کلیپ صوتی | با چه کسی ازدواج کنیم؟
شناسنامه:
- تولید: بیان معنوی
- مدت زمان: 03:35
- لینک تلگرامی: اینجا
- صوت مرجع: خانوادۀ خوب/ ج4
مدت: | دریافت با کیفیت: [پایین(1MB) | متوسط(2MB) | خوب(3MB)]
متن:
آیا بابا به مامان محبت میکند جلوی بچهها؟ آیا مامان جلوی بچهها از بابا اطاعت میکند؟ با خانههایی وصلت کنید و خانوادههایی که از تعادل روانی کافی برخوردارند. تعادل روانی به خیلی از آیتمها و نمیدانم عوامل بستگی دارد. ولی دو تا از کلیدیترینش این است. آیا بابا به مامان محبت میکند جلوی بچهها؟ آیا مامان جلوی بچهها از بابا اطاعت میکند؟ بچهها وقتی تعادل روحی دارند که ببینند بابا ستون خانه است، مادر زیبایی خانه است.
خانمی که بیاحترامی کند در خانه دارد ستون خانه را بر میدارد. سقف سرشان خراب میشود. پدر حرمتش باید حفظ بشود. نه خب من عصبانی شدم یک دادی سرش زدم. زدی داغون کردی بچهها را! ستون را داری میکشی! بچهها باید در بروند! فکر میکند با حرف همه چی درست میشود، با داد و بیدار همه چی درست میشود. بابا حوصله ندارد با تو در نمیافتد میگوید بابا هر چی تو بگویی باشد. میرود مینشیند سر جایش. آرامش در خانه برقرار است ولی تعادل روحی در بچهها نیست. بچهها وقتی تعادل روحی دارند که ببینند بابا رئیس حقوقی خانه است، مامان رئیس عاطفی است.
بچهها اینجوری یاد گرفتند، مامان بهشان میگوید مبادا غرور بابایتان را بشکنید. بابا به بچهها میگویند مبادا دل مامانتان را بشکنید. هر چی مامان دوست دارد، هر چی بابا فرمان میدهد. این تعادل را برقرار میکند. دختر این خانه شوهردار میشود، دختر این خانه مادر خوبی میشود. چون این پدری که فرمانده است ستون خانه است به دخترش محبت کرده. این نیازی ندارد در خیابان کسی بهش نگاه بکند غش نمیکند رو زمین. بگویید آن آدم بیخودی است که دارد به من توجه میکند، توجه آن هم برای من ارزش ندارد. من بابایم من را دوست دارد برایم کافی است. اینها را نمیتواند توضیح بدهد ها! ولی تعادل روحیاش این اقتضائات را خواهد داشت.
و بعد از آن طرف پسر این خانه پسفردا ازدواج بکند زنداری را بلد است. برای اینکه بابایش محبت کرده به مادر، رحم کرده به مادر. این تعادل را برقرار میکند. در خانهای که مامان محبوب است و بابا مطاع است، در این خانه بچه تعادل دارد. بقیه مسائل فرع است.
خانم ب رآ . عزیز من دلیل شوهر نکردن شما بچه طلاق بودن نیست . دلیل اصلی تغییر فرهنگ مردمه ، دیگه مردم مثل قبل مقید به حفظ حرمت معاشرت با نامحرم نیستند . زنان در همه جای جامعه موج میزنند با روی گشاده برای سخن گفتن با مردان ( زنی که جایگاه اصلیش خانه و بدور از دید مردان هست ) ، دیگه اینکه گشت زنی در خیابانها و پاساژها با انواع تیپها و آرایشها به یکی از تفریحات عادی زنان تبدیل شده و مردانی که باید برای رسیدن به لذت معاشرت با یک زن متحمل پذیرش مسئولیت ازدواج میشدند الان با دیدن هر روزه زنان و دختران رنگ به رنگ در دسترس خود اولا نیازی به ازدواج نمی بینند ثانیا بخواهند هم ازدواج کنند نمی توانند تصمیم بگیرند کدام یک از این دلبران رو بگیرند و هر روز نظرشون عوض میشه .
- مطمئن باش اون زنهایی هم که ازدواج کردند از فکر اینکه شوهرهاشون هر روز با چند تا دلبر برخورد دارند یک لحظه آرامش ندارند
پس خودت رو دلواپس شوهر کردن یا نکردن نکن ، نمیگم ازدواج رو بی اهمیت تلقی کن اگه پیش اومد که چه بهتر نیومد هم که نیومد ، میگم ازدواج تنها راه زندگی خوب داشتن نیست اون هم با مردهای این دوره . اگر برای زندگیت یه هدف مقدس مثل حرکت در جهت ساخت تمدن نوین اسلامی قرار بدی دیگه احساس پوچی نمی کنی و اونقدر کارهای مهم برای ارتقای فکری و عملی شخصیتت برات پیش میاد که ازداج نکردن دیگه اذیتت نمیکنه . من خودم تازه چند سالیه که با آشنایی با استاد پناهیان متوجه شدم که چقدر کارهای نکرده و مهارتهای نیاموخته دارم و ازدواج دیگه برام همه خواسته هام نیست . موفق باشی