در گفتگو با فارس:
تا حالا از من نپرسیدهاند که چطور یک رزمنده به یک شهادتطلب تبدیل میشود
- در گفتگو با: خبرگزاری فارس
- در تاریخ: 87/07/02
- انعکاس در: فارس
- پی دی اف: A5 | A4
- اینفوگرافیک: پیشنهاد دهید
هیچکس تاکنون نیامده از بنده بهعنوان کسی که کمی روحانی گردان تخریب بوده، کمی روحانی گردان حبیب بوده، کمی معاون فرهنگی لشکر بوده، بپرسد که چه میشود که یک رزمنده به شهادتطلب تبدیل میشود.
21 سال پیش، در دهم فروردین سال 1366 روزنامه جمهوری اسلامی در صفحه "جبهه و جنگ " -که آن روزها توسط مرتضی سرهنگی و دوستانش تهیه و تنظیم می شد- مصاحبه ای انجام داد با یک طلبه جوان بسیجی. در این گفتوگوی کوتاه آمده است: چهرههای دوستداشتنی و صمیمی، با قلبهایی یک رنگ و خونگرم، روحیهای سرشار از بیباکی با پشتوانهای از احکام الهی، آوای تکلیف بر لبها، اما بیتوقع، پرچم هجوم خطشکنان بر دست، ولی بیتکلف، گرمی بخش سنگرها و روحیهبخش دلها.
اینها کلماتی است که سعی در ادای نقش والای طلبههای جوان را در جبههها دارد. این عزیزان که جزیی لاینفک از رزمندگان هستند دوشادوش آنان دوای روحشان گشتهاند. بسیاری از ایشان که خود را از خود طبیعتیشان جدا کرده بودند.
با هم به دیدار یکی از این عزیزان میرویم "علیرضا پناهیان "
علیرضا یک چهارم عمرش را با جبههها گذرانیده و از نقش روحانیت در این دفاع مقدس حرفهای شنیدنی بسیاری دارد که قسمتی از آن را میخوانید: اگر این جنگ حق است، معلوم است که یکی از فعالترین نقشها را باید روحانیت داشته باشد، حتی در زمینههای نظامی، کما اینکه اکنون در ردههای مختلف رزمی روحانیون مشغول خدمت هستند. حتی فرماندههان بعضی از دستهها روحانی هستند و در کنار تبلیغ همگام با رزمندگان مشغول نبردند. ولی از جمله کارهایی که روحانیت باید بکند این است که به رزمندگان بگوید که شما کی و چی هستید، بگوید که چه ارزشهایی پشت سر این حرکتهای شما نهفته است، اگر صرفا تأمل و تفکری روی این ارزشها صورت گیرد همین امر باعث میشود که حداقل در شب عملیات بچهها یک گام بیشتری بردارند که به نوبه خود موجب پیشرفت بیشتر کارها میشود. مسئله بعد توجه به انواع مخاطبین است که روی این مطلب تأکید زیادی دارم. اگر به خطبههای نهج البلاغه توجه کنیم دیده میشود که حضرت علی (ع) با مخاطبین گوناگون سخنان متفاوتی دارد و بالاخره اینکه روحانیت باید هم از جبههها برای مردم بگوید و هم اینکه از جبهه برای خود بچههای جبهه بگوید.
علیرضا میافزاید: تبلیغات از ابعاد بسیار متفاوت و متنوعی قابل بررسی و نیز به زبانهای مختلف برای انواع انسانها قابل تبیین است ولی نوعا تبلیغاتی که انجام میشود مخلوطی از برداشتهای مختلف است. مثلاً این جمله که آتش روی بچهها بود و آنها زیر این آتش سنگین حرکت میکردند به عنوان یک مسئله عادی تلقی میشود شاید بیشتر خوانندگان روزنامه نتوانند درک صحیحی از این مسئله داشته باشند در حالی که اگر ما به تحلیل این قضیه بنشینیم و از طریق روایات مختلفی آن را بیان کنیم متوجه میشویم که چه پشتوانهای از روحیه برای رزمندگان میتواند در پی داشته باشد و با راه رفتن عادی در جبههها و یا یک صبحگاه بچهها و یا دعا کردن بر سر سفره غذا و...
اکثر حرکتهایی که تاکنون در مورد تبلیغات شده توکلت علی الله بوده و خداوند هم یاری و دستگیری کرده ولی اگر بتوانیم برنامهریزی کنیم توفیقات الهی مسلما بیشتر از این خواهد شد.
