌خدا(ص) نه‌تنها با حکومت رؤسای قبائل، بلکه حتی با نفوذ آنها در جامعه هم در افتاد تا مردم را آزاد بگذارند. ما الآن هم با این مسئله درگیر هستیم چون صدها نوع نفوذ روی ما است. مسئله این است که بردگی وجود نداشته نباشد، همه آزاد باشند و هیچ‌کس بر هیچ‌کس نفوذ نداشته باشد.   

یکی از اشکالات بزرگ انسان‌ها این است که به خواسته‌های خودشان اهمیت نمی‌دهند؛ اولاً دقت نمی‌کنند چه می‌خواهند، ثانیاً بر چیزی که می‌‌خواهند اصرار ندارند، ثالثاً خواستۀشان را به‌طور کامل نمی‌خواهند، مسئلۀ ما با انسان‌ها این است.

یکی از چیزهایی که باید آن را کامل و مطلق بخواهیم «رهایی» است. مشکل این است که ما زیاد رهایی نمی‌خواهیم؛ مثلاً اکثر افراد دوست دارند در یک اداره یا سازمان استخدام شوند. آنها نمی‌دانند با این کار بخش زیادی از خلاقیتشان از بین می‌رود.

یک بخش از رهایی مربوط به عرصۀ عمل و رفتار است تا بتوانید در عالم تأثیر بگذارید، بتوانید انتخاب کنید، نه اینکه برای‌تان انتخاب کنند. انسان باید به‌گونه‌ای رها باشد که حتی محدود به قوانین عالم طبیعت هم نباشید.

یک بخش مهم از رهایی انسان، رهایی در عرصۀ آگاهی و اندیشه است. انسان با رهایی در عرصۀ آگاهی و اندیشه زندگی‌اش را شروع می‌کند، یعنی از دوران کودکی، می‌خواهد با کنجکاوی همه‌چیز را بشناسد. در مقام تولید دانش، فقط کسانی که در عرصۀ اندیشه، رها هستند دانش تولید می‌کنند. رهایی یعنی فکر و فهم شما آزاد باشد، کسی جلوی فهم شما را نگرفته باشد.

رهایی در عالم گرایش‌ها، علاقه‌ها و اراده‌ها هم یک بخش دیگر از رهایی انسان است؛ چرا برخی می‌گویند: «نمی‌توانم اراده کنم»؟ چون اسیر هستند. خیلی مهم است که انسان با ارادۀ خودش بتواند علاقه‌ پیدا کند. معمولاً برخی علاقه‌ها به ما تحمیل می‌شود. چرا می‌گوییم آزادی حقیقی در غرب نیست؟ یکی از دلایلش این است که با تبلیغات و شیوه‌های مختلف علاقه به انسان‌ها تحمیل می‌شود؛ امّا در دینِ ما حتی پیغمبر هم حق ندارد علاقه‌ای را به کسی تحمیل کند.

تنها برنامه‌ای که می‌تواند ما را به رهایی کامل برساند برنامه‌ای است که پیامبران آورده‌اند، بنابراین سراغ هر برنامه‌ای غیر از دین برویم ما را به انواع اسارت‌ها مبتلا خواهد کرد.

گام‌های رهایی

گام اول: ایمان

اولین گام برای آزادی «ایمان به خدا» است. مؤمن با اعتماد و توکل به خدا، رها می‌شود چون هیچ‌کس نمی‌تواند به او ضرر بزند. توکل زندگی انسان را شبیه قهرمان‌های فیلم‌ها می‌کند که در برابر گلوله هم آسیب‌پذیر نیستند.

یک روی سکۀ ایمان، باور قدرت خدا و توکل به او است. آن روی سکۀ ایمان، رهایی از خدایان دروغین است، یعنی کسانی که بدون منطق در ما نفوذ دارند، آنها بت هستند. پیامبر(ص) با این بت‌ها درگیر شد. الآن هم این بت‌‌ها فراوان و بت‌پرست‌ها بی‌شمار هستند. باید آن بت‌ها را شکست.

گام دوم: تقوا

تقوا یعنی مراقبت در رفتار. گام دوم رهایی این است که در عمل هرکاری نکنیم، چون افعال و اعمالمان ما را اسیر می‌کنند. گام دوم رهایی در سبک زندگی محقّق می‌شود؛ کسی که در مسیر رسیدن به رهایی قرار می‌گیرد تا به جایی برسد که هر کاری را خواست انجام بدهد، اول باید از طریق «هرکاری را انجام نده» عبور کند. برای اینکه به قدرتی برسیم که هر فکری که خواستیم پیدا کنیم الآن باید هر فکری نکنیم. محدودیت در عمل، ما را رها می‌کند، اگر خود را در عمل، رها کنیم به جایی نخواهیم رسید. برنامه ما در محدودیت عمل باید بر مبنای تقوا باشد. محدودیت عملی، رهایی می‌آورد و هرزگی در رفتار، انسان را اسیر می‌کند.

گام سوم: رنج

بدون رنج بعضی از قوای انسان آزاد و رها نمی‌شود. بعد از آنکه در یک رنج عمیق قرار بگیرید اندیشه‌تان بهتر کار می‌کند، منتها باید با رنج خوب ارتباط برقرار کنید. انسان با تلاش و رنج به رهایی خواهد رسید. باید در مسیر تربیتی خودمان، در کنار لذت‌‎های لازم و نشاط‌بخش برای روح انسان، رنج سازنده نیز برنامه‌ریزی و طراحی کنیم.

آخرین گام رهایی : زندگی جمعی

خیلی از حرف‌ها دربارۀ رهایی معمولاً نتیجه ندارد، چون عوامل رهایی باید در زندگی جمعی تحقق پیدا کند تا اثر لازم را بگذارد؛ نه در زندگی انفرادی. ایمان و تقوا برای این است که آنها را در زندگی جمعی پیاده کنیم؛ مثلاً وقتی رفیقتان می‌گوید به پول نیاز دارد، اگر شما پولی را که خودتان به آن نیاز دارید به او بدهید و بگویید: «خدا روزیِ من را می‌رساند»، آن‌وقت معلوم می‌شود واقعاً به رزّاقیت خداوند ایمان دارید. یک نمونه از تقوا در زندگی جمعی این است که وقتی دوستتان به شما نارو می‌زند شما به‌زیبایی با او  برخورد کنید، حتی عیب‌های او را به خودتان و خوبی‌های خودتان را به او نسبت بدهید.

زندگی جمعی حضور در چند مراسم نیست. چقدر از مشکلات و گرفتاری‌های همدیگر مطلع هستیم و چقدر به هم کمک می‌کنیم!؟ آیا رفاقت ما در حدی هست که به لحاظ مالی با هم ندار باشیم؟! نه؛ چون زندگی جمعی سخت است و نیاز به ازخودگذشتگی دارد، لذا ترجیح می‌دهیم به دین‌داری انفرادی بپردازیم نه جمعی. رسیدن به اوج رهایی از نظر روحی جز در زندگی جمعی واقع نمی‌شود، چون در زندگی جمعی، هم رنج در حدّ اعلی هست، هم تقوا و ایمان ما در سخت‌ترین شکل محک می‌خورد.

در دوران معاصر، زندگی جمعی را در دو جا تجربه کرده‌ایم. یکی در جبهه‌ها که رزمنده‌ها واقعاً برای هم می‌مردند و دیگری در زیارت اربعین. «اربعین» معجزۀ امام حسین(ع) است که محبین حسین(ع) برای همدیگر ازخودگذشتگی می‌کنند. در خانۀ خویشان و دوستانتان هم، مانند زائران اربعین از شما پذیرایی نمی‌شود. در فضای اربعین می‌توانید انسانیت را تنفّس کنید.

رهایی دو نوع است؛ رهایی از اسارت خود (اسارت تن و اسارت هوای نفس)و رهایی از ظلمِ سلطه‌طلب‌ها و زورگویان جهان. ما هر دو رهایی را می‌خواهیم و زندگی جمعی برای رسیدن به هر دو لازم است.

دو مانع رهایی کشور ما:

در اینجا دو مانع رهایی کشورمان (در مسیر پیشرفت و شکوفایی استعدادها) را معرفی می‌کنیم:

1. بروکراسی

بروکراسی - مخصوصاً بروکراسی دولتی- نمی‌گذارد زندگی جمعی، کارها را اداره کند. سازمان‌ها و ساختار اداری با قوانین‌ و آئین‌نامه‌ها جلوی زندگی جمعی را می‌گیرند و ما را به زندگی فردی وادار می‌کنند چون بروکراسی می‌گوید هر کاری یک مسئول دارد و به دیگران مربوط نیست.

بسیاری از قوانین و مقررات، بستری برای رانت ایجاد می‌کنند به‌طوری که هرکاری کنید، نمی‌توانید جلوی سوءاستفاده‌ها را بگیرید؛ به همین ترتیب ظلم تولید می‌شود. قوانین، قدرتی برای مجری آنها تولید می‌کند که اگر او یک‌ذره فاسد باشد راحت می‌تواند سوءاستفاده کند. برخی می‌گویند: چرا در دولت اسلامی رانت‌خواری هست؟ اساساً در دولت اسلامی نباید این بروکراسی‌ وجود داشته باشد. دولت اسلامی باید قدرت را به مردم بدهد.

2. احزاب

مانع دوم رهایی جامعه از ظلم «احزاب» هستند؛ یعنی گروه‌ها یا باندهایی که در زمان انتخابات، فهرستی از افراد آماده می‌کنند و با تبلیغات، جنگ روانی و کارهای پوپولیستی، رأی مردم را به سمتی که خودشان می‌خواهند سوق می‌دهند. احزاب در تمام جهان، با همین روش به دنبال سلطه بر انسان‌ها و جلوگیری از آزادی هستند.

احزاب بعد از اینکه رأی آوردند، می‌توانند هر بلایی بر سر مردم بیاورند و به مردم بگویند «شما خودتان به ما رأی دادید!». بعد از رأی دادن، قدرت در دست احزاب است و کاری از مردم برنمی‌آید. شاید در ایران، حزب خوب هم داشته باشیم؛ امّا دادن قدرت به احزاب و ادارۀ جامعه به وسیلۀ آنها اساساً روش خوبی نیست. مدیران دولتی هرقدر هم خوب باشند، تا وقتی تمرکز قدرت از بین نرود، طمع برای تصاحب قدرت وجود دارد. کار احزاب این است که برای قدرت با هم رقابت کنند و نقشه بکشند که رقیب خود را حذف کنند.  

اگر شما با هم جمع شوید و زندگی جمعی را در ابعاد مختلف (سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و ...) آغاز کنید، در همه‌چیز یک تحول اساسی اتفاق می‌افتد. باید هر محله‌ را مردم آن محله و هر شهر را مردم آن شهر اداره کنند، همان‌طور که یک آپارتمان را ساکنان آن آپارتمان اداره می‌کنند؛ امّا الآن مردم فقط پای صندوق رأی می‌روند و افرادی را انتخاب می‌کنند؛ این یعنی مشارکت حداقلی.

قدرت را به مردم بدهید تا دیگر قدرت و ثروت در دولتْ متمرکز نباشد و کسی برای تصاحب آنها، طمع نکند. وقتی کار‌ها را به دست مردم بدهید، وزارتخانه‌ها هم کوچک شود، امضاهای طلایی هم وجود نداشته باشد، آن‌وقت شارلاتان‌بازی و دعوای سیاسی مسخرۀ چپ و راست تمام می‌شود، چون کسانی پست دولتی می‌گیرند که به دنبال منفعت شخصی نیستند؛ امّا الآن کسانی که پست‌های مدیریتی را به دست می‌گیرند، منافع فراوان و امضاهای طلایی دارند، حتی اطلاعاتی که در این مراکز هست، رانت‌های بسیار پدید می‌آورد.

نقش مسجد در تحقق زندگی جمعی

انسان خلیفة‌الله است، خدا می‌خواهد همۀ ما نمونه‌ای از او باشیم. اوج رهایی انسان «خدایی‌شدن» است. خدا می‌خواهد همه ما رئیس باشیم. پس همه برای ریاست آماده باشید، هیچ‌کس خیال خودش را راحت نکند، خدا باید همۀ ما را در مدیریت و مسئولیت نسبت به جامعه، امتحان کند.

خانواده اولین گروه تشکیلاتی‌ برای تمرین خلیفة‌اللهی است. بعد از خانواده وارد جمع بزرگتری می‌شویم به نام «مسجد» تا خلیفة‌اللهی را تمرین کنیم. مسجد گزینش ندارد، در به روی همه باز است. در مسجد یک گزینش طبیعی اتفاق می‌افتد؛ رسول‌‌خدا(ص) از مسجد به‌عنوان پایگاه حل مسائل و مشکلات مردم استفاده می‌کرد؛ از مسائل اقتصادی گرفته تا مسائل دیگر، امّا الآن برخی می‌گویند «در مسجد، از پول حرف نزنید!» ریشۀ مشکلات ما این است که مساجد ما پایگاه زندگی جمعی نیست. اگر مردم در مسجد با هم منسجم باشند و به معنای واقعی کلمه زندگی جمعی داشته باشند، زندگی جمعی جای بانک، بیمه و بورس را می‌گیرد و آنها نمی‌توانند عاملی برای به بردگی کشیدن انسان‌ها ‌شوند.

ولایت؛ برطرف کنندۀ دو مشکل زندگی جمعی

زندگی جمعی دو مشکل دارد؛ نبودن انگیزۀ زندگی جمعی در انسان‌ها و بروز اختلافات گوناگون مثل اختلاف نظر، اختلاف سلیقه و ... . مهم‌ترین کارکرد ولایت این است که هم به انسان‌ها انگیزۀ زندگی جمعی می‌دهد و هم اختلافات زندگی جمعی را برطرف می‌کند. اربعین باعظمت‌‌ و باشکوه، نمونۀ زندگی جمعی است که امام حسین(ع) آن را برای ما سهل کرده است، ولایت محبتی ایجاد می‌کند که باعث می‌شود دوستان اهل‌بیت(ع) دور هم جمع ‌شوند و «قدرت» پیدا ‌کنند.

کارکرد دیگر ولایت این است که حرف آخر را می‌زند؛ مثل داور در زمین فوتبال. شاید بگویید اهل‌بیت(ع) معصوم هستند امّا فقیه که معصوم نیست؛ اولاً داور زمین فوتبال هم معصوم نیست، ثانیاً در اینجا منظور ما ولایت برای مدیریت گروه‌های اجتماعی کوچک است.

درست نیست که فقط گاهی دور امام‌ حسین(ع) جمع شویم و از او یک حال خوب بگیریم، امّا بقیۀ زندگیمان را صهیونیست‌ها اداره کنند. بنا نیست برای دوازده ماه سال، خدا دوازده حسین(ع) به قربانگاه بفرستد تا ما جمع شویم. امام حسین(ع) را الگو قرار بدهید و بقیه راه را خودتان بروید. امام‌زمان(عج) منتظر است آیا کسانی که با او و امام حسین(ع) دوست هستند، با هم دوست می‌شوند؟ این همان تحولی است که باید در ما پدید بیاید و سبک زندگی‌ ما را تغییر دهد.

 

 

نظرات

ارسال نظر

لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
دسترسی سریع سخنرانی ها تنها مسیر استاد پناهیان ادبستان استاد پناهیان درسنامۀ تاریخ تحلیلی اسلام کلیپ تصویری استاد پناهیان کلیپ صوتی استاد پناهیان پرونده های ویژه حمایت مالی بیان معنوی پناهیان

آخرین مطالب

آخرین نظرات

بیان ها راهکار راهبرد آینده نگری سخنرانی گفتگو خاطرات روضه ها مثال ها مناجات عبارات کوتاه اشعار استاد پناهیان قطعه ها یادداشت کتابخانه تالیفات مقالات سیر مطالعاتی معرفی کتاب مستندات محصولات اینفوگرافیک عکس کلیپ تصویری کلیپ صوتی موضوعی فهرست ها صوتی نوبت شما پرسش و پاسخ بیایید از تجربه... نظرات شما سخنان تاثیرگذار همکاری با ما جهت اطلاع تقویم برنامه ها اخبار مورد اشاره اخبار ما سوالات متداول اخبار پیامکی درباره ما درباره استاد ولایت و مهدویت تعلیم و تربیت اخلاق و معنویت هنر و رسانه فرهنگی سیاسی تحلیل تاریخ خانواده چندرسانه ای تصویری نقشه سایت بیان معنوی بپرسید... پاسخ دهید...