دانشگاه تهران-ج4
آخوندی که تنبل باشد، دین را راحتطلبانه تفسیر میکند
- مکان: دانشگاه تهران
- زمان: 1395/07/17
- صوت: دانلود | بشنوید
- لینک تلگرامی: اینجا
- گزارش تصویری: اینجا
- کلیپ صوتی: پیشنهاد دهید
- اینفوگرافیک: پیشنهاد دهید
مشکل دیندار نبودن خیلیها در یقین نداشتن نیست؛ در غفلت و بیاعتناییِ بیدلیل است/ کسی نمیتواند بگوید طرز تفکر من، تحت تأثیر علایق و گرایشهایم نیست/ آخوندی که تنبل باشد، دین را راحتطلبانه تفسیر میکند؛ آنوقت آیات صلح در نظرش، بالاتر از آیات جهاد قرار میگیرد!/ بعضیها با حرفهای احتمالی علیه دین، یقینی برخورد میکنند، اما حرفهای دین را به اندازۀ احتمال هم قبول نمیکنند/ کسانی که کافر میشوند از نظر فکری بیشخصیت هستند، مشکلشان یقین نداشتن نیست؛ بلکه اهل تفکر در انفُس نیستند/ کفر بهمعنای انکار یا قبول نداشتن نیست؛ قبول دارد ولی آنرا میپوشاند و میخواهد آنرا ندیده بگیرد.
در ادامه بخشهایی از چهارمین روز سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان در دانشگاه تهران با موضوع «ویژگیهای شخصیتی دینداران و دینگریزان» را به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بیان معنوی میخوانید:
کسی نمیتواند بگوید طرز تفکر من، تحت تأثیر علایق و گرایشهایم نیست
- اینکه علایق و گرایشهای ما بر روی افکار، طرز تفکر و حتی طرز تلقی ما اثرگذار هستند، امر مسلّم و اجتنابناپذیری است. هیچکسی نمیتواند بگوید که طرز تفکر من تحت تأثیر علایق و گرایشهایم نیست! کسی که میگوید «من آزاداندیش هستم» اگر راست بگوید، او در واقع «حقیقتگراست» و این گرایش به حقیقت است که در طرز تفکر او اثر گذاشته است.
- آیتالله بهجت(ره) میفرمود که اکثر مردم عقلشان تابع اکثریت است. یعنی چیزی را که اکثریت بگویند، عقلانی میدانند. معنایش این است که در بین مردم، داشتن روحیۀ مستقل در عرصۀ اندیشه، کم پیدا میشود. اینکه «شخصیتِ فکری انسانها چگونه است؟» خیلی مهم است و خدا در قرآن خیلی از اوقات صریحاً به شخصیت فکری آدمها میپردازد.
آخوندی که تنبل باشد، دین را راحتطلبانه تفسیر میکند؛ آنوقت آیات صلح در نظرش، بالاتر از آیات جهاد قرار میگیرد!
- یکی از ویژگیهای روحی انسان که به فکر و اندیشۀ او اصابت میکند، راحتطلبی است. اگر کسی راحتطلب باشد، همیشه سعی میکند راحتطلبی را تئوریزه و توجیه کند. لذا کسی که میخواهد طلبه شود، باید با تنبلی و راحتطلبی خود مبارزه کنند. چون آخوندی که تنبل و راحتطلب باشد، دین را راحتطلبانه تفسیر میکند، آنوقت آیات صلح در نظرش، بالاتر از آیات جهاد قرار میگیرد.
- یکی از موضوعاتی که قرآن مکرر به آن پرداخته، ظن و گمان است. انسان هیچوقت مستغنی از گمانهزنی نیست. امکان ندارد که آدم همۀ زندگیاش را بر اساس یقینیات استوار کند. لذا گمانهزنی چیز بدی نیست، اما گمان را جای یقین گذاشتن، بد است. و با گمانهها تبعیضآلود برخورد کردن، کار بدی است. چرا برخی گمانهها را یقینی میگیریم؟ بهخاطر هوای نفس! پس مراقب باش خواهشهای نفسانی، تعیینکنندۀ انتخابِ گمانهزنیهای تو نباشد.
بعضیها با حرفهای احتمالی علیه دین، یقینی برخورد میکنند، اما حرفهای دین را به اندازۀ احتمال هم قبول نمیکنند
- بعضیها با حرفهای احتمالی و گمانی که علیه دین خداست، یقینی برخورد میکنند، او غیرمنصف است. و از این طرف، حرفهای دین خدا را به اندازۀ احتمال هم قبول نمیکنند؛ با اینکه خدا برای حرفهای خودش دلیل آورده است.
- اگر کسی برخی از احتمالات را بیدلیل بر برخی دیگر از احتمالات ترجیح داد، بلکه با آن احتمالات مثل یقینیات برخورد کرد، او در تفکرش آدم بیشخصیتی است. وقتی یک امری را احتمالی درنظر بگیری، نقص آنرا هم خواهی دید و میتوانی نقدش کنی، اما وقتی یک امر محتمل را یقینی دانستی، اصلاً اجازۀ نقد و تحلیل به خودت نخواهی داد.
- ما نمیگوییم که باید با گزارههای دینی، یقینی برخورد کنیم. دین هیچوقت یقۀ کسی را نمیگیرد که بگوید «حتماً باید یقین داشته باشی و الا به جهنم میروی!» مشکل دیندار نبودن خیلیها در یقین نداشتن نیست، مشکل در غفلت است؛ یعنی در بیاعتناییِ بیدلیل است. مشکل این است که بعضیها به طرف چیزی که خوششان میآید غش میکنند! احتمالِ درست بودن سخن پیامبر(ص) را میدهند، ولی مثل سخنی که یقیناً غلط است با آن برخورد میکنند! احتمالِ غلط بودن سخن کفار را میدهند ولی مثل سخنی که یقیناً درست است با آن برخورد میکنند. خُب این بیانصافی است.
کسانی که کافر میشوند از نظر فکری بیشخصیت هستند، مشکلشان یقین نداشتن نیست؛ بلکه اهل تفکر در انفُس نیستند
- یکی از ایرادهای شخصیت فکری برخی انسانها، ظاهربینی است. قرآن میفرماید: کافران ظاهری از حیات دنیا را میبینند-یعنی ظاهربین هستند- و اینها از آخرت غافلند. اینها چرا از ظاهربینی در نمیآیند؟ چون تفکر در انفُس ندارند و در خودشان تفکر نمیکنند(روم/7 و8) «تفکر در انفُس» یکی از ویژگیهای شخصیت فکری است. ما باید از مدرسه، بچهها را وادار کنیم که تفکر در انفُس داشته باشند و پیش خودشان فکر کنند.
- کسانی که کافر میشوند از نظر فکری بیشخصیت هستند، مشکلشان این نیست که یقین ندارند؛ مشکلشان این است که اهل فکر کردن نیستند. کفر هم به معنای انکار یا قبول نداشتن نیست؛ قبول دارد اما آنرا میپوشاند و میخواهد آنرا ندیده بگیرد.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید