چون صلۀ رحم، ارتباط گرفتن با کسانی است که مجبوری با آنها ارتباط داشته باشی، نه ارتباط با کسانی که خودت انتخاب کردهای که کار خودت را آسان کنی؛ رشد آنجاست! رشد در ارتباط داشتن با کسانی است که با تو جور در نمیآیند، ولی تو ارتباط میگیری و همکاری میکنی و در این ارتباط باید خیلی چیزها را تحمل کنی تا رشد کنی.
شاید مهمترین بستر زندگی جمعی ما بسیج باشد. اما ظاهراً هنوز راه خودش را پیدا نکرده. هر کسی رفت داخل بسیج و بیرون آمد، باید بگویند: او تشکیلاتی بار آمده است. هر کسی به حوزه یا هیأت رفت و بیرون آمد، باید بگویند: او تشکیلاتی بار آمده است. اینها جمع هایی هستند که برای ما فراهم هستند.
ما کجا باید رشد کنیم؟! ما کجا آدم شویم؟ در کجا شاخصهای آدمیّت را درک کنیم؟ حیف نیست از اوج معنویت باز بمانیم؟! خُب مسأله این است که «تکی نمیشود در اوج معنویت قرار گرفت و حتماً باید یک جمعی باشد» ولی این جمع کجاست؟ من در میان کدام جمع رشد کنم؟ بسیج، مسجد، حوزه و هیئت، حضور تشکیلاتی در جمعهای مدعیان ولایتمداری حضرت است که بهترین فرصت رشد ماست.
بعضیها برای «زندگیِ چراگاهی و بیتفاوت به همدیگر» چه کلاسی قائلند! بعضیها به مسجد میروند ولی به سیاه و سفید مسجد و مردم مسجد کاری ندارند. فقط میرود نمازش را میخواند و برمیگردد؛ نه به کسی کاری دارد، و نه با کسی ارتباط میگیرد. درحالی که ما باید با هم کار کنیم! رشد ما در این است.
ولایت طاغوت در کجاها حاکم میشود؟ در جمعی که افرادش به همدیگر کاری ندارند و بیتفاوتند؛ امام صادق(ع) میفرماید: مانند چهارپایانی نباشید که در یک چراگاه زندگی میکنند و کاری با هم ندارند، هر دفعه صاحب چراگاه یکی از این چهارپایان را به کشتارگاه میبرد و ذبح میکند، و بقیه هم بیتفاوت هستند.
محیط دیگری که باید محل رشد ما در زندگی اجتماعی باشد، حوزه و مدارس علمیه است. ما باید گفتگوی انتقادی را از محیطهای طلبگی خودمان شروع کنیم. نمیشود که طلبهها در کنار همدیگر «قال الصادق(ع)» یاد بگیرند ولی هیچ کاری با هم نداشته باشند و برای هم فداکاری نکنند! و اگر اینطور باشد، آیا ما زندگی تشکیلاتی را یاد میگیریم؟!
تا چهار نفر در یک تشکل دینی، مثلاً در یک هیأت، کنار هم کار میکنند، یکدفعهای شعبه میزنند و دو تا هیأت دیگر درست میشود؛ چون نمیتوانند با هم کار کنند! البته تکثر هیأتها خوب است...
اصل مهدویت، یعنی اقامۀ حق در عالم توسط ولیالله الاعظم و یاران او. این نیاز به تشکیلات و نیروهای تشکیلاتی دارد. طلبههای حوزه، چقدر میتوانند کار جمعی کنند؟ بسیجیها و هیأتیها چقدر میتوانند کار جمعی کنند؟ ما باید توسط نیروهای مذهبی گفتگوی انتقادی دربارۀ نقایص نیروهای مذهبی را در جامعه افزایش دهیم.
خدا که از ما کار نمیخواهد؛ بلکه میخواهد ما آدم شویم. اما بعضیها فردی کار میکنند تا موفق باشند، و حاضر نیستند جمعی کار کنند تا آدم شوند. در حالی که آدم شدن مهم است نه موفقیت؛ و آدم شدنِ تو در تحمل جمع است. موفقیت های کلان هم در پی رشد آدمها به دست می آید.