شرح نهجالبلاغه - خطبه معروف قاصعه(جلسه 9)
تکبر، مساله اصلی بشریت
حجت الاسلام پناهیان:
خطبه قاصعه، طولانیترین خطبه نهج البلاغه است. و بنابر قضاوت مولف نهج البلاغه، بلیغترین خطبه نیز میباشد. حضرت امیر در فرازهای ابتدایی خطبه فرمودند: «خداوند اگر میخواست، میتوانست به پیامبران، ویژگیهایی بدهد که ایمان آوردن به آنها سادهتر شود. ولی اینکار را نکرد. خانۀ خودش را هم در یک سرزمین بیآب و علف قرار داد. در حالی که میتوانست خانهاش را در مکانی خوش و آب هوا قرار دهد که مردم تمایل بیشتری برای رفتن به آنجا داشته باشند.»(نهج البلاغه، خطبه قاصعه) این گزارههایی که حضرت بیان میکنند، حاکی از این است که، یکی از ویژگی های دین ما، همین پنهان کاریهای خداست.
بعد میفرماید:«امتحان های خدا اینگونه شکل میگیرد، تا مشخص شود که چه کسی متکبر است و چه کسی متکبر نیست؟» حالا چرا از بین همهی صفات، تکبر را انتخاب کردند و آنرا در اصل فلسفۀ #خلقت_انسان مطرح کردند؟ در جلسات قبل گفتیم که یکی از مهمترین گرایشهای انسان، میل به بزرگ شدن است. کمتر کسی از این مطلب سخن میگوید.
ما فکر میکنیم لذت بردن، مهربانی دیدن و بسیاری از ویژگیها، مهمترین نیاز ماست و حال آنکه تقاضا برای بزرگ شدن، یک نیاز به شدت پنهان و عمیق و فراوان در وجود ماست. چراکه ما ساخته شدهایم، برای ملاقات با خدایی که بزرگ است. برای ملاقات هم، ما باید تناسبی پیدا کنیم. ما به میزان عظمت روحی که پیدا میکنیم، خدا را دریافت و درک خواهیم کرد و از لقای الهی لذت خواهیم برد.
این بزرگی، طبیعتاً یک بزرگی حجمی و جسمی نیست. این بزرگی یعنی ظرفیت یافتن روح انسان برای ملاقات با خدا. به همین دلیل شاید نماز که ذکر محوری دین ماست با الله اکبر که حاکی از کبریایی خداست، شروع می شود. ما در رکوع و سجود، هم با رفتارمان و هم با گفتارمان از بزرگی خدا سخن میگویم.
حالا این انسانی که دوست دارد بزرگ شود، تا متناسب با ملاقات خدا گردد. برای رسیدن به این بزرگی، دو اشتباه میکند: یکی عجله میکند و دیگری از راه غلط میرود که اسم این دو اشتباه او، میشود: تکبر.
برای از بین بردن تکبر در انسان، میخواهیم براساس نهج البلاغه یک راه بیان کنیم. میفرماید: «تواضع را روی سر قرار دهید و عزتطلبی مذموم را زیر پایتنان قرار دهید، تکبر را از گردنهایتان بردارید و تواضع را اسلحهای بین خودتان و دشمنتان یعنی ابلیس و لشکریانش قرار دهید؛ وَ اعْتَمِدُوا وَضْعَ التَّذَلُّلِ عَلَى رُءُوسِکُمْ وَ إِلْقَاءَ التَّعَزُّزِ تَحْتَ أَقْدَامِکُمْ وَ خَلْعَ التَّکَبُّرِ مِنْ أَعْنَاقِکُمْ و اتَّخِذُوا التَّوَاضُعَ مَسْلَحَةً بَیْنَکُمْ وَ بَیْنَ عَدُوِّکُمْ إِبْلِیس وَ جُنُودِهِ»(نهج البلاغه، خطبهقاصعه)
تواضع یک تاکتیک است. بسیاری از شکست هایی که میخوریم به خاطر عدم تواضع است. بسیاری از اشتباهات ما ،ناشی از عدم تواضع است. در روایت است که خداوند اجازه انجام برخی از خوبیها را به بنده اش نمیدهد مبادا او خودش را بگیرد. ببینید تکبر چطور انسان را از بسیاری از نعمتها محروم میکند!
تنها صفتی که مردم میتوانند بدون کشف و شهود در انسان ببینند و تشخیص دهند، صفت تکبر یا تواضع است. تواضع به دل انسان مینشیند.
اگرکسی تکبر را در خودش از بین ببرد لازم نیست با بقیه بدیها مبارزه کند. چرا که ریشه بسیاری از بدیها دیگر، تکبر است.
جامعه ایی که برخورد با لذت حرام را، نسبت به برخورد با تکبر، در اولویت قرار میدهد، به سعادت نمیرسد. یکی از مهم ترین دلایل، اینکه خدا دینش را دستوری کرده نه پیشنهادی، از بین بردن تکبر است.
مسئولین، بیش از هر کسی، در معرض تکبر هستند. تمام مشکلات کشور ما ناشی از تکبر مسئولین ماست. تکبر راه فهم و تدبیر را بر مسئول متکبر میبندد. امکانات هست، ولی او نمیتواند بهره برداری کند.
لینک صوت: اینجا
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید