حجت الاسلام پناهیان در جمع دانشجویان ایلام:
اثر تفکر در افزایش محبت به امام زمان(ع)/ تحول در علوم انسانی، باید به یک مطالبه عمومی تبدیل شود
- زمان: 1389/02/07
- مکان: ایلام - در جمع دانشجویان
- انعکاس در: رجانیوز ، فارس
- پی دی اف: A5 | A4
- اینفوگرافیک: پیشنهاد دهید
- صوت: دانلود | بشنوید
- کلیپ صوتی: پیشنهاد دهید
به گزارش خبرگزاری فارس حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان در جمع دانشجویان و علاقمندان به حضرت ولیعصر(ع) در ایلام، با اشاره به اینکه سالهاست جوانان از چگونگی افزایش محبت به امام زمان(ع) میپرسند، از "تفکر و اندیشیدن" به عنوان یکی از مهمترین راهکارهای عملی برای افزایش محبتهای زیبای معنوی یاد کرد و با اشاره به دو بُعد فردی و اجتماعی این اندیشیدن، نقش دانشگاهها و رشتههای علوم انسانی را در این میانه بسیار محوری و کلیدی ارزیابی کرد.
وی با انتقاد از توقف سی ساله چرخه تولید علم در حوزه علوم انسانی، تحول در علوم انسانی را یک ضرورت اساسی برای افزایش و تعمیق علاقه به امام زمان(ع) و گسترش و فراگیر شدن این محبت در جامعه دانست و خواستار تبیین و تدریس ابعاد اقتصادی، سیاسی، امنیتی، مدیریتی و فرهنگی حکومت مهدوی در رشتههای مختلف علوم انسانی در دانشگاهها شد.
نظر به اهمیت مباحث طرح شده در سخنان این استاد حوزه و دانشگاه خبرگزاری فارس مشروح آن را برای مطالعه و توجه جامعه علمی کشور منتشر می نماید
سالهاست که جوانان از چگونگی افزایش محبت به امام زمان(ع) میپرسند
تمام کسانی که شیرینی محبّت امام زمان(ع) را چشیدهاند و آثار با برکت و نورانی این محبت را احساس کردهاند، به نوعی میخواهند این محبت را افزایش دهند. بسیاری از عاشقان حضرت، این آمادگی را دارند که برنامۀ زندگی خود را به گونهای ترتیب دهند تا این محبّت افزایش پیدا کند. مثلاً حاضرند به این عشق از گناه خودداری کنند، عبادات را به موقع و بهشکل زیباتری انجام دهند، انفاق کنند و بهطور کلی در این راه سختیهایی را بر خود هموار نمایند.
طبیعتاً هر کس این محبّت را چشیده باشد، قدر آن را خواهد دانست و تقاضای ازدیاد این عشق و محبّت در سینهاش موج خواهد زد. این جزء مطالبات جوانان است و سالهاست که این سؤال از سوی جوانان مطرح میشود که «چهکار کنیم تا محبّتمان به مولایمان افزایش پیدا کند؟»
البته این طبیعی است که با عمل به دستورات دین و تعالی روحی، محبت ما نسبت به مولایمان نیز افزایش پیدا میکند، اما میتوان گفت این یک روش غیرمستقیم برای افزایش محبت حضرت در قلوب ما محسوب میشود.ید.آ گرچه انجام این اعمال، حداقل وظیفۀ عقلانی هرعلاقمند به حضرت و محک صداقت در علاقه میباشد و اثرات ریشهای و عمیقی نیز دارد، اما اگر انسان در کنار این اعمال لازم، بتواند مستقیماً به افزایش اکسیر محبت در قلبش بپردازد، با انرژی و توانی که این محبت فزاینده به او میبخشد، تمام دستورات دین را خیلی بهتر و راحتتر اجرا خواهد کرد. چنین فردی طبیعتاً با سرعت و سهولت بسیار بیشتری موانع را پشتسر میگذارد و رو به قلههای معنویت حرکت میکند. اما راهکار عملی و مستقیم برای افزایش این اکسیر محبت چیست؟
دیدن و اندیشیدن، دو راه افزایش محبت
باید توجه داشته باشیم که ایجاد تحول در قلب انسان و تغییر گرایشها و علاقهمندیهای او بسیار دشوار است. قلبی که امام صادق(ع) در مورد آن میفرماید: «جابجا کردن کوهها آسانتر از این است که قلبی بخواهد از جایش تکان بخورد؛ إزالَةُ الجِبالِ أهوَنُ مِن إزالَةِ قَلبٍ عَن مَوضِعِهِ»([1]) در اینجا منظور از تکان خوردن قلب اینست که تمایل یا گرایشی در قلب انسان کم و زیاد شود.
قلب انسان به این سادگی تحت امر او قرار نمیگیرد. به عنوان مثال اگر از قلب، بخواهی به بهشت علاقه داشته باشد، به همین راحتی اطاعت نمیکند، اگر به او امر کنی که به دنیا علاقه نداشته باش، فرمان نمیبرد. ما با قلبی سر و کار داریم که نه تنها به این سادگی انعطافپذیر نیست، بلکه اگر به او میدان داده شود، دوست دارد همة عالم را به تسخیر خود درآورد و به همۀ خواستههای خود برسد. به حدی که گاهی از اوقات فکر میکنیم بهشکل غیرقابل کنترل، به چیزی علاقهمند میشود یا از چیزی متنفر میشود.
قلب انسان که ایجاد تغییر و تحول در آن اینقدر سخت و دشوار است، یکی از عوامل بسیار قوی و مؤثر در کنترل و تغییر آن، «علم و تفکر» است. در واقع یکی از مهمترین روشها برای اینکه علاقهای از علاقههای خوب، در دل انسان افزایش پیدا کند، و یا علاقهای از علاقههای بد در دل کاهش پیدا کند، استفاده از «علم و اندیشه» است. امیرالمؤمنین علی(ع) میفرماید: «الْقَلْبُ مُصْحَفُ الْفِکْر»([2]) یعنی تفکر و اندیشیدن، در قلب انسان اثر میگذارد. قلب مانند صفحهای است که اندیشة انسان مطالب مختلف را بر روی آن یادداشت میکند. هر چیزی را در موردش اندیشیدی، قلب تو به سوی آن گرایش پیدا خواهد کرد.
روش دیگری که برای تغییر قلب وجود دارد، «دیدن» است. امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «الْقَلْبُ مُصْحَفُ الْبَصَر»([3]) هر آنچه چشم ببیند، قلب یادداشت میکند. این دوبیتی مشهور بابا طاهر نیز شاید بر اساس همین روایت سروده شده باشد. آنجا که میگوید:
زدست دیده و دل هر دو فریاد هر آنچه دیده بیند دل کند یاد
بسـازم خنجری نیشش زفولاد زنـم بر دیـده تا دل گردد آزاد
چشم انسان، دلِ انسان را با خود میبرد. کما اینکه تفکر و اندیشیدن هم، دل انسان را با خود میبرد. با این حساب، ما برای افزایش محبت خود نسبت به امام زمان(عج) دو راه داریم. 1. دیدن. 2. تفکر و اندیشیدن. برای افزایش علاقه به حضرت، راه اول که فعلاً بهروی ما بسته است و ما از دیدن جمال دلربای حضرت محروم هستیم. اما راه دوم بهروی ما گشوده است و ما میتوانیم از عنصر تفکر و اندیشه برای رسیدن به منظور استفاده کنیم.
چشم سر فقط وقایع عینی را میبیند ولی اندیشة انسان میتواند وقایع غیبی را نشان دهد
اگر ما حکومت حضرت یا خودِ حضرت را دیده بودیم، طبیعتاً تحت تأثیر آنچه میدیدیم قلب ما نسبت به ایشان علاقهمندتر میشد. اما حالا که حضرت در پشت پردۀ غیبت هستند، در غیاب او چه میتوان کرد تا این علاقه در قلب ما شعلهورتر شود؟ بر اساس حدیث شریفی که بیان شد(الْقَلْبُ مُصْحَفُ الْفِکْر)، میتوانیم از قدرت فکر و اندیشۀ خود استفاده کنیم تا بر قلب خود اثر بگذاریم و این محبت را در قلبمان افزایش دهیم.
درست است که چشم سر، فقط واقعیتهای عینی را میبیند و از دیدن واقعیتهای غیبی عاجز است، ولی ما به ابزاری بهنام فکر مجهز هستیم که میتواند وقایع غیبی را برای ما آشکار نماید و قلب ما را بهسوی حقایق بگشاید. بدون استفاده از فکر، قلب انسان در بند علاقه به واقعیتهای عینی باقی میماند. لذا فکر انسان میتواند در نجات قلب، بسیار مؤثر باشد. اگر استفاده از چشم را با تفکر همراه کنیم، دیگر چشم هم ما را گمراه نخواهد کرد، چون میتوانیم واقعیتها را تحلیل کنیم و به حقایق برسیم.
امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: «القَلبُ بالتَّعلُّلِ رَهینٌ؛ قلب انسان در گروی برهان است.»([4]) به بیان دیگر، قلب اسیر دلیل است و اگر برای قلبمان دلیل بیاوریم، قانع خواهد شد. اگر با چشم خود، امام زمان(ع) را دیده بودیم، طبیعتاً با توجه به صفای دل، به سمت حضرت گرایش پیدا میکردیم و نیازی به دلیل و برهان نبود. اما حالا که ایشان را نمیبینیم برای بالا بردن محبت خود نسبت به حضرت، از چه ابزاری باید استفاده کنیم؟ طبیعتاً در اینجا میتوانیم از ابزار فکر و اندیشه بهخوبی استفاده نماییم. یعنی بر روی آگاهیهایی که در رابطه با حضرت داریم، فکر کنیم. منظور از فکر، رفت و آمد بین آگاهیهایی است که بهدست آوردهایم، نه اینکه فقط آگاهیهای جدیدی کسب کنیم. چنین فکری یکی از عوامل مهم برای بالا بردن محبّت به امام زمان(ع) است.
البته علاوه بر تفکر، عامل دیگری هم وجود دارد که میتواند بر قلب ما تأثیرگذار باشد، و آن هم «ذکر» است. در روایات آمده است که ذکر حیات قلب است([5])، ذکر جلادهندة دل است([6]). البته شرح این عامل را باید در مجالهای دیگر پیگیری کرد.
برای اینکه در روضۀ اباعبدالله(ع) سوز و گداز بیشتری داشته باشیم، چه کنیم؟ این یک غم زیبا و قشنگ است که بسیاری آن را دوست دارند. گاهی جوانها میپرسند: «سالهای گذشته در ماه محرم، برای امام حسین(ع) بیشتر گریه میکردم و سوز و گداز بیشتری داشتم، اما امسال احساسم کمتر شده است. میخواهم برای امام حسین(ع) بیشتر و بهتر گریه کنم، چهکاری باید بکنم؟»
این نشانۀ رشد عقلی انسان است و متناسب با این رشد، باید درک ما از امام حسین(ع) هم رشد کند. ما هر سال به درک عمیقتر و دلایل بهتری نیاز داریم تا بتوانیم به اندازۀ سال گذشته اشک بریزیم. لذا یکی از روشهای خوب برای رسیدن به درک بالاتر و عمیقتر، خواندن کتب تاریخی در رابطه با زندگانی امام حسین(ع) و سایر اهل بیت(ع) است. با مطالعۀ اینگونه کتابها، قلب انسان متحوّل خواهد شد و معارف والایی برای تفکر و اندیشۀ خود، بهدست میآوریم. اینکه یک امام چه خصوصیاتی و چه احساساتی دارد؟ رابطۀ قلبی یک امام با آحاد امّتش چگونه است؟ امام چه ارتباطی با خداوند دارد؟ واسطة فیض بودنِ امام به چه معناست؟ با کسب اینگونه آگاهیها و تفکر و تأمل بر روی آنها، یک تحول قلبی در انسان بهوجود خواهد آمد.
بالا بردن محبّت به امام زمان(ع)، تنها با شنیدن سخنرانیها و کسب آگاهیهای جدید به دست نمیآید، بلکه نیاز به تفکر دارد. البته سخنرانی هم میتواند به فکر کردن انسان کمک کنند و انسان را به تفکر وادارد. چقدر خوب است که انسان از شنیدن یک سخنرانی، صرفاً درپی کسب معلومات تازه نباشد، بلکه به تفکر پیرامون همان معلوماتی که دارد، وادار شود. ما معمولاً وقتی برای تفکر در این زمینه نمیگذاریم. البته برای فکر کردن دربارة دنیا وقت میگذاریم، اما برای تفکر دربارة معانی بلند معنوی، کمتر وقت میگذاریم.
فکر کردن در مورد چه موضوعاتی، محبت به امام زمان(ع) را افزایش میدهد؟
در میان معارف «ولایی» یکی از موضوعات پیشنهادی برای تفکر، فکر کردن در مورد این است که «چرا امام زمان هفتهای یکبار، پروندة تک تک ما را ملاحظه میکنند؟»([7]) ایشان به حساب و کتاب بین ما و خدا چهکار دارند؟ آیا حضرت مانند یک مأمور و یا رئیس اداره که مجبور است پروندههایی را ببیند و امضا کند، پروندههای ما را مرور میکنند؟ آیا حسّ جستجوگری یا انگیزههای مشابه دیگر، ایشان را وادار میکند که پروندة ما را ببینند؟ آیا اینکار ایشان از سر فراغت و بیکاری است؟ چرا حضرت دنبال این هستند که از احوال ما باخبر شوند؟
در واقع، حضرت مانند پدر مهربانی که وضعیت تحصیلی فرزندش برای او اهمیت دارد و آنرا تعقیب میکند، دوست دارند از پروندة ما باخبر شوند. یعنی پروندۀ ما را از سرِ علاقه نگاه میکنند. برای اینکه برایمان در پیشگاه ربّالعالمین دعا و استغفار کنند([8])، برای اینکه در مورد ما نگران هستند. آنوقت به این فکر کنید که تعداد شیعیان، تعداد امّت اسلامی، تعداد انسانهایی که بر روی کرۀ زمین زندگی میکنند، چقدر است؟ آیا دربارة این فکر کردهاید که «قلب رئوفی که به آحاد ما و به تک تک ما عشق میورزد، و جداگانه هر کدام را مورد علاقة خودش قرار میدهد»، تا چه حد میتواند مهربان و دلسوز باشد؟
بیایید کمی در مورد میزان علاقه امام زمان(ع) به خودمان فکر کنیم. اینکه ایشان از سر علاقه، پروندة ما را بهصورت هفتگی مرور میکنند. از کنار این موضوع به سادگی عبور نکینم و در مورد آن تأمل نماییم. این تفکر ما را متحول خواهد کرد و علاقۀ ما به آن حضرت را افزایش خواهد داد.
