مهمترین راه تثبیت حقطلبی
پس از درک عقلانی حق و نفی عالمانۀ باطل، نشست و برخاست با کسانی که حق را عمیقاً دریافتهاند و باور کردهاند مهمترین راه برای تثبیت حقطلبی است.
پس از درک عقلانی حق و نفی عالمانۀ باطل، نشست و برخاست با کسانی که حق را عمیقاً دریافتهاند و باور کردهاند مهمترین راه برای تثبیت حقطلبی است.
باطلگرایی یک روحیه است و ناشی از قساوت قلب و تحجر مغز است. قرآن کریم اکثراً در برخورد با باطلگرایان آنها را روانکاوی میکند و عیوب نفسانی آنها را بیان میکند. ما بیشتر به دنبال پاسخ منطقی به آنها هستیم.
نفرت از باطل علامت رسوخ حق در وجود آدمی است. البته نفرت از باطل در یک انسان رشد یافته، همیشه همراه با بردباری و تحمل جهالتها و ضعفهای دیگران است.
تنها فقری که هر چه بیشتر بشود انسان ثروتمندتر میشود فقر الی الله است. هرچه درکمان از نیازمان به خدا بیشتر بشود خود را محتاجتر خواهیم دید و این بزرگترین دارایی ما خواهد شد که ما به خدا بسیار نیاز داریم.
اگر کمی آرام باشیم و شاکر، و اگر تا نیازهایمان برطرف شد از درِ خانۀ خدا فرار نکنیم، کمکم احساس نیازمان به خودِ خدا بیدار میشود. بلوغِ معنوی، بیداریِ حس نیاز به خداست.
احساس نیاز به خدا فرق دارد با اینکه نیازهایمان را نزد خدا ببریم. فلسفۀ دعا و اظهارِ نظر درِ خانۀ خدا این بوده است که احساس نیازِ ما به خودِ خدا بیدار شود.
اگر قدرت خیال نبود این همه آیاتِ توصیف بهشت و جهنم نازل نمیشد، اما صد حیف که خیالِ ما محدود به دنیای فانی است نه عالم باقی که به سویش میرویم.
هر چه به سمت خیالپردازی برویم از واقعبینی فاصله میگیریم، ولی نباید با غرق شدن در واقعیتهای تلخ، خیال تغییر و غلبه بر واقعیتها را از دست بدهیم.
آدمهایی که به نظم رفتاری عادت دارند، فرصت برای خیالپردازیهای بیبندوبار در افکار خود پیدا نمیکنند و آدمهای خیالپرداز قدرت منظم شدن ندارند.
خیالپردازی مثبت فرصتی برای رهایی از محدودیتها و تلخکامیهاست؛ ولی خیالِ بدون فعالیت و بدون امید به قدرت و رحمت خدا، از چاله به چاه افتادن است.