
ریشه نارضایتی عمومی این است که تکلیفِ رابطۀ دولت و ملت معلوم نیست. در جامعه اسلامی مطلوب، کارها بیشتر دست مردم است. لازمۀ اینکه کار در دست مردم باشد، باهم و جمع بودن مردم است. با کار فردی، امکان ندارد کار درست شود. در جامعه اسلامی به معنای واقعی کلمه، معیشت، بیشتر دست مردم است؛ نه دولتها.
ما از مرگ میترسیم چون پایان یافتن فرصت حیات را دوست نداریم. تنها راه جاودانه شدن و زنده ماندن شهادت است. شهدا بهتر از ما در حال زندگی هستند.
همچنان که دو قطره آب به هم نزیک میشوند در هم غرق میشوند و یک قطرۀ بزرگتر را تشکیل میدهند، مؤمنان نیز وقتی به هم نزدیک میشوند، مرز منیّتها را از میان برمیدارند و یک روح در دو بدن میشوند. با چنین روحیه و رویهای از کوچکترین جمع مؤمنان، قویترین تشکّلهای انسانی را میشود ساخت.
شکوه و زیبایی شهیدان جدا از نور معنوی، به رضایتی است که قلباً از فداکاری خود دارند. هرکس با رضایت قلبی فداکاری کند، مانند شهیدان باشکوه خواهد شد.
اغلب دوستداشتنیها و علاقههای ما مانند دشمنان ما در حال قتلعام استعدادهای ما هستند. اغلب ما آدمها حداقلّ استعدادهای خود را شکوفا میکنیم.
چرا بعضیها بعد از ازدواج خوشاخلاقتر از قبل نمیشوند؟