امروز آن طلبه جوان و پر جنب و جوش به یکی از چهرههای سرشناس و پرمخاطب در میان اهل منبر تبدیل شده است که کمتر کسی در ایران است که پای صحبتهای او ننشسته باشد. حاج آقا پناهیان گرچه خیلی اهل مصاحبه و گفتوگو نیست اما فرصت پیش آمده برای ما که بیشتر از دور ایشان را دیده بودیم، بسیار مغتنم بود وقتی برای مصاحبه مقابلش نشستیم آن خطیب تیزهوش و نکتهسنج را صمیمیتر و نزدیکتر از آنچه تصورش میکردیم یافتیم و همین باعث شد بتوانیم بهراحتی پرسشهایمان را مطرح کنیم. بسیاری از پامنبریهای حاج آقا ایشان را به نگاه دقیق و متفاوت به موضوعات در کنار بیان شیوا و بلیغ میشناسند و شاید همین نکته است که مخاطبانی از سلیقه ها و تیپ های متفاوت را متوجه ایشان کرده است؛ با شناخت همین خصوصیات به سراغش رفتیم تا اینبار از زاویه نگاه دقیق او به مقوله انتقال فرهنگ دفاع مقدس بپردازیم و شاید اگر بضاعت وقت ایشان و توفیق شنیدن ما بیشتر می شد کمی هم از خاطراتش در زمان جنگ وقتی روحانی گردان تخریب یا معاون فرهنگی لشکر بود می پرسیدیم. ایشان در این گفتوگوی بیشتر از آنکه نگاهش به کارهای انجام شده باشد و آنها را مورد نقد و بررسی قرار دهد از کارهای انجام نشده و بر زمین مانده سخن گفت و راهکارها و پیشنهادهای جالبی برای تغییر روشها و شیوه های انتقال فرهنگ دفاع مقدس ارائه کرد که اگر مورد توجه مسئولان امر قرار گیرد میتواند منجر به تحول بزرگی در این زمینه شود. هر چند بعد خود بخش زیادی از مصاحبه را که به ارائه راهکارهای عملی پرداخته بود حذف کرد و گفت شهید میشوند.
*خبرگزاری فارس: جنابعالی در زمان دفاع مقدس در دوران مجروحیت مصاحبهای با روزنامه جمهوری اسلامی داشتید. نکته جالب توجه در این مصاحبه آن است که شما به عنوان یک طلبه در آن زمان به ضرورت اهمیت انتقال فرهنگ دفاع مقدس به جامعه تصریح فرمودهاید. هم درباره آن مصاحبه اگر مطلبی دارید بیان بفرمایید و هم بفرمایید از نظر شما، در شرایط فعلی چه ضرورتی برای انتقال فرهنگ دفاع مقدس وجود دارد؟
* پناهیان: آن مصاحبه کوتاه بعد ازعملیات کربلای 5 بود. بنده به عنوان روحانی با یکی از گردانهای لشکر 27، اعزام شده بودم. مضمون آن حرف را هنوز به یاد دارم. آنجا به خبرنگار گفتم که ما طلبهها دو مأموریت داریم: یکی اینکه برویم در جبههها و از خدا و پیغمبر و معاد با رزمندهها بگوییم و دیگر اینکه بیائیم پشت جبهه و از رزمندهها و آنچه در دفاع مقدس جاری است با مردم حرف بزنیم.
یعنی در آن زمان هم یک رزمنده ساده، میتوانست تفاوت فضای دفاع مقدس با فضای عادی زندگی در شهر را حس کند. همان زمان هم یک رزمنده کوچک میتوانست به سادگی احساس کند که انتقال فرهنگ دفاع مقدس به جامعه، یک کار باارزش است. مثل ارزش انتقال معارف آسمانی دین به بهترین انسانها یعنی رزمندگان. معلوم است الآن که با دفاع مقدس و فضای دفاع مقدس فاصله گرفتهایم، این ضرورت به شدت افزایش پیدا کرده است. چون در آن زمان به هر حال، حال و هوای دفاع مقدس به راحتی و به صورت طبیعی به پشت جبههها انتقال مییافت و شاید برای این انتقال ضرورت چندانی حس نمیشد. اما اگر کسی در همان زمان این ضرورت را قائل بوده در این زمان بیشتر آن را احساس میکند.
در عین حال دلائل مختلفی را میتوان برای این ضرورت ذکر کرد. اولا امروز ما بیش از هر زمان نیاز به الگو گرفتن از فرهنگ ناب جاری در دفاع مقدس داریم. ثانیا فرهنگ دفاع مقدس برای تأمین نیازهای روزمره و متنوع امروز جامعه بسیار غنی است. ثالثا عطش و پذیرش بسیار خوبی که در جامعه بهویژه در جوانان ما نسبت به این فرهنگ وجود دارد اقتضا می کند از این فرصت کمال بهرهبرداری بشود. اگر هر کجای دنیا چنین سرمایه عظیم فرهنگی را در پشت سر خود داشتند نه تنها خود را کاملا از هر آسیب فرهنگی حفظ میکردند بلکه برای فتح دلهای اهل عالم با تمام امکاناتی که در اختیار داشتند، همه را تحت تأثیر و نفوذ خود قرار میدادند.
