حدیث | اعتراض مردم به ثروت امام صادق(ع) و پاسخ حضرت
متن روایت
عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى مَوْلَى آلِ سَامٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع:
إِنَّ النَّاسَ یَرْوُونَ أَنَّ لَکَ مَالًا کَثِیراً.
فَقَالَ: مَا یَسُوؤُنِی ذَاکَ، إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ع مَرَّ ذَاتَ یَوْمٍ عَلَى نَاسٍ شَتَّى مِنْ قُرَیْشٍ وَ عَلَیْهِ قَمِیصٌ مُخَرَّقٌ. فَقَالُوا:
أَصْبَحَ عَلِیٌّ لَا مَالَ لَهُ.
فَسَمِعَهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع فَأَمَرَ الَّذِی یَلِی صَدَقَتَهُ أَنْ یَجْمَعَ تَمْرَهُ وَ لَا یَبْعَثَ إِلَى إِنْسَانٍ شَیْئاً وَ أَنْ یُوَفِّرَهُ.
ثُمَّ قَالَ لَهُ: بِعْهُ الْأَوَّلَ فَالْأَوَّلَ وَ اجْعَلْهَا دَرَاهِمَ ثُمَّ اجْعَلْهَا حَیْثُ تَجْعَلُ التَّمْرَ فَاکْبِسْهُ مَعَهُ حَیْثُ لَا یُرَى.
وَ قَالَ لِلَّذِی یَقُومُ عَلَیْهِ: إِذَا دَعَوْتُ بِالتَّمْرِ فَاصْعَدْ وَ انْظُرِ الْمَالَ فَاضْرِبْهُ بِرِجْلِکَ کَأَنَّکَ لَا تَعْمِدُ الدَّرَاهِمَ حَتَّى تَنْثُرَهَا.
ثُمَّ بَعَثَ إِلَى رَجُلٍ مِنْهُمْ یَدْعُوهُمْ ثُمَّ دَعَا بِالتَّمْرِ، فَلَمَّا صَعِدَ یَنْزِلُ بِالتَّمْرِ ضَرَبَ بِرِجْلِهِ فَنُثِرَتِ الدَّرَاهِمُ.
فَقَالُوا: مَا هَذَا یَا أَبَا الْحَسَنِ؟
فَقَالَ: هَذَا مَالُ مَنْ لَا مَالَ لَهُ.
ثُمَّ أَمَرَ بِذَلِکَ الْمَالِ فَقَالَ:
انْظُرُوا أَهْلَ کُلِّ بَیْتٍ کُنْتُ أَبْعَثُ إِلَیْهِمْ فَانْظُرُوا مَالَهُ وَ ابْعَثُوا إِلَیْهِ.
ترجمه
عبدالاعلی میگوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: مردم دهان به دهان نقل میکنند که شما مال زیادی دارید.
حضرت فرمود: این حرفها مرا ناراحت نمیکند. امیرالمومنین(ع) روزی بر مردم مختلفی از قریش عبور میکرد در حالیکه پیراهنی پاره به تن داشت. آن جماعت گفتند:
علی بیپول و فقیر گردیده است.
امیرالمومنین(ع) کلام آنها را شنید، سپس به آن کسی که متولی صدقات ایشان بود دستور داد که خرمای آن سال را جمع کند و چیزی از خرما برای هیچ کس [از آنهایی که هر ساله حضرت برای آنها میفرستاد] نفرستد و خرماها را زیاد گرداند.
سپس حضرت به او فرمود: خرماها را به ترتیب بفروش و آنها را تبدیل به درهم کن، سپس آنها را در آنجایی قرار بده که خرماها را جمع کردی و آنها را در لابلای خرماها به طوری که دیده نشود جاسازی کن. و به آن کسی که متولی این کار بود فرمود: وقتی از تو خرما خواستم بالا برو و به آن پولها نگاه کن و با پایت ضربهای به آن بزن به طوری که انگار قصدت درهمها نبوده و از عمد به آن ضربه نزدی، تا اینکه درهمها را بریزی و پخش کنی.
سپس امیرالمومنین(ع) به دنبال یکی از آن جماعت فرستاد که بقیه را بخواند تا نزد حضرت بیایند. سپس حضرت درخواست خرما کرد. هنگامی که مامور حضرت بالا رفت تا خرما بیاورد، با پایش ضربهای به درهمها زد و آنها پخش بر زمین شد.
آن جماعت گفتند: اینها چیست ای ابالحسن؟
حضرت فرمود: این مال کسی است که مالی ندارد.
سپس نسبت به آن مال دستور داد و فرمود:
نگاه کنید اهل هر خانهای که قبلا برای آنها صدقه میفرستادم، مالش را نگه دارید و برای آنها بفرستید.
منبع
کافی، ج6، ص439
چون مردم تصور می کردند که حضرت علی علیه السلام فقیر شده است، امام هم با این کارشان به آنها نشان دادند که اگر علی لباس پاره و وصله دار می پوشد و زندگی زاهدانه دارد، دلیل بر فقر و نیازمندی او نیست. او توان مالی دارد ولی از دنیا بریده است.
امام صادق هم با بیان این جریان میفرمایند: اگر من مال زیادی دارم، جدّم امیر المؤمنین هم مال فراوان داشتند اما ما خاندان عصمت و طهارت اموالمان را به فقرا می دهیم نه برای خود جمع کنیم. والله اعلم