کلیپ صوتی | صف اول
شناسنامه:
- تولید: بیان معنوی
- مدت زمان: 04:42
- لینک تلگرامی: اینجا
- صوت مرجع: محاسبۀ نفس/ ج12
مدت: | دریافت با کیفیت: [پایین(1MB) | متوسط(2MB) | خوب(4MB)]
متن:
تا حالا شده شما بروید مسجدی صفهای جلوی نماز حماعت خالی باشد، بعد همین صفهای دوم، سوم، چهارم وایستید برای نماز؟ شده یا نشده؟ شده؟ چی بگویم الآن من؟ هیچی، بگذار یک حدیث بخوانم، مهربان صحبت کنم. ببین، میفرماید پیامبر گرامی اسلام اگر مردم بدانند صف اول جماعت وایستادن چقدر ثوابش بیشتر از صف دوم است، با هم دعوایشان میشود. منتها چون اخلاقشان خوب است، چهکار میکنند؟ قرعه میکشند. آقا من می خواستم بروم، نه من میخواستم بروم جلو، با هم رسیدیم. نه! شما بفرمایید. چیچی را شما بفرمایید؟ تو به این ثواب نیاز نداری؟ تو همچین که بگویی من به این ثواب نیاز ندارم خاک بر سرت میشود از نظر معنوی. میشوی متکبّر! تو به این ثواب احتیاج نداری؟!
به خدا قسم من میروم یک جایی مثلاً میخواهم صحبت کنم میروم سر نماز جماعت، میروم میروم میروم میروم آن جلو. من میدانم دیگر، الآن دارند چند نفر من را مسخره میکنند. اوه حاج آقا را نگاه کن، رفت آن جلو. میگویم خب چهکار کنم؟ من الآن مسخرۀ اینها را تحمّل بکنم؟ آن ثواب صف اول را از دست بدهم؟ آخر میبینم حساب کتاب که میکنم آن ثواب بیشتر است. به جهنم، مسخره بکنند، وقتی که معرفت ندارد من چهکارش بکنم؟ آن باید خودش میآمد جلو. شانس من اینقدر نادان تو نماز جماعتها وایمیستد همیشه صف جلو خالی است.
پیغمبر میفرماید! پیامبر میفرماید! پیامبر! اگر بدانی چقدر صف جلو ایستادن ثوابش بیشتر است، مؤمنین سرش قرعه میاندازند! قرعه میدانی یعنی چی؟ یعنی شیر یا خط. شیر یا خط که. دوتایی رسیدند صف اول یک نفر بیشتر جا نیست. آقا قربونت الآن نماز شروع میشود. بزن یک پول خورد داری. من میروم جلو. بخندید بله. من غصه، همۀ اعصاب خوردیام مال این فرهنگ است دیگر. گفتند، نگفتند؟ میدانستید صف اول ثوابش بیشتر است؟ در عین حال نمیرفتید. بله؟ بله دیگر.
نه آقا این حرفها چیه؟ ایشان یک توجیهی فرمودند بدتر شد اوضاع. فرمودند که آدم خطا دارد، بعد میرود صف جلو وایمیستد میگویند بیا، این هم آن صف اوّلی. چون من ممکن است بروم جهنم پس میروم جهنم. اِ! امیرالمؤمنین در وصیت خودش به حسنین میفرماید: «وَالعمَلا لِلأجر»؛ برای پاداش عمل بکنید. بعضیها دیدی اینقدر بیمزه هستند. آقا صف اول نرفتی، ما عاشق خدا هستیم. خب عاشق فکر کردی چهکار میکند؟ عاشق میگوید: خدایا! جمع کن پاداشهایت را! خودت را عشق است. اصلاً تو به خدا بگویی جمع کن پاداشهایت را بیخیال پاداشهایت تو متکبّر هستی، تو فرعون هستی، تو فلان و فلان الی آخر. تو اصلاً عاشق خدا نیستی.
عاشق خدا کسی است که میمیرد برای یک هدیۀ الهی! یک هدیۀ الهی را نمیگذارد از دستش برود! عاشق تاجر است! تجارت با عشق منافات ندارد. عاشق خدا کسی است که برای یک دانه ثواب بیشتر، بلند میشود. الهی فدایش بشوم امام حسین(ع) حساب کتاب دستش بود، مکروه است پیراهن تنگ بپوشی. تا پیراهن داد خواهرش بپوشد تنگ بود، زود شروع کرد باز کردن. اگر بنا بود کسی بگوید ما عشقولانه رفتار میکنیم، ما چه فرقی میکند دیگر حالا پیراهن مکروه بیخیال برو تو داری جان میدهی، اگر بنا بود یک نفر تو عالم این را بگوید، به این جزئیات مکروه، مستحبها توجه نکند آن شخص اباعبدالله الحسین بود. میداند دو دقیقۀ میخواهند دربیاورند این پیراهن را از تنش.
شما سرتان تو حساب کتاب با خدا باشد. تجارت کنید با خدا. شما بروید صف اول، بگو خدایا آبرو صف اولی را نگهدار. من آن صف اولی هستم.