*خبرگزاری فارس: با توجه به شناختی که شما از مخاطب امروز، بالاخص قشر جوان دارید، بهترین شیوه انتقال آنچه در هشت سال دفاع مقدس گذشته را چه می دانید؟
* پناهیان: تا آنجا که یادم هست در آن مصاحبه کوتاه، قریب به این مضامین گفتم: در بیان خاطرات جنگ فقط به دنبال حادثههای خاص نباشیم. برای انتقال فرهنگ جبهه به پشت جبهه باید به دنبال روح رفتار بچهها باشیم والا برخی از حادثه های خاص آن طرف هم رخ میدهد. بسیاری از حادثههای ویژه که ابتدائاً سر زبانها جاری میشود عمق و ماهیت آن زیبائیهای جبهه را نشان نمیدهد.
اولین چیزی که باید در نظر بگیریم این است که کدام قطعه از دفاع مقدس را باید نقل کنیم و از چه زاویه دیدی باید به آن نگاه کنیم آنچه را میخواهیم انتقال دهیم کدام درد و نیاز جامعه را برطرف میکند؟ آن محتوا و نوع نگاه به آن باید تعیین شود که کار هر کسی هم نیست. سپس باید ببینیم با چه ابزار و چه ادبیاتی این انتقال باید صورت بگیرد. در این زمینه هم باید از مهارت بالایی برخوردار بود. بیان و انتقال فرهنگ دفاع مقدس کار حساسی است و با هر هنر و هنرمندی به سادگی نمیتوان به این توفیق دست یافت لذا تاکنون متأسفانه بهاندازه گستره، عمق و اهمیت فرهنگ دفاع مقدس به آن خدمت نشده است.
همان طور که مقام معظم رهبری فرمودند: "دفاع مقدس ذخائر بسیار قیمتی و ارزشمندی هستند، که این ذخائر باید استخراج شوند " تشبیه میکنم به استخراج ذخائر نفت، عملیات اکتشاف میخواهد، عملیات حفر چاه عمیق، عملیات استخراج، عملیات رساندن به پالایشگاه میخواهد و تبدیل کردنش به محصولی که مصرف کننده بتواند مصرف کند. بعضی از خاطرات دفاع مقدس وقتی نقل میشوند مثل این است که شما یک بشکه نفت را مستقیم به در خانه ها بدهید، بعد بگویید خودتان پالایش کنید. آیا همه این توان را دارند آیا فراوردهها را نباید پالایش کرد و پیرایش نمود، تا استفاده از آن مقدور باشد؟
فکر میکنم ذخائر معنوی و فرهنگی ما در دفاع مقدس بسیار قیمتیتر و پیچیدهتر از ذخائر نفتی هستند، ما چگونه آنجا متخصص میگذاریم که این عملیات را دقیق انجام دهند، یقیناً متخصصانی را هم برای اینجا نیازمند هستیم.
*خبرگزاری فارس: به نظر شما در مسیر انتقال فرهنگ دفاع مقدس چه موانع و چه راهبردهایی وجود دارد؟
* پناهیان: یکی از موانع انتقال فرهنگ دفاع مقدس، همین ما، کسانی هستیم که آنجا حضور داشتیم. یادمان باشد صرف حضور در جبهه، دلیل نمیشود که ما برای درک و انتقال آن فرهنگ، توانمند باشیم. یکی از موانع انتقال درست فرهنگ دفاع مقدس، خود ما رزمندهها هستیم. البته من به همه رزمندگان عزیز، احترام ویژه قائلم و هر کس را که میبینم زمانی جبهه بوده، قلبم مملو از احترام به او میشود. بدون اینکه بخواهم او را ارزیابی کنم، که چگونه رزمندهای است، ابتدائاً به هر رزمندهای که میرسم قلبم مملو از احترام و تواضع میشود.
البته باید همین جا عرض کنم، که بهترین منتقلکنندگان فرهنگ دفاع مقدس، باز خود رزمندهها هستند. ولی وقتی رزمندهای، یک فیلم دفاع مقدس میسازد و آدم میبیند جبهه را احیاناً خوب درک نکرده و یا آنچه را فهمیده خوب منتقل نمیکند، شدیداً متأسف میشود یا کسی که سابقه جبهه دارد ولی در یک موقعیت حساسی میآید و مثلا به مقام معظم رهبری میگوید: "ما نمیدانیم دیگر از جبهه چه بگوییم " انسان متوجه میشود که دریافتها از دفاع مقدس به خوبی صورت نگرفته، اکتشافها کامل نبوده است و قدرت پالایش و تبدیل فرآوردهها به محصولاتی که بتواند مورد استفاده عموم قرار بگیرد بالا نیست. به همین دلیل به این نتیجه میرسیم که هنوز جریان تبلیغ دفاع مقدس از یک غربتی رنج میبرد.