برای افزایش علاقه به امام زمان(ع)، بیش از سایر ائمه به فکر کردن نیاز داریم
برای افزایش علاقه به حضرت، حتی بیش از سایر ائمه(ع)، به تفکر نیاز داریم. زیرا حضرت بقیتاللهالاعظم(عج) مانند نبی مکرم اسلام(ص)، امیرالمؤمنین(ع)، و اباعبداللهالحسین(ع)، خاطرات ثبتشدهای برای ما به جای نگذاشتهاند. آگاهیهای ما در مورد حضرت کم است. مثلاً اینکه ایشان چگونه زندگی میکنند برای ما روشن نیست. خاطرات چندانی از مهربانیهای حضرت وجود ندارد که برای یکدیگر بگوییم، تا بهاین وسیله محبت ما نسبت به ایشان افزایش پیدا کند. به همین دلیل در مورد ایشان، نیاز به تفکر بیشتری داریم. به طور کلی میتوان گفت؛ «در مورد حضرت کمتر میتوان علم و آگاهی پیدا کرد و بیشتر باید فکر کرد.»
چگونه در مورد امام زمان(ع) فکر کنیم؟
وقتی خاطرات امیرالمؤمنین(ع)، خاطرات امام حسن(ع) و امام حسین(ع) را مرور میکنیم، باید به این توجه کنیم که معصومین(ع) همه یک نور هستند(کُلُّهُم نُورٌ واحِد)([9]) و ویژگیهایشان مانند هم است، آنگاه بنشینیم آن خاطرات را به امام زمان(عج) تعمیم دهیم.
الف) مهربانی و دلسوزی حضرت نسبت به ما میتواند موضوع تفکر قرار گیرد
مثلاً این خاطره را به یاد بیاوریم؛ امیرالمؤمنین(ع) غلامشان را چندین مرتبه صدا زدند، و او جواب نداد. حضرت آمدند و دیدند آن غلام در کناری نشسته است. پرسیدند: تو که صدای مرا میشنوی پس چرا جوابم را نمیدهی؟ گفت: «حالِ جواب دادن نداشتم، ترسی هم از شما ندارم! (یعنی از شما حساب نمیبرم)» اگر ما بهجای حضرت بودیم شاید میگفتیم: «ببین، یک کمی محبّت کردیم، رو دادیم، ببین چگونه برخورد میکند!» اما حضرت عرضه داشتند: «خدایا ممنونت هستم که من را از کسانی قرار ندادی که مردم از آنها میترسند.» بعد برای این مژدهای که غلام به حضرت داده بودند، رو به غلام کرد و فرمود: برو. من تو را در راه خدا آزاد کردم. حضرت در قبال آن برخورد ناشایست، تا این حد به او محبت کردند.([10])
خصوصیات امام زمان(ع) نیز شبیه جدشان امیرالمؤمنین(ع) است و برخوردشان به همان میزان، لطیف و ظریف و زیبا است. مثلاً اگر یک موقع ببینند ما فرصت پرداختن به رابطۀ خودمان با حضرت را نداریم و فقط برای گرفتن حاجت به در خانۀ ایشان آمدهایم، نمیگویند: «این فقط بخاطر حاجت خودش آمده و با من کاری ندارد» بعدش هم ما را معطل نمیکنند و دست رد به سینۀ ما نمیزنند. بلکه با مهربانی حاجت ما را میدهند و ما را با لبخند، روانه میکنند.
باید در مورد حضرت فکر کنیم، اگر وقت نگذاریم و فکر نکنیم، عاشق حضرت نخواهیم شد. دربارة اینکه حضرت الان چگونه زندگی میکنند بیندیشیم، دربارة این روایت بیندیشیم که امیرالمؤمنینعلی(ع) وقتی زردی صورت یکی از یاران خودشان را دیدند، از او علت زردی صورتش را پرسیدند، و او از دردی که داشته سخن گفت. حضرت به او فرمودند: «ما اهلبیت با شادی شما شاد میشویم، وقتی غمی، دلِ شما را میگیرد، دلما را هم غم میگیرد، به خاطر مریضی شما مریض میشویم. و برای شما دعا میکنیم و وقتی دعا میکنید، آمین میگوییم.» پرسید: چطور آمین میگویید؟ حضرت فرمودند: برای ما غایب و حاضر تفاوتی نمیکند؛ إِنَّا سَوَاءٌ عَلَیْنَا الْبَادِی وَ الْحَاضِرُ([11]) در مورد اینها بیندیشیم. اندیشیدن در مورد این موضوعات، قلب ما را جلا میدهد.
بر اساس فرمایش امیرالمؤمنین(ع) که فرمودهاند: الْقَلْبُ مُصْحَفُ الْفِکْرِ، فقط چشم نیست که میتواند دل انسان را ببرد، بلکه فکر هم، میتواند دلِ انسان را ببرد. مدت زمانی که انسان به تفکر میپردازد نیز، خیلی اهمّیت دارد، و در جلای دل انسان اثر دارد.
ب) مظلومیت و غربت حضرت میتواند موضوع خوب دیگری برای تفکر باشد
مطلب دیگری که میتواند موضوع تفکر ما قرار گیرد، مظلومیت حضرت است. مقدار مظلومیت و غربت حضرت چقدر است؟ در این زمینه تا حدی میتوان یک نوع مقایسه با دیگر امامان صورت داد. آیا تاکنون در این باره فکر کردهایم؟ بعضیها که سنّ و سال بالایی دارند، میگویند: «کسانیکه عمر طولانی دارند، بیش از دیگران داغ عزیزانشان را میبیند. حالا تصور کنید اگر کسی هزار سال عمر کند، با یک قلب فوقالعاده عاطفی و نورانی، چقدر داغ خواهد دید؟ آیا کسی در عالم به قدر امام زمان(عج) داغ دیده است؟ آیا ممکن است برایشان عادی شده باشد؟ باید از عاطفة حضرت خبر داشته باشید. به علاقۀ یک پدر به جوانش فکر کنید. آیا علاقۀ ایشان به تک تک ما بیشتر از علاقة همة پدرها و مادرهای ما به فرزندانشان، نیست؟
اینها موضوعاتی است که باید روی آنها فکر کنیم. آنوقت خواهیم دید، بهیکباره مکاشفهای برای قلب انسان صورت میگیرد، و این موضوع، از اندیشة انسان به قلب انسان وارد میشود. اگر ما تنها بخشی از آگاهیهایی که بهدست میآوریم را با تفکر در قلبمان وارد کنیم، متحوّل خواهیم شد.
یا مثلاً آیا عزای اباعبداللهالحسین(ع) برای امام زمان(ع) ساده است؟ آیا مصائب زینب کبری(س) برای ایشان ساده است؟ بیش از هزار سال است که برای حضرت زینب(س) گریه میکنند، این ساده است؟ امام زمان(ع) حق دارند بفرمایند: «فَلَأَنْدُبَنَّکَ صَبَاحاً وَ مَسَاءً وَ لَأَبْکِیَنَّ عَلَیْکَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَماً؛ صبح و شب برایت گریه میکنم، و آنگاه که نتوانم گریه کنم، خون به جای اشک برای تو خواهم ریخت.»([12])
بر روی این موضوعات باید فکر کنیم. نباید بشنویم و بهراحتی از کنار آن عبور کنیم. ما اطلاعات زیادی در مورد حضرت نداریم، و این موضوع از جهتی سازنده است. چون معمولاً کسب آگاهی و اطلاعات سرگرم کننده است، اما تفکر، نافذ است و در قلب نفوذ میکند.
ما عموماً آگاهیها و معارف بسیاری داریم، اما سعی نمیکنیم که این معارف را در قلبمان نفوذ دهیم، و به این وسیله از آنها بهرهبرداری کنیم. گاهی از اوقات بهجای اینکه درپی کسب اطلاعات جدید باشیم، بهتر است بر روی همان اطلاعات قبلی خودمان بیندیشیم و خود را به تفکر دربارۀ آگاهیهایی که از قبل داریم وادار نماییم.
نقش منحصر بهفرد آموزش عالی در افزایش محبت جامعه به امام زمان(ع)
افزایش محبت به امام زمان(عج) دارای جنبۀ فردی و اجتماعی است. جنبۀ فردی آن تا حدودی بیان شد: اینکه برای اندیشیدن دربارۀ امام زمان وقت بگذاریم تا این فکر کردن بر روی علایق ما تأثیر بگذارد و دل ما را صفا و جلا بدهد. این را به عنوان یک فعالیت فردی میتوان قلمداد کرد.
اما بُعد دیگر این مسئله، جنبه اجتماعیِ آن است. در جامعۀ امروز ما، محبت به امام زمان(عج)، باید بسیار عمیقتر، جدّیتر و فراگیرتر شود. ما امروز برای گسترش و تعمیق علاقة به حضرت، به تکثیر این قلوب نورانی نیازمندیم. برای رسیدن به این منظور چه باید کرد؟ راهی نداریم جز اینکه «کرسیهای آزاداندیشی» در دانشگاههای ما مورد توجه قرار گیرد. مسألهای که چند سالی است مقام معظم رهبری به آن اصرار دارند. درست است که در مجالس سخنرانی و با مطالعۀ کتاب یا در تعقیبات نماز هم تفکر صورت میگیرد اما اصل تفکر باید در کرسیهای آزاداندیشی صورت گیرد.
«آزاداندیشی» تکرار نظریات منقرض شده نیست، بلکه سخن نو و تازه گفتن است
ظاهراً بعد از گذشت چند سال، هنوز بعضیها در فهم معنای «کرسیهای آزاداندیشی» دچار اشتباه هستند. آزاداندیشی این نیست که هر کس هر حرفی که به سر زبانش آمد، آزادانه مطرح کند. این میشود «آزادحرفزدن» نه «آزاداندیشیدن». کرسی «آزادحرفزدن» که نگفتهاند، کرسی «آزاداندیشی» گفتهاند. معنای کرسی آزاداندیشی، این نیست که آزادانه حرفهای پنجاه سال پیش غربیها را که منقرض شده و دیگر کسی از آن حرف نمیزند، تکرار کنیم. اینکه آزادی نیست، این عین اسارت است. بعضیها وقتی میخواهند حرفهای غیراسلامی بزنند ژست «سخن گفتن آزادانه» میگیرند. تصور میکنند این به معنای آزاداندیشی است در حالیکه این نوعی «اسارت اندیشه» است.
کرسی آزاداندیشی یعنی اینکه وقتی انسان با مفاهیم یک علم، و با روش تحقیق آن آشنا شد، به آن اکتفا نکند و طرح جدیدی بیاندازد. این کار باید در رشتههای مختلف علمی انجام گیرد؛ در مسائل اجتماعی، سیاسی، حقوقی، تربیتی، روانشناسی، مدیریت و در بسیاری از مسائل علوم انسانی.
متأسفانه کتابهای درسی ما پر است از حرفهای پوسیده و منقرض شدۀ اندیشمندان غربی و در دانشگاههای ما نیز همینها درس داده میشود. در حدود شانزده سال پیش، یک استاد روانشناسی که عضو برجستۀ هیئت علمی یکی از دانشگاههای معتبر تهران بود، میگفت: «چرا شما هنوز نظریة فروید([13]) را میخوانید؟ من دوازده سال است در انگلستان درس میخوانم و تدریس میکنم. آنجا که تا چندی پیش بازار اصلی اینگونه نظریات بوده است، دیگر کسی این نظریه را نمیخواند. اما اینجا هنوز این نظریه خوانده میشود!»
مردم عمدتاً از این مسائل بیاطلاع هستند. اگر مردم بدانند در حوزۀ علوم انسانی چه خبر است، تحول در علوم انسانی و ایجاد کرسیهای آزاداندیشی به مطالبة جدی مردم از دانشگاهها تبدیل خواهد شد، نه اینکه فقط مطالبة مقام معظم رهبری باشد. در این صورت، مردم از دانشگاهها درخوست خواهند کرد: «کرسیهای آزاداندیشی را برقرار کنید و حرفی جدید در عرصة علم بزنید، نه اینکه هر چه غربیها گفتند برای هم تکرار کنید.»
اگر دانشکدۀ علوم انسانی نتواند نظریة جدیدی تولید کند، چه فایدهای خواهد داشت؟ آیا شما درس میخوانید که سخن دیگران را تکرار کنید، یا تحصیل میکنید که تفکر و نقد کنید؟ البته نقد کردن نیز چندان ارزش بلندی نیست. نقد مرحله یا قدم اول است. «هان، سخن تازه بگو تا که جهان تازه شود» حرف تازه باید بزنیم. این چه روحیة علمی است که انسان حرف جدیدی برای گفتن نداشته باشد؟ پس دانشگاهیان ما در رشتههای علوم انسانی چه کار میکنند؟! دانشگاهی بودن که مانند کارمندی کردن نیست. مقام معظم رهبری بارها دردمندانه و هوشمندانه تکرار کردهاند که «علمِ ترجمهای نداشته باشید، بروید سراغ نهضت علمی.»([14])
توانایی و استعداد بالقوۀ ما در زمینۀ علوم انسانی
خوشبختانه آنهایی که در رشتههای فنی تحصیل میکنند پیشرفتهای خوبی داشتهاند. اما با مزیتهایی که ما در عرصۀ علوم انسانی داریم، علوم انسانی ما باید جلوتر از دیگر رشتههای علمی ما باشد. ما در علوم انسانی بسیار توانمندتر از دیگران هستیم و میتوانیم برتری خود را به جهانیان نشان دهیم. ایرانیان از نظر خلاقیت و تفکر، در جهان، سرآمد هستند. و از سوی دیگر اکثر رشتههای علوم انسانی، زیاد وابسته به تکنولوژی نیستند، بلکه به تفکرِ خلاق وابستهاند.
از طرف دیگر، رشتههای علوم انسانی ما میتوانند از منبع وحی تغذیه کنند. جامعهشناسان ما نهجالبلاغه را در اختیار دارند. انواع رشتههای علوم انسانی، از علوم تربیتی و علوم روانشناسی گرفته تا علوم سیاسی، قرآن و تاریخ حیات ائمة معصومین(ع) و سیرة نورانی آنها را در دسترس دارند.
چند درصد از کتابهایی که جوانان ما از بدو ورود به دانشگاه تا مقطع دکترا، در رشتههای علوم انسانی میخوانند، نتیجة اندیشة یک ایرانی است؟ برخی از اخبار و آمارهایی که در این رابطه میشنویم، واقعاً مشمئزکننده است. مگر آنهایی که این حرفها را در غرب گفتهاند، چه کسانی بودهاند؟! اندیشمندان ما با آنها چه فرقی دارند؟ آیا ما نمیتوانیم حرف جدیدی بزنیم؟ آیا آنها همة حرفها را گفتهاند و دیگر حرفی برای گفتن نمانده است؟
این تقاضای خلاقیت در کار علمی، یک تقاضا و توصیۀ معمول و همیشگی است. اما چه وقت این سخن، یک سخن دردمندانه میشود؟ وقتی که انسان میبیند شخصی بیست سال است در رشتۀ خود، بحث و گفتگو و تحقیق و تبادلنظر میکند، اما هنوز یک حرف تازه نزده است! آدم به این نتیجه میرسد که حتماً در اینجا یک مشکلی وجود دارد. حتماً روحیة علمی درستی وجود ندارد.
گاهی اوقات مردم سؤال میکنند که چرا در میان برخی از نخبگان و خواص مشکلاتی دیده میشود؟ چرا بعضی از آنان، از مردم فاصله میگیرند؟ ریشههای این موضوع در کجاست؟ کرسیهای آزاداندیشی که به یک درد برای جامعة ما تبدیل شده، اگر این امر محقق نشود، رنج فراوانی را بر جامعه تحمیل خواهد کرد و خطرات فراوانی دارد. جامعه را پشتسر اندیشههای پوسیدة غربی معطّل میکند.
اندیشمندان ما باید تفکر در مورد چگونگی انقلاب جهانی و حکومت مهدوی را باب کنند
رابطۀ آزاداندیشی در دانشگاهها با محبت امام زمان(ع) این است که «اصل تفکر باید در کرسیهای آزاداندیشی صورت بگیرد.» و به همین دلیل، دانشگاهها باید اندیشیدن دربارة امام زمان(ع) را باب کنند.
جامعهشناسان باید توضیح دهند که انقلاب جهانی حضرت چگونه رخ خواهد داد؟ و امام زمان چگونه جامعه را اداره خواهد کرد؟ اقتصاددانان بگویند اقتصاد آن زمان چگونه اداره خواهد شد؟ اندیشمندان و محققین علوم سیاسی باید بتوانند دربارة اینکه گردش قدرت بین نخبگان جامعه در زمان حضرت چگونه خواهد بود، بیندیشند و سخن بگویند. امام زمان(ع) صرفاً متعلق به مسجد مقدس جمکران نیست، که همۀ محبین حضرت را به جمکران حواله دهیم، و دیگر هیچ. ما که نباید امام زمان(ع) را مانند واتیکان در مسجد مقدس جمکران محبوس نماییم و گفتگو در مورد معارف مهدوی و ابراز محبت به آن حضرت را به این مسجد مقدس محدود نماییم.
غربت امام زمان(ع) در این است که بسیاری از اندیشمندان جامعة ما هنوز موضوع ظهور را جدّی نگرفتهاند. منظور ما فقط زمانِ ظهور نیست، بلکه اصل ظهور را جدی نگرفتهاند. اینکه یک روزی امام زمان(ع) خواهد آمد و حکومت خواهد کرد. این را جدی نگرفتهاند.
آیا حکومت حضرت، به شکل معقول و منطقی شکل خواهد گرفت یا اینکه یک امر خارق العادهای خواهد بود؟ باید بدانیم که امام زمان در یک بستر طبیعی حکومت میکند. کارها با یک روال طبیعی و منطقی پیش میرود، و اینطور نیست که امور با معجزه و امداد غیبی پیش برود. اساساً عملیات ظهور، یک امر طبیعی است، همانطور که ظهور پیامبر خاتم چنین بود. مردم میروند از حضرت دلیل میخواهند و میپرسند، ما از کجا بفهمیم شما همان مهدی موعود هستی؟([15]) حضرت بعد از اینکه «ظهور» میکند ابتدا صبر میکند تا بسیاری از مردم باور کنند که ایشان همان مهدی موعود است و بعد «قیام» خواهند کرد.([16])
در روایات داریم؛ وقتی حضرت تشریف آوردند، یکی از اولین کارهایی که میکنند اینست که «دست به سر بندگان خدا میکشند و عقلشان را افزایش میدهند.»([17]) وقتی عقل مردم افزایش پیدا کند بسیاری از امور سامان خواهد گرفت. آیا منظور این است که این افزایش عقل، صرفاً با معجزه و تصرف معنوی حضرت صورت میگیرد، در حالی که هیچیک از پیامبران الهی چنین تصرفی نکردهاند؟ آیا خداوند از رشد عقل بشر از طرق طبیعی ناامید شده، و به روشی جبری و غیراختیاری متوسل میشود؟ یقیناً اینگونه نیست، و خیلی طبیعی است که مسئله ظهور و اقبال مردم به حکومت آن حضرت و تداوم این اقبال، نباید پدیدهای خارج از قواعد و سُنن الهی باشد.
البته در یک تحلیل عالمانه به معنای واقعی کلمه، از مسئلۀ ظهور، همۀ قواعد طبیعی حیات بشر که یقیناً عنصر معنویت هم در اوج آن جای دارد، در نظر گرفته خواهند شد. عنصر معجزه هم در یک گوشهای از آن منظومه جایگاهی دارد، عنصر نصرت الهی و عنصر عنایت معنوی حضرت، اینها هر کدام جایگاه خودشان را دارند، نمیخواهیم اینها را رد کنیم. این نیست که امام زمان(ع) عنایت معنوی و اثر معجزه آسا در نگاه و کلام برخوردار نباشند. عنایت معنوی هم جزء همین ساز و کار طبیعی است. منتها ما باید تئوریهای علمی آن را استخراج کنیم و تبیین درستی از اینکه «چگونه یک رهبر الهی با نورش، جامعه را نجات میدهد» داشته باشیم، و جایگاه و نقش این نور را در آن مجموعه و منظومۀ تمام عواملی که همگی در کنار یکدیگر، باعث نجات جامعه میشود را روشن کنیم. به ویژه که فراموش نمیکنیم که با وجود حضور نورانی و بیمانند رسول خدا(ص) و سپس امیرالمومنین(ع) و امامان دیگر به دلیل فراهم نبودن عوامل دیگر، هیچ گاه آن حکومت نمونه و نجات بخش به طور کامل مستقر نشد و تداوم نیافت.
تلاش برای استخراج این تئوریهای علمی، به عهدۀ اندیشمندان علوم انسانی است. اندیشمندان علوم تربیتی باید برای مردم شرح دهند که چگونه در یک بستر طبیعی، اختلافها از عالم برطرف میشود و همه نگرش واحدی نسبت به توحید پیدا میکنند؟ چگونه حضرت در مواجهه با چند میلیارد انسان این وضعیت را محقق میکنند؟ فرهنگشناسها بگویند حضرت چگونه افکار عمومی را اداره میکند؟ چه عواملی در این زمینه مؤثر هستند؟ این همه فرهنگهای رنگارنگ و متفاوتی که در جهان وجود دارد؛ حضرت اینها را چگونه متفاوت و در عین حال متحد نگه میدارد؟ چه تعداد پایاننامه و مقالۀ علمی در این زمینهها داریم؟
از دولت انتظار میرود که آموزش عالی و دانشگاهها در ارتباط با امام زمان(ع) حرکتی کنند
با آزاداندیشی و تولید علم در دانشگاهها و در رشتههای علوم انسانی، طبیعتاً عشق به امام زمان(ع) رونق پیدا میکند، و البته طبیعی است که مؤمنین و علاقمندان به امام زمان(ع)، از این دولتِ اسلامی که هم اکنون بر سر کار است، در این زمینه نیز انتظار بیشتری دارند. از دولتی که رئیس آن، با تمام جرأت ذکر امام زمان(ع) را بر زبانشان جاری میکند و از همان اوایل نترسید که برخی به این دلیل او را سرزنش کنند، انتظار بیشتری در این زمینه میرود.
انشاءالله این توجه به امام زمان(ع)، در تمام ارکان دولت و در متن تمام فعالیتها جاری شود. یقیناً منتقدان دولت هم دوست دارند دولت در همة ارکانش هر چه امام زمانیتر باشد. از این دولت انتظار میرود که آموزش عالی و دانشگاهها در ارتباط با امام زمان(ع) حرکتی کنند، و هر کسی در رشتة خودش، به تولید و بسط معارف مهدوی مرتبط با موضوع رشتۀ خودش بپردازد.
در کتابی که اخیراً یکی از دانشگاهیان نوشته است، دربارۀ شیوۀ احتمالی ادارۀ اقتصاد در زمان ظهور، گفتگو شده و بر اساس برخی محاسبات علمی، پیشبینیهایی صورت گرفته است. امروزه پیشبینی صحیح از سمت و سوی تحولات آینده یکی از مهمترین عوامل و رموز موفقیت و پیشرفتهای علمی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی یک کشور به حساب میآید. آیا ما نمیخواهیم برنامهریزیهای خود را بر اساس یک آیندهنگری صحیح تنظیم کنیم؟ آیا ظهور، آیندۀ جهان نیست؟
میدانید معنای نوشته شدن چنین کتابی چیست؟ یکی از معانیاش اینست که نویسندۀ آن، مسئلۀ ظهور را جدّی گرفته است. یعنی اینکه ظهور واقعاً رخ خواهد داد. یعنی ظهور در بهشت نیست در همین دنیاست، با همین مناسبات اجتماعی، با همین انسانها و با همین مملکتها.
اینکه ما فقط در جلسات دعای ندبه و هنگام زیارت مسجد مقدس جمکران به امام زمان(ع) بپردازیم، نوعی ظلم به امام زمان(ع) است. اگر دانشگاهها و حوزهها در خدمت شناخت امام زمان(ع) قرار نگیرند واقعاً ظلم است. البته امروز قویترین کانونهای مهدویت در حوزه و دانشگاههای ما هستند. باز هم اهل علم و دانش در ارادت ورزیدن نسبت به حضرت جلوتر هستند. و این به دلیل باهوش بودن و قدرت درک بالای آنها است. چون قدرت گیرایی بالایی دارند، به سرعت مطالب عمیق را دریافت میکنند. در دانشگاهها «گریه» در مجالس روضه خیلی پر رونقتر از دیگر محافل عمومی است. اعتکاف در دانشگاهها، به الگوی اعتکاف در جامعه تبدیل شده است.
ما این افتخارات را در دانشگاهها داریم. اما واقعاً این بخش اندکی از مسئله است. اینکه یک استاد دانشگاه یا یک دانشجو خودش دین دارد، و در فکر رابطۀ شخصی و معنوی خودش با امام زمان(ع) باشد، کافی نیست. ما باید پیشرفت کنیم. اگر پیشرفت نکنیم و در جایی متوقف شویم، نشانۀ ضعف است. در بسیاری از رشتههای علوم انسانی ارائۀ دو واحد درسی، دربارة معارف مهدوی میتواند یک حداقل برای آغاز این پیشرفت باشد.
پیشرفت علوم انسانی، در گروی درس گرفتن از گذشته(دفاع مقدس) و نگاه به آینده(انقلاب مهدوی) است
چندی پیش، شورای عالی انقلاب فرهنگی در جلسهای خدمت مقام معظم رهبری پیشنهاد ارائۀ دو واحد درسی دربارة «دفاع مقدس» در دانشگاهها را مطرح کرده بودند. این پیشنهاد که ظاهراً مراحل تصویب و سرفصلنویسی را طی میکند، واقعاً کار لازم و بجایی است. دفاع مقدس، یکی از مهمترین قسمتهای تاریخ این کشور است. امروزه در تمام نقاط این مرز و بوم، آثار بسیاری از این فداکاریها و رشادتها باقی مانده است. شاهد هستیم که چقدر شهید، جانباز، آزاده و رزمنده از دفاع مقدس به یادگار مانده است. تمام اقشار این مملکت در این دفاع مقدس سهم داشتهاند. اینها بخشی از تاریخ این مملکت است.
وقتی قرار باشد از دفاع مقدس قدردانی شود، تدریس دو واحد درسی در دانشگاهها یک امر طبیعی است. دفاع مقدس باید در متن کتابهای درسی ما وارد شود. در این صورت است که عملاً نوعی قدردانی صورت گرفته است. باید دربارة دفاع مقدس، سخن آموزشی و متن علمی داشته باشیم، نه اینکه صرفاً به یک یا چند کتاب مطالعاتی و کتابهایی که خاطرات چند تن از شهداء در آن آمده است، بسنده نماییم.
دفاع مقدس ما، بزرگترین درسها را به عالم داده است. در جریان دفاع مقدس، تاریخ منطقه و تاریخ جهان، ورق خورده است. مسئلۀ دفاع مقدس مسئلهای نیست که صرفاً با سخنرانی و مقاله و روزنامه، و یا با فیلم و برنامه های تلویزیون، بتوان حق آن را ادا کرد. دفاع مقدس را باید به عنوان درسی که در آن، تجربههای مختلف و مسائل گوناگون تعلیم داده میشود، نگریست. دفاع مقدس باید در کلاسهای آموزشی و کتابهای درسی ما وارد شود. نه تنها در واحدهای عمومی دانشگاهی، بلکه در تمام رشتههای تحصیلی از مدیریت، و جامعهشناسی گرفته، تا علوم سیاسی و علوم تربیتی.
معارف مهدوی باید به متون درسی رشتههای دانشگاهی راه پیدا کند
همانطور که ما به این فکر افتادهایم که باید دربارة دفاع مقدس کار آموزشی و علمی صورت گیرد، جا دارد در کنار کار علمی در مورد گذشته و مطالعه و بهرهگیری از تجربههای دفاع مقدس، نگاهی هم به آینده داشته باشیم.
ما دفاع مقدس دیگری هم در پیش خواهیم داشت. برای پیدا کردن مسیر، باید افق پیش رو را نگاه کنیم و برای ادامۀ مسیر برنامهریزی نماییم. امروز هر استاد دانشگاه و هر دانشجویی که بهصورت جدی به این موضوعات بپردازد، پس از آمدن حضرت که امیدواریم به همین زودیها محقق شود، با افتخار سرش را بلند خواهد کرد و از اینکه ظهور امام زمانش را جدی گرفته است، خشنود خواهد بود. از اینکه به حضرت(ع) تنها به عنوان اسطورة غایبی که فقط میتوان با او رابطة معنوی داشت، نگاه نکرده است، سربلند و سرافراز خواهد بود.
اگر معنویت و معارف مهدوی به متن درسی رشتههای دانشگاهی ما راه پیدا کرد، آنگاه سرریزش در سینما و رسانة ما، و در فیلمها و سریالهای ما هم جاری میشود. اما اگر امام زمان(ع) از قلوب نورانی علاقمندان به ایشان، صرفاً به اتاق نورانی فکر شاعرانِ ما رسید و از این جلوتر نرفت، این وضعیت کمکم موجب تأمّل و اعتراض میشود.
معارف مهدوی عمیقاً با تمام رشتههای علوم انسانی مرتبط است
هدف مشترک تمام رشتههای علوم انسانی چیست؟ اساساً علوم انسانی به دنبال بیان این مطلب است که «انسان چگونه میتواند بهتر زندگی کند.» ما بر اساس آموزههای الهی که در تمام ادیان بر آن تأکید شده، اعتقاد داریم انسان بهترین زندگی را در زمان مهدی موعود(ع) خواهد داشت. بر این اساس، آیا معارف مهدوی که از چگونگی حکومت و زندگی مردم در آن زمان سخن میگوید، مهمترین مسئلهای نیست که باید در تمام رشتههای علوم انسانی به آن پرداخته شود؟
کسانیکه در دانشگاهها مسائل و موضوعات مربوط به امنیت یک جامعه را پیگیری و تئوریزه میکنند، یا کسانیکه رابطۀ سیاست و امنیت، رابطۀ اقتصاد و امنیت، رابطۀ فرهنگ و امنیت، را مطالعه و بررسی میکنند، اینها به معارف مربوط به جامعۀ مهدوی نیازمند هستند و میتوانند بهترین استفاده را از آن ببرند. اینها در کلاسهای درسی و در مقالات علمی خود باید بر اساس این معارف، بتوانند موضوعات مختلف مربوط به علوم انسانی را توضیح دهند.
مثلاً اینکه گفته شده در زمان حضرت اینقدر امنیت فراوان است، در حدی که امنیت راهها به طور کامل برقرار میشود، خونی به ناحقی ریخته نمیشود و کسی به حقوق دیگری تجاوز نمیکند،([18]) این امنیت چگونه تأمین میشود؟ رکن رکین امنیت در زمان حضرت چیست؟ آیا از پلیس زیاد استفاده میکنند؟ آیا با گسترش دوربینهای مخفی و تشدید شیوههای نظارتی، مانند آنچه در برخی کشورهای غربی گزارش شده است([19])، این امنیت را تأمین میکنند؟
چنانچه با مسئلۀ ظهور کمی واقعبینانه برخورد شود، معلوم خواهد شد ما در مورد حضرت و جامعۀ مهدوی درست فکر نکردهایم و دستمان برای تحلیل آن دوران خالی است. اندیشمندان و محققین ما در تمام رشتههای علوم انسانی باید اندیشیدن و تحقیق در مورد معارف مهدوی را آغاز کنند. هر کسی هم که بخواهد در مورد ظهور بیندیشد، تمام آیههای قرآن میتواند به او کمک کند، نه صرفاً چند آیهای که در روایات شأن نزولش را در ارتباط با حضرت دانستهاند.
واقعیت این است که موضوع امام زمان(ع)، صرفاً یک موضوع آسمانی نیست، بلکه یک موضوع کاملاً زمینی است. به این موضوعات فکر کنید؛ در آن زمان ما چگونه زندگی خواهیم کرد؟ در رفتارهای روزمرۀ ما چه تغییراتی به وجود خواهد آمد؟ معاملات و روابط ما با یکدیگر چه تفاوتهایی خواهد کرد؟ مسائل اقتصادی جامعه در آن زمان چگونه خواهد بود؟
وضعیت نظارت و کنترل فرهنگی چگونه خواهد بود؟ آیا سانسور و شیوههای کنترلی مانند سانسور فیلمها، همچنان وجود خواهد داشت؟ یا کسی سانسور نمیکند، اما کسی هم جرأت نمیکند فیلم بد بسازد؟ چرا کسی جرأت نمیکند فیلم بد بسازد؟ دربارة اینها فکر کنیم. این فکر کردن تا یک مقدارش فردی است، اما از یک جایی به بعد، کار دانشمندانِ حوزه و دانشگاه است، و آنجا باید رونق پیدا بکند.
بر اساس فرمایش امیرالمؤمنین(ع) که فرمودند: الْقَلْبُ مُصْحَفُ الْفِکْرِ، اگر قلب جامعۀ ما بخواهد به نور محافل مهدوی نورانی شود، این نورافشانی در اختیار فکر است. دانشگاهها و حوزههای علمیه که مرکز اندیشۀ جامعه هستند، باید قلوب را نورانی کنند. به توفیق الهی، بعد از اقبال جامعه به امام زمان(ع) و رونق دعاهای ندبه، رشته تخصصی مهدویت و برخی مراکز پژوهشی در حوزة علمیه راهاندازی شده است و گردآوری معارف مهدوی آغاز شده. البته هنوز در حوزههای علمیه جای بسیاری برای کار کردن وجود دارد. اگر حوزههای علمیه دستاوردهای قابل توجهی در این زمینهها کسب کرده بودند، حتّی دانشگاههای ما نیز از این دستاوردهای علمی تغذیه میشد.
باید به این نکتۀ مهم هم توجه کنیم که فکر کردن در مورد وجود نازنین حضرت، یک مقدار اخلاص هم میخواهد. هر کسی توفیق «تفکر خوب» و «درست اندیشیدن» را پیدا نمیکند. این اخلاص بنابر فرمایش رسول خدا(ص)، موجب میشود چشمههای حکمت از قلب انسان بر زبان انسان جاری شود.([20]) انشاءالله خداوند عشقِ ما و محبّتِ ما به امام زمان را در اثر اندیشة بالندهای که به جامعۀ ما و به حوزه و دانشگاههای ما عنایت میکند، بیشتر بگرداند.
([1]) تحف العقول، حدیث 358
([2]) غرر الحکم، حدیث 879
([3]) نهج البلاغه، حکمت 409
([4]) میزان الحکمه، ج9، حدیث 17193
([5]) عن امیرالمؤمنین(ع): «فِی الذِّکْرِ حَیَاةُ الْقُلُوب»؛ غررالحکم، حدیث3643
([6]) عن امیرالمؤمنین(ع): «إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى جَعَلَ الذِّکْرَ جِلاءً لِلْقُلُوب»؛ نهج البلاغه، خطبه222
([7]) در برخی نقلها هفتهای یکبار(شب جمعه)، و در برخی نقلها، روزی یکبار وارد شده است. هر روز: عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبَانٍ قَالَ قُلْتُ لِلرِّضَا ع: ادْعُ اللَّهَ لِی وَ لِأَهْلِ بَیْتِی. فَقَالَ: أَوَ لَسْتُ أَفْعَلُ؟ إِنَّ أَعْمَالَکُمْ لَتُعْرَضُ عَلَیَّ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَة(کافی، ج1،ص219) و نیز پنجشنبهها: عَبْدِ اللَّهِ بْنِ أَبَانٍ قَالَ قُلْتُ لِلرِّضَا ع وَ کَانَ بَیْنِی وَ بَیْنَهُ شَیْءٌ ادْعُ اللَّهَ لِی وَ لِمَوَالِیکَ فَقَالَ وَ اللَّهِ إِنَّ أَعْمَالَکُمْ لَتُعْرَضُ عَلَیَّ فِی کُلِّ خَمِیسٍ(وسائل الشیعه، ج16،ص114، حدیث21125)
([8]) ِ رک: روایت اول پاورقی پیشین. و نیز: از رسول خدا(ص) روایت شده: إِنَّ أَعْمَالَکُمْ تُعْرَضُ عَلَیَّ کُلَّ یَوْمٍ فَمَا کَانَ مِنْ حَسَنٍ اسْتَزَدْتُ اللَّهَ لَکُمْ وَ مَا کَانَ مِنْ قَبِیحٍ اسْتَغْفَرْتُ اللَّهَ لَکُمْ (وسائل الشیعه،ج16، ص109، 21108) و همچنین: تُعْرَضُ عَلَیَّ أَعْمَالُکُمْ عَشِیَّةَ الْإِثْنَیْنِ وَ الْخَمِیسِ فَمَا کَانَ مِنْ عَمَلٍ صَالِحٍ حَمِدْتُ اللَّهَ عَلَیْهِ وَ مَا کَانَ مِنْ عَمَلٍ سَیِّئٍ اسْتَغْفَرْتُ اللَّهَ لَکُمْ(همان، ص110، حَ21111)
([9]) قَالَ رسول الله(ص): خَلَقَنِیَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى وَ أَهْلَ بَیْتِی مِنْ نُورٍ وَاحِد؛ کفایه الاثر، ص69
([10]) دَعَا امیرالمؤمنین ع غُلَاماً لَهُ مِرَاراً فَلَمْ یُجِبْهُ فَخَرَجَ فَوَجَدَهُ عَلَى بَابِ الْبَیْتِ، فَقَالَ: مَا حَمَلَکَ إِلَى تَرْکِ إِجَابَتِی؟ قَالَ: کَسِلْتُ عَنْ إِجَابَتِکَ وَ أَمِنْتُ عُقُوبَتَکَ. فَقَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَنِی مِمَّنْ یَأْمَنُهُ خَلْقُهُ امْضِ فَأَنْتَ حُرٌّ لِوَجْهِ اللَّه؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج2،ص113.
([11]) إِنَّا لَنَفْرَحُ لِفَرَحِکُمْ وَ نَحْزَنُ لِحَزَنِکُمْ وَ نَمْرَضُ لِمَرَضِکُم وَ نَدْعُو لَکُمْ وَ تَدعُونَ فَنُؤَمِّنُ قَالَ عَمْرٌو قَدْ عَرَفْتُ مَا قُلْتَ وَ لَکِنْ کَیْفَ نَدْعُو فَتُؤَمِّنُ فَقَالَ إِنَّا سَوَاءٌ عَلَیْنَا الْبَادِی وَ الْحَاضِرُ؛ بصائرالدرجات، ص260.
([12]) زیارت ناحیه مقدسه. بحارالأنوار،ج98،ص237.
([13]) زیگموند فروید، روانکاو اتریشی (۱۸۵۶- ۱۹۳۹م)
([14]) از جمله در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتى امیر کبیر، به تاریخ 09/12/1379؛ در دیدار جوانان استان اصفهان به تاریخ 12/08/1380، در جمع دانشجویان دانشگاه شهید بهشتى به تاریخ 22/02/1382، و در جمع در دیدار جمعى از بانوان قرآنپژوه کشور به تاریخ 28/07/1388. منبع: khamenei.ir
([15]) ظهور نور، ایت الله شیخ علی سعادت پرور، انتشارات احیاء کتاب، ص125؛ همچنین: بحارالانوار، ج53، ص14، حدیث1.
([16]) علی کورانی، عصر ظهور، نشر بین الملل، ص 301؛ بحارالانوار، ج 52، ص223، ح87؛ همان، ص188، ح13
([17]) عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ الباقر ع قَالَ إِذَا قَامَ قَائِمُنَا ع وَضَعَ یَدَهُ عَلَى رُءُوسِ الْعِبَادِ فَجَمَعَ بِها عُقُولَهُم وَ کَمَلَتْ بِهَا أَحْلَامَهُم؛ کمال الدین و تمام النعمة، جلد 2، صفحه 675
([18]) نجم الدین طبسی، نشانههایی از دولت موعود، نشر بوستان کتاب، ص239-245
([19]) خبرگزاری مهر نیز در آبان 87 گزارش داد: تعداد دوربینهای مداربسته فعال در بریتانیا پنج میلیون تخمین زده میشود، یعنی یک دوربین برای هر ۱۲ نفر و هر فرد مقیم لندن روزانه به طور متوسط ۳۰۰ بار از جلو این دوربینها رد شده و از او فیلم گرفته میشود. مسئولان اداره مربوط به تصاویر بصری، تشخیص و شناسایی، مستقر در اسکاتلندیارد که یکی از واحدهای رسیدگی به جرایم به شمار میرود، می گویند: انگلیس با برخورداری از حدود 5 میلیون دوربین مداربسته بیشترین شمار دوربینهای مداربسته را در میان کشورهای اروپایی به خود اختصاص داده است. (http://www.mehrnews.com/fa/newsdetail.aspx?NewsID=781747) خبرگزاری آفتاب نیوز در دی ماه 1384، در گزارشی به نقل از روزنامه واشنگتن پست، آمارهای مشابهی را ارائه داده بود. (http://aftabnews.ir/vdcaoone.49nmm15kk4.html )
([20]) هیچ بنده اى چهل روز براى خدا اخلاص نورزید، مگر آن که چشمه هاى حکمت از دلش به زبانش جارى شد؛ ما أخْلَصَ عَبدٌ للّهِ عزّ وجلّ أربَعینَ صباحا إلاّ جَرَتْ یَنابِیعُ الحِکمَةِ مِن قَلبِهِ علی لِسانِهِ؛ میزان الحکمه، ج3، حدیث5032؛ عیون اخبارالرضا، ج٢، ص٦٩، حدیث٣٢١.
سلام، سخنرانی بسیار پر مغز و مفیدی بود. چقدر خداوند عنایت داره به حضرت استاد پناهیان، مستدام باشند انشاءالله.
موضوعات بسیار مهمی مطرح شده شیوه افزایش عشق و ارادت به حضرت صاحب الزمان(عج) به شکلی کاملا کاربردی و مفید(از طریق تفکر در ویژگی های مشابه ایشان با سایر ائمه اطهار و همینطور غربت و رنج این هزار و صد و اندی سال غیبت) و ایجاد دغدغه برای گفتگو و کار علمی حوزوی و دانشگاهی درباره مختصات عصر ظهور حضرت مهدی(عج)، که به قول استاد جایگزینی نداره و بایستی معارف مهدوی خصوصا در دانشگاه های علوم انسانی محوریت پیدا کنه و انشاءالله زمینه ساز باشه برای ظهور حضرت حجت(عج). خدایا ما رو از یاران صدیق حضرت حجت(عح) قرار بده. انشاءالله.
مطالب خصوصا از این جهت برای بنده جذابیت و مناسبت داشت که این روزها در حال برنامه ریزی برای تحصیل در رشته روانشناسی شاخه روان شناسی اجتماعی هستم، مثالی که درباره امنیت مثال زدنی و بی مانند عصر ظهور و تدابیر ایجاد افرادی با این منش مطرح شده بود، تا جایی که میدونم دقیقا به حوزه روانشناسی اجتماعی مربوط میشه.
موفق باشید،
بسیار ممنون