هنرمندان فرصتهای بسیار خوبی برای تغییردادنِ نگاه آدمها دارند...
دو چیز باید ما را بترساند؛ یکی غضب خدا و دیگری لبخند رضایت شیطان و دو چیز باید ما را امیدوار کند؛ یکی قدرت خدا در محبتش به ما و دیگری ضعف شیطان در دشمنی با ما. اگر این دو نوع ترس و امید در انسان باشد، آدم بسیار قوی و متعادل خواهد شد و بصیرت و معنویت فراوانی هم خواهد یافت.
خدا ما را درگیر دنیا میکند؛ بعد میفرماید خود را رها کنید. اگر وارد دنیا نمیشدیم؛ بیرون ماندن و آلوده نشدن راحت بود. ولی این حکم تکوینی و گاهی تشریعی است که باید وارد دنیا شد. بعضیها سعی دارند با ترک بعضی وظایف از صحنۀ درگیر شدن با دنیا فرار کنند. اینها هیچگاه تعالی پیدا نمیکنند.
خدا به طرز خاصی اصرار دارد اختیار و مدیریت زندگی ما در دست خودش باشد. گاهی از اوقات برنامههای ما را به هم میزند و تدبیر خودش را جایگزین میکند و قطعاً بهتر هم نتیجه میدهد ولی ما دوست داریم پیشبینیهای ما به هم نخورد. هر چه بیشتر به بیاختیاری خود در برابر خدا پی ببریم، موحدتر میشویم.
صفات و روحیات انسان روی طرز نگاهِ او تأثیر میگذارند...
بعضیها از اول دنبال تئوریزه کردن و اصالت دادن به روش مذاکره با دشمن برای رسیدن به منافع بودند و به مذاکره به صورت مطلق خوش بین بودند. از اینکه مذاکره و مذاکره کنندگان شکست خوردند ناراحتیم ولی از اینکه مذاکرهگرایان افراطی دیگر نمیتوانند بر کرسی تئوری پردازی بنشینند خوشحالیم.