هرچند در این راه واقعاً خدمتهای فراوان شده است. این خدمتها از برگزاری انواع همایشها گرفته تا چاپ انواع کتابها و ساخت انواع فیلمها همه قابل تقدیر است ولی ما هنوز هم به حداقل مطلوب نرسیدهایم. هر وقت دفاع مقدس را نه تنها برای جوانان و جامعی خودمان، که برای جهانیان معرفی کردیم، میتوانیم بگوییم که گام اول را برداشتهایم. هر موقع ما توانستیم پای تماشای یک فیلم دفاع مقدس تأثیری را ایجاد کنیم که از حضور جوانان در خاک مناطق دفاع مقدس پیدا میشود، قدم اول را برداشتهایم.
شاید عدم پیشبینی قدرت و وسعت تأثیرگذاری انتقال فرهنگ دفاع مقدس در حل مشکلات جامعه و عدم درک اهمیت آن موجب شده است یک مقداری سهلانگاری درباره موضوع بشود و کار اکتشاف، پالایش و انتقال با یک تدبیر عالی، یک سازماندهی حساب شده، یک سرمایه گذاری خوب و یک اجرای قوی توأم نشده است.
یکی از راهکارهای مهم برای آغاز یک حرکت قوی، همه جانبه و مناسب، شناسایی نیروهای توانمند و استعدادهای ویژه در این زمینه است. ایجاد یک مرکزیت تخصصی و یک اتاق فکر حسابشده با جامعیتی که در افراد آن باید ملاحظه شده باشد، میتواند اولین قدم باشد. این افراد باید ضمن آشنایی کامل با فرهنگ جبهه و واقعیتهای دفاع مقدس دو ویژگی مهم داشته باشند: اولا یک استراتژیست در عرصه فرهنگی در جامعه اسلامی باشند و ثانیا ایده پردازان خوبی در امر تبلیغ فرهنگ دفاع مقدس باشند.
*خبرگزاری فارس: در مرحلی اکتشاف ذخائر، چه مواردی را مورد غفلت قرار گرفته میدانید؟
* پناهیان: اگرچه برای احصای این موارد باید همایشهای علمی گرفته شود و اهل معرفت و اهل دفاع مقدس دور هم جمع شوند و برای به دست آوردن مفاهیم و تشخیص اولویتهای آنها کارهای پژوهشی جدی انجام دهند چرا که لایههایی از دفاع مقدس به سهولت دیده میشود ولی لایه های پنهان فراوانند که باید روی آنها کار شود، اما شاید بتوانم نمونههایی را عرض کنم:
1.تا حالا انگیزههای بچهها برای حضور در جبهههای دفاع مقدس بخوبی تبیین و ملموس نشده است. روند تکوین این انگیزهها و روند تکوین شخصیت رزمندگان به خوبی تبیین نشده است.
2.شخصیت های دفاع مقدس با جزئیات و ویژگیهای شخصیتشان، با همه تفاوتهایی که بین افراد وجود دارد بیان نشده است.
3.درباره نمادهای دفاع مقدس و معانی آن و الهاماتی که باید بدهد هیچ زحمت شایان توجهی کشیده نشده است.
4.درباره آثار دفاع مقدس در فرهنگ جامعه و اینکه چه آثاری میتواند داشته باشد و چه آثاری داشته است کار قابلی نشده است که نیاز حیاتی جامعی جامعه ماست. در این باره میتوان به آن نامه نورانی حضرت امام درباره فوائد دفاع مقدس مراجعه نمود و آن را دستور کار قرار داد.
اینها معنایش این نیست که گلایههای من سیاهنمایی تلقی شود. معنایش این نیست که فرهنگ دفاع مقدس اصلا منتقل نشده است. کارهایی انجام شده و در آینده بیش از این هم خواهد شد اما نه توسط ما، توسط قدرت نورانی و آثار طبیعی دفاع مقدس و اثر عظیم کارهای حداقلی ما. حضور شهدای گمنام درجای جای این مرز و بوم، یکی از همین آثار طبیعی دفاع مقدس است. ما کمترین زحمت را برای بهره برداری تبلیغی این حرکت کشیدهایم.
مخاطبان ما انسانهای با معرفتی هستند که از معارف شیعی برخوردارند، مخاطب ما طبع پاک جوانهایی است که بسیاری از حداقل اشارات را میگیرند و در این راه به رشدی میرسند که گاهی از اوقات، انسان از زبان جوانهایی که دفاع مقدس را ندیدهاند حرفها، مقاله ها، رمانها و اشعاری را میشنود که خود ما رزمندهها هم حیرت میکنیم. نمونه اش اشعار آقای سپهر است. من یکبار از خود ایشان پرسیدم متوجه شدم که اصلاً در دوران دفاع مقدس بچه بوده، جبهه نرفته و چیز زیادی هم از دفاع مقدس یادش نمیآید ولی وقتی شعرهای او را می خوانیم، میبینیم که چقدر باقدرت تخیلش به زوایای قشنگی اشاره میکند. حالا شاید بنده حتی با اشعار ایشان از این جهت که ممکن است از نظر بعضیها سیاه نمایی تلقی شود موافق نباشم ولی خوب ایشان بالاخره زحمت خودشان را کشیده و با احساس زیبای خودشان در اشعارشان معنا کردهاند و انشاءالله پیش شهدا رفتند منتها می خواهم بگویم که نسل امروز میتواند با همین اشارات حداقلی ما، ارتباط برقرار کند ولی این دلیل بر موفقیت ما نیست.
بنده امروز یکی از ضرورتهای بسیار مهم را نشان دادن زوایای برجسته دفاع مقدس برای مردم دنیا میدانم. مردم اروپا که امروز با زبان فیلم زندگی میکنند، چرا ما نتوانستیم برای آنها یک فیلم سینمایی بسازیم که دفاع مقدس ما را تبیین کند؟ ما که دفاع مقدس را داریم امروز نباید کسی بتواند ضد اسلام ناب ما درجهان فیلمی بسازد. چون دفاع مقدس ما واقعاً تجلی ایمان ناب اسلامی مسلمانانی بود که به اسلام ناب معتقد بودند اگر ما فیلم دفاع مقدس ساخته بودیم و معنای زیبا و لطیف جهاد را به جهانیان نشان داده بودیم، هیچ وقت آمریکا نمی توانست جریانی به نام طالبانیسم را در جهان به عنوان چهره خشن اسلام معرفی کند هر چه الان از این ناحیه ضربه می خوریم بخاطر این است که ما برای دفاع مقدس زحمت نکشیدیم ما اگر برای دفاع مقدس خوب فیلم ساخته بودیم الان عملیات انتحاری برخی ازکوردلان را بهعنوان شهادت طلبی مسلمانها به مردم جهان معرفی نمیکردند ما اگر فیلم خوب برای دفاع مقدس ساخته بودیم نمی توانستند مسلمانان را تروریست معرفی کنند.
مقام معظم رهبری چفیه را بهعنوان یک نماد نمونه احیا فرمودند و آن را روی دوش خودش انداخت. آنگاه به اندازه محبوبیت مقام معظم رهبری که میدانید چقدر در بین مردم بالاست، به اندازه نگاه لطیفی که مردم نسبت به ایشان دارند، به اندازه معنویتی که از ایشان در دل مردم هست، مردم به این چفیه عشق می ورزند، همه هم میدانند که این چفیه نماد دفاع مقدس است که روی شانههای ایشان بهعنوان یک پرچم افتخار قرار گرفته است.
من می خواهم از شما بپرسم به غیر از این اقدام مقام معظم رهبری برای این چفیه چه کار دیگری صورت گرفته؟ آیا حق نبود تا لااقل یک فیلم سینمایی داشته باشیم که یک جایی از این فیلم سینمایی چفیه یک دفعه خودش را نشان دهد که همه بفهمند چرا این چفیه روی شانه آقاست. ما فیلمهایمان را در خدمت احیای این نمادها و تفسیر این نمادها در دلها نمی سازیم بلکه گاهی از اوقات فیلمهایمان را به این نمادها آویزان میکنیم؛ فی المثل در فیلمها اینقدر به صورت افراطی و غیرهنرمندانه از چفیه استفاده میکنیم که حد ندارد.
مفاهیمی که در دفاع مقدس هستند هم خیلی فراوانند، که روی آنها کار جامع و عمیقی نشده است؛ چه کاری روی عبادت در دفاع مقدس شده است که الان هر جوانی بخواهد عبادت کند، مناجات کند، نمازشب بخواند، دوست داشته باشد ژست آن جوانهای رزمنده را بگیرد. ما در فیلمهایمان بیشتر از آنکه بتوانیم یک رفتار عبادی خوب را به خوبی نشان بدهیم که شعاری هم نباشد و اشک مخاطبان را هم دربیاورد، فقط بلدیم خوب مسخره کنیم و صدای خنده مردم را آن هم برای تمسخر نمادهای ارزشی بلند کنیم.
البته بنده بیشتر در عرصه فیلم خلأها را اشاره کردم ولی درهمه عرصه ها می شود خلأها را دید و خدماتی را انجا م داد. در برخی ازعرصه ها خصوصاً در عرصه کتاب خدمات شایان توجهی ارائه شده ما در عرصه کتاب بیشتر از همه بخش های دیگر انصافاً توانمندتریم ولی فکر می کنم که در همه عرصه ها باید پیش برویم.
*خبرگزاری فارس: از حیث محتوا چه تفاوتهایی را بین فیلمهای داخلی و خارجی در عرصه دفاع مقدس ضروری میدانید؟
*پناهیان:تفاوتهای زیادی وجود دارد مخاطبان متدین ایرانی یا حتی عموم مخاطبان که با فطرت و معنویت با این الفاظ و مفاهیم آشنا هستند یقینا برای آنها فیلمهای متفاوتی را باید ساخت. مثلاً وقتی رزمندهای در جبهه داد می زند یا ابوالفضل یک غیر ایرانی از این چه میفهمد؟ ولی تن یک ایرانی ممکن است آنجا بلرزد ولی برای یک غیرایرانی معنا ندارد. مگر آنکه هنر بالایی داشته باشیم. فیلمی که شما باید برای یک خارجی بسازید باید بدانید از چه نمادهایی استفاده کنید البته مصرف فیلمهایی که شما از دفاع مقدس برای جهانیان بسازید در داخل کشور هم فراوان خواهد بود. فیلمهایی که شما برای جامعه جهانی بسازید در ایران هم مصرف دارد اما همه آنچه را برای مصرف داخلی بسازید طبیعتا در جهان مصرف ندارد. ضرورتی هم ندارد چون نیازهای جامعه ما متفاوت و سطح معرفتی بالاتر است.
*خبرگزاری فارس: چه ساز و کارهایی برای این اقدام لازم میدانید؟
*پناهیان:ما باید مراکزی داشته باشیم که تخصصشان در تولید فیلم دفاع مقدس باشد و برای کودکان و نوجوانان و در موضوعات مختلف مربوط به دفاع مقدس متخصص فیلم سازی داشته باشیم. بعد فیلم دفاع مقدس برای کشورهای عرب زبان جدا بسازند، برای کشورهای آفریقایی جدا بسازند، برای آسیای شرقی جدا بسازند و برای کشورهای اروپایی جدا بسازند. واقعاً انسان ناراحت می شود که چرا این کارها صورت نمی گیرد؟ چرا ما هزینه نمی کنیم؟ چرا به پرورش ایده ها و محتواهای مناسب نمیپردازیم؟ چرا برای عملیات اکتشاف، عملیات حفاری هزینه نمی کنیم؟ البته ابتدا باید همان اتاق فکر و مرکز فرماندهی برای اداره عملیات فراگیر تبلیغ فرهنگ دفاع مقدس را تشکیل دهیم.
*خبرگزاری فارس: چرا پس از20 سال از دفاع مقدس کسانی که به فرموده شما بهترین منتقل کنندگان فرهنگ دفاع مقدس می توانند باشند یعنی حاضران و ناظران آن صحنهها نتوانستند از موانع عبورکنند و این ذخائر را کشف و استخراج کنند؟
*پناهیان:چرا شما انتظار دارید عموم بچه مذهبیها، عموم کسانیکه کار فرهنگی و رسانهای می کنند، عموم کسانیکه در عرصه های هنری به معنای خاص کلمه وارد شدهاند و هر کسی که مدتی تجربی مدیریتی در این عرصهها دارند بتوانند این کارها را به خوبی انجام دهند! شما مگر از هر کسی که ادبیات خوانده انتظار دارید شاعر بشود مگر از هر کسی که استاد ادبیات است انتظار دارید گلستان بنویسد. آن وقت چرا انتظار دارید هر کسی در عرصه فرهنگ و هنر حضور دارد و با دفاع مقدس آشناست و دلسوز است و دست اندر کار است بتواند به خوبی وظائف خود را بشناسد و به خوبی مدیریت کند یا به تولید نظریه ایده و اثر بپردازد؟
این یکی از دردهای جامعه ما است که کار فرهنگی را اساسا یک امر تخصصی نمی دانیم. کاری که به هوشمندی خاص و هنرمندی خاص احتیاج دارد از هر کسی که صرفا با ابزار هنر آشنا باشد یا در محیط فرهنگی تنفس کرده باشد برنمیآید جامعه ما آنقدر باید مدیر و متصدی در این زمینهها به خود ببیند و آنقدر فرصت سوزیها و تجربه اندوزیها از خطاها و خوبیهای پراکنده را مشاهده کند تا کسی یا کسانی پیدا بشوند و منجی بشوند. شما به جای اینکه سوال کنید چرا انجام نشده؟ بپرسید: نمیدانیم چه کسانی توانایی انجام صحیح این رسالتها را دارند یا این خلاقیتها را دارند شما بگویید که ما مشکل شناسایی این افراد را داریم بفرمایید که ما مشکلمان این است که نمی دانیم نگاه خلاق کجاست، فکر می کنید آنگاه پاسخش چه باشد؟
گشتن دنبال اینها کاری دارد؟ مسابقه بگذارید همایش بگذارید برای یک ذره استعداد خرج کنید یه سفر ویژه برای بعضیها بگذارید بهترین خاطره گوها از رزمنده ها را بیاورید خاطره بگویند کارگاه برایشان درست کنید آثار را نقد کنید. نقدها را میدان بدهید. همانقدر که خرج تولید یک اثر میشود خرج نقد بشود تا آدمهای این کاره را پیدا کنید و راه معلوم بشود. از همه مهمتر لیدرها و نیروهای محوری و جریان ساز را پیدا کنیم. اگر بنشینیم و مراجعه کنندگان را مشاهده کنیم نتیجه بیشتر در اختیار کسانی قرار خواهد گرفت که نمیخواهم توصیف کنم.
یکی از کارهای لازم پژوهش است. مطالعات میدانی همراه با مصاحبههای بسیار گسترده لازم است تا خیلی از حقائق ناب کم کم خود را نشان بدهند. مثلا طلبه هایی هستند که در روند تکوین شخصیت های دفاع مقدس و بسیاری از رزمنده ها حضور داشتند و شاهد شکوفایی آنها بودند. بروند با اینها مصاحبه کنند هیچ کس تا کنون نیامده از بنده به عنوان کسی که کمی روحانی گردان تخریب بوده کمی روحانی گردان حبیب بوده کمی معاون فرهنگی لشگر بوده بپرسد که چه می شود که یک رزمنده به یک شهادت طلب تبدیل می شود تا حالا هیچ خبرنگاری هیچ کارگردان و فیلم نامه نویسی این را از من نپرسیده است البته حالا سؤالهای شما بوی همین دغدغه ها را میدهد و ذهن شما در این زمینهها فعال شده و به این زوایا میپردازد و این خیلی ارزشمند است بنده هم باب درد دلم بازشده و الّا آدم اصلاً نمی تواند در فضایی که این دغدغه ها نیست درد دل کند.
*خبرگزاری فارس: با توجه به اینکه ایام هفته دفاع مقدس سال 87 با ماه مبارک رمضان مقارن شده چه بهره برداری از این تقارن خوشیمن می توان برای انتقال حقایق دفاع مقدس نمود؟
*پناهیان:بنده هر موقع می بینم که برای ماه رمضان سریالهای مذهبی ساخته میشود، پیش خودم میگویم چرا از دفاع مقدس استفاده نمیکنند ربطی به خدا و مناجات و نشاط معنوی نداشته و خیلی حرفهای دیگر که از بیان آنها خودداری میکنم. خدای ماه رمضان همان خدای جبهههاست. از دفاع مقدس نه تنها در رمضان که در اوج تناسب با آن میتوان استفاده کرد بلکه در تمام زمینهها دفاع مقدس حرف برای گفتن دارد اجازه بدهید به قول فرهنگ جبهه، گرا ندهم میترسم بعضیها بروند و با یک عملیات ناشیانه خط را خراب کنند. حداقل ایکاش یک کار سنگینی در عرصه بازیهای رایانهای در زمینه دفاع مقدس انجام میگرفت. کاش نه امسال که این تقارن پیش آمده است بلکه هر سال رمضان، مردم شبهای خود را در نمایشگاههای ویژه دفاع مقدس میگذراندند.
*خبرگزاری فارس:با توجه به نگاه راهبردی شما در عرصههای مختلف، به نظرشما چه ویژگیها و نکات راهبردی برای انتقال حقیقت دفاع مقدس به جامعه باید مورد توجه قرار بگیرد؟
*پناهیان:مثلاً باید با توجه به ویژگی حماسی و افتخار آمیز بودن دفاع مقدس برای تأمین اعتماد به نفس ملی برای تقویت عزت و افتخار ملی بسیار تأکید شود. باید مواظب باشیم به گونهای از غربت شهدا یا معنویت جبههها و یا مظلومیت رزمندگان به دلیل تأثیرگذاری عاطفی بر مردم صحبت نکنیم که آن وجوه حماسی و غرور آفرین تحت الشعاع قرار بگیرد. البته بیان مظلومیت و معنویت و یا هرکدام از ویژگیهای مهم در جای خود ارزشمند و بسیار حیاتی و لازم است اما گاهی آنچه در سینهها از دفاع مقدس باقی میماند اثر نامتوازن و نامتعادلی است.
چرا نباید در میدان مهم هر شهر تندیسی از یک رزمنده داشته باشیم که هر کس خواست به اوج قله و شکوه آن نگاه کند کلاهش بیفتد الان قدرتمند ترین مجسمه ای که شما درتهران دیده اید که در آن قدرت به چشم می خورد کدام مجسمه است؟ احتمالا مجسمه میدان حر که ما آن را نساختهایم.
بچه های ما باید به عظمت رزمنده ها پی ببرند. بچهها و نسل آینده را فراموش کردهایم و در حال و هوای خودمانیم چرا ما نباید وقتی کاروان شهدا به شهر می آید مارش نظامی غرور برانگیزی برای آن داشته باشیم. به نظر من یک گردان طبل زنی که هیچ کدام طبل ریز در دستشان نیست طبل بزنند و در مقابل رژه زیبا و با شکوهی که از نیروهای نظامی مخصوص تشکیل شده راه بروند. که باز هم این برای تشییع پیکر مقدس شهدا کم است. چرا انتظار داریم کودکان ما هم به دلیل معنویت و قداست شهدا برای تشییع پیکر آنها به خیابانها بریزند.
میزان بهره وری را در هر زمینه ای افزایش دهیم. مردم سرگرمی می خواهند همه دوست دارند بیایند یک تأتر بزرگ و با عضمت از یک عملیات را ببینند در پکن برای المپیک ظاهرا تمام کارها به عهدی جوانان داوطلب و به قول ما بسیجی بوده است. یک نمایش بسیار باعظمت برای المپیک اجرا کردند ما از این کارها برای بزرگداشت دفاع مقدس زیاد میتوانیم انجام بدهیم.
نه اینکه به معنویت جبههها بهای کافی داده شده است و نوبت به بقیه ابعاد است در همان بعد معنوی دفاع مقدس هم بسیاری از زوایا نشان داده نشده است. شاید تعجب کنید یکی از کتابهایی که بشدت مورد مطالعه رزمندهها بود رساله عملیه بود؛ معمولا در تمام نمازخانه ها پیدا می شد. یکی از رایج ترین موضوعات سخنرانی علما در جبهه ها بیان مسائل احکام بود. این را در کارهایمان نشان بدهیم؛در نمایشگاههای دفاع مقدس رساله ترکش خورده نشان بدهیم جوانی که این را میبیند چه حس خوبی نسبت به احکام شرعی پیدا می کند.
نشاط یکی دیگر از محورهای است که در روحیه رزمندگان وجود داشت که ناشی از دلدادگی آنها به خدا و دل بریدن آنها از دنیا بود. این باید مدام تبلیغ بشود و رزمنده و شهید با نشاط و سرحالیش شناخته بشود. کسی که در جبهه بود وقتی به شهر می آمد احساس دلمردگی در مردم میکرد و واقعا هم همینطور بود جوانی که دنبال نشاط می گردد و بخاطر همین نشاط به هزار سو میرود، باید الگو و ایدهآل خود را در جبهه بیابد و محورهای فراوان دیگری که در آن اتاق فکر باید تشخیص و تبیین بشود.
*خبرگزاری فارس:با توجه جریان آموزش راویان دفاع مقدس و اینکه شما خودتان در برخی از این دورهها تدریس هم داشتهاید کار راویان را چگونه ارزیابی میکنید و چه توصیهای در این زمینه دارید؟
*پناهیان:اصل کار روایت گری برای دفاع مقدس بسیار کار لازم و خوبی است بنده در ارزیابی این حرکت ناتوانم چون از کم و کیف ماجرا و از نتایج دقیق و بررسی آثار این حرکت بیخبرم اما اجمالا از برخی از دوستان تماما تعریف شنیدهام. جوانان علاقهمند و نوعا توانمندی هم در این عرصه حضور پیدا کردهاند با مجموعه طلاب محترم که در قم تحت عنوان سیره شهدا فعالیت میکنند هم از نزدیک آشنا هستم و معمولا دوستان را به آن مجموعه ارجاع میدهم. در آنجا تجارب ارزشمندی جمع آوری شده است. اما به طور کلی باید در جریان روایت دفاع مقدس به تمام ابعاد آن اشاره کرد و به ترسیم واقعی و متعالی جبههها پرداخت. گاهی ما حرفهای خوبی برای مخاطبان داریم ولی چون از جامعیت برخوردار نیست با بیان آنها در نهایت ذهنیت خوبی را در مخاطب ایجاد نمیکنیم.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید