چگونه مهربانی خدا را باور کنیم؟/ ج10 - قسمت اول
یکی از موانع درک مهربانی خدا، نداشتنِ «روحیۀ شکرگزاری» است
شناسنامه:
- مکان: مسجد امام صادق(ع)
- زمان: 1397/03/4
- مناسبت: ماه مبارک رمضان
- صوت: اینجا
- گزارش تصویری: اینجا
- کلیپ صوتی: پیشنهاد دهید
- اینفوگرافیک: پیشنهاد دهید
خیلیها انتظار دارند برای دیدن مهربانی خدا، نعمات زیاد دریافت کنند ولی معمولاً این اتفاق نمیافتد! چرا؟/ کسی با «نعمت» متوجه مهربانی خدا نمیشود؛ باید «روحیۀ شکر» داشته باشد؛ اتفاقاً نعمت خیلیوقتها موجب غفلت هم میشود!/ روحیۀ شکر متفاوت است با اینکه آدم بعضیوقتها تشکر کند!/ وقتی بلایی سرت آمد نگو: من چه گناهی کردم؟ بگو: «من حتماً ناسپاسی کردهام»/ «کفران نعمت» به کفر نزدیک است و ناسپاسی، انسان را به کفر میرساند/ چرا خدا آدم ناسپاس را مجازات میکند؟ چون او با روحیۀ ناسپاسیاش نمیتواند مهربانی خدا را ببیند لذا رابطهاش با رحمت خدا قطع میشود
در ادامه بخشهایی از دهمین شب سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان در مسجد امام صادق(ع) با موضوع «چگونه مهربانی خدا را باور کنیم؟» را به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بیان معنوی میخوانید:
- یکی از موانع درک مهربانی خدا، این است که ما کمتر روحیۀ سپاس و شکرگزاری داریم. پیدا کردن روحیۀ شاکرانه کار خیلی دشواری است بهحدّی که خداوند میفرماید: «وَ قَلیلٌ مِنْ عِبادِیَ الشَّکُورُ» (سبأ/13) از بندگان من، کم هستند کسانی که اهل شکرگذاری و سپاس باشند!
- «حمد» یکی از برجستهترین اذکار ما در مقام تشکرکردن از خداست. اینکه بر ما واجب شده است سورۀ حمد را دائماً در نمازها بخوانیم(که تنها سورۀ واجب قرآن است) معنایش این است که دائماً باید حمد را به خودمان تلقین کنیم تا زبانمان به تشکرکردن از خدا باز شود، وقتی زبان ما به حمد و تشکر از خدا باز شد و نعمتهای خدا را دیدیم، کمکم روحیۀ ما هم عوض میشود و کمکم چشم ما به دیدن مهربانی خدا هم باز میشود.
- این یک مسیر کاملاً روشن و بسیار دقیق برای تربیت انسان است؛ برای اینکه انسان مهربانی خدا را درک کند. وقتی درک کرد، تمنای بیشتری هم از این مهربانی خواهد داشت، وقتی این مهربانی را درک کرد، خودبهخود خیلی از امورش درست میشود و خیلی از خرابیهایش اصلاح خواهد شد.
- ما خیلی از اوقات انتظار داریم که برای دیدن مهربانی خدا و باور مهربانی خدا، نعمات زیادی دریافت کنیم ولی معمولاً این اتفاق نمیافتد! چرا؟ چون برای خدا معلوم است که با «نعمت» کسی به مهربانی خدا متوجه نمیشود، بلکه با روحیۀ شکر است که آدم متوجه مهربانی خدا میشود! اتفاقاً نعمت خیلیوقتها موجب غفلت هم میشود!
- روحیۀ شکر متفاوت است با اینکه روحیهای است که آدم در هر نعمتی چشمش دنبال صاحب نعمت میگردد و در هر مواجههای با صاحب نعمت، دنبال تشکر از صاحب نعمت هست! این خیلی روحیۀ خوبی است که ما کمتر داریم.
- نه آگاهیها، نه امکانات، هیچکدام-برای تحول و رشد انسان- تعیینکننده نیستند؛ علاقهها و روحیات او تعیینکننده هستند! بعضیها زیادی به آگاهی بها میدهند درحالیکه آگاهی واقعاً زورش کم است! حتی وقتی آگاهی به مرحلۀ یقین برسد، میتواند هیچزوری نداشته باشد! قرآن میفرماید: بعضی از اینها درحالی که به حق یقین کردند، کافر شدند (وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ؛ نمل/14)
- خداوند دربارۀ «کفران نعمت» میفرماید: «وَ هَلْ نُجازی إِلاَّ الْکَفُورَ» (سبأ/ 17) آیا ما غیر از ناسپاس، کسی دیگر را مجازات میکنیم؟! چرا خدا به ناسپاسیِ آدم، غضبناک میشود؟ چرا آدم ناسپاس را مجازات میکند؟ برای اینکه دیگر امیدی به هدایت او نیست، او با روحیۀ ناسپاسی هیچوقت نمیتواند مهربانی خدا را ببیند، لذا رابطهاش با رحمت خدا قطع میشود و دیگر امکان رشد ندارد.
- آدم وقتی بلا سرش آمد نباید بگوید: «من چه گناهی کردم؟» چون کاملاً معلوم است که ما چه گناهی میکنیم؛ ما ناسپاسی میکنیم! پس نگو: من چه گناهی کردم؟ بگو: «من حتماً ناسپاسی کردهام» گناه معمولی که همۀ ما داریم، اما خیلی از گناهها اینطوری بلا سرِ آدم نمیآورد که ناسپاسی میآورد!
- «کفر» و کفران (ناسپاسی) بهلحاظ معنایی به هم نزدیکند. در این آیه (ذَالِکَ جَزَیْنَاهُم بِمَا کَفَرُواْ وَ هَلْ نجَُازِى إِلَّا الْکَفُور) این دو کلمه در کنار هم آمده است. ناسپاسی، انسان را به کفر میرساند. کفر در واقع حقیقت را میپوشاند و انسان میشود «کافر»! چه کفری بدتر از پوشاندن حقیقتی مثل نعمتهای الهی؟!
- برای اینکه مهربانی خدا را درک کنیم و رابطۀ قلبیمان با خدا قشنگ بشود، باید بهسراغ حمد برویم، باید روحیۀ شکرگزاری را در خودمان ایجاد کنیم و نگاه ما دنبال نعمتهای خدا باشد! یک شب شروع کنید به نوشتنِ نعمات الهی؛ ببینید حالتان چطوری میشود! اصلاً نعمتهایی را که خدا به شما داده است بنویسید.
- ابلیس، آدم را وادار میکند به اینکه مدام به نعمتهای دیگران نگاه کند! خُب به نعمتهایی که خدا به خودت داده است نگاه کن؛ آنوقت راضی میشوی و میگویی: خدایا عالی است! همینکه راضی شدی، ابواب نعمت باز میشود.
- چرا اینقدر به ما فرمودهاند که حمد کنید؟ چون حمدکردن، خودبهخود یک تلقین است برای اینکه یاد نعمتها بیفتی و متوجه نعمات الهی بشوی. وقتی متوجه نعمات الهی شدی مهربانی خدا را میبینی. وقتی دائماً با این تلقین، مهربانی خدا را دیدی کمکم باور میکنی که این خدا مهربان است و اصلاً دیگر نافرمانیاش نمیکنی. و جدا از اینکه اطاعتش میکنی، خودت هم مهربان میشوی، چون تو بندۀ آن خدای مهربان هستی، آنوقت «خوبشدن» دیگر کار سختی نیست! منشأ همۀ افعال خدا با بندگانش رحمت است، آنوقت منشأ همۀ اعمال تو هم با دیگران، رحمت خواهد بود!
- اگر اینطوری باشیم یک اتفاق بسیار خوب دیگر برایمان میافتد که اصل اتفاقات خوب است؛ اینکه اماممان را درک میکنیم، چون امام، کسی است که از سر محبت، این رسالت را بهعهده میگیرد و عجیب به مردم، محبت دارد. قلب مقدس پیامبر(ص) تماماً مهر نسبت به ابناء بشر است. اهلبیت(ع) خودشان زجر میکشیدند اما طاقت نمیآوردند زجر مردم را ببینند. اینها چه خانوادهای هستند! خانوادۀ عاشق مردم! آنوقت ببینید با این خانواده چه کردند...
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید