صوت | نقدی بر روشهای تعلیم و تبیین دین
شناسنامه
- زمان: 951219
- مکان: تهران - همایش فعالین حوزۀ آموزش کشور
- تعداد: 1 جلسه
- موضوع سخنرانی: نقدی بر روشهای تعلیم و تبیین دین
معرفی بحث:
در روش متداول آموزش دین در جامعه ما، دین به سه حوزه عقاید، احکام و اخلاق تقسیم شده و سپس به ارائه آموزشهای مرتبط با هر یک از این سه حوزه اقدام میگردد. اما این رویکرد در آموزش دین، دقیق نبوده و دارای آسیبهایی است. حجت الاسلام پناهیان در این جلسه، ضمن نقد این رویکرد، به بیان مشکلات ایجاد شده در این روش میپردازند.
فهرست:
مدت: | دریافت با کیفیت: [پایین(8MB) | متوسط(28MB) ]
سوء تفاهم افراد غیرمتدین، به دلیل آموزشهای نامناسب دینی
تأثیر آموزش غلط دین بر عدم رشد متدینین
تأثیر آموزش صحیح دین بر دینداری و انقلابیگری
نقدی بر تقسیم دین به سه حوزه(عقاید، احکام و اخلاق) در هنگام آموزش دین
انگیزههای متفاوت در طبقهبندی علوم
علوم موجود در این طبقهبندی، مورد نیاز مردم نیست
نمونههایی از آموزشهای غیرضروری و غیرمفید دینی
علم کلام، بیشتر در مقام پاسخ به شبهات است
بسیاری از محتوای علم کلام، مورد نیاز مردم امروز نیست
مسأله اصلی پیامبر، عقیدتی نبوده است
تزریق نوعی سکولاریسم در روش آموزش دینی
انتظار زیادی از ایمان مردم نداشته باشیم
نقدی بر رویکردهای اخلاقی در آموزش دین
جایگاه ملکات در علم اخلاق
تربیت اخلاقی در مقابل تربیت مبتنی بر تقوا
خصوصیات افراد متفاوت است و کسی نباید گول خوبیهایش را بخورد
برتریهای منحصر به فرد تقوا در مقایسه با اخلاق
نقدی بر آموزش احکام در مراتب آموزشی دین
روش حضرت علی(ع) در آموزش دین با توجه به نامه 31 نهج البلاغه
ضرورت دین برای زندگی؛ روش جذب قشر خاکستری
انسان نیاز به دستور دارد
انسان، زندگی، دین؛ مراحل آموزش دین
طرز زندگی را باید آموخت
سلام؛مطالب بسیار دقیقی را استاد در اینجا بیان کرده اند و اگر بخواهید بدانید که آیا استاد هنوز بر این نظریۀ خود هستند یا نه بد نیست به مطلب زیر توجه کنید؛
✅اینکه از «نیاز انسان» به مفهوم امامت برسیم، یک روش قرآنی است
ما وقتی میخواهیم از انسان صحبت کنیم و نسبت انسان را با ولایت مطرح کنیم، ابتدا خوب است به درگیریهای انسان، یعنی به مسئله و مشغلۀ اساسی انسان بپردازیم. در اینباره یک نکته عرض کنم: اینکه ما بحث ولایت را انسانشناسانه شروع کنیم و از «نیاز انسان» به مفهوم امامت برسیم، و حتی از نیاز انسان، به معاد برسیم یا از نیاز انسان، به خدا برسیم، این روشی است که در قرآن کریم هم نمونههایش ذکر شده است.
مثلاً حضرت ابراهیم (ع) وقتی میخواهد به اثبات وجود خدا بپردازد از دل خودش شروع میکند و میفرماید: «لا أُحِبُّ الْآفِلینَ» (انعام، 76) من غروبکنندهها را دوست ندارم؛ پس آن خدای من نیست. یعنی ایشان یک استدلال فوقالعاده دقیق، فطری و انسانشناسانه مطرح میکند. چون نمیشود که خدا چیزی باشد که منِ انسان او را نپسندم و نقصی در او ببینم!
نمونههای دیگری هم در آیات و روایات وجود دارد؛ مثلاً از حدیث معرفت نفس هم میشود برای این منظور، استفاده کرد «مَنْ عَرَفَ نَفْسَهُ فَقَدْ عَرَفَ رَبَّه» (مصباحالشریعه/ص13) اینها نمونههایی هستند که این روش را تأیید میکنند. شهید مطهری هم در کتاب انسان و ایمان، اول نیاز انسان به ایمان را معرفی میفرماید، بعد به سراغ ایمان و اثبات وجود خدا میرود.
"بی تو به سر نمیشود" جلسۀ سوم؛99/02/08
http://panahian.ir/post/6235