کلیپ تصویری | اگر واقعا عاشقی، پس ترسات کو؟
- تولید: بیان معنوی
- مدت زمان: 04:47 دقیقه
- منبع: مؤثرترین مفهوم در حیات بشر/ ج6
- 04:47 دقیقه | کیفیت (پایین(7 مگابایت) | متوسط(22 مگابایت) | بالا(80 مگابایت) | صوت(4 مگابایت))
- آپارات: (ببینید)
- تلگرام: اینجا
متن:
ترس در این حیات شما چیه؟ بگویید بگویید ببخشید. از چیها آدم میترسد؟ از از دست دادن منافع، از پایان یافتن عمر، از عذاب، از عذاب الهی! باریکلا، خوب است، داری رشد میکنی ماشاءالله.
یک نفر آمده بود رنگش پریده بود پیش امیرالمؤمنین او فکر کرد حالا عارف شده دیگر. آقا فرمود چرا؟ تو چرا رنگت پریده؟ گفت آقا از خوف خدا. فرمود گناه نکن نترس، خدا که ترس ندارد. زد تو برجکش. عرفانش به هم ریخت. برای چی داری میترسی؟ از خدا میترسم. از چی میترسی؟ از عذاب الهی؟ خب گناه نکن نترس. خدا که ظلم نمیکند که.
ولی امیرالمؤمنین میفرماید در آن مرتبۀ بالا از حیات که آن حیات حقیقی است، ترس مؤمنین از این است که نتوانند محبّت خدا را جبران کنند. ترسشان این است نتوانند به اقتضای عشقش رفتار کنند. فرمود مؤمن جز با خوف زندگی نمیکند. چرا؟ چون «وَالَّذِینَ آمَنُواْ أَشَدُّ حُبّاً لِلّهِ». هر کی مؤمن بشود شدیدترین محبّت را پیدا میکند.
تا اذان میگفتند امیرالمؤمنین رنگش میپرید. آخر سر پرسیدند ازشان. آقا چرا شما اینجوری میشوی آخر؟! اذان گفتند میرود آدم نمازش را میخواند دیگر. چرا اینجوری میشوید شما؟! آخر شما در هیچ جنگی تکان نخوردید. اذان میگویند اینجوری میشود رنگ شما میپرد رسماً! بعد چند رنگ میشود! آقا فرمود که موقع پاسخ دادن به آن آقایی است که این امانت بزرگ را به ما داده. خدا میدانی به من چه لطفی کرده؟ چه امانتی داده این امانت انسان بودن؟ من میخواهم این محبّتش را جواب بدهم، میترسم خوب جواب نداده باشم. در عالم عشق است!
آنهایی که ادّعای عشق میکنند ترسَت کو؟ ترسَت کو؟ هنوز مزۀ عشق را نچشیدی. ادّعا نکن. و الّا عاشقتر از همه امیرالمؤمنین. عاشقتر از همه به خدا خودِ حسین. دیدی چهکار میکند؟ البته وقتی خوفشان را میآورند این عاشقها وسط، باز هم از جهنّم حرف میزنند ولی خودشان بهتان گفتند این جهنّم ما چیه. جهنّم ما جهنّم فراق است، نه جهنّم آتش. در دعای کمیل فرمود. منتها اگر مدام فراق فراق نمیکند میگوید بیادبی است. من از جهنّم صحبت میکنم ولی شما خدا منظور من را که میفهمی. در دعای کمیل یک دفعهای صدا میزند آخرش یک جمله، مسئله را حل میکند. «صَبَرتُ عَلَی عَذابِکَ فَکَیفَ أصبِرُ عَلَی فِراقِک»؛ حالا گیرم عذاب را تحمّل کنم، فراق تو را چهجوری تحمّل کنم؟ گیرم عذاب را تحمّل کنم. مگر آن عذاب را کسی میتواند تحمّل کند؟ یعنی، یعنی تو بفهم آقا می فرماید عذاب یعنی چی؟ جهنّمِ ما جهنّم فراق است!
خدایا خوف از اینکه نتوانیم محبّت تو را پاسخ بدهیم در دل ما روزافزون بگردان. به حدّی که از این خوف رنگ از رخسار ما بپرد. به حدّی که این خوف ما را سحرها برای عبادت بیدار کند.