هدف از تشکیل خانواده/ خانواده؛ محیطی شیرین برای مبارزه با نفس/ تشکیل خانواده، یعنی آغاز مرحلۀ جدیدی از مبارزه با هوای نفس در محیطی شیرین
وقتی هدف از آفرینش و زندگی انسان، عبودیت است (ما انسان را نیافریدیم مگر برای اینکه به مقام عبودیت برسد؛ وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِیَعْبُدُونِ؛ ذاریات/56) در نتیجه همۀ اجزاء زندگی انسان در جهت رسیدن به این هدف خواهد بود. یعنی هدف از تمام نعمتها و اموری که برای انسان در دنیا قرار داده شده، رسیدن او به این عبودیت است. یکی از اجزاء مهم زندگی انسان انتخاب همسر و تشکیل خانواده است پس هدف از آن نیز کمک به تحقق عبودیت و بندگی خداوند است، و باید دید ازدواج و تشکیل خانواده که خداوند انسان را وابسته به آن قرار داده چگونه انسان را در جهت عبودیت کمک میکند. اگر هدف از ازدواج را صرفا لذتجویی تلقی کنیم غلط است.
وقتی رسول خدا(ص) میفرماید: «در اسلام هیچ بنایى ساخته نشد که نزد خداوند عزّوجلّ محبوبتر و ارجمندتر از ازدواج باشد؛ مَا بُنِیَ فِی الْإِسْلَامِ بِنَاءٌ أَحَبُّ إِلَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ أَعَزُّ مِنَ التَّزْوِیجِِ»(بحار الانوار/100/222)، نمیتوان این بالاترین درجۀ محبوبیت نزد خدا را، خارج از هدف خلقت در نظر گرفت. در جای دیگر رسول خدا(ص) میفرماید: «هر که ازدواج کند، نصف عبادت به او داده شده است؛ مَنْ تَزَوَّجَ فَقَدْ أُعْطِیَ نِصْفَ الْعِبَادَة»(بحارالانوار/100/220) باید دید چرا ازدواج اینقدر نزد خدایی که انسان را تنها رای عبودیت آفریده است، عزیز است؟
وقتی جهاد اکبر یعنی همان مبارزه نفس، اصلی ترین برنامۀ دین برای رساندن انسان به مقام عبودیت است، میتوانیم حدس بزنیم، این مبارزه با نفس باید در خانواده (محبوبترین بنا نزد خداوند) نیز جایگاه محوری داشته باشد. خانواده محلی است که وقتی انسان وارد آن میشود، در واقع وارد روابطی شده که برای او انبوهی از زمینۀ مبارزه با نفس را ایجاد خواهد کرد. اگرچه خانواده انرژی، آرامش و قدرت مبارزه با نفس را نیز در انسان ایجاد میکند. لذا کسی که ازدواج میکند، باید خودش را برای مرحلۀ جدیدی از مبارزه با نفس آماده کند. بنابراین معنای ازدواج در اذهان جوان نباید این باشد که میخواهد خانواده تشکیل دهد تا با آسودگی از مبارزه با نفس، در این محیط جدید غرق در ارضای هوا و هوسهای خودش بشود و به هوسرانی بپردازد. بلکه معنای ازدواج باید این باشد که یک جوان میخواهد با تشکیل خانواده، مرحلۀ جدیدی از مبارزه با هوای نفس را آغاز کند.
خداوند این دنیا را به گونهای طراحی کرده که انسانها جز از طریق مبارزه با نفس، لذت عمیق و ماندگار نبرند. لذا میزان لذت و رضایتمندی کسانی که هوسرانانه زندگی میکنند، از دنیا افزایش پیدا نمیکند. خانوادۀ خوب لذت انسان را بسیار عمیقتر از لذتی که هرزگی و تنوعطلبی برای انسان تأمین میکند، فراهم میکند. منتها برای رسیدن به این لذت عمیق، راه و روشی وجود دارد که باید از همان راه برویم؛ این راه درست هم «مبارزه با هوای نفس در محیط خانواده» است.
خانواده را نباید محیطی برای رها بودن و راحتی کامل از هر قید و بندی تصور کرد. خانواده را باید محیطی برای خودسازی و مجموعهای شبیه پادگان یا ورزشگاه -البته توأم با لطافت و مهربانی- دانست که میخواهد انسان را وادار به حرکت و تمرین کند و باعث رشد و تعالی او شود. خانواده شبیه مسافرخانه نیست که فقط محل استراحت و غذا خوردن باشد بلکه محیطی است که ورود و حضور در آن حرمت و آدابی دارد؛ همانطور که ورود و حضور در مسجد حرمت و آدابی دارد. چه بسا آدابی که در محیط خانه باید رعایت شود و حرمتی که باید حفظ شود از مسجد کمتر نباشد. البته این منافاتی با انواعی از راحت بودن انسان در محیط خانواده ندارد، اما راحتی در خانه هم حدّ و مرزهای خاصی دارد.
همانطور که سفره محل شکمچرانی نیست و آدابی دارد، خانواده نیز محل هوسرانی نیست و آداب و آیین خاص خودش را دارد. خانواده یعنی زندگی کردن توأم با یک آییننامه. رعایت آداب و مقررات خانواده آنقدر اهمیت دارد که برای رفت و آمد بچهها به اتاق پدر و مادر، آیۀ قرآن نازل میشود. (لِیَسْتَأْذِنْکُمُ الَّذینَ مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ وَ الَّذینَ لَمْ یَبْلُغُوا الْحُلُمَ مِنْکُمْ ثَلاثَ مَرَّاتٍ ... ؛ نور/58) در روایات ما شیوۀ برخورد مرد و زن در خانواد و جزئیات رفتاری فرزندان و والدین در مقابل یکدیگر به طور دقیق بیان شده است و آییننامهها و دستوراتش یکبهیک ذکر شده است. ما در خانه ول و رها نیستیم، بلکه باید طبق آداب و آییننامه زندگی کنیم.