حسینیه آیت الله حقشناس(ره) - چگونه آسودهتر زندگی کنیم؟/ -ج11
بلا را «دشمنی خدا با خودت» تلقی نکن!/ محبت خدا را در بلاها ببین تا آسوده شوی!
شناسنامه:
- مکان: حسینیه آیت الله حقشناس(ره)
- زمان: 1396/07/10
- صوت: اینجا
- لینک تلگرامی: اینجا
- گزارش تصویری: اینجا
- کلیپ صوتی: پیشنهاد دهید
- اینفوگرافیک: پیشنهاد دهید
گاهی آسودگی با «فهمِ علت بلا» بهوجود میآید/ اگر کسی بداند بلای او از جانب خدا و از سرِ محبت خداست، آسودگی عجیبی پیدا میکند/ علی(ع): هرکسی مصائب کوچک را بزرگ ببیند، به مصائب بزرگ مبتلا میشود/ اگر به گرفتاریات درست نگاه کنی، میبینیی که این گرفتاری میتوانست بیشتر هم باشد! این نگاه، میتواند حالت شکر در انسان ایجاد کند/ بعضیها در متن بلا و سختی هم از رنج استقبال میکنند
در ادامه بخشهایی از یازدهمین روز سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان در حسینیه آیت الله حقشناس(ره) با موضوع «چگونه آسودهتر زندگی کنیم؟» را به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بیان معنوی میخوانید:
- گاهی آسودگی با «فهمِ علت بلا» بهوجود میآید. اگر قلب مؤمن بینا شود خودش متوجه سرّ بلا و گرفتاریاش میشود و الا باید یک آدم صاحبدل در این زمینه به او کمک کند. وقتی آدم متوجه شود که بلای او از جانب خداست و این بلا برای رشد اوست و در واقع از سر محبت خدا نسبت به اوست، آسودگی عجیبی پیدا میکند و حتی-طبق روایت(مصباحالشریعه/۱۸۳)- لذت هم میبرد.
- أمیرالمؤمنین(ع) میفرماید: با سختی و رنجِ شدید، انسان به درجات بالا و راحتی دائم میرسد «بِالتَّعَبِ الشَّدِیدِ تُدْرَکُ الدَّرَجَاتُ الرَّفِیعَةُ وَ الرَّاحَةُ الدَّائِمَةُ» (غررالحکم/۴۳۴۵) اگر کسی این نکته را درک کند دیگر آسودگی از زندگیاش فاصله نخواهد گرفت!
- اگر کسی فلسفه یا دلیل بلا و مشکل خودش را نفهمید، باید بین خوف و رجاء باشد، یعنی از یکسو این رنج را نتیجۀ گناه، خطا و بدیهای خودش بداند و بگوید «خدا میخواهد اینگونه مرا پاک کند» و از سوی دیگر، آنرا لطف خدا بداند که میخواهد او را رشد بدهد. اما نمیتواند بهطور قطع بگوید: «من اینقدر آدم بدی هستم که خدا این مشکلات را دارد برای من درست میکند!»
- یکی از راههای فهمیدن اسرار پشت پردۀ بلاها، همان آرامشی است که انسان باید داشته باشد. برای رسیدن به این آرامش باید بدانیم که دنیا قطعاً محل رنج است، همین نکته میتواند آرامشدهنده باشد. آدم خود را به مرگ بگیرد تا به تب راضی شود؛ این فکر و خیال نیست یک واقعیت است و باید اینطوری به مشکلات نگاه کنیم!
- أمیرالمؤمنین(ع) میفرماید: هرکسی مصائب کوچک را بزرگ ببیند، خدا به مصائب بزرگ مبتلایش میکند «مَنْ عَظَّمَ صِغَارَ الْمَصَائِبِ ابْتَلَاهُ اللَّهُ بِکِبَارِهَا» (نهجالبلاغه/حکمت۴۴۸) اگر به گرفتاریهای خودمان درست نگاه کنیم، متوجه میشویم که این گرفتاری میتوانست بیشتر از این هم باشد! این نوع نگاه، حتی میتواند حالت شکر هم در انسان ایجاد کند!
- چقدر خوب است بتوانیم با بلا مردانهتر و صمیمانهتر برخورد کنیم، بلا را دشمنیِ خدا با خودمان تلقی نکنیم، محبت خدا را در آن ببینیم. میفرماید: در بلاها و سختیها، شاد و مسرور باش «کُنْ بِالْبَلَاءِ مَحْبُوراً وَ بِالْمَکَارِهِ مَسْرُوراً» (غررالحکم/۷۱۴۶)
- البته یکمقدار سخت است که آدم واقعاً بلا را محبت خدا به خودش بداند. محبت خدا حتی در قرآن هم یکمقدار سخت فهمیده میشود. بهقول امام صادق(ع) ظاهر قرآن یکمقدار تلخ است، اما وقتی یکمقدار تأمل کنی میبینی که همهاش خدا دارد محبت میکند(الْقُرْآنُ کُلُّهُ تَقْرِیعٌ وَ بَاطِنُهُ تَقْرِیبٌ؛ جامعالاخبار/۲۳۲)
- نکتۀ بسیار مهم این است که انسان حتی در متن بلا و سختی هم از رنج استقبال کند. بعضیها در گرفتاری و سختیها استقبال از رنج را کنار میگذارند؛ مثلاً وقتی فقیر میشوند، دیگر صدقه نمیدهند، یا وقتی رنجور میشوند، دیگر برای نماز شب و عبادت، خود را به تَعب نمیاندازند، انگار یکمقدار از خدا طلبکار میشوند، میگویند: «خدایا من دارم این رنجها را تحمل میکنم، دیگر میخواهی چهکار کنم؟! همینها را اگر بتوانم تحمل کنم از سرم هم زیاد است!»
- امام صادق(ع) میفرماید: کسی که طعم بلا را تحت عنایت الهی بچشد، لذتی از بلا میبرد بیشتر از لذتی که از نعمت میبرد وقتی که بلا نباشد اشتیاق بلا دارد، چون نعمتها در زیر آتش بلا و محنت است» (لَهُ تَلَذَّذَ بِهِ أَکْثَرَ مِنْ تَلَذُّذِهِ بِالنِّعْمَةِ ؛ مصباحالشریعه/۱۸۳) اینها چه انسانهای قویای میشوند! خوشا به سعادت کسانی که رنج و بلا را-از هر نوعی- تحمل میکنند؛ چون خدا به آنها ظرفیت رنج داده است. اگر این حرفها در روح ما جاری شود خودبهخود کلی از گرفتاریهای ما کاسته میشود.
- خیلی سخت است که آدم در اوج سختیها هم از رنج استقبال کند. انسانهای بزرگ هستند که میتوانند در اوج گرفتاری هم خود را برای عبادت به رنج و سختی بیاندازند؛ مثل حضرت زینب(س) که بعد از آنهمه مصیبت در روز عاشورا نماز شب را رها نمیکند! ایشان در کربلا آرامشبخشِ دو امام بود! تا عاشورا مانند پروانه دور امام حسین(ع) میگشت و مواظبش بود، بعد از عاشورا هم مواظب امام سجاد(ع) بود.