بعد از ظهور که عوامل تحریک انسان به بدیها از بین میرود، مبارزه با نفس و رشد ما چگونه خواهد بود؟
موضوع پرسش: مبارزه با هوای نفس در دروان پس از ظهور
تاریخ ارائه: 1392/03/23
منبع: تنها مسیر - جلسه 56
فضایی که ما در آن قرار داریم بهگونهای است که عوامل زیادی برای تحریک انسانها به سوی بدیها وجود دارد (اعم از شیطان و قدرتهایی که از گمراهی انسانها سود میبرند و آنها را به سوی بدیها سوق میدهند.) طبیعتاً در چنین فضایی مبارزه با هوای نفس ما در این است که با این بدیها مبارزه کنیم و خودمان را به سمت خوبیها بکشانیم و رشد کنیم.
سؤال این است که بعد از ظهور، مفهوم مبارزه با هوای نفس چگونه خواهد بود؟ یعنی وقتی این عوامل تحریککننده به سوی بدیها، از بین میروند (مثلاً اینکه بعد از ظهور، ابلیس نابود میشود: إِنَّ اللَّهَ أَنْظَرَهُ إِلَى یَوْمِ یَبْعَثُ فِیهِ قَائِمَنَا فَإِذَا بَعَثَ اللَّهُ قَائِمَنَا کَانَ فِی مَسْجِدِ الْکُوفَةِ وَ جَاءَ إِبْلِیسُ حَتَّى یَجْثُوَ بَیْنَ یَدَیْهِ عَلَى رُکْبَتَیْهِ فَیَقُولُ یَا وَیْلَهُ مِنْ هَذَا الْیَوْمِ فَیَأْخُذُ بِنَاصِیَتِهِ فَیَضْرِبُ عُنُقَهُ؛ تفسیر عیاشی/2/242) مبارزه با هوای نفس چگونه میتواند مسیر اصلی ما برای کمال و سعادت باشد؟
الان ما با تمایلات تحریکشدۀ بد خودمان مواجه هستیم که باید با آنها مقابله کنیم، ولی بعد از ظهور حضرت که فضا خوب میشود، یعنی عوامل تحریک تمایلات بد از بین میروند و رشد ما در تبعیت از علاقههای خوبمان، مسیر راحتی خواهد داشت؛ در آن زمان چگونه رشد خواهیم کرد؟ ما که منطق زندگی و بندگی را، مبارزه با تعلقات بیارزش(بد) و کمارزش معرفی کردهایم، آن موقع با چه چیزی باید مبارزه کنیم، تا رشد کنیم؟
پاسخ: علاقههای خوب مراتب دارند؛ گاهی به نفع علاقههای برتر باید از علاقههای خوب هم بگذریم
پاسخ روشن است؛ شما در هر زمانی که باشید(حتی در زمان ظهور) و علاقههای خوبی داشته باشید، این علاقههای خوب نسبت به یکدیگر، مراتبی دارند. بعضی از این علاقههای خوب، اولویت پیدا میکنند و شما از این علاقههای خوبی که در مقایسه با علاقههای برتر اولویت ندارند، باید بگذرید.
حضرت ابراهیم(ع) که اسماعیل خودش را دوست داشت، این علاقۀ ایشان قطعاً یک علاقۀ خوب بود نه یک علاقۀ بد. حضرت اسماعیل(ع) شخصیت بسیار برجستهای بود و تمام ویژگیهای اهل ایمان را داشت، و ابراهیم(ع) به چنین فرزندی علاقهمند شده بود. منتها ابراهیم(ع) مجبور شد به امر الهی، همین پسر را قربانی کند.
سلوک ابراهیم(ع) را ببینید! آیا ایشان مبارزه با هوای نفس نداشت؟ آیا او دچار علاقههای بد بود که باید آن علاقههای بد را از بین میبرد؟ به هیچ وجه! ایشان بهرهمند از علاقههای خوب بود منتها مسیر رشد انسان، همیشه در بُریدن از علاقههای بد یا خوب است. بالاخره انسان باید علایق خود را قربانی کند. و این راهی است که انسان -در هر زمان و هر دورهای- در پیش روی خود دارد؛ چه قبل از ظهور و چه بعد از آن. به هر حال شرایط ما تغییر میکند ولی اصول حرکت ما تغییر نخواهد کرد.
مسیر برای انسان اینگونه تعریف شده است که انسان به نفع علاقههای بهتر باید از علاقههای کِهتر بگذرد. هرچند ممکن است این علاقههای کِهتر، خودشان فینفسه علاقههای خوبی باشند. این امتحانات الهی هستند که تعیین میکنند ما الان از کدام علاقه باید بگذریم و درگیر چه موضوعی باشیم.
ممکن است کسی به خدمت کردن (به مردم) علاقه داشته باشد، ولی یک کار با الویت سر راهش پیش بیاید، مثلاً اینکه مجبور شود از مادر سالخورده یا بیمار خودش نگهداری کند. در چنین شرایطی، او باید از این علاقۀ خوب(خدمت کردن به مردم) به خاطر اولویت دیگری که پیش آمده، بگذرد.
الان مبارزه با نفس ما غالباً برای نجات از جهنم است اما پس از ظهور، غالباً برای رسیدن به اوج قلههای بهشت خواهد بود
نکتۀ مهمی که در اینجا وجود دارد این است که الان بسیاری از مبارزه کردنهای ما با علاقههای بیارزش مبارزههایی است که ما را از جهنم نجات میدهد. ولی آن زمان(بعد از ظهور) مبارزههای ما با علاقههای نسبتاً بیارزش، مبارزههایی است که ما را در مسابقه برای رسیدن به اوج قلههای بهشت موفق میکند.
الان غالباً اینطور است که ما میخواهیم از جهنم نجات پیدا کنیم ولی آن زمان(پس از ظهور) زندگی ایمانی ما اینگونه خواهد بود که غالباً انگیزۀ ما «بهتر شدن» است نه فرار از جهنم. اصلاً فلسفۀ امتحانات الهی همین است که ما بهتر شویم نه اینکه خودمان را از جهنم نجات دهیم. خداوند میفرماید: «الَّذی خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَیاةَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»(ملک/2) یعنی امتحانات الهی برای این است که معلوم شود چه کسی بهتر است. امیدواریم فضای جامعه ما فضای رقابت برای بهتر شدن باشد. و در زمان حکومت امام زمان(ع) این مسابقه یا رقابت برای بهتر شدن، به صورت واقعیتر شکل خواهد گرفت.
البته اگر فضای جامعه، فضای حکومت امام زمان(ع) باشد و اگر دست شیطان بسته باشد، باز هم ما مبارزه با هوای نفس خواهیم داشت. در همان زمان هم ما استغفار خواهیم داشت، مثل اهلبیت(ع) که همیشه استغفار میکردند. محنتی که انسان باید در این زندگی دنیا تحمل کند، بعد از تقرب الی الله هم وجود خواهد داشت، تازه این محنت بیشتر هم میشود؛ «محنت قرب ز بُعد افزون است، جگر از محنت قربم خون است» یعنی در ادامۀ این مسیر هم، همین اصول و قواعد وجود دارد منتها در یک فضای بسیار عالیتر و نورانیتر، این راه طی میشود.
از امام صادق(ع) پرسیدند: «راهی که انسان به راحتی برسد، چیست؟ فرمود: مخالفت با هوای نفس. پرسیدند: چه موقع انسان به راحتی میرسد؟ فرمود: اولین روزی که وارد بهشت میشود؛ قِیلَ لَهُ: أَیْنَ طَرِیقُ الرَّاحَةِ؟ فَقَالَ ع: فِی خِلَافِ الْهَوَى. قِیلَ: فَمَتَى یَجِدُ عَبْدٌ الرَّاحَةَ؟ فَقَالَ ع عِنْدَ أَوَّلِ یَوْمٍ یَصِیرُ فِی الْجَنَّة»(تحف العقول/ص370) یعنی هرقدر هم که رشد کنید، باز هم این مخالفت با هوای نفس تا آخرین لحظۀ عمرتان وجود دارد. اصلاً معنای هوای نفس این است: «به هر علاقهای که ارزش انسان را پایین بیاورد، هوای نفس گفته میشود». پس ممکن است در یک مقطعی(در یک مرحلهای)، علاقۀ به یک کار خوب، ارزش شما را پایین بیاورد و آن کار خوب مصداق هوای نفس باشد. تکلیف ما در دنیا این است که همیشه باید آمادۀ مبارزه با هوای نفس باشیم
سو' تفاهم شده تو اسلام میگه نه افراط نه تفریط اتفاقا تو همین قسمت پرسش و پاسخ یه قسمت هس میپرسه <<چرا مردم زندگی افراد با تقوا را سرد و بی مزه میدانند>> پیشنهاد میکنم هم به خودم هم به شما که دین رو فقط سرزنش نکنیم خوب که بهش دقت کنیم میفهمیم چه عمقی داره با تشکر از توجه شما