حسینیه آیت الله حقشناس(ره) - چگونه آسودهتر زندگی کنیم؟/ -ج3
اولین اقدام برای رسیدن به زندگیِ آسوده چیست؟
شناسنامه:
- مکان: حسینیه آیت الله حقشناس(ره)
- زمان: 1396/07/02
- صوت: اینجا
- مطالب مرتبط: اینجا
- لینک تلگرامی: اینجا
- گزارش تصویری: اینجا
- کلیپ صوتی: پیشنهاد دهید
- اینفوگرافیک: پیشنهاد دهید
اینکه ما دنبال آسودگی باشیم، دنیاطلبی نیست!/ آسوده نبودن، علامت دوری از خدا و آسودهتر زندگیکردن، شاخص معنویت است/ دین برای اینکه ما به یک زندگی آسوده و پرنشاط برسیم، تکنیکهای بسیاری به ما میآموزد/ فکرکردن، یک راه کلی و مقدماتی برای رسیدن به آرامش است/ بعد از تفکر، اولین گام برای رسیدن به زندگی آسوده، درکِ فلسفۀ رنج است/ خیلی اوقات همینکه حکمتِ رنج و مشکلت را بفهمی؛ مشکلت حل میشود
در ادامه بخشهایی از سومین روز سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان در حسینیه آیت الله حقشناس(ره) با موضوع «چگونه آسودهتر زندگی کنیم؟» را به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بیان معنوی میخوانید:
- اصلاً اینطور نیست که هرکسی در رنجِ بیشتری زندگی کرد به خدا مقربتر باشد و هرکسی دنبال آسودگی بود، دنیاطلب محسوب شود! اینکه ما دنبال آسودگی باشیم، دنیاطلبی نیست!
- این سوءتفاهم بزرگ را باید برطرف کرد که «اگر مردم سراغ دین بروند، چیزهایی مثل آسودگی، راحتتر بودن، شکوفاییِ استعداد و خلاقیت، گیرشان نمیآید!» متاسفانه تلقیِ عمومی این است که دین میگوید: «من با زندگیات کاری ندارم! تو با هر بدبختیای بود، خودت را به بهشت برسان و به خدا مقرّب شو!»
- دین برای اینکه ما به یک زندگیِ آسوده برسیم، نهتنها برنامه دارد بلکه اصرار دارد! این آسودگی هم در همۀ ابعاد است؛ جسمی و روحی، شخصی و اجتماعی، شغلی و غیرشغلی. اسلام برای رسیدن به یک زندگی شیک و پر از شادی، تکنیکهای بسیاری به ما یاد میدهد؛ از برنامۀ غذاخوردن، لباسپوشیدن، آمیزش و خوابیدن، تا ارتباط با همسایه و رفقا.
- آسودهتر زندگیکردن، شاخص معنویت است و آسوده نبودن، علامت دوری از خداست. اگر میخواهی بدانی که آیا به خدا مقرب شدهای یا نه؟ میزان آسودگی خودت را بسنج! اگر دیدی آسودگیات کم شده و بههمریخته هستی، بدان که الان از خدا دور هستی! آدمِ نزدیک به خدا که اینقدر بههم ریخته نمیشود!
- امام صادق(ع) میفرماید: انسانِ دیندار فکر میکند و به آرامش میرسد (امالیمفید/52) این روایت «فکر» را به عنوان یک راه کلی برای رسیدن به آرامش معرفی میکند. انسان مؤمن و دیندار، همۀ کارهایش را با فکر جلو میبرد؛ او با فکرکردن بسیاری از مسائل و مشکلات را حل میکند.
- یک نمونه برای رسیدن به آسودگی با تفکر، این است که ببینی چیزی که الان برایت مهم است دورۀ اهمیتش کِی تمام میشود؟ اگر روزی را ببینی که دیگر این موضوع برایت مهم نیست، یکدفعه همین الان اهمیتش پیش تو کاسته میشود. بسیاری از چیزها، موقع مردن یا حتی در زمان پیری بیاهمیت میشود، آنوقت میگویی چرا اصلاً برایش وقت گذاشتم؟! وقتی اهمیتش برایت کاسته بشود، راحت میشوی.
- بعد از فکرکردن-که یک گام مقدماتی برای رسیدن به آرامش است- اولین اقدام اساسی برای اینکه آسوده باشی و رنج نبری این است که بفهمی چرا خدا در زندگی انسان رنج قرار داده است؟ وقتی فلسفۀ رنجهای زندگی را بدانیم، هر دفعه که خدا ما را دچار رنج و سختی کرد، آرامشمان را از دست نمیدهیم؛ چون متوجه هستیم که چرا خدا ما را به سختی میاندازد؟
- امام باقر(ع) میفرماید: بعضی وقتها کارگرهایم مرا در حدّ مرگ، اذیت میکنند و من با تحمل این اذیتها به خدا مقرب میشوم. (ثوابالأعمال/۱۹۸) معلوم است که ایشان فلسفۀ این آزار و اذیت میداند و آرامش خود را حفظ میکند.
- همانطور که تحمل رنجِ ورزش و نرمش، لازمۀ قویشدن بدنِ انسان است، قویشدنِ روح انسان و افزایش قدرتِ ما برای لذتبردنِ بیشتر، بدون ورزشهای روحی-که طبیعتاً همراه با رنج هستند- ممکن نیست.
- بسیاری از کسانی که مشکلی دارند، بهجای فکر کردن به حکمت و فلسفۀ آن، فقط دنبال رفع مشکل هستند؛ اما اگر کسی درست فکر کند، فلسفه رنج را میپذیرد و آن را لازمۀ انسانیتش تلقی خواهدکرد، کار به جایی میرسد که آن را لذتبخش میبیند و حکمتِ جداگانۀ هر رنجی هم را متوجه میشود.
- رنج، لازمۀ انسانیت است؛ اگر رنج نبود ما حیوان بودیم! چون خدا انسان را طوری آفریده که اگر بهسوی خدا میرود، به میل و ارادۀ خودش برود و اگر تکامل پیدا میکند با انتخابِ خودش باشد. لازمۀ انتخابگر بودنِ انسان هم-که اصل اساسی انسانیت است- این است که در انسان دو نوع علاقۀ متعارض و متضاد وجود داشته باشد بهطوری که بهسمت هر کدامش برود، بهخاطر از دست دادن دیگری زجر بکشد. ضمن اینکه خدا نقشههایی میکشد و صحنههایی را در زندگی ما ایجاد میکند که این رنج را افزایش میدهد.
- خیلی از اوقات، خدا یک مشکلی برای آدم ایجاد میکند و میخواهد او حکمتش را بفهمد؛ اگر بفهمی تمام است، مشکل حل میشود! بسیاری از مشکلات ما اینگونه است. باید متوجه بشوی که خدا با این مشکل، میخواست به تو چه بگوید؟ وقتی متوجه شدی، خدا میگوید «مشکل را بردارید؛ بندهام متوجه شد!» خدا که قصد آزار ندارد!
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید