نیازی که دوست نداریم برطرف کنیم
ما آدمها معمولاً دوست داریم نیازهایمان را برطرف بکنیم ولی اگر نیاز به خدا را در وجودمان احساس کنیم، دوست خواهیم داشت خود این نیاز را بیشتر کنیم. نیاز به خدا هرچقدر برآورده شود بیشتر میشود.

ما آدمها معمولاً دوست داریم نیازهایمان را برطرف بکنیم ولی اگر نیاز به خدا را در وجودمان احساس کنیم، دوست خواهیم داشت خود این نیاز را بیشتر کنیم. نیاز به خدا هرچقدر برآورده شود بیشتر میشود.

کارآمدی دین تنها با ایجاد یک تمدن به اثبات میرسد. بدون توجه به تمدنساز بودن دین، نمیشود تنها با احکام فردی و برخی از احکام اجتماعی به ادارۀ صحیح جامعه پرداخت. تمدن اسلامی نقشۀ نهایی شیوۀ ادارۀ جامعه را در اختیار قرار میدهد.

تمدن اسلامی هنوز شکل نگرفته و آنچه در تاریخ به عنوان تمدن اسلامی مشهور است تمدن بخشی از مسلمانان است که بخشهایی از دین را اجرا کردند. تمدن اسلامی اگر شکل گرفته بود و برقرار شده بود هیچگاه نابود نمیشد، تمام جهان را میگرفت و بشر را از ظلم و جهل برای همیشه نجات میداد.

یا در اثر مصیبت و گرفتاری به اوج تمنا و خلوص در دعا میرسیم، که البته موقت خواهد بود، یا در اثر تفکر عمیق. اگر عمیقاً بتوانیم دربارۀ نیازهای روحی و آخرتی خود به خدا بیندیشیم آنگاه به دعای مخلصانه و تمنای شدید و پایدار خواهیم رسید و مقام محبت را هم درک خواهیم کرد.

وقتی دستانت را برای دعا بالا میبری یک دستت برای تشکر بالا باشد و دست دیگرت برای تمنا. تشکر از خدا و راضی بودن به مقدرات الهی شرط اساسی برای استجابت دعاست. بعد از تشکر صمیمانه از نعمات خدا درخواستهایت را آغاز کن.

اگر بدانیم برای خودسازی، خدا از ما زیاد توقع ندارد و با کمترین عزم و عمل به کمک ما میآید و خود او مسیر را هموار خواهد کرد تا به نتیجه برسیم، هیچگاه اهتمام و اقدام به خودسازی را عقب نخواهیم انداخت و هیچ فرصتی را از دست نخواهیم داد.

اگر به دنبال این هستیم که فرصت و فراغتی پیدا کنیم تا به اصلاح خود بپردازیم، احتمالاً این فرصت هرگز پدید نیاید. هر عزم و برنامهای برای خودسازی داریم، باید در متن همین زندگی و در میان همۀ گرفتاریها آغاز کنیم.

آزارهایی که از دیگران میبینیم مهمترین فایدهاش باید این باشد که با لمس بدیهای دیگران، عیبها و نقصهای خودمان را بهتر بشناسیم و برطرف کنیم.

امیرالمومنین(ع) فرمودند اگر در عید غدیر یک نفر را غذا بدهی مثل آن است که یک میلیون پیامبر را غذا داده ای! چرا وقتی از یک راننده تاکسی در مکه پرسیدم غدیر را میشناسی؟ او میگوید "نه". اینها تقصیر کیست؟ چرا در عید غدیر غذا ندادید؟ چرا عاشورا را به پا داشتید ولی غدیر را پاس نداشتید؟

عجیب این است که ترس از خدا مضطربکننده نیست مانند اینکه پشیمانی از گناه و مناجات با خدا، هرچند با اشک و آه فراوان باشد افسردهکننده نیست. همانطور که شادی در دوری از خدا هیچگاه عمیق و ماندگار نیست و آرامش بدون تکیه به خدا و توکل به او هیچوقت واقعی و پایدار نمیتواند باشد.