مستندات | تحلیل مقام معظم رهبری از یک حدیث مشهور اخلاقی که بهانۀ عافیتطلبی خیلیها میشود
شناسنامه:
- زمان: 13/7/1353
- مکان: مشهد، مسجد امام حسن(ع)
- منبع: طرح کلی اندیشه اسلامی در قرآن هدفهای نبوت ص385
رهبر انقلاب:
پیغمبر ما میفرماید: «بُعِثتُ لِاُتَمّمَ مَکارِمَ الاخلاق» مبعوث شدم تا مکارم اخلاق را، اخلاق زیبا را، اخلاق خوب را تمام کنم، این حرف اول. اما حرف مهم تر، حرف دوم است،
حرف اول، حرفی است که زیاد زده میشود.
بعضی ها هم خیلی دوست می دارند این حرف تکرار بشود. برای این که اگر فقط مسئله پیراستن بود فقط تهذیب و تزکیه بود، یک نفر هم میگوید آقا، ما راهش را پیدا کردیم ما فهمیدیم کجا برویم غوغای اجتماع را بگذار به کنار و جنگ هفتاد و دو ملت همه عذر و بنه؛ میرویم گوشه صومعه مشغول رهبانیت، آنجا مشغول تهذیب و تزکیه نفس میشویم و خودمان، خودمان را نجات میدهیم. اگر توانستیم، کسی آمد، قابلیتش را داشت، درِ گوش او هم سخنی میگوییم و از خود بی خودش می کنیم او را هم میکنیم آدم.
این حرف، به همین جهت که میتواند بهانهای باشد برای تنبلیها، نارساییها، جان عزیزیها، عافیتطلبیها، سهلگیریها و میتواند بهانهای برای این صفتها باشد، خیلی تکرار میشود. هم مردم از این خوششان میآید، هم رهبران از این حرف خوششان میآید. آن کسانی که مسئولیتهای ارشاد و تعلیم بر دوش آنهاست، از این سخن خوششان میآید. تهذیب کردن مردم کاریست بی دردسر، بیاشکال،کاریست که به گاو و گوسفند انسان لطمهای و صدمهای ندارد، یک عدهای را انسان جمع کن، در گوششان زمزمه عاشقانه بنوازد اینها را از خود بیخود کند، تهذیب کند، تزکیه کند. برای مردم هم آسان است؛ یعنی به نظر آسان میآید؛ البته آسان که نیست.
لذا تا اینجا حرف معروف است؛ از اینجای حرف تا آن طرف، غیر معروف است، از اینجای حرف به آن طرف گفته نمیشود، این است سوال: انبیاء برای پیراستن و آراستن مردم از چه راهی استفاده کردند؟ چه کار کردند؟ آیا آمدند پیش مردم دانهدانه گوش افراد را گرفتند، دست افراد را گرفتند، تنها بردند در خلوتخانه و صندوقخانه و مدرسه و مکتب، بنا کردند آنها را تعلیم و تربیت دادن؟ آیا انبیاء مثل زاهدان و عارفان عالَم نشستند و در خانقاهِ خودشان تا مردم بیایند، حال معنوی آنها را ببینند و با آنها هم عقیده شوند و همراه و همگام بشوند؟ آیا انبیا مثل فلاسفه عالَم مدرسه باز کردند، تابلو زدند، دعوت هم کردند؛ هر که میخواهد از ما یاد بگیرد، بیاید اینجا پیش ما حرف یاد بگیرد، این جوری بودند؟ یا نه، انبیا معتقد به تربیت فردی نیستند، انبیا معتقد به دانهدانه انسان سازی نیستند، انبیا معتقد به کارهای اتو کشیده و نظیف نیستند؛ که خیال کنی مثل سقراط و افلاطون، مینشست ابراهیم خلیل الرحمان یا موسی یا عیسی یا پیغمبر ما در مدرسه، مردم میرفتند از او استفاده میکردند، اینجوری نیستند؛ و البته اولیا مثل انبیا؛ که امام صادق(ع) ماهم، آنجوری است. خطاست اگر کسی خیال کند که امام صادق(ع) مینشست روی منبر، چهار هزار شاگرد پای منبرش مینشستند؛ همچنانی که بعضی از افراد بیتوجه، این جوری تعبیر میکنند. چون چهار هزار نفر آدم را، ابن عُقده، عرض کنم که رجالیِ قدیم، جزو شاگردان و رُوّات حدیث امام صادق(ع) شمرد عدهای خیال کردند که این چهار هزار نفر میآمدند مینشستند، مثلا فرض کنید در یک محوطهای دو برابر این محوطه، چهار هزار نفر میآمدند مینشستند، آقا امام صادق(ع) روی منبر حدیث میگفتند، مسئله میگفتند، موعظه میکردند، خیال میکنند این جوری بود.
نه امام جعفر صادق(ع)، نه جدش پیغمبر اسلام(ص) و نه همۀ انبیای عالم، روششان این روشها نبوده؛ مدرسه بازی و موعظه کاری و تربیت فردی، کار انبیاء نیست.
انبیا فقط یک پاسخ دارند به این سوال، که چگونه می توان انسانها را ساخت؟ چگونه می توان انسانها را بر طبق الگوهایِ صحیحِ الهی تربیت کرد؟ یک جواب دارند، آن جواب این است، انبیا میگویند برای ساختن انسان باید محیط متناسب، محیط سالم، محیطی که بتواند او را در خود بپروراند، تربیت کرد و بس. انبیا می گویند دانه دانه نمی شود قالب گرفت کارخانه باید درست کرد. انبیا میگویند اگر بخواهیم ما یکییکی آدمها را درست کنیم شب میشود و عمر میگذرد جامعه لازم است، نظامی لازم است، باید در منگنه یک نظام، انسانها به شکل دلخواه ساخته بشوند و بس، فقط همین و بس.
شناسنامه:
- زمان: 19/7/1353
- مکان: مشهد مسجد امام حسن (ع) مشهد
- منبع: طرح کلی اندیشه اسلامی جلسه 23 ولایت ص515
رهبر انقلاب:
پیغمبر خدا برای چه میآید؟ گفتیم که پیغمبر میآید برای به تکامل رساندن انسان، میآید برای تخلق دادن انسان ها به اخلاق الله، میآید برای کامل کردن و به اتمام رساندن مکارم اخلاق آنچه که گفتیم مضمون احادیث است؛بعثت لاتمم مکارم الاخلاق پیغمبر برای ساختن انسان میآید، برای به قوام رساندن این مایه ای که نامش انسان است، میآید.
از چه راهی و از چه وسیلهای پیغمبر استفاده می کند برای ساختن انسان، چه جوری انسانها را پیغمبر میسازد؟ مدرسه درست میکند؟ مکتب فلسفی درست میکند؟ پیغمبر صومعه و جایگاه عبادت درست میکند؟ گفتیم نه؛ پیغمبر برای ساختن انسان کارخانه انسانسازی درست میکند. پیغمبر ترجیح میدهدکه ده سال بیست سال، دیرتر موفق بشود اما آنچه میسازد یک انسان و دو انسان و بیست انسان نباشد؛ کارخانه انسان سازی درست کند که به طور خودکار انسانِ کاملِ پیغمبر پسند تحویل بدهد. پس پیغمبر برای ساختن انسانها و به قوام آوردن مایه انسان، از کارخانه انسان سازی استفاده میکند.
کارخانه انسان سازی چیست؟ کارخانه انسان سازی، جامعه و نظام اسلامی ست. این جا آن نقطه پیچ، نقطه اساسیِ توجه و تکیه حرف است. همه میگویند پیغمبر انسان میخواهد بسازد همه میگویند پیغمبر برای تعلیم و تربیت میآید و همه این را میفهمند؛ آنچه باید فهمید، آنچه که با دقت باید فهمید این است که پیغمبر یکی یکی گوش انسانها را نمیگیرد به کنج خلوتی ببرد در گوششان زمزمه مهر خدا بنوازد پیغمبرها مکتب علمی و فلسفی تشکیل نمیدهند تا یک مشت شاگرد درست کنند، این شاگردها را بفرستند تا مردم را در اقطار عالم هدایت کنند. پیغمبر کارش از این قرص و قائمتر استوارتر و ریشه دارتر است. چه کار میکند؟ یک کارخانه ای که از آن کارخانه جز انسان بیرون نمیآید میسازد و آن کارخانه، جامعه اسلامی است.