چگونه مهربانی خدا را باور کنیم؟/ ج10 - قسمت دوم
:beginner:فرهنگ جامعۀ ما بهشدت از روحیۀ شکرگزاری فاصله دارد!/ «معلمِ اول» برای ایجاد روحیۀ شکر، مادران هستند
شناسنامه:
- مکان: مسجد امام صادق(ع)
- زمان: 1397/03/4
- مناسبت: ماه مبارک رمضان
- صوت: اینجا
- گزارش تصویری: اینجا
- کلیپ صوتی: پیشنهاد دهید
- اینفوگرافیک: پیشنهاد دهید
واقعاً فرهنگ جامعۀ ما در مقولۀ شکر و سپاس، نسبت به خیلی از جوامع دیگر(حتی جوامع نامسلمان) عقبتر است!/ وقتی روحیۀ منفی و ناسپاسی در جامعه فراگیر است؛ یقیناً یک اشکال اساسی در تعلیم و تربیت عمومی و دوازدهسالۀ کشور وجود دارد!/ مهربانی خدا اصلش در نعمتهای اوست، ولی ما عادت نداریم نعمتها و داشتههایمان را ببینیم؛ فقط نداشتههای خودمان را میبینیم!/ بعضیها در تبلیغ دین، رابطۀ ما را با خدا یک «رابطۀ حقوقی» نشان میدهند نه یک رابطۀ مهربانانه!/ کسی که اهل شکر نباشد، حالِ مناجات پیدا نمیکند و دعا و استغفار، برایش لذتبخش نیست!
در ادامه بخشهایی از دهمین شب سخنرانی حجت الاسلام علیرضا پناهیان در مسجد امام صادق(ع) با موضوع «چگونه مهربانی خدا را باور کنیم؟» را به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بیان معنوی میخوانید:
- بعضی از مشکلات در فرهنگ جامعه هست که باید حل شود و الا کار اصلاح جامعه خیلی سخت میشود. واقعاً فرهنگ جامعۀ ما در مقولۀ شکر و سپاس، نسبت به خیلی از جوامع دیگر(حتی جوامع نامسلمان) عقبتر است! دشمنان ما هم 24ساعته دارند روی فرهنگ ما کار میکنند؛ از ابلیس گرفته تا جریان نفاق و کفر در درون جامعۀ خودمان و دشمنان بیرونی مثل آمریکا و اسرائیل.
- خیلیها هستند(از مردم کشورهای اسلامی و سایر کشورهای جهان) که حسرت زندگی ما را میخورند! ولی حرفهای آنها در صفحات مجازی بازتاب پیدا نمیکند. شما نمیبینید که بهسادگی یک صفحه یا کانالی در فضای مجازی درست شود و بخواهد خوبیها و نکات مثبت جامعۀ ما را بگوید. اصلاً تصور میکنند که خبر و کانال خبری باید فقط خرابیها را بگوید! خُب این یک بیماری فرهنگی است! آموزش و پرورش برای رفع این بیماری فرهنگی باید یک فکر اساسی کند!
- وقتی روحیۀ افراد اکثراً منفی است و مثبتنگری مثل درّ گرانبها، یافت نمیشود، یقیناً یک اشکال اساسی در تعلیم و تربیت عمومی و دوازدهسالۀ کشور وجود دارد!
- فرهنگ جامعۀ ما اینگونه است که وقتی دو نفر کنار هم مینشینند، یکی میگوید: چه خبر؟ دیگری میگوید: «چه عرض کنم؟ بدبختی، بیچارگی...» و بعد هم شروع میکند به گفتنِ مصادیق این بدبختیها...؛ این سبک محاورات ماست!
- اگر بخواهیم مهربانی خدا را بفهمیم؛ مهربانی خدا اصلش در نعمت است، ولی مشکل این است که ما عادت نداریم نعمتها را ببینیم؛ فقط میخواهیم چیزهایی را که نداریم، ببینیم!
- در جلسات دعا، قبل از هر درخواستی از خدا، اول باید نعمات خدا را یکی یکی ذکر کنیم و بگوییم: «خدایا! تو این را به من دادی، این را دادی...» یککمی با ذکر نعمتهای خدا حال کنیم و گریه کنیم، و بعدش خواستههای خودمان را بگوییم که مثلاً «این را میخواهم، این را میخواهم...»
- متون دینیِ ما(قرآن، ادعیه، زیارتنامهها و...) سرشار از موضوع حمد است اما وقتی به فرهنگ جامعهمان نگاه میکنیم میبینیم که بهشدت از حمد و روحیۀ شکرگزاری فاصله دارد!
- معلمِ اول برای ایجاد روحیۀ شکر در افراد، مادرها و خانمها هستند. مادر باید «زبان شکر» به بچهها یاد بدهد. حتی اگر پدر به خانه آمد و جلوی بچهها شروع کرد به نقزدن، مادر-یکطوری که بچهها نبینند- به او اشاره کند و مانع شود.
- در روانشناسی میگویند: مادری که پیش بچهاش دردِدل کند، بچهاش را بدبخت کرده است! چون این بچه، کمکم منفی میشود و هزارتا عیب پیدا میکند. حالا اگر کسی مثبت باشد چه میشود؟ واقعاً با مثبتنگری، حمد، سپاس و دیدن نعمات، تغییر در عالم اتفاق میافتد!
- بین زن و شوهر، باید رابطۀ عاطفی برقرار باشد نه رابطۀ حقوقی! همانطور که در روابط خانوادگی، اگر قانون جای مهربانی قرار گیرد، همهچیز متلاشی میشود، بعضیها هم در تبلیغ دین، رابطۀ ما را با خدا تبدیل میکنند به یک «رابطۀ حقوقی» نه یک رابطۀ مهربانانه! در تبلیغ دین، آن چیزی که از خدا باید جا بیندازیم، مهربانی خداست و اینکه «خدا خیلی به ما مهربان است» این اصل است؛ باید این را جا بیندازیم.
- رسول خدا(ص) میفرماید: «جُبِلَتِ الْقُلُوبُ عَلَى حُبِّ مَنْ أَحْسَنَ إِلَیْهَا وَ بُغْضِ مَنْ أَسَاءَ إِلَیْهَا» (تحفالعقول/37) قلب انسان اینگونه است که خوشش میآید از کسی که به او خوبی کرده و بدش میآید از کسی که به او بدی کرده است.
- بله؛ خدا به گردن ما بینهایت حق دارد؛ ولی اگر این را بگویی که من برای بندگی خدا راه نمیافتم! من عاشق این هستم که یک کسی به من محبت کند؛ خُب از محبتِ خدا به من بگو، از نعمتی که به من داده است بگو! به من یاد بده که بتوانم نعمتهای خدا را ببینم.
- مهربانی خدا را با نعمت نمیشود درک کرد؛ بلکه با دیدن نعمت و با داشتنِ روحیۀ تشکر، میشود مهربانی خدا را درک کرد. وقتی مهربانی خدا را درک کردی آنوقت خدا حسابی تحویلت میگیرد.
- برای کسی که اهل تشکر از خداست، اینقدر مناجات قشنگ است! اینقدر گریههای مناجاتی او زیباست! اینقدر آه و نالهاش درِ خانۀ خدا لذتبخش است که حد و حساب ندارد. مناجات برای اینها یک نوع ابراز احساسات است نه یک وظیفه!
- چرا دعا و مناجات، زیاد رونق ندارد و مردم کمتر به مجالس دعا میروند؟ برای اینکه لذت نمیبرند و برایشان هیجان ندارد. چرا لذت نمیبرند؟ چون کسی که اهل شکر نباشد، حالِ مناجات پیدا نمیکند و این عملیات(دعا و مناجات و استغفار) برایش عملیات لذتبخشی نیست.
- مناجات و استغفار، مال آدمهای دارای روحیۀ شکر است؛ آنها شرمندۀ خدا میشوند و میگویند: «خدایا واقعاً مرا ببخش؛ تو به من خوبی کردی ولی من بدی کردم...» این حالت، مثل یک سِیل است که تمام کثیفیها را از شهر میبرد؛ اصلاً شهر زیبا میشود و زندگی آرام میشود.
ارسال نظر
لطفا قبل از ارسال نظر اینجا را مطالعه